خانه » همه » مذهبی » تکالیف شیعیان تا عصر ظهور چیست؟

تکالیف شیعیان تا عصر ظهور چیست؟


تکالیف شیعیان تا عصر ظهور چیست؟

۱۳۹۳/۰۱/۲۶


۱۳۰ بازدید

تکالیف شیعیان تا عصر ظهور چیست؟

دین اسلام تکلیف بر اساس سه پایه مشخص می کند، یعنی عوامل مشخص کننده‌ی تکلیف سه عامل اساسی است.

تکالیف شیعیان تا عصر ظهور چیست؟

دین اسلام تکلیف بر اساس سه پایه مشخص می کند، یعنی عوامل مشخص کننده‌ی تکلیف سه عامل اساسی است.

به گزارش آینده روشن، محمدمهدی ماندگاری، کارشناس مسائل دینی، پیرامون تکلیف شیعیان پرداخت گفت: مصلحت شیعیان را ولی امر آنها تشخیص می‌دهد. در زمان غیبت اولیای دین تشخیص می‌دهند. ۲- تکلیف ما را ضمن اینکه ولی تشخیص می‌دهد، براساس شرایط تبیین و معین می‌کند. یعنی براساس همان آیه‌ای که بارها بیان کردیم «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» (بقره/۲۸۶)، «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها» (طلاق/۷۱) تکلیف براساس وسع و براساس دارایی‌های فردی و اجتماعی را دین و ولی دین مشخص کند. چرا؟ «النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِم» (احزاب/۶) یعنی «الولی اولی بالمومنین انفسهم»

عامل سومی که در تشخیص تکلیف است، این است که حتماً تکلیف ما باید در ضدیت با جبهه باطل باشد. یعنی تکلیف جبهه‌ی حق همیشه باید در ضدیت با جبهه‌ی باطل باشد. یعنی گاهی وقت‌ها که همه می‌گویند: «تعرف الاشیاء باضدادها» اگر می‌خواهید بدانید تکلیف امروز ما چیست، ببینیم چه کاری را شیطان درون ما می‌گوید: انجام نده. پس تکلیف تو همان است که آن را بر خلاف نفس اماره انجام بدهی. «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَة بِالسُّوء» (یوسف/۵۳) اگر من بخواهم بالحسن باشم، حتماً باید با نفسم مخالفت کنم.

حالا این نفس اماره‌ی بیرون ما ابلیس و سپاه ابلیس است. هروقت خواستیم تکلیفمان را انجام بدهیم، باید ببینیم دشمن چه می‌خواهد، ما مطابق میل دشمن و لبخند دشمن عمل نکنیم. مخالف به او عمل کنیم، تکلیف الهی است. پس سه عامل مشخص کننده‌ی تکلیف این است. ۱- ولی باید تشخیص دهد. ۲- براساس موجودی، شرایط و صورت مسأله تشخیص می‌دهد. ۳- برای مبارزه با جبهه‌ی باطل تشخیص می‌دهد.

نائب امام زمان و قائد عظیم الشأن امسال را سال «فرهنگ و اقتصاد با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری کردند. دو محور و دو ابزار دارد. دو راهکار دارد و خیلی زیباست.

محور اول

محور اول فرهنگ است که اگر اجازه بدهید من فقط راجع به فرهنگ یک بخشی را به توفیق الهی صحبت کنم. چون دشمن دید در جنگ نظامی که بهره‌ای نبود. بزرگترین جنگ را در تاریخ دنیا بر ما تحمیل کردند ولی نتیجه نگرفتند. از جنگ سیاسی هم بهره نبرد.از جنگ‌های مختلفی که برای ما ایجاد کرد، بهره نبرد. اما در جنگ فرهنگی در طول تاریخ دیدند یک مقدار بهره بردند. چون دولت زمان پیغمبر ما با جنگ فرهنگی حکومت اسلامی زمان پیغمبر را به حکومت بنی امیه و بنی عباس تبدیل کردند. با جنگ فرهنگی آندلوس دیروز را به اسپانیای امروز تبدیل کردند. با جنگ فرهنگی توانستند ۱۴۰۰ سال مسلمانان را در عقب افتادگی نگه دارند. لذا اینجا هم انقلاب اسلامی که ادامه‌ی بعثت پیامبر اکرم (ص) و ادامه‌ی غدیر و ادامه‌ی عاشورا بوده است، اینها در یک خط است چون جبهه‌ی حق است و انشاءالله بسترساز ظهور آقا امام زمان(ع) است، اینها با آن جنگ‌ها که نتوانستند از پا در بیاورند، دیدند با جنگ فرهنگی باید از پا دربیاورند. حضرت آقا تعابیری مثل تهاجم فرهنگی، شبیه خون فرهنگی، ناتوی فرهنگی را به کار بردند. ناتو یعنی جنگ احزاب راه انداختند. همه دست به دست هم دادند، تا از طریق خوراک و پوشاک، حتی از طریق قانون، قانون‌های وارداتی، قوانین اقتصادی، قوانین پول، قوانین بانک جهانی، حقوق بشر، نوع نگاهی که با ما می‌دهند از طریق ماهواره که متأسفانه از طریق ماهواره به موفقیت‌های زیادی رسیدند، ابتذال فرهنگی را وارد این مملکت کنند از طریق پوشش، تفریح، از طریق سی‌دی‌ها، فیلم‌ها، بازی‌های رایانه‌ای، همه ی اینها وارد شدند که این مملکت را از لحاظ فرهنگی زمین‌گیر کنند. و وقتی از لحاظ فرهنگی این شجره‌ی طیبه را از درون خالی کنند، چون همه‌ی حقیقت این شجره‌ی طیبه فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) است. اگر بتوانند پوسته را به هم می‌ریزند و یک تلنگر هم می‌زنند و از بین می‌برند، که تاریخ اینطور نشان داد.

لذا حضرت آقا تقریباً حدود بیست سال شعار فرهنگی را به عنوان یکی از شعارهای اصلی هر سال به انواع مختلف مطرح می‌کنند. امسال صریح‌تر فرمودند.

در جلسات گذشته گفتیم که ما سه محور تکلیف داریم. من یک مقدمه‌ای را باز در بحث فرهنگ بگویم. هرجا بحث جنگی با دشمنان می‌شود، ما اول باید مزیت‌های خودمان را بشناسیم. ما مزیت‌های فرهنگی یعنی دارایی‌های فرهنگی خودمان را بشناسیم. نسبت به این دارایی‌ها انبار ما پر است. یعنی با آن سلاحی که پر خشاب داریم، با دشمن بجنگیم. یک مثال بزنم. در دانشگاه‌ها بچه‌ها، دانشجو‌ها، جوان‌های بسیجی و مؤمن با بعضی از قشرهای دیگر، درگیری‌های فرهنگی دارند. طبیعی است و همه هم می‌دانند. این بچه‌ها می‌گفتند ما می‌خواهیم با اینها رقابت کنیم. گفتم: ما یک رقابت خوبی در اسلام داریم. اما بیایید با آن چیزی که احتمال می‌دهید آنها کم دارند با آنها رقابت کنید. آنها می‌خواهند از اردوی مختلط استفاده کنند، شما هم بخواهید از اردوی مختلف استفاده کنید، اینها یک پله جلوتر می‌روند. می‌روند و ابتذال هم می‌آورند. آنها می‌خواهند موسیقی بیاورند، شما هم می خواهید موسیقی مبتذل بیاورید. آنها می‌خواهند مشروب بیاورند، شما هم می‌خواهید مشروب بیاورید. گفتند: چه کار کنیم؟ گفتم: شما با اخلاصتان جلو بروید. خشاب آنها اخلاص ندارد. شما با نماز شبتان جلو بروید. کار فرهنگی را بکنید ولی به عنوان عامل برترتان از آن داشته‌ها و مزیت‌های خودتان استفاده کنید. همان‌کاری که در جنگ کردیم. همان کاری که امام در انقلاب کرد. چه کسی باور می‌کرد یک توده‌ی مردم با یک روحانی که یک مشت پوست و استخوان بود، بتواند در مقابل رژیم شاه پیروز شود. این توده‌ی مردم مزیت نظامی نداشتند. مزیت اقتصادی نداشتند. به باندهای قدرت و ثروت متصل نبودند. مزیت مردم و امام این مردم مزیت فرهنگی بود. اراده داشتند، ایمان داشتند، باور به نصرت الهی داشتند، سرمایه‌های که شاه نداشت. رژیم طاغوت نداشت. پشتیبان رژیم طاغوت آمریکا و اسرائیل بود که آخر مثل یک دستمال آلوده او را دور انداختند. مثل صدام، چون تاریخ مصرفش گذشته بود. در جنگ هشت ساله ما در مقابل صدام چه داشتیم؟ من می‌خواهم به بینندگان عزیز مخصوصاً به بزرگترهایی که سالهای جنگ را بودند، بگوییم. ما در هشت سال دفاع مقدس انرژی هسته‌ای نداشتیم. تکنولوژی نانو نداشتیم. اینها که الآن داریم برای ما مهم نیست، آن اراده‌ای که از نداشته اینها را به وجود آورده، برای ما مهم است. آن اراده‌ی الهی برای ما مهم است. ولی ما در هشت سال دفاع مقدس نه تانک‌هایمان قابل مقایسه بود، نه سلاحمان، نه توپخانه‌ی ما، نه هواپیمای ما، هیچ کدام قابل مقایسه با صدامی که همه‌ی دنیا پشت او بودند، نبود. یکی دو کشور انقلابی فقط به ما کمک می‌کردند. مزیت‌های ما در جنگ چه بود؟ نظامی بود؟ نه! اقتصادی بود؟ نه! مزیت‌های ما حسن باقری، باکری، شهید شیر وردان، شهید برونسی، شهید محمود کاوه بود. اینها هیچ کدام یک روز در دانشگاه‌های عالی جنگ درس نخوانده بودند.

الآن هم که آقا بحث فرهنگی و جنگ فرهنگی را مطرح می‌کند، ما باید یکبار دیگر مزیت‌های فرهنگی را باز خوانی کنیم. من پنج مزیت فرهنگی اساسی مملکتمان را می‌گویم که هیچ جای دنیا ندارد.

۱- اسلام ناب محمدی(ص)، ما کشورهای اسلامی زیاد داریم. ولی آمریکا نه با آنها مشکلی دارد، حتی همدیگر را در بغل هم می‌گیرند. حتی سرانشان با سران آمریکا مشروب هم خوردند. رقص هم کردند، اسم هم نمی‌برم. مردم ما بهتر می‌دانند. اسلامی که با ظلم و ظالم کنار بیاید، اسلام نیست. اسلام ناب آمریکایی است. ولی این اسلام ناب محمدی، مکتب امیرالمؤمنین، مکتب علوی و فاطمی، ما مکتب فاطمی را چند روز پیش برای مردم گفتیم. مکتب فاطمی می‌گوید: یک نفر هم بودی دفاع کن! مکتب فاطمی می‌گوید: تو باید اهل تکلیف باشی. چه در غربت، چه در رونق! مشکل مردم مدینه این بود که در زمان پیغمبر که زمان رونق اسلام بود، اهل انجام تکلیف بودند. زمان غربت که شد همه رفتند در سوراخ پنهان شدند. فاطمه تنهای تنها برای دفاع آمد. یک زن از اسلام، از ولایت، از ارزش‌ها دفاع کرده، هزار و چهارصد سال است نتوانستند کار او را خنثی کنند. این مزیت ما است.

یک عالم اهل سنت خیلی محترمانه به من گفت: آقا شما چرا الکی می‌گویید که دختر پیغمبر را سیلی زدند؟ در خانه‌اش را آتش زدند؟ او را ضربه زدند؟ مگر کسی جرأت داشت چنین جسارتی به دختر پیغمبر کند؟ گفتم: تسلیم! شاید همه‌ی اینها نبوده باشد، اما من یک سؤال دارم، اگر هیچ کدام از اینها نبوده، چرا دختر پیغمبر وصیت کرده است که مرا شبانه غسل بدهید و مخفیانه غسل دهید؟ به چه دلیل دختر پیغمبر سیر مسلمانان را در طول تاریخ از تشییع جنازه‌اش و زیارت قبر منورش محروم کرده است؟ بی‌دلیل بوده یا اگر اتفاق‌هایی افتاده چه فضایی بوده است؟ گفتم: این عمل فاطمه است. ما چنین مزیتی را داریم. این را نمی‌توانند انکار کنند. شهادت علی اصغر را کسی نمی‌تواند در کربلا بپوشاند. یا امام حسین ایشان را روی دست گرفتند، یا در خیمه با ایشان خداحافظی کردند. یک بچه‌ی شش ماهه در کربلا به شهادت رسیده است. داد عالم سنی بلند می‌شود. اگر اینها دشمنی با بابا داشتند، بچه را چرا به این شکل کشتند؟ ما چنین مزیتی داریم. اسلام و مکتب ما چنین مزیتی دارد. کدام مکتب و کدام دنیا و کدام نظام، کدام کشور است که مزیت‌های فرهنگی دارد؟ ما روی این مزیت‌های فرهنگی‌مان کار کنیم.

حضرت آقا یک زمانی فرمودند: عاشورا یک نصف روز بود، هزار و چهارصد سال داریم از عاشورا می‌گوییم، هنوز تمام نشده است. اینها دیگر فرهنگ می‌شود. همان فرهنگی که ما دارییم در زیارت عاشورا هر روز می‌خوانیم «اللهم اجعل محیای محیا محمدٍ و آل محمد و مماتی ممات محمدٍ و آل محمد»

همان چیزی که حضرت آقا باز در یک صحبت فرمودند: مؤمنین زمان امیرالمؤمنین مؤمن به زبان بودند، ولی عمل مؤمنانه نداشتند. عمل مؤمنانه یعنی چه؟ یعنی لحظه به لحظه تکلیفشان را انجام بدهند. چه زمان رونق باشد، چه زمان غربت باشد. پس ببینید اولین مزیت ما اسلام است که «الْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَى عَلَیْهِ» (فقیه/ج۴/ص۳۳۴)

من از مسؤولین بیشتر از مردم تقاضا می‌کنم. چند ماهی بوده ما یک مقدار سر به سر مسؤولین عزیزمان مخصوصاً مسؤولین فرهنگی گذاشتیم. من دست همه‌ی آنها را می‌بوسم و برای همه‌ی آنها دعا می‌کنم. ولی این روایت را هم می‌گویم: «أَذَلَّ اللَّهُ مَنْ أَهَانَ الْإِسْلَام » (بحارالانوار/ج۸/ص۱۴۴) این حدیث در حدیث معراجیه است. بر سر در جهنم نوشته شده است. یعنی کلام خداست. حدیث قدسی است. اسلامی که این همه ظرفیت دارد، اگر من مسؤول طوری از این اسلام استفاده کنم که این اسلام زیر سؤال برود، خدا مرا ذلیل می‌کند. چون من اسلام را ذلیل می‌کنم. «أَذَلَّ اللَّهُ مَنْ أَهَانَ أَهْلَ الْبَیْت » اهلبیتی که این همه ظرفیت دارند. داستان عبدالملک مروان و امام باقر را یک جلسه گفتم. بابا امام باقر و اهلبیت ما کسی بودند که گره همه‌ی خلفای زمان خودشان را باز کردند. با اینکه آنها را در مسیر باطل می‌دانستند. ولی کمک کردند به خاطر اینکه به اسم اسلام تمام می‌شد. ولی حالا ما این اهلبیت را داشته باشیم، نظام ما هم نظام اهلبیتی و شیعه باشد، باز هم گیر داشته باشیم، چون سراغشان نرفتیم. حرف دانشمندان شرقی و غربی برای ما از اهلبیت بیشتر اهمیت داشته است.

شاید در بعضی از جلسات بگویند: حرف‌های اهلبیت به درد منبر می‌خورد. اگر سند نداشتم در تلویزیون نمی‌گفتم. حداقل اگر به من اطمینان دارند بدانند، که یکی از بالاترین مسؤولین فرهنگی مملکت یک روزی در جواب یک روحانی بزرگواری که از نهج‌البلاغه و روایات امام باقر و امام صادق کلامی را گفت، گفت: آقا اینها به درد منبرها می‌خورد. مدیریت حکومت را باید به دست عقلا بدهیم. یعنی نعوذ بالله آنها عقلا نبودند. آنها تحصیل کرده‌ی دانشگاه‌های غرب و شرق، از امام صادق و امام باقر بیشتر می‌فهمند؟ این نصیحت‌های ما است. ما اگر این نصیحت‌ها را نبینیم، خدا ما را ذلیل می‌کند. چون امروز، روزی است که زمان طاغوت نیست. امروز مردم واقعاض توقع از نظام اسلامی دارند که مهر اسلام پیاده شود. اگر مهر اسلام پیاده می‌شد، آنقدر اراذل و اوباش جرأت پیدا نمی‌کردند، آمران بالمعروف و ناهیان از منکر را اینگونه ضربه بزنند که ما شاهد تشییع جنازه‌ی دو عزیز در هفته‌های اخیر بودیم. اگر درست به مهر اسلام عمل شود این اتفاق‌ها نمی‌افتد. اولین مزیت ما خود اسلام و مکتب قرآن و عترت است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد