طلسمات

خانه » همه » مذهبی » جانشینی حضرت یحیی(ع)

جانشینی حضرت یحیی(ع)


جانشینی حضرت یحیی(ع)

۱۳۹۲/۰۶/۲۳


۹۴۶ بازدید

در قران آمده حضرت زکریاازخداوندخواست به اوفرزندی دهدکه بعداززکریا(ع)وارث وجانشین اوباشد اماحضرت یحیی (ع)قبل اززکریا(ع)شهیدشد خواهشااین شبهه راکه ذهن مرابسیاربه خودمشغول کرده را پاسخ دهید.


در قرآن در مورد شهادت حضرت یحیی (ع) چیزی نیامده است و آنچه ذکر شده از زبان روایات است. و دقیقا هم معلوم نیست که آیا حضرت یحیی(ع) قبل از رحلت حضرت زکریا(ع) به شهادت رسیده اند یا بعد از آن، گر چه ظواهر امر نشان می دهد که بعد از رحلت حضرت زکریا(ع) به شهادت رسیده اند. البته منافاتی ندارد که خداوند به یک قضا و قدر به انسان فرزندی عنایت کند و او به خواست و قضا و قدر دیگر الهی قبل از پدر و مادر از دنیا رفته یا به شهادت برسد.
آنچه مهم است این است که خداوند دعای حضرت زکریا(ع) را در ایام پیری و نا امیدی از بچه دار شدن استجابت کرد و امر به ظاهر نا ممکن را ممکن نمود و فرزندی صالح که از پیامبران بزرگ الهی شد به او بخشید و بدین صورت ذریه طیبه حضرت زکریا(ع) در حضرت یحیی(ع) تجلی کرد.
در پایان مختصری از زندگینامه حضرت یحیی (ع) تقدیمتان می گردد:
یحیی بن زکریا از پیامبران بزرگ الهی بود که در میان بنی اسرائیل می زیست(خرمشاهی، دانشنامة‌ قرآن، ج 2، ص 2348؛ دایره المعارف فارسی؛ ج 3،‌ص 3368) و به هدایت آن ها می پرداخت. در قرآن یحیی موسی و هارون و زکریا و عیسی و الیاس و چند پیامبر دیگر، از صالحان و انبیا شمرده شده اند.( همان؛ آل عمران, آیة 29؛ تفسیر نمونه،‌ج 2، ص 401) حضرت یحیی به نقل ابن عباس در سه سالگی به مقام نبوت نایل گردید و در پنج سالگی در جمع بنی اسرائیل سخن گفت و آنان را موعظه نمود. این مطلب اوج عظمت ایشان را می رساند.
مادر یحیی خواهر مریم بنت عمران و به نقلی خاله وی بوده و در زمان حضرت عیسی می زیسته است.( معارف و معاریف، ج 10، ص 579) حضرت یحیی زیاد از ترس خدا گریه می کرد، (عماد الدین اصفهانی، قصص قرآن، ص 729) چنان که از گریه کنندگان تاریخ به شمار آمده است. امام کاظم (ع) فرمود: یحیی پیوسته می گریست و هرگز نمی خندید، ولی عیسی هم می گریست و هم می خندید. (بحارالانوار، ج 14، ص 180 – 188) .
حضرت یحیی لباس خشن می پوشید و هیچگاه ازدواج نکرد و همیشه در حال عبادت بود.
از نگاهی دیگر حضرت یحیی بسیار شبیه امام حسین علیه السلام است و میان ایندو شباهتهای زیادی را نقل کرده اند.
نام یحیى پنج بار در قرآن ذکر شده و خداوند او را به ثناى جمیلى ستوده، از آن جمله او را تصدیق کنده کلمه اى از خدا (یعنى نبوت مسیح) خوانده و او را سید و مایه آبروى قومش و حصور (بى زن) خوانده، و پیغمبرى از صالحین نامیده (آل عمران / 39) و نیز از مجتبین یعنى مخلصین و راه یافتگان خوانده (انعام / 87-85) و نام او را خودش نهاده، که قبل از وى هیچ کس به این نام نامیده نشده بود و او را مأمور به اخذ کتاب [به جدّ و جهد] نموده و در کودکى حکم داده و بر او در سه روز زندگیش سلام فرستاده، روزى که متولد شد، و روزى که از دنیا مى رود و روزى که دوباره زنده مى شود،(مریم / 2 – 15). (علامه طباطبائى(ره)، تفسیر المیزان، ترجمه موسوى همدانى، انتشارات جامعه مدرسین، ج 14، ص 36).  
