۱۳۹۴/۰۲/۱۱
–
۴۳۷ بازدید
خداوند عزوجل از چه جهت متکبر است آیا می توان صفت تواضع را به خداوند عزوجل نسبت داد؟
نخست باید دانست هر صفتى که بر قامت وجودى راست آید و سزاوار او باشد ، صفت کمالیه خواهد بود. و براى هر موجودى که صفتى متناسب نباشد سزاوار او نیست و کمالیه نخواهد بود.
کبرایى و تکبر تنها سزاوار عظمت و جلال خداوند است و براى غیر او که محدود و ضعیف هستند موجب عجب و خودبرتربینى مى شود که سزاوار نیست. لازم به ذکر است که این صفت اگر چه براى خداوند سزاوار است اما چون لطف در رحمت به بندگان در آن کم رنگ است فقط یک بار در قرآن آمده است [ر. ک سوره حشر (59) آیه 23] اما صفت رحمت خداوند حداقل 400 بار را به صراحت در قرآن آمده است. ناگفته نماند این صفت همان طور که براى خداوند کمال است ولى تجلى آن بسیار نادر است براى مؤمنان نیز در برابر متکبران و متکبران، شایسته است و حتى تکبر در برابر مستکبران عبادت شمرده شده است.
و اما صفت «متواضع» اگر چه براى بندگان از صفات کمالیه است. اما بکار بردن آن براى خداوند سزاوار نیست زیرا متناسب با مقام عظمت و جلال خداوند نیست. به همین جهت اگر چه قایل به توقیفیت اسماء الهى نیستیم، و انتساب هر صفت کمالیه را به خداوند جایز مى دانیم اما اوصافى که در قرآن و روایات نیامده و تصور ضعف و ابهام در آن غالب باشد، به کار بردن آنها را جایز نمى دانیم. [ر.ک تفسیر المیزان، ج 8 ص 363، طبع عربى، حسن زاده آملى، کلمةالعلبا ص 31 تا 49 طبع عربى ]
کبرایى و تکبر تنها سزاوار عظمت و جلال خداوند است و براى غیر او که محدود و ضعیف هستند موجب عجب و خودبرتربینى مى شود که سزاوار نیست. لازم به ذکر است که این صفت اگر چه براى خداوند سزاوار است اما چون لطف در رحمت به بندگان در آن کم رنگ است فقط یک بار در قرآن آمده است [ر. ک سوره حشر (59) آیه 23] اما صفت رحمت خداوند حداقل 400 بار را به صراحت در قرآن آمده است. ناگفته نماند این صفت همان طور که براى خداوند کمال است ولى تجلى آن بسیار نادر است براى مؤمنان نیز در برابر متکبران و متکبران، شایسته است و حتى تکبر در برابر مستکبران عبادت شمرده شده است.
و اما صفت «متواضع» اگر چه براى بندگان از صفات کمالیه است. اما بکار بردن آن براى خداوند سزاوار نیست زیرا متناسب با مقام عظمت و جلال خداوند نیست. به همین جهت اگر چه قایل به توقیفیت اسماء الهى نیستیم، و انتساب هر صفت کمالیه را به خداوند جایز مى دانیم اما اوصافى که در قرآن و روایات نیامده و تصور ضعف و ابهام در آن غالب باشد، به کار بردن آنها را جایز نمى دانیم. [ر.ک تفسیر المیزان، ج 8 ص 363، طبع عربى، حسن زاده آملى، کلمةالعلبا ص 31 تا 49 طبع عربى ]