۱۳۹۷/۰۶/۲۵
–
۲۴۱ بازدید
راویان جریان عاشورا را مى توان به دو گروه تقسیم کرد: الف. خود اهل بیت امام حسین(ع) که خود در صحنه حاضر بودند، خصوصاً زینب کبرى(س) و امام سجاد و امام باقر(ع)، که بسیاری از وقایع از این بزرگواران نقل شده است. ب. راویانى که در لشکر عمر بن سعد بودند، از افراد لشکر، که کیفیت قتلها و جنگ را نقل کرده اند، حتى در مواردى خود قاتلان، کار خود را توضیح داده اند؛ مثلاً، حمید بن مسلم ازدى، وقایع گزار کربلاست. او از لشکریان عمر سعد بود که روز عاشورا، پس از شهادت امام حسین(ع) بر سر آتش زدن خیمه ها با شمر مجادله داشت، از جمله کسانى بود که سر امام حسین(ع) را به کوفه بردند. در لشکر توّابین هم حضور داشته و به قولى از اصحاب امام سجاد(ع) بوده است. بیش تر وقایع کربلا از قول او نقل شده است، (جواد محدثى: «فرهنگ عاشورا»، صفحه 154) .
شریک بن اعوربن حارث همدانی یکی دیگر از این راویان است. وی همراه عبیدالله بن زیاد از بصره به کوفه آمد، ولی بیمار شد و در منزلی که مسلم بن عقیل پنهان شده بود بستری گردید و با مسلم گفت وگوها داشت و از آنچه در کوفه و روزهای قبل و بعد واقعه رخ داد کاملاً با خبر و شاهد حوادث و اوضاع و احوال آن ایام بوده است. ضحاک مشرقی از دیگر راویان است. وی یکی از اهالی کوفه بود که دعوت امام را برای یاری نپذیرفت، ولی شب و روز تمام قضایای عاشورا را که به چشم خود دیده بود در کوفه نقل می کرد. بسیاری از اخبار کربلا توسط این مرد روایت شده و گویی که وقایع نگار یا سخن گوی حسین بن علی (ع) بوده و وظیفه داشته اخبار این حادثه را به گوش همه برساند.
شبث بن ربعی هم که از فرماندهان عمربن سعد (سردار سپاه ابن زیاد) در کربلا بود، چند سال پس از حادثه عاشورا، در زمان حکومت مصعب بن زبیر، از این فاجعه سخن می گفت.
علاوه بر افراد مذکور، راویان موثق بسیاری را می توان نام برد که شاهد عینی حادثه بوده اند و گزارش آنان برای شیعه و سنی حجت و سند است. در این جا فقط به یک نمونه بسنده می شود و از امام علی بن الحسین زین العابدین (ع) یاد می کنیم که سند برخی از روایات ابومخنف با دو واسطه به آن حضرت می رسد. ابومخنف روایاتی نیز با یک واسطه از امام محمد باقر(ع) و روایاتی چند هم بی واسطه از امام جعفر صادق(ع) نقل کرده است. کتاب مقتل الحسین(ع) ابومخنف که بر پایه منابع شفاهی محکمی نظیر آنچه گفتیم، تدوین یافته بود از طریق راویان ثقه ای نظیر هشام بن محمدبن السائب کلبی، نسب شناس معروف کوفی (ه.م ۲۰۶ )، به دست مورخان بعدی چون واقدی (ه.م۲۰۷)، طبری (ه.م۳۱۰)، ابن قتیبه (ه.م۳۲۲ )، مسعودی (ه.م۳۴۵ )، شیخ مفید (ه.م۴۱۳ )و دیگران رسیده است.
شریک بن اعوربن حارث همدانی یکی دیگر از این راویان است. وی همراه عبیدالله بن زیاد از بصره به کوفه آمد، ولی بیمار شد و در منزلی که مسلم بن عقیل پنهان شده بود بستری گردید و با مسلم گفت وگوها داشت و از آنچه در کوفه و روزهای قبل و بعد واقعه رخ داد کاملاً با خبر و شاهد حوادث و اوضاع و احوال آن ایام بوده است. ضحاک مشرقی از دیگر راویان است. وی یکی از اهالی کوفه بود که دعوت امام را برای یاری نپذیرفت، ولی شب و روز تمام قضایای عاشورا را که به چشم خود دیده بود در کوفه نقل می کرد. بسیاری از اخبار کربلا توسط این مرد روایت شده و گویی که وقایع نگار یا سخن گوی حسین بن علی (ع) بوده و وظیفه داشته اخبار این حادثه را به گوش همه برساند.
شبث بن ربعی هم که از فرماندهان عمربن سعد (سردار سپاه ابن زیاد) در کربلا بود، چند سال پس از حادثه عاشورا، در زمان حکومت مصعب بن زبیر، از این فاجعه سخن می گفت.
علاوه بر افراد مذکور، راویان موثق بسیاری را می توان نام برد که شاهد عینی حادثه بوده اند و گزارش آنان برای شیعه و سنی حجت و سند است. در این جا فقط به یک نمونه بسنده می شود و از امام علی بن الحسین زین العابدین (ع) یاد می کنیم که سند برخی از روایات ابومخنف با دو واسطه به آن حضرت می رسد. ابومخنف روایاتی نیز با یک واسطه از امام محمد باقر(ع) و روایاتی چند هم بی واسطه از امام جعفر صادق(ع) نقل کرده است. کتاب مقتل الحسین(ع) ابومخنف که بر پایه منابع شفاهی محکمی نظیر آنچه گفتیم، تدوین یافته بود از طریق راویان ثقه ای نظیر هشام بن محمدبن السائب کلبی، نسب شناس معروف کوفی (ه.م ۲۰۶ )، به دست مورخان بعدی چون واقدی (ه.م۲۰۷)، طبری (ه.م۳۱۰)، ابن قتیبه (ه.م۳۲۲ )، مسعودی (ه.م۳۴۵ )، شیخ مفید (ه.م۴۱۳ )و دیگران رسیده است.