ولادت حضرت یحیى(ص) به صورت معجزه آسا پیشگویى شده بود و خداوند او را به دعاى پدرش زکریا، با آن که بسیار پیر بود و مادرش (ایشباع و یا الیصابات و یا الیزابت خواهر مریم عذرا) نازا بوده، به دنیا آورده است،(آل عمران / 40 و مریم / 3-8). (دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، همان، ص 2368).
شهادت حضرت یحیى هم از پاره اى جهات عجیب بوده است. البته در قرآن درباره ى کشته شدنش چیزى نیامده، ولى در روایات آمده است که :
زنى زناکار در عهد او مى زیسته و پادشاه بنى اسرائیل مفتون او شد، و با او مراوده کرد. یحیى(ع) وى را از این کار نهى مى نمود و ملامتش مى کرد و این مسئله باعث شد که زن زانیه نسبت به حضرت یحیى کینه توزى کند و سر او را از پادشاه درخواست کند، پادشان نیز چنین کرد، آن جناب را به قتل رسانده و سر مقدسش را براى زن زانیه هدیه فرستاد، (المیزان، همان، ج 14، ص 37).
و در بعضى از اخبار دیگر آمده که سبب قتلش عشق پادشاه به برادرزاده ى خود بود و مى خواست با او ازدواج کند که یحیى(ع) او را نهى مى کرد و مخالفت مى نمود و دختر برادر پادشاه نیز شرط کام گرفتن پادشاه را سر یحیى قرار داد. و پادشاه نیز بدون درنگ سر یحیى را از بدن جدا نمود. در طشتى طلا گذاشت و براى دختر برادر حاضر ساخت(بحارالانوار، ج 14، ص 170 – 185 / الدر المنثور، ج 4، ص 263 تا 264).
و از بعضى اناجیل و پاره اى از روایات چنین استفاده مى شود که «هیرودیس» با زن برادر خود که در قانون تورات ممنوع بود ازدواج کرد، و یحیى سخت در این کار او را ملامت نمود، سپس آن زن به وسیله ى زیبائى دخترش هیرودیس را وادار به قتل یحیى کرد، (انجیل متى، باب 14 / انجیل مرقس، باب 6، بند 17 ، به نقل از تفسیر نمونه، ج 13، ص 30).
مواهب دهگانه ای که خدا به یحیی داده بود، در قرآن ذکر شده است قرآن می فرماید
1- «ما فرمان نبوت و عقل و هوش و درایت را در کودکی به او دادیم».
2- «به او رحمت و محبت نسبت به بندگان از سوی خود بخشیدیم».
3- «به او پاکی روح و جان و پاکی عمل دادیم».
4- «او پرهیزگار بود» و از آنچه خلاف فرمان پروردگار بود، دوری می کرد.
5- «او نسبت به پدر و مادرش خوشرفتار و نیکوکار و پرمحبت بود».
6- «او مردی ستمگر و متکبر و خود برتر بین در برابر خلق خدا نبود».
7- «او معصیت کار و آلوده به گناه نبود».
8 و 9 و 10 – «درود ما بر او به هنگام ولادتش، و درود ما بر او به هنگام مرگش، و درود بر او در آن روز که زنده و برانگیخته خواهد شد». مریم/12 تا 15 قصه های قرآن، حضرت آیت الله مکارم شیرازی به نقل از سایت تبیان.
جهت اطلاع بیشتر ر. ک:
– عاطف الزین، سمیح، داستان پیامبران علیهم السلام در قرآن، ترجمه علی چراغی، اول، تهران: ذکر، ۱۳۸۰.
– کتاب مقدس  عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران: اساطیر، ۱۳۷۹.
– مکارم شیرازی، ناصر، قصه های قرآن.
 
 
 

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد