۱۳۹۲/۰۳/۰۹
–
۳۶۲ بازدید
کتابخانه تخصصی حج > اعتقادات و پاسخ به شبهات > بررسی جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) در قرآن
مقدمه
۷
زمینة تاریخی سؤال دربارة امامان (علیهم السلام)
۹
سخنی در طبیعت اجمالی قرآن
۱۲
زمینههای اجتماعی و سیاسی در قرآن
۱۴
جایگاه سبب نزول در فهم آیات تاریخی
۱۷
شخصیت اهل بیت (علیه السلام) در قرآن
۲۰
۱ ـ فداکاری بزرگ در آستانة هجرت
۲۲
۲ ـ اهل بیت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) در روز مباهله
۲۵
۳ ـ صاحبان فرمان از نظر قرآن
۲۷
۴ ـ کمال دین در پرتو ولایت
۳۱
۵ ـ ولی و سرپرست مؤمنان
۳۶
۶ ـ ابلاغ آخرین فرمان، تکمیل رسالت
کتابخانه تخصصی حج > اعتقادات و پاسخ به شبهات > بررسی جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) در قرآن
مقدمه
7
زمینة تاریخی سؤال دربارة امامان (علیهم السلام)
9
سخنی در طبیعت اجمالی قرآن
12
زمینههای اجتماعی و سیاسی در قرآن
14
جایگاه سبب نزول در فهم آیات تاریخی
17
شخصیت اهل بیت (علیه السلام) در قرآن
20
1 ـ فداکاری بزرگ در آستانة هجرت
22
2 ـ اهل بیت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) در روز مباهله
25
3 ـ صاحبان فرمان از نظر قرآن
27
4 ـ کمال دین در پرتو ولایت
31
5 ـ ولی و سرپرست مؤمنان
36
6 ـ ابلاغ آخرین فرمان، تکمیل رسالت
39
7 ـ منادی برائت از مشرکان
45
8 ـ پیشتاز صحنة ایمان و جهاد
48
9 ـ تعیین وصی در نخستین دعوت
50
10 ـ اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه وآله) در کتاب خدا
53
11 ـ پاداش رسالت
55
12 ـ فضیلت انحصاری در انفاق ویژه
59
13 ـ شکوه ایثار
62
14 ـ بهترین آفریدگان
65
15 ـ کوثر رسالت، نسل پاینده
67
کتابخانه تخصصی حج > اعتقادات و پاسخ به شبهات > بررسی جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) در قرآن
________________________________________ 1 ________________________________________
بسم الله الرحمن الرحیم
________________________________________ 3 ________________________________________
بررسی جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) در قرآن
دکتر مجید معارف
________________________________________ 7 ________________________________________
مقدمه
بنابر حدیثی که در کتب شیعه و اهل سنّت آمده و همه بر صحّت آن اتفاق نظر دارند رسول گرامی اسلام دو امانت بزرگ از خود به یادگار گذاشت. این دو امانت قرآن و اهلبیت او هستند که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) هدایت مسلمانان را در گرو مراجعه به آنان اعلام فرمود. در هدایتگری قرآن به ویژه برای پرهیزکاران تردیدی نیست، چراکه قرآن بیّنة ابدی پیامبر و راهنمای همیشگی مسلمانان است.
امّا اهل بیت (علیهم السلام) چه کسانی هستند و از نظر سیاسی و معنوی چه شئونی دارند که بر طبق حدیث ثقلین، هدایت قرآن با رهبری آنان گره خورده است. این نوشته بر آن است که با استفاده از قرآن و اخبار معتبری که در شأن نزول یا توضیح آیات قرآن وارد شده است، اطلاعاتی دربارة مصادیق اهل بیت به دست دهد و
________________________________________ 8 ________________________________________
خصوصاً دربارة امامت حضرت علی (علیه السلام) و فرزندان او، نظر قرآن را روشن سازد. اهمیت این مباحث وقتی روشن میگردد که در نظر گیریم:
اولاً: امامت، مهمترین اصل اعتقادی به شمار میرود؛
ثانیا: نام امامان مذهب در قرآن کریم وارد نشده است.
________________________________________ 9 ________________________________________
زمینة تاریخی سؤال دربارة امامان علیهم السلام
زمینة تاریخی سؤال دربارة امامان (علیهم السلام)
مراجعه به برخی از روایات نشان میدهد که بحث در مورد امامان، از دیر باز بین مسلمانان مطرح بوده است. به عنوان مثال کلینی (رحمه الله) در کتاب کافی حدیثی از ابوبصیر نقل کرده ا ست که او گوید: از امام صادق (علیه السلام) سؤال کردم: آیة: {أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَْمْرِ مِنْکُمْ}(1) دربارة چه کسانی نازل گردید؟
امام (علیه السلام) فرمود: «این آیه در شأن علی (علیه السلام) و دو فرزندش حسن و حسین (علیهما السلام) نازل گردید.»
ابوبصیر گوید: باز سؤال کردم که: مردم میگویند: از چه جهت خداوند نام علی (علیه السلام) و خاندانش را نبرده است؟
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «در پاسخ به مردم بگویید: دستور نماز خواندن بر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) نازل شد، در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . النساء، 59
________________________________________ 10 ________________________________________
حالی که سخنی از سه رکعت و چهار رکعت در میان نبود، و این رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) بود که رکعات نماز را تفسیر کرد. دستور پرداخت زکات نازل شد، امّا در آن نیامده بود که از چهل درهم یک درهم بپردازید، و این رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) بود که نصاب زکات را تفسیر کرد. دستور حج نازل شد در حالی که در آن نیامده بود که هفت نوبت طواف کنید، و این رسول خدا بود که مراسم طواف را تفسیر کرد. بر همین پایه فرمان خدا نازل گشت که: «از خدا و رسول خدا اطاعت کنید و نیز از آنان که از بین شما صاحبان امر باشند.» که مصداق آن دربارة علی و حسن و حسین (علیهم السلام) ثابت و پابرجا ماند. زیرا در ارتباط با این دستور بود که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) فرمود: «هر مؤمنی که من سرپرست و مولای او هستم، علی مولا و سرپرست او خواهد بود.» و باز فرمود: «به شما مؤمنان سفارش میکنم که از کتاب خدا و خاندان من جدا مشوید، که من از خدا خواستهام که میان قرآن و خاندانم جدایی نیفکند تا قیامت که بر حوض کوثر آنان را به من ملحق میسازد، و خداوند پذیرفت.»… بدانید که اگر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) لب فرو میبست و خاندان خود را معرّفی نمیکرد، خاندان فلان و بهمان مدّعی میشدند که ما صاحب الامر
________________________________________ 11 ________________________________________
شماییم.»1
چنانکه ملاحظه میکنید در این حدیث امام صادق (علیه السلام) ضمن پاسخگویی به سؤال ابوبصیر، به مطلب مهمّ دیگری نیز اشاره کرده است و آن اشاره به طبیعت اجمالی قرآن از یک طرف و لزوم مراجعه به تفسیر و سنّت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) در فهم مجملات قرآن از طرف دیگر است. و باید گفت که این حقیقتی است که نه تنها در عصر رسول خدا و امامان (علیهم السلام) بلکه در هر دورهای باید مورد توجه قرار گیرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الکافی، 1/287.
________________________________________ 12 ________________________________________
سخنی در طبیعت اجمالی قرآن
قرآن کتابی است که در موضوعات مختلف اعتقادی، اخلاقی، تاریخی و… سخن به میان آورده و مطالب مهمی را با مخاطبان خود در میان گذاشته است. و واضح است که سخن قرآن در بسیاری از زمینهها سخنی کلّی و به اجمال است که باید مورد تبیین وتفسیر قرار گیرد. امّا این مطلب برای قرآن به هیچ عنوان نمیتواند نقیصه به شمار آید.(1) زیرا در مورد کتابی که مدّعی است دربردارندة تمام حقایق و اسرار آفرینش است، نباید انتظار داشت که در عین حال مطالب خود را به شکل جزیی و تفصیلی طرح کرده باشد. آنچه مهم است درک این مطلب است که در حکمت الهی چه طرحی جهت تبیین حقایق قرآن و مطالب اجمالی آن اندیشیده شده است. اگر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . جهت آگاهی بیشتر در خصوص طبیعت اجمالی قرآن و در عین حال عدم نقیصه بودن این موضوع ـ خصوصاً از طریق مراجعه به آگاهان به معارف قرآن که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) و امامان (علیهم السلام) بوده اند ـ بنگرید به بحارالانوار، (صلّی الله علیه وآله) 2/100.
________________________________________ 13 ________________________________________
جهت یافتن این سؤال به قرآن مراجعه کنیم متوجه طرح قرآن به شکل زیر خواهیم گشت:
1 ـ خداوند خود نخستین مفسّر و مبیّن قرآن است.
2 ـ رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) عامل تبیین قرآن برای مردم است.
در مورد اول خداوند خطاب به رسول خود میفرماید: (فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ * ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ)1 یعنی: چون قرآن را بر تو خواندیم تو از قرائت آن پیروی کن. سپس بدان که بیان و توضیح آن نیز به عهدة ماست.
از این آیه به دست میآید که خدای تبارک و تعالی علاوه بر نزول آٍیات قرآن به رسول گرامی، حقایقی هم به عنوان تبیین مطالب قرآنی به آن حضرت وحی کرده است. و از این جهت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله) در حدیثی خطاب به مسلمانان فرمود: «الا انّی قد اوتیت القرآن و مثله معه.»2 یعنی: آگاه باشید که به من قرآن و حقایقی مانند آن داده شد.
و امّا در مورد دوم خداوند در سورة نحل فرموده است: (وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ)(3)
یعنی: (ای رسول ما) این ذکر (قرآن) را بر تو فرو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . القیامة، 18 ـ 19
2 . سنن ابن ماجه، 1/6، سنن ابی داود، 4/200
3 . النحل، 44
________________________________________ 14 ________________________________________
فرستادیم تا برای مردم آنچه را که نازل شده تبیین نمایی.
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) با قول و فعل خود به تبیین مجملات قرآن اقدام میفرمود. مثلاً آن حضرت در مورد کیفیت انجام نماز به اصحاب خود فرمود: «صلّوا کما رأیتمونی اصلّی.»1 یعنی: به همان گونه که نماز خواندن مرا مشاهده میکنید، نماز بخوانید.
در اینجا فعل رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) در حکم تفسیر «اقیمو الصّلوة» است. و در مواردی هم رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) با سخن خود به توضیح مجملات قرآن اقدام میکرد که نمونههای آن در تفاسیر شیعه و سنّی موجود است. آن حضرت به این ترتیب برخی از حقایق قرآن را در زمینههای مختلف از جمله زمینههای سیاسی و اجتماعی ـ که اکنون مورد بحث است ـ با اصحاب و یاران خود در میان میگذاشت.
زمینههای اجتماعی و سیاسی در قرآن
از جمله موضوعاتی که قرآن به طرح آن عنایت فراوانی دارد، مسائل اجتماعی و سیاسی است. قرآن در این خصوص مسائل متنوعی را در باب امر به معروف و نهی از منکر، تعاون و همکاری، اتحاد و برادری مسلمانان، مبارزه و جهاد، امامت و رهبری، دفاع از مظلوم و ظلم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . صحیح بخاری، 1/117
________________________________________ 15 ________________________________________
ستیزی و… طرح کرده و مسلمانان را با طبقات و گروههای اجتماعی از جمله مؤمنان، منافقان، اهل کتاب و معاندان و نیز ویژگیهای اجتماعی و روانی هر گروه آشنا کرده است. بسیاری از زمینههای اجتماعی در قرآن، ترجمانی از تحولات سیاسی عصر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) است، امّا روش قرآن در طرح این حوادث به گونهای است که بدون آن که از اشخاص و مسبّبان حوادث نامی به میان آورد، به طرح آن حادثه یا ذکر ویژگیهای افراد و جریاناتی پرداخته است که در مسیر آن حادثه دست داشتهاند.
به عبارت دیگر آن قدر که در قرآن به شناخت جریانات اجتماعی و به اصطلاح تیپشناسی توجه شده است، معرّفی افراد و قهرمانان حادثه مورد توجه نیست. و چنانکه میدانیم در بین معاصران پیامبر (صلّی الله علیه وآله) تنها یک نفر با نام و نشان مورد نکوهش قرآن قرار گرفته که همان ابولهب است.
اینکه چرا در قرآن کریم معاصران پیامبر (صلّی الله علیه وآله) به شکل مبهم و اجمالی طرح شدهاند، این خود دلایلی دارد که در رأس آن میتوان از اهداف تربیتی قرآن و نیز حفظ جاودانگی قرآن و عدم تخصیص آیات قرآن به فرد و دورة خاصّی اشاره کرد. چنانکه امام باقر (علیه السلام) در این مورد میفرماید:
«اگر آن طور باشد که پس از مرگ قومی، آیهای که در شأن آنان نازل شده نیز بمیرد، از قرآن
________________________________________ 16 ________________________________________
چیزی باقی نمیماند، لکن تا آسمانها و زمین برقرار است، قرآن نیز جاری است و برای هر قوم آیهای است که آن را میخوانند و از آن بهرة نیک و بد دارند.»1
امّا در عین حال به دلیل ضرورت آشنایی بهتر با تاریخ اسلام و نیز شناخت افراد و عناصری که در مسیر تحولات مربوط به عصر نزول قرآن قرار داشته اند، دانشمندان اسلامی به ویژه مفسّران قرآن هرگز از شناسایی افراد و جریاناتی که آیه یا آیاتی دربارة آنها نازل شده غافل نبودهاند. دانشمندان در این خصوص دو علم را پایه گذاری کردند که ریشة هر دو علم، نقل و روایتهای تاریخی است. یکی از این دو دانش علم مبهمات قرآن2 نام دارد که به معرّفی افراد و شخصیتهای موجود در سرگذشتهای قرآنی و نیز حوادث واقع در عصر نزول قرآن میپردازد. دانش دیگر، علم اسباب النزول است که در آن، زمینهها و شرایطی که به نزول آیه یا آیاتی منجر شده است مورد تحقیق و مطالعه قرار میگیرد. طبعاً برای شخصی که به دانستن جزئیات وقایع تاریخی ـ خاصّه از دید قرآن کریم ـ علاقهمند است، پی بردن به مبهمات قرآن و شناسایی با سبب نزول آیات، امری الزامی خواهد بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر عیاشی، 1/21
2 . الاتقان، نوع هفتادم
________________________________________ 17 ________________________________________
جایگاه سبب نزول در فهم آیات تاریخی
به عقیده دانشمندان علوم قرآنی آیات قرآن از جهت ارتباط با شرایط عصر نزول بر دو دسته تقسیم میگردد که عبارتند از:
الف ـ آیاتی که در پی طرح سؤال و یا وقوع حادثهای نازل شدهاند.
بـ آیاتی که ابتدائاً به عنوان هدایت مردم نازل شده و طرح سؤال یا وقوع حادثهای در نزول آنها دخالت نداشته است.
واضح است که پیدایش دانشی موسوم به «اسباب النزول» به دلیل وجود آیات دسته اول است. و در قرآن آیات متعدّدی وجود دارد که وقوع حوادثی موجب نزول آنها شده است. و به همین دلیل این آیات معرّف خوبی در تشریح آن حوادث و نیز شناخت افراد و گروههایی است که در مسیر آن حوادث قرار داشتهاند. چنانکه آگاهی بر آن حوادث میتواند زمینة بهتری جهت فهم مضمون و محتوای آیات قرآن در اختیار خواننده قرار داده و آنها را از جنبة طرح مسائل فرضی و سمبلیک خارج سازد.
به عنوان مثال با مراجعه به سبب نزول سورة کوثر روشن میگردد که شخصی به نام عاص بن وائل در مکّه به ملامت و استهزای رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) میپرداخت و به این
________________________________________ 18 ________________________________________
جهت که فرزندان ذکور آن حضرت زنده نمانده بودند و آن سرور فاقد پسر بود، ایشان را «ابتر» ـ مقطوع النسل ـ میخواند. چنانکه با درک همین سبب نزول است که میتوان مصداق «کوثر» را فاطمة زهرا (علیها السلام) دانست. زیرا علی القاعده آیات صدر و ذیل این سورة کوتاه نمی تواند بدون ارتباط و یا هماهنگی با یکدیگر باشد. به همین گونه مراجعه به سبب نزول بسیاری از آیات دیگر نیز معرفت ویژهای از شخصیت افراد و جریانات صدر اسلام ـ و نیز جناح بندیهای موجود در آن جامعه ـ به دست میدهد.
ناگفته نماند که در بین آیات دسته دوم نیز آیات فراوانی وجود دارد که گرچه سبب نزول ویژه ـ به معنایی که گفته شد ـ ندارد. امّا در ذیل آنها روایاتی از پیامبر (صلّی الله علیه وآله) و یا امامان (علیهم السلام) وارد شده است که خواننده با مقصود آن آیات ـ از جهت انطباق بر برخی از افراد و جریانات ـ آشنا میگردد، مثلاً پس از نزول آیة تطهیر، رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) ، علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) را فراخواند و با دعا در حق آنان به همگان فهماند که اهل بیت مصداقی جز آنان ندارند. امّا به دلیل اهمیت دانش سبب نزول در فهم صحیح قرآن، علی (علیه السلام) در مقام معرّفی خود میفرماید:
«از من بپرسید، سوگند به خدا دربارة چیزی از من نخواهید پرسید مگر آن که شما را از آن باخبر سازم. دربارة کتاب خدا از من بپرسید. به خدا سوگند آیهای نیست مگر آن که من آگاهم که در
________________________________________ 19 ________________________________________
شب نازل شده یا در روز، در دشت نازل شده و یا در کوه.»1
و باز در سخن مشابهی فرمود:
«به خدا سوگند آیهای نیست مگر آن که میدانم دربارة چه موضوعی و در کجا نازل شده است.»2
شناخت سبب نزول با همة اهمیتی که دارد، در عین حال موضوعی اجتهادی و سلیقهای نیست که با حدس و گمان همراه باشد، بلکه چنانکه گفته شد شناخت مبهمات قرآن و پی بردن به سبب نزول آیات، تنها از طریق مراجعه به نقل و روایت تاریخی امکان پذیر است. آن هم نقل و روایت صحیح و اطمینان بخش. زیرا در این حوزه نیز جعل و تحریف راه یافته و موجب پیدایش فضایل ساختگی برای افراد و گروههایی در تاریخ اسلام شده است. در عین حال محقّقان توانستهاند با استفاده از روایاتی که از سوی امامان شیعه (علیهم السلام) وارده شده و یا سبب نزولهای صحیحی که از سوی صحابة پیامبر ـ که خود شاهد نزول آیات بودند ـ نقل شده، بخشی از حقایق مربوط به تاریخ اسلام را روشن سازند. و باید گفته که حسّاسترین قضیة تاریخی در این زمینه، شناخت مقام و موقعیت اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) میباشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الاتقان، 4/233
2 . الاتقان، 4/233
کتابخانه تخصصی حج > اعتقادات و پاسخ به شبهات > بررسی جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) در قرآن
________________________________________ 20 ________________________________________
شخصیت اهل بیت (علیه السلام) در قرآن
بدون شک آیات فراوانی در قرآن وجود دارد که ناظر به شخصیّت و مقامات اهل بیت (علیهم السلام) است، چنان که آیات متعدّدی نیز دربارة دشمنان و مخالفان پیامبر (صلّی الله علیه وآله) و اهل بیت (علیهم السلام) نازل شده است. لکن چنانکه گفته شد مقاصد این آیات وقتی روشن میگردد که به روایات صحیحی که دربارة سبب نزول آنها آمده است مراجعه شود و یا در صورتی که توضیح و تفسیری در خصوص مفاد آنها از معصومین (علیهم السلام) وارد شده است، ملاحظه گردد. و به عبارت دیگر حقایق این آیات در پرتو تاریخ صحیح نگریسته شود. با چنین مبنا تعداد آیاتی که ناظر به امامت و وصایت علی (علیه السلام) بوده و یا مقامات و کمالاتی را برای اهل بیت (علیهم السلام) اثبات میکند فوق شمارش است. چنانکه امام باقر (علیه السلام) در حدیثی فرمود: «ثلث قرآن دربارٍة ما و دوستان ما و ثلث دیگر دربارة دشمنان ما نازل شده است»؛1
مثلاً در ذیل آیة 68 سورة مائده معروف به آیة
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر عیاشی، 1/21
________________________________________ 21 ________________________________________
ولایت در تفاسیر آمده است:
«پس از آن که علی (علیه السلام) در حال رکوع انگشتر خود را به سائلی عطا نمود، این آیه دربارة آن حضرت نازل گردید»،(1)
و یا در ذیل آیة 61 سورة آل عمران یعنی آیة مباهله آمده است که:
«رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) در جریان مباهله با مسیحیان نجران به اتفاق علی، فاطمه، حسن و حسین، به محل مباهله پا گذاشت و کس دیگری همراه آن حضرت نبود»2
و آیات فراوان دیگر که آشنایی با سبب نزول و یا تفسیر آنها، انسان را در جریان موقعیت سیاسی و معنوی اهل بیت (علیهم السلام) قرار میدهد. لذا بدون این که مطرح کرده باشیم که نام علی و فرزندانش (علیهم السلام) به طور صحیح در آیات قرآن بوده و در نتیجة تحریف، حذف شده است، بر این باوریم که مراجعه به توضحیات و یا سبب نزولهایی که در ذیل بسیاری از آیات وجود دارد ما را به خوبی در جریان مقام و موقعیت اهل بیت (علیهم السلام) قرار میدهد، مگر آن که انسان بخواهد با بی اعتنایی به روایات معتبر و به طور کلّی جریانات صحیح تاریخی، به مطالعة قرآن روی آورد که آن خود به نوعی زنده ساختن شعار انحرافی «حسبنا کتاب الله» خواهد بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الکشاف، 1/649
2 . مجمع البیان، 2/762
________________________________________ 22 ________________________________________
در این قسمت به بررسی آیاتی پرداخته میشود که یا سبب نزول آنها مبیّن فضیلتی برای اهل بیت (علیهم السلام) است. و یا با توجه به روایات معتبر، پس از نزول، انطباقی جز با علی و اهل بیت او (علیهم السلام) نیافته است.
1 ـ فداکاری بزرگ در آستانة هجرت
{وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ}1؛
« و از مردمان کسی هست که جان خود را در طلب خشنودی خدا میفروشد و خداوند به بندگان مهربان است.»
این آیه به مناسبت حادثة لیلةالمبیت نازل گردید. لیلةالمبیت شبی است که در آن علی (علیه السلام) در بستر پیامبر (صلّی الله علیه وآله) آرمید تا آن حضرت با آرامش خاطر از مکه به مدینه هجرت کند. مفسّران شیعه با استناد به روایات منقول از ائمه (علیهم السلام) و یا اظهارات پارهای از صحابه نزول آیة فوق را دربارة علی (علیه السلام) مسلّم میدانند. به عنوان مثال عیّاشی به نقل از جابر و او از امام باقر (علیه السلام) آورده است که: آیة {وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَؤُفٌ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . البقره، 207
________________________________________ 23 ________________________________________
بِالْعِبادِ}، دربارة علی بن ابی طالب نازل گردید. و آنگاه که کفار قریش درصدد دستیابی به پیامبر (صلّی الله علیه وآله) و کشتن ا و بودند، علی (علیه السلام) در بستر پیامبر (صلّی الله علیه وآله) خوابید و بدین وسیله جان خود را تقدیم خدا و رسول او نمود.(1)
طبرسی به نقل از ابن عباس نوشته است: «این آیه، پس از خروج پیامبر (صلّی الله علیه وآله) از مکه به سوی مدینه و خوابیدن علی (علیه السلام) در بستر آن حضرت، در بین مکه و مدینه نازل گردید.»2
از دانشمندان اهل سنت نیز بسیاری نزول آیة لیلةالمبیت را در شأن علی (علیه السلام) تأیید کردهاند. از جمله ابن ابی الحدید از قول ابوجعفر اسکافی ـ از علمای قرن سوم ـ نوشته است: «همة مفسران روایت کرده اند که آیة {وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی…} به مناسبت خوابیدن علی (علیه السلام) به جای پیامبر (صلّی الله علیه وآله) در لیلةالمبیت، نازل شده است.»3
اسکافی همچنین معتقد است که: آیة «لیلةالمبیت» تناسب خاصی با آیة سیام سورة انفال دارد که خداوند در آن میفرماید:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر عیاشی، 1/120؛ و نیز بنگرید به تفسیر صافی، 1/241؛ نورالثقلین، 1/204؛ و بحارالانوار، 36/40 ـ 50
2 . مجمع البیان، 1/535
3 . شرح نهج البلاغه، 13/262؛ و نیز بنگرید به مفاتیح الغیب، 5/235؛ روح المعانی، 2/97
________________________________________ 24 ________________________________________
(وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ).
« به خاطر بیاور هنگامی را که کافران نقشه میکشیدند تو را به زندان بیفکنند یا به قتل برسانند، و یا از مکه خارج سازند، آنها چاره میاندیشیدند و نقشه میکشیدند و خداوند هم تدبیر میکرد و خدا بهترین چاره جویان و تدبیر کنندگان است.»
وی مینویسد: «مکر قریش آن بود که پای همة قبایل را در کشتن رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به وسط کشند و مکر خداوند نیز از طریق خوابیدن علی (علیه السلام) به جای پیامبر (صلّی الله علیه وآله) ظاهر گردید.»1
ابن ابی الحدید از قول اسکافی این مطلب را هم اضافه کرده است که: «حدیث فراش( خوابیدن علی (علیه السلام) در بستر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) )، جریان متواتری است که جز دیوانه و یا کافر آن را انکار نمیکند.»2 به دلیل همین فضیلت استثنایی برای علی (علیه السلام) ، بعدها معاویه تصمیم گرفت تا با پرداخت چهار صد هزار درهم، سمرة بن جندب را راضی کند تا وی ادعا نماید که آیة: {وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی…} دربارة ابن ملجم نازل شده است.3
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . شرح نهج البلاغه، 13/262
2 . همان.
3 . شرح نهج البلاغه، 4/73
________________________________________ 25 ________________________________________
سمرة بن جندب به خواستة معاویه تن در داد، اما با توجه به فاصلة نزول آیه با شهادت علی (علیه السلام) به دست ابن ملجم، جز افراد ساده لوح و بی خبر، کسی زیر بار روایت سمره نرفت.
2 ـ اهل بیت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) در روز مباهله
{فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ}1
یعنی: هرگاه بعد از علم و دانشی که (دربارة مسیح) به تو رسید (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنان بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت کنیم، شما هم زنان خودرا، ما نفوس خود را دعوت کنیم، شما هم نفوس خود را، آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا بر دروغگویان قرار دهیم.
شرح و توضیح: مباهله در اصطلاح دینی به معنای نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است. مراسم مباهله به این صورت است که افرادی که با هم در مطلبی اختلاف نظر دارند و در مقابل دلایل خود قانع نمیشوند در یک جا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . آل عمران، 61
________________________________________ 26 ________________________________________
جمع شده، به درگاه خدا تضرّع کنند و از او بخواهند که دروغگو را رسوا سازد. و امّا جریان مباهله در تاریخ اسلام به این صورت است که:
در سال دهم هجری هیئتی از مسیحیان نجران به مدینه آمدند و با رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) ملاقات و گفتگو کردند. در این دیدار بزرگان مسیحی ـ که قائل به الوهیّت حضرت عیسی (علیه السلام) بودند ـ تولد آن حضرت بدون داشتن پدر را غیر ممکن اعلام کردند، امّا در پاسخ آنها این آیه نازل گشت که: «مَثَل عیسی نزد خدا همانند آدم است که خداوند او را از خاک آفرید سپس به او فرمود: «موجود باش، و او موجود شد. این حقیقتی از جانب پروردگار تو است، بنابراین از تردید کنندگان مباش (که عیسی آفریدة خدا باشد).»
علی رغم این پاسخ روشن، مسیحیان قانع نشدند. در اینجا آیة مباهله نازل گشت و پیامبر (صلّی الله علیه وآله) به امر الهی آنها را دعوت به مباهله کرد. طرفین موافقت کردند که روز بعد جهت انجام مباهله در محلی حاضر شوند. فردای آن روز پیامبر (صلّی الله علیه وآله) ـ در حالی که علی، فاطمه، حسن وحسین (علیهم السلام) به همراه او حرکت میکردند ـ به محل مباهله حاضر گشت. امّا گروه مسیحیان به هنگام مشاهدة پیامبر (صلّی الله علیه وآله) و همراهان ایشان احساس کردند که در صورت مباهله احدی از آنها زنده نخواهد ماند، لذا به
________________________________________ 27 ________________________________________
پیشنهاد بزرگ خود از مباهله صرف نظر کردند و مصالحه با پیامبر و پرداخت جزیه را ترجیح دادند.
آنچه در جریان مباهله اهمیت دارد این مطلب است که مطابق آیة مباهله علی (علیه السلام) مصداق نفس پیامبر (صلّی الله علیه وآله) بوده و حسن و حسین (علیهما السلام) به عنوان فرزندان رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) قلمداد شدهاند. از این رو امامان شیعه ـ بعدها ـ در برخورد با مخالفان خود، همه جا با استناد به آیة مباهله خود را پسران رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) نامیده و بر دیگران افتخار کردهاند.
جریان مباهله با شرحی که گذشت، از حوادث قطعی و متواتر تاریخ اسلام است که نه کسی اصل آن را مورد تردید قرار داده است و نه کسی در مورد همراهان پیامبر (صلّی الله علیه وآله) در روز مباهله، ادّعای دیگری کرده است. این حادثه در تفاسیر شیعه و سنی و در بسیاری از کتب حدیث وارد شده است.(1)
3 ـ صاحبان فرمان از نظر قرآن
(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَْمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . از جمله بنگرید به مجمع البیان، 1 / 762؛ تفسیر کشّاف، 1/369؛ تفسیر القرآن العظیم، 1/379 و صحیح مسلم، 4/1871
________________________________________ 28 ________________________________________
الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآْخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً)(1)
« ای کسانی که ایمان آوردهاید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را از خودتان. و هرگاه در چیزی نزاع و اختلاف کردید، آن را به خدا و رسول او بازگرانید، اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این کار برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است».
در آیة شریفه پس از اطاعت از خدا و رسول (صلّی الله علیه وآله) ، سخن از اطاعت مؤمنان از «اولوالامر» به میان آمده و این اطاعت، اطاعتی مطلق و بی قید و شرط است. در این که اولوالامر چه کسانی هستند، بین مفسّران اختلاف نظر وجود دارد. اهل سنت در تعیین مصداق اولوالامر به اختلاف سخن گفته و مصادیقی چون خلفای اربعه، امرای سیاسی، فرماندهان نظامی و علمای دین، قضات و… را احتمال دادهاند.(2) در صورتی که به عقیدة مفسّران شیعه هیچ یک از مصادیق یاد شده در تفسیر اولوالامر صحیح نیست. دلیل این مطلب آن است که در آیة مذکور،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . النّساء، 59
2 . از جمله بنگرید به جامعالبیان، 5/95، الکشّاف، 1/524؛ روح المعانی، 4/96؛ تفسیر مراغی، 2/73؛ معالم التّنزیل، 1/445؛ و تفسیر القرآن العظیم، 1/529
________________________________________ 29 ________________________________________
اطاعت از اولوالامر در کنار اطاعت از خدا و رسول به شکل مطلق تکلیف شده است و این افراد جز در بین معصومان (علیهم السلام) مصداقی ندارند. طبرسی پس از بیان اختلاف مفسّران عامه در تعیین اولوالامر مینویسد:
«اصحاب ما (شیعیان) از طریق امامان باقر و صادق (علیهما السلام) روایت کردهاند که اولوالامر همان امامان از اهل بیت پیامبرند که خداوند اطاعت از آنان را به طور مطلق واجب کرده، همانگونه که اطاعت از خود و اطاعت از پیامبرش را واجب کرده است. علاوه بر آن جایز نیست که خداوند، اطاعت از کسی را به صورت مطلق واجب کند مگر کسی که عصمت او ثابت شود و باطنش همانند ظاهرش باشد و نیز از هر گونه سهو و غلط و کار زشت، مبرّا و در امان باشد و چنین چیزی نسبت به امرا و یا دانشمندان غیر قابل حاصل است، لذا خداوند اجلّ از آن است که به اطاعت از معصیت کار و یا کسانی که از قول و فعلشان انطباقی با هم ندارد، فرمان دهد.»1
در بین اهل سنت، فخر رازی نیز وجود عصمت را لازمة اطاعت مطلق از اولوالامر دانسته و در این باره به روشنی استدلال کرده است، هر چند که در نتیجه گیری نهایی، این دانشمند به خطا رفته است.2
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مجمع البیان، 3/100
2 . مفاتیح الغیب، 10/144
________________________________________ 30 ________________________________________
زمخشری در تفسیر خود صاحبان امر را به امرای حق تفسیر کرده و مینویسد: امرای جور که خداوند و رسول او از آنان بیزارند، هرگز نمیتوانند در آیه ـ از جهت وجوب اطاعت از ایشان ـ عطف به خدا و رسول (صلّی الله علیه وآله) شوند1.
به طوری که گذشت روایات شیعه مصداق اولوالامر را به روشنی تعیین کرده است. به عنوان مثال کلینی در کتاب خود حدیثی از ابوبصیر نقل کرده که او گوید:
از امام صادق (علیه السلام) سؤال کردم: آیه: «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَْمْرِ مِنْکُمْ» دربارة چه کسانی نازل گردید؟ امام (علیه السلام) فرمود: «این آیه در شأن علی (علیه السلام) و فرزندانش حسن و حسین (علیهما السلام) نازل گردید.» ابوبصیر گوید: باز سؤال کردم که مردم میگویند: از چه جهت، خداوند نام علی (علیه السلام) و خاندانش را نبرده است؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود: «در پاسخ به مردم بگویید: دستور نماز خواندن بر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) نازل گردید، در حالی که سخنی از سه رکعت و چهار رکعت در میان نبود، این رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) بود که رکعات نماز را تفسیر کرد. دستور پرداخت زکات نازل شد، امّا در آن نیامده بود که
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الکشّاف، 1/524
________________________________________ 31 ________________________________________
از چهل درهم یک درهم بپردازید و این رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) بود که نصاب زکات را تفسیر کرد. و دستور حج نازل شد در حالی که در آن نیامده بود که هفت نوبت طواف کنید، این رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) بود که مراسم طواف را تفسیر کرد. بر همین پایه فرمان خدا نازل گشت که: «از خدا و رسول خدا اطاعت کنید و از کسانی که از بین شما صاحبان امر باشند نیز اطاعت کنید.» که مصداق آن دربارة علی و حسن و حسین (علیهم السلام) ثابت و پابرجا ماند. زیرا در ارتباط با این دستور بود که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) فرمود: «هر مؤمنی که من سرپرست و مولای او هستم علی مولا و سرپرست او خواهد بود.» و … بدانید اگر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) لب فرو میبست و خاندان خود را معرفی نمیکرد، خاندان فلان و بهمان مدّعی میشدند که ما صاحب الامر شماییم.»1
4 ـ کمال دین در پرتو ولایت
(الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِْسْلامَ دِیناً)(2)
«امروز برای شما دینتان را کامل ساختم و نعمت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الکافی، 1/287؛ با اندکی تلخیص و نیز بنگرید به تفسیر عیاشی، 1/273؛ نورالثقلین، 1/497 الی 507؛ و تفسیر الصافی، 1/462 الی 465.
2 . المائده،(3)
________________________________________ 32 ________________________________________
خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین بر شما پسندیدم».
این آیه به فاصلة اندکی پس از جریان غدیر خم نازل گردید. مقایسة مفاد آن با مفاد آیة تبلیغ گویای همین حقیقت است. زیرا در آیة تبلیغ، از ابلاغ فرمان خدا به مردم و ناقص شدن رسالت الهی در صورت عدم ابلاغ آن، سخن به میان آمده و در این آیه از کامل شدن دین خدا و تمام شدن نعمت الهی خبر داده شده است، لذا این دو مطلب با یکدیگر ارتباط دقیقی دارند که بر هیچ متدبّری پوشیده نیست. مفسّران شیعه به طور عام و از مفسّران اهل سنت نیز عدهای این ارتباط را پذیرفته و در کتابهای خود مورد تصریح قرار دادهاند. به عنوان مثال طبرسی آورده است: «بنا به روایاتی که از امامین صادقین (علیهما السلام) نقل شده، پس از آن که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) در روز غدیر خم، علی (علیه السلام) را به عنوان پیشوای مردم تعیین نمود، آیة اکمال نازل گردید. در این روایات همچنین آمده است: این آخرین فریضهای بود که خداوند نازل فرمود و پس از آن فریضة دیگری نازل نگشت. طبرسی سپس با ذکر سند، روایتی به نقل از ابوسعید خدری ذکر کرده است که پس از نزول این آیة رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) فرمود:
«الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة و
________________________________________ 33 ________________________________________
رضا الرب برسالتی و ولایة علی بن ابی طالب من بعدی و قال من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره و اخذل من خذله.»1
مفسّران اهل سنت غالباً معتقدند که: آیة اکمال در حجةالوداع و در روز عرفه نازل گردید و نزول آن پس از بیان مسائلی چون: ابلاغ آخرین احکام حلال و حرام و به عبارتی کامل شدن دایرة تشریع، آزادی خانة خدا از مظاهر شرک و بتپرستی و در نتیجه قطع نفوذ مشرکان از آنجا، انجام مناسک حج توسط رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) و مسلمانان صورت گرفت و این امور موجب یأس کفار از غلبة دوباره بر مسلمانان بوده است2 اما به دلایلی باید گفت که احتمالات یاد شده دربارة نزول آیة اکمال، احتمالات نادرستی است از جمله:
4 / 1 ـ بسیاری از دانشمندان اهل سنت ارتباط آیة اکمال و ماجرای غدیر خم را پذیرفته و یا لااقل به عنوان یک احتمال در کتابهای خود نقل کردهاند به طوری که علامة امینی، 16 منبع از منابع اهل سنت را در این
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مجمع البیان، 3/246؛ و نیز بنگرید به تفسیر عیاشی، 1/321؛ تفسیر تبیان، 3/435؛ المیزان، 5/278 الی 283 و 299 الی 310؛ و الغدیر، 2/115 الی 137
2 . از جمله بنگرید به جامع البیان، 6/80؛ فتح القدیر، 2/9؛ و تفسیر مراغی، 6/54
________________________________________ 34 ________________________________________
خصوص معرفی کرده است.(1)
4 / 2 ـ اکثر مواردی که به عنوان مصادیق کامل شدن دین در تفاسیر اهل سنت به چشم میخورد ـ از جمله احکام حلیّت گوشتها، بیان حلال و حرام الهی، تشریع حج، آزادی خانة خدا از مظاهر بتپرستی و … ـ یا از چنان اهمیتی برخوردار نیست که ارتباطی با کامل شدن دین پیدا کند ویا از مواردی است که از سالها قبل از نزول آیة اکمال تحقّق یافته بود.
4 / 3 ـ در آیة شریفه بحث از کامل شدن دین به میان آمده و این موضوع با یأس کامل کفار نسبت به مسلمانان پیوند خورده است. اما یأس و نومیدی کفار معنایی جز قطع نفوذ و سلطة آنان بر مسلمانان ندارد که این موضوع پس از روشن شدن وضع رهبری در امت اسلامی ـ آن هم بعد از رحلت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) ـ قابل حصول است.
4 / 4 ـ عدهای از مفسّران قائلند که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) پس از نزول آیة اکمال 81 روز بیشتر زندگی نکرد.(2) با توجه به آن که مطابق پارهای از روایات، وفات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الغدیر، 2/116 الی 125 و نیز المراجعات، 188 ضمیمة 627: آیةالاکمال.
2 . مفاتیح الغیب، 3/636؛ روح المعانی، 4/91؛ تفسیر المنار، 6/116
________________________________________ 35 ________________________________________
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) در دوازدهم ربیع الاول بوده است1 نتیجه میشود که روز نزول آیة اکمال روز هجدهم ذی الحجة بوده است.
4 / 5 ـ اکثر مفسّران شیعه به ویژه علامة طباطبایی، نزول آیة اکمال را تحقّق وعدة الهی که در آیة 55 سورة نور مطرح شده است، دانستهاند و میدانیم که در این آیه بحث از استخلاف مؤمنان بر زمین و استقرار دین الهی توأم با آرامش و امنیت صالحان است، که قطعاً نصب علی (علیه السلام) به پیشوایی مؤمنان مقدمة چنین حکومتی بوده است.(2)
4 / 6 ـ امام باقر (علیه السلام) از ولایت علی (علیه السلام) به عنوان آخرین فریضة نازله یاد کرده است .(3) در روایات دیگر تصریح شده است که اسلام بر پنج ستون استوار شده که آنها عبارتند از: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت4 در تمام این روایات بر این مطلب تأکید شده است که ولایت به عنوان فریضهای است که اولی و افضل بر سایر فرائض است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الکافی، 2/324
2 . المیزان، 5/283؛ تفسیر نمونه، 4/268
3 . تفسیر عیاشی، 1/321
4 . الکافی، 2/18
________________________________________ 36 ________________________________________
5 ـ ولی و سرپرست مؤمنان
(إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَهُمْ راکِعُونَ)(1)
« همانا ولی و سرپرست شما خدا و رسول او هستند و نیز کسانی که ایمان آوردهاند، همانها که نماز بپا میدارند و در حالی که در رکوع به سر میبرند زکات میدهند.»
این آیه، به آیة ولایت معروف است و در سبب نزول آن در تفاسیر شیعه و سنی آمده است که: روزی فقیری وارد مسجد رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) شد و از حاضران تقاضای کمک نمود، اما کسی توجّهی به او نکرد. در این هنگام علی (علیه السلام) که در حال رکوع به سر میبرد، به سمت فقیر اشاره کرد و بدین وسیله به او فهماند که انگشتری حضرت را برای خود بردارد و در اینجا بود که آیة: «انما ولیّکم الله و…» نازل گردید.(2)
پارهای از روایات تصریح میکند که نماز علی (علیه السلام) در آن لحظه به صورت نافله و مستحبی بوده است.(3) بنا به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . همان، 2/18؛ باب دعائم الاسلام روایت 5
2 . التبیان، 3/559؛ 1/355، تفسیر القرآن العظیم، 2/74؛ الکشّاف، 1/649؛ معالم التنزیل، 2/49؛ و نیز بحارالانوار، 35/183 الی 206
3 . تفسیر عیاشی، 1/355؛ به نقل از عمار یاسر
________________________________________ 37 ________________________________________
روایتی از ابن عباس رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) سرگرم وضو و آماده شدن جهت نماز بود که آیة «انما ولیکم الله و…» بر او نازل گردید، در اینجا بود که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) وارد مسجد گردید و از حال کسیکه چنین انفاقی نموده است جویا گردید و متوجه شد که، چنین کسی جز علی (علیه السلام) نبوده است.(1)
آیة ولایت از مهمترین شواهدی است که دانشمندان شیعه با استفاده از آن امامت بلافصل علی (علیه السلام) را اثبات کردهاند. شروع آیه با تعبیر «انّما» که مفید حصر است، ذکر ولایت مؤمنان زکات دهنده در طول ولایت خدا و رسول، مصداق انحصاری این مؤمنان به علی (علیه السلام) مطابق روایات معتبر شیعه و سنی، و بالأخره مفهوم ولایت در آیه که چیزی جز سرپرستی و رهبری نیست، همه و همه از قرائنی است که مبیّن امامت علی (علیه السلام) پس از پیامبر (صلّی الله علیه وآله) است. شیخ طوسی در تفسیر آیه مینویسد: «بدان که این آیه از واضحترین ادله بر امامت بلافصل علی (علیه السلام) پس از پیامبر (صلّی الله علیه وآله) است، زیرا اوّلاً ثابت میگردد که کلمة ولی در آیه به معنای اولیَ و احق است و دیگر آن که ثابت شده است که مصداق: «والذین آمنوا»کسی جز علی (علیه السلام) نیست و با اثبات این دو اصل، دلالت آیه بر امامت علی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . بحارالأنوار،35/200
________________________________________ 38 ________________________________________
(علیه السلام) روشن و واضح است.»1
در مورد آیة ولایت پرسشهایی مطرح شده است. از جمله آن که:
چگونه ممکن است علی (علیه السلام) در نماز به کاری غیر از راز و نیاز با پروردگار خود مشغول گردد؟
در پاسخ باید گفت: حضور سائل در مسجد و تقاضای مکرر او از مردم برای کمک به وی، به طور طبیعی توجه هر کسی را جلب میکند. به ویژه آن که نماز علی (علیه السلام) در آن لحظه، نماز مستحبی بود و احسان به فقیر عبادتی است که اهمیت و ثواب آن کمتر از نماز نافله نمیباشد.
پرسش دیگر آن است که آیا اعطای انگشتری میتواند مصداقی از پرداخت زکات باشد؟
در پاسخ میتوان گفت: در بسیاری از آیات قرآن تعبیر «زکات» به مفهوم شرعی و اصطلاحی آن ـ که اکنون رواج دارد ـ به کار نرفته است، بلکه زکات به معنای هر گونه انفاق و احسان در راه خداست. زکات به معنای شرعی در سال نهم هجری وضع شده و آیات قرآن و روایات صحیح السند گواه این مطلب است.(2) لذا تعبیر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . التبیان، 3/559؛ با اندکی تلخیص و نیز بنگرید به استدلالهای علامة مجلسی در بحارالانوار، 35/203 الی 206
2 . التوبه، 103؛ و نیز الکافی، 3/497
________________________________________ 39 ________________________________________
زکات در فراز: «ویؤتون الزکاة و هم راکعون» به معنای احسان علی (علیه السلام) به فقیر بوده است. پرسش بعد دربارة الفاظ جمع موجود در آیة است. آن هم با توجه به آن که آیه ولایت اختصاصاً دربارة علی (علیه السلام) نازل شده است.
در پاسخ به این پرسش، مفسّران به بحث پرداختهاند از جمله زمخشری نوشته است:
«اگر کسی بگوید چگونه صحیح است که آیه در شأن علی (علیه السلام) نازل شده باشد، در صورتی که لفظ «الذین» به صورت جمع به کار رفته است، خواهم گفت: در این آیه با آنکه آیه دربارة یک فرد نازل شده، لفظ جمع به کار رفته است تا آن که سایر مردم نیز به چنین کاری ترغیب شوند و به ثوابی مانند ثواب علی (علیه السلام) دست یازند.»1
البته سخن زمخشری، سخن درستی است لکن تاریخ سراغ ندارد که پس از علی (علیه السلام) نیز کسی در حال رکوع به چنین کاری دست زده باشد.
6 ـ ابلاغ آخرین فرمان، تکمیل رسالت
(یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الکشاف، 1/649
________________________________________ 40 ________________________________________
لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ)(1)
« ای رسول (ما) آنچه را که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان. و اگر چنین نکنی رسالت او را انجام نداده ای. و خداوند تو را از (خطر) مردم حفظ میکند. خداوند جمعیت کافران را هدایت نخواهد کرد.»
این آیه با توجه به فراز: (بلّغ ما انزل الیک من ربّک) به آیة تبلیغ یا آیة ابلاغ معروف شده است. مفسّران شیعه و بسیاری از مفسّران اهل سنت تصریح کرده اند که آیة تبلیغ در سفر حجةالوداع بر پیامبر (صلّی الله علیه وآله) نازل گردید. و با نزول آن رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله) علی (علیه السلام) را به جانشینی خود منصوب فرمود.(2)
بنابر آنچه اکثر این مفسّران آوردهاند؛ پس از بازگشت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) از حجةالوداع ـ که در آخرین سال حیات آن حضرت به وقوع پیوست ـ در منطقهای به نام غدیر خم جبرئیل بر پیامبر (صلّی الله علیه وآله) نازل گردید و این آیه را از طرف خداوند آورد که: «ای پیامبر! آنچه از جانب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . المائده ، 67
2 . از جمله بنگرید به تفسیر قمی، 1/171؛ تفسیر عیاشی، 1/360 الی 362؛ التبیان، 3/588؛ مجمع البیان، 3/344؛ الصافی، 2/51 الی 71؛ مفاتیح الغیب، 12/50؛ غرائب القرآن، 2/616؛ الدرالمنثور، 2/259؛ و نیز روح المعانی، 6/195
________________________________________ 41 ________________________________________
پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن، اگر این کار را نکردی، رسالت الهی را ابلاغ نکردهای.»
با نزول این آیه رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به مسلمانان دستور توقف داد و پس از برپایی نماز ظهر به ایراد خطبه پرداخت. در این خطبه رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) از بیاعتباری دنیا و نزدیک بودن رحلت خود سخن به میان آورد. آن حضرت سپس حدیث ثقلین را ایراد فرمود و مردم را به حفظ حقوق اهل بیت (علیهم السلام) سفارش کرد، آنگاه دست علی (علیه السلام) را گرفت و به طوری که همة مردم بتوانند مشاهده کنند سؤال کرد: «ای مردم، چه کسی از اهل ایمان به آنان سزاوارتر است؟» مردم گفتند: خدا و رسولش داناترند. رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) فرمود: «همانا خدا مولای من است و من مولای مؤمنین هستم و اولیَ و سزاوارترم بر آنها از خودشان، پس هر کسی که من مولای اویم، علی مولای او خواهد بود.» حضرت این سخن را سه بار و به قولی چهار بار تکرار کرد و سپس دست به دعا برداشت و فرمود:
«بار خدایا دوست بدار کسی که او (علی) را دوست بدارد و دشمن بدار کسی که او را دشمن بدارد و یاری فرما یاران او را و خوارساز خوارکنندگان او را.» در این هنگام جمعیت گروه گروه جلو آمدند و ضمن بیعت با
________________________________________ 42 ________________________________________
علی (علیه السلام) این واقعه را به او تبریک گفتند.(1)
از آنچه گذشت روشن میگردد که مفاد: «ما انزل الیک» چیزی جز اعلام ولایت علی (علیه السلام) نبود. و این موضوع قبلاً ـ از طریق وحی غیر قرآنی ـ به رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) گوشزد شده بود. عیّاشی در روایتی از قول ابن عباس و جابر بن عبدالله انصاری آورده است: «خداوند به پیامبر خود فرمان داده بود که علی (علیه السلام) را به جانشینی خود منصوب سازد و مردم را از ولایت او باخبر نماید، اما پیامبر (صلّی الله علیه وآله) نگران بود که مردم بگویند او از پسرعموی خود حمایت کرده و در نتیجه سر به طغیان گزارند؛ تا آن که خداوند آیة: (یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک…) را نازل ساخت و پس از آن پیامبر (صلّی الله علیه وآله) در روز غدیر ولایت علی (علیه السلام) را اعلام فرمود.»2
لذا آیة تبلیغ مهمترین دلیل بر اثبات امامت بلا فصل علی (علیه السلام) در قرآن است که جای تردید برای حق طلبان باقی نمیگذارد. با این وجود برخی از مفسّران اهل سنت کوشیدهاند تا با توجیهاتی آیة تبلیغ را از پیام اصلی آن منصرف سازند مثلاً برخی گفتهاند که آیة تبلیغ در مکه نازل گردید و با نزول آن رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) مکلّف گردید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الغدیر، 1/29 الی 34؛ سیرة المصطفی، 693؛ تفسیر عیاشی، 1/360
2 . همان، 1/360؛ و نیز مجمع البیان، 3/344؛ از قول حاکم حسکانی در شواهد التنزیل
________________________________________ 43 ________________________________________
تا بدون هیچ واهمه حقایق اسلام را به کفار و مشرکان ابلاغ نماید.(1) با آن که این مفسّران میدانند که سورة مائده از سورههای مدنی است که در پایان عمر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) نازل شده و قول به مدنی بودن آیة تبلیغ نیز از شهرت زیادی در تفاسیر اهلسنت برخوردار است.(2)
برخی دیگر گفتهاند که: آیة تبلیغ در مدینه نازل گردید، اما هدف از نزول آن ترغیب رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) در ابلاغ حقایق وحی به یهود و نصاری بوده است.(3) غافل از آن که پس از درگیریهای مسلمانان با یهودیان در جنگهای بنی قریظه و خیبر، قدرت و شوکت یهودیان در هم شکسته شد و مسیحیان نیز از همان ابتدا در عربستان فاقد قدرت بودهاند و حداکثر مقابلة مسلمانان با آنان، ماجرای مباهله بود که آن هم منتفی گشت.(4) بنابراین در سالهای پایانی عمر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) موجبی جهت نگرانی پیامبر (صلّی الله علیه وآله) از یهود و نصارا وجود نداشت، تا پیامبر (صلّی الله علیه وآله) از ابلاغ حقایق اسلام به آنان واهمه کند.
مهمترین تشکیک وارده در آیة تبلیغ به تفسیرکلمه «مولا» باز میگردد. عدهای از مفسّران اهل سنت معتقدند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الکشاف، 1/659؛ المنار، 6/467
2 . تفسیر القرآن العظیم، 2 / 81؛ البحر المحیط، 4 / 321؛ مفاتیح الغیب، 12 / 50
3 . مفاتیح الغیب، 12/50؛ البحر المحیط، 4/321؛ التحریر و التنویر، 6/255
4 . آل عمران، 61
________________________________________ 44 ________________________________________
که در حدیث: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» مولا به معنای دوست و یاور است نه رهبر و اولی به تصرف، از جمله صاحب تفسیر المنار مینویسد:
«حدیث غدیر خم بر ولایت سلطه که عبارت از امامت یا خلافت است، دلالتی ندارد، زیرا این لفظ به این معنی در قرآن وارد نشده است، بلکه مراد از ولایت در این حدیث ولایت نصرت و مودّت است که در قرآن هم وارد شده است.»1
در نقد این نظر باید گفت: لفظ مولا، لفظی مشترک است که بر معانی متعددی قابل حمل است، امّا قراین موجود در حدیث غدیر، تعیین کنندة مفهوم واقعی مولا میباشد. این قرائن متعدد است که برخی از آنها عبارتند از:
6 / 1 ـ کاربرد کلمة «مولا» در قرآن به مفهوم «اولی»2 بر خلاف نظر صاحب المنار،
6 / 2 ـ نزول آیه تبلیغ قبل از معرفی علی (علیه السلام) آن هم با پیام تند: {ان لم تفعل فما بلّغت رسالته}
6 / 3 ـ توقّف مسلمانان در منطقة غدیر توسط رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) ،
6 / 4 ـ خطابة پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله) در غدیر خم و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . المنار، 6/465؛ با اندکی اختصار
2 . الحدید، 15
________________________________________ 45 ________________________________________
زمینهچینی آن حضرت از جمله طرح ولایت خود و سفارش به حقوق اهل بیت (علیهم السلام) ،
6 / 5 ـ نزول آیة اکمال دین پس از این ماجرا،
6 / 6 ـ احتجاج علی (علیه السلام) به واقعة غدیر جهت اثبات اولویت خود نسبت به دیگران.
6 / 7 ـ زنده ماندن واقعة غدیر در تاریخ اسلام و بزرگداشت آن به عنوان عید بزرگ ، توسط مسلمانان.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . منابع و مطالب تفصیلی را بنگرید در الغدیر، 2/88 الی 114
کتابخانه تخصصی حج > اعتقادات و پاسخ به شبهات > بررسی جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) در قرآن
________________________________________ 45 ________________________________________
7 ـ منادی برائت از مشرکان
(وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الأَْکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِی ءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ)(2)
یعنی (علیهم السلام) «و این اعلامی است از جانب خدا و رسول او به مردم در روز حج اکبر (عید قربان) که خداوند و رسول او از مشرکان بیزارند.»
شرح و توضیح: چنانکه میدانیم سورة توبه بدون بسم الله… نازل گردید تا مظهری از قهر و غضب الهی را نسبت به مشرکان به نمایش گذارد. ده آیة نخست این سوره خصوصاً، نشان دهندة چنین مطلبی است و بیزاری صریح خدا و رسولش را نسبت به مشرکان نشان میدهد. پس از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
2 . التوبه،(3)
________________________________________ 46 ________________________________________
نزول این آیات، رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) این آیات را به ابوبکر داد و وی را برای قرائت آنها در جمع مشرکان روانة مکّه ساخت. امّا هنوز ابوبکر از میدنه دور نشده بود که جبرئیل (علیه السلام) نازل گشت و این پیام را نازل کرد که:
«انّه لن یؤدّی عنک الاّ انت او رجل منک.» یعنی: «این کار را غیر از تو یا کس دیگری که از تو باشد، کسی ادا نخواهد کرد.»
در این هنگام رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) علی (علیه السلام) را به دنبال ابوبکر فرستاد و به ا و دستور داد که آیات سورة توبه را از وی بگیرد و روانة مکّه گردد. ابوبکر به مدینه بازگشت و دلیل این کار را از پیامبر (صلّی الله علیه وآله) جویا گردید. رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) برای وی توضیح داد که تغییر مأموریت به دستور الهی صورت پذیرفته است.(1)
مطلب فوق به شرحی که گذشت مورد قبول اکثر مفسّران اهل سنّت قرار دارد2 و این بزرگان در تفاسیر خود آوردهاند که علی (علیه السلام) پس از حضور در جمع مشرکان آیات نخست سورة توبه را قرائت کرد و علاوه بر آن، آنان را در جریان مهلت الهی به مشرکان قرار داد، مهلتی که بر اساس آن مشرکان تنها چهار ماه فرصت داشتند که
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . بحارالأنوار، 35/289 الی 312؛ در نزول سورة برائت
2 . از جمله بنگرید به تفسیر القرآن العظیم، 2/346؛ مفاتیح الغیب، 15/318؛ فتح القدیر، 2/334؛ روح المعانی، 10/44 و… .
________________________________________ 47 ________________________________________
با آزادی در مسجدالحرام رفت و آمد کنند و واضح است که اعلام چنین پیامی ـ آن هم به صورت علنی ـ تا چقدر مهم و مخاطره آمیز بوده است. آنچه در این ماجرا از اهمیت برخوردار است مسألة توانایی بر انجام چنین مأموریتی است که تنها در عهدة رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) یا مردی از وی قرار داده شده است و تعبیر «رجل منک» اشاره بر همین مطلب دارد.
برای آن که حقیقت این تعبیر روشن گردد در مقام توضیح باید گفت که در عهد جاهلیت قرارها و پیمانهایی بین افراد و قبایل عرب منعقد میگردید که هر کدام حقوق و تعهداتی را برای طرفین پیمان به وجود میآورد. مثلاً اگر شخصی خطاب به دیگری این جمله را به زبان میآورد که: «انت منّی و انا منک» وی با ذکر این جمله در واقع اتصال روحی و معنوی خود را نسبت به او اعلام کرده بود و بر اساس چنین تعبیری طرفین متعهد میشدند که مواقع خطر به حمایت از یکدیگر برخیزند و از هیچ گذشت و فداکاری نسبت به همدیگر فروگزار نکنند و چنانکه میدانیم میان پیامبر و علی (علیه السلام) چنین نسبتی برقرار گردید و بر اساس همین تعهد بود که علی (علیه السلام) در شب هجرت پیامبر (صلّی الله علیه وآله) در بستر آن حضرت قرار گرفت تا آن حضرت به مدینه مهاجرت کند و یا در تمام جنگها دفاع از پیامبر (صلّی الله علیه وآله) را نصب العین خود قرار داد، چنانکه
________________________________________ 48 ________________________________________
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) نیز در بین یاران خود تنها علی (علیه السلام) را به عنوان برادر خود انتخاب کرد و از هیچ فرصتی جهت اعلام حقوق و صلاحیتهای وی فروگزار نکرد، به هر حال اتحاد روحی پیامبر (صلّی الله علیه وآله) و علی (علیه السلام) به حدی رسید که مطابق آیة مباهله، علی (علیه السلام) نفس پیامبر (صلّی الله علیه وآله) قلمداد گشت و واجد تمام صلاحیتها و اختیارات رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) شناخته شد و از این رو در اعلان آیات نخست سورة توبه از جانب خداوند این خطاب رسید که: «انّه لن یؤدّی عنک الاّ انت او رجل منک» و رسول خدا با اعزام علی (علیه السلام) به این مأموریت دشوار، به همگان نشان داد که چه کسی قادر است به جای وی قرار گرفته و دقیقاً کارهای وی را دنبال نماید.(1)
8 ـ پیشتاز صحنة ایمان و جهاد
(أَ جَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ وَعِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآْخِرِ وَجاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ)(2)
یعنی: «آیا سیراب کردن حاجیان و آباد ساختن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . جهت اطلاع بیشتر بنگرید به یادنامة علامة امینی، مقالة “حسین منّی و انا من حسین” از استاد محمدباقر بهبودی
2 . التوبه، 19
________________________________________ 49 ________________________________________
مسجدالحرام را همانند (کار) کسی قرار دادید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است؟ این دو، هرگز نزد خدا مساوی نیستند و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمیکند.»
این آیه به آیة سقایت یا آیة مفاخره معروف است. شأن نزولی دارد که مفسّران شیعه و قریب به اتفاق مفسّران اهل سنّت به نقل آن پرداختهاند به این صورت که: روزی دو تن از بزرگان قریش به نامهای طلحة بن شیبه یا شیبه و عباس بن عبدالمطلب با هم سخن گفته و به تفاخر نسبت به یکدیگر مشغول بودند. عباس میگفت: من دارای امتیازی هستم که کسی از آن بهره ندارد و آن آب دادن به حجّاج است. در مقابل شیبه میگفت: من کلیددار خانةخدا و تعمیر کنندةآن هستم. در این هنگام علی (علیه السلام) وارد شد و چون در جریان این افتخارات قرار گرفت رو به آنان کرد و گفت: «من در مقابل شما حیا میکنم. اما باید بگویم که با این سن کم، افتخاری دارم که شما از آن بیبهرهاید» آنها پرسیدند: چه افتخاری؟ حضرت فرمود: «من با شمشیر با شما جهاد کردم تا به خدا و رسول او (صلّی الله علیه وآله) ایمان آورید.»1 و مطابق روایت دیگر علی (علیه السلام) پس از مشاهدة تفاخر آن دو به یکدیگر، گفت: «نمیدانم شما چه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مجمع البیان، 5/23؛ به نقل از شواهد التنزیل
________________________________________ 50 ________________________________________
میگویید ،من به سوی این قبله، قبل از شما و قبل از تمام مردم، به شش ماه، نماز خواندم، من صاحب جهادم».(1)
در ادامة این روایت آمده است که: عباس پس از شنیدن پاسخهای علی (علیه السلام) خشمگین شد و به نزد رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) رفت و ماجرا را تعریف کرد. پیامبر (صلّی الله علیه وآله) به دنبال علی (علیه السلام) فرستاد و از او در این باره سؤالاتی کرد. در این هنگام جبرئیل (علیه السلام) نازل گردید و این آیه را آورد که:
«آیا سیراب کردن حاجیان و آباد ساختن مسجدالحرام را همانند (عمل) کسی قرار دادهاید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است؟…» و در آیة بعد نیز خداوند فرمود: «آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند مقامشان نزد خدا برتر است و آنها همان رستگارانند.»2
9 ـ تعیین وصی در نخستین دعوت
(وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ)(3)
یعنی: «و خویشاوندان نزدیک خود را انذار کن.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . همان مآخذ
2 . التوبه، 20؛ و نیز بنگرید به تفسیرالقرآن، 2/241؛ اسباب النزول واحدی ذیل آیة 19 توبه
3 الشعراء، 214
________________________________________ 51 ________________________________________
شرح: بر اساس آنچه در تاریخهای معتبر آمده است، رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) تا سه سال به صورت مخفیانه دعوت میکرد، امّا به دنبال نزول آیة: (وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَْقْرَبِینَ)، پیامبر (صلّی الله علیه وآله) مأمور شد که دعوت خود را علنی سازد و در این راه از خویشان و اقربای خود آغاز کند.
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به همین منظور خویشان خود را دعوت فرمود و پس از چند جلسه پذیرایی دعوت خود را با آنان در میان گذاشت.
طبری مورخ بزرگ اهل سنّت ماجرای این دعوت را به نقل از علی (علیه السلام) که خود شاهد وقایع بوده به این شکل نقل میکند:
«در آن جمع رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) رو به قوم خود کرد و گفت: به راستی من خیر دنیا و آخرت را برای شما آوردم و خدای تبارک و تعالی به من فرمان داده است که شما را به آن دعوت کنم. پس کدامیک از شما مرا در این کار یاری و همراهی میکند که در این صورت او برادر من، وصیّ من و جانشین من در بین شما باشد؟» علی (علیه السلام) در ادامه میفرماید: «پس بستگان پیامبر (صلّی الله علیه وآله) همگی روی گرداندند. اما من در حالی که از همه کوچکتر بودم. بپا خاستم و گفتم: «ای پیامبر خدا، من یار و وزیر شما در این کار خواهم شد. در اینجا پیامبر (صلّی الله علیه وآله) گردن مرا گرفت و خطاب به آن جمع گفت: این شخص برادر من، وصیّ من
________________________________________ 52 ________________________________________
و خلیفة من در بین شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید. در اینجا آن جماعت در حالی که میخندیدند، برخاسته، خطاب به ابوطالب گفتند: به تو دستور داد که فرمان پسرت را بشنوی و از او اطاعت کنی!»1
مطلب فوق جریان مشهوری است که با نقلهای مکرّری در کتب اهل سنّت آمده است. در یکی از این روایات در تاریخ طبری آمده است؛ روزی شخصی به علی (علیه السلام) گفت: ای امیر مؤمنان، با چه ملاکی تو وارث پسر عموی خود شدی و حال آن که عموی تو عبّاس نتوانست در مقابل تو ادّعایی کند؟ علی (علیه السلام) برای آن شخص ماجرای علنی شدن دعوت پیامبر (صلّی الله علیه وآله) و معرّفی او را در آن روز شرح داد و سپس یادآور شد که به این دلیل بود که پس از مرگ رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) ، من وارث او شدم نه عموی من.(2)
با تأمّل در روایتی که گذشت دو مطلب مهم به شرح زیر فهمیده میشود:
1 ـ خویشان رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) دعوت پیامبر (صلّی الله علیه وآله) را به یک حادثة ناپایدار و گذرا بیشتر تصور کردند تا امری پایدار و ماندنی. چه، اگر احتمال موفقیتی برای رسول
1 . تاریخ طبری، 2/321؛ و نیز مجمع البیان، 7/322
2 . تاریخ طبری، 2/322
________________________________________ 53 ________________________________________
خدا (صلّی الله علیه وآله) میدادند بعید نبود که از باب آیندهنگری و حفظ منافع قومی و قبیلهای، برخی به رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) ایمان آورند.
2 ـ بیان موقعیت علی (علیه السلام) به عنوان برادر، وصی و جانشین رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) از همان آغاز مورد توجه خدا و رسول (صلّی الله علیه وآله) بوده است و از ا ین رو دعوت مردم به اصل دین با معرّفی علی (علیه السلام) به عنوان جانشین آیندة رسول گرامی همراه بود.
10 ـ اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه وآله) در کتاب خدا
{إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً}1
یعنی: «جز این نیست که خداوند اراده فرموده تا زشتی و پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را از هر جهت (و از هر شائبهای) پاک سازد.»
شرح و توضیح: مفاد این آیه بدون هیچ تردیدی اثبات کنندة عصمت برای اهل بیت (علیهم السلام) است. زیرا تعبیر «رجس» در آیه به معنای آلودگی فکری و روحی است نه آلودگی جسمی و ظاهری. پاک کردن آلودگی جسمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الاحزاب، 33
________________________________________ 54 ________________________________________
توسط هر شخصی امکان پذیر است و نیاز به ارادة خداوند آن هم با قید انحصاری «انّما» ندارد.
ضمناً در آیة شریفة بحث از اعمال ارادة خداوند دربارة گروه خاصّی به نام اهلبیت پیامبر (صلّی الله علیه وآله) است و بحث مهم در این آیه تعیین مصادیق اهل بیت است که البته در زمان نزول آیه جز علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) ، نبودهاند.
ممکن است کسانی تصوّر کنند که چون قبل و بعد از آیة تطهیر در سورة احزاب، سخن از همسران رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به میان آمده، آنان نیز علی القاعده مشمول تعبیر «اهل بیت» قرار گرفته و با مصادیق ذکر شده در شئونی چون عصمت شریک باشند، امّا این تصوّر به دلایل متعدّدی درست نیست، از جمله (علیهم السلام) روایتهایی که در کتب اهل سنّت آن هم از جانب برخی از همسران رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) وارد شده، نشان میدهد که این آیه فقط در شأن علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) نازل شده است، نه کس دیگر.
از جمله ترمذی در کتاب سنن خود از امّ سلمه روایت میکند که او گفت: آیة تطهیر در خانة من نازل شد و در پی آن رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به دنبال علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) فرستاد و پس از آن، آنان را در زیر عبایی جمع کرد و عرض کرد: «پروردگارا، اینان اهل بیت
________________________________________ 55 ________________________________________
من هستند. رجس و پلیدی را از ایشان دور ساز و از هر جهت پاکیزهشان بگردان.» من (امّ سلمه) گفتم: ای نبی خدا آیا من با ایشانم؟ امّا پیامبر (صلّی الله علیه وآله) به من فرمودند: در جای خود باش که تو فردی عاقبت بخیری.(1)
ترمذی در روایت دیگر از قول انس بن مالک نقل کرده است: (پس از نزول آیة تطهیر) پیامبر (صلّی الله علیه وآله) تا شش ماه به هنگام نماز صبح از کنار خانة فاطمه (علیها السلام) میگذشت و آنان را به این صورت برای نماز صدا میکرد:
«الصلاة یا اهل البیت انّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا»2
و مقصود رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) از این تکرار آن بود که همگان بدانند «اهل بیت» مصادیقی جز علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) ندارد.
11 ـ پاداش رسالت
(قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)
یعنی: «بگو هیچ پاداشی از شما (بر رسالتم) نمیخواهم، جز دوست داشتن نزدیکانم.»
توضیح آیه را با طرح دو سؤال آغاز میکنیم:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . همان، 5/328 و 622 و 657
2 . سنن ترمذی، 5/328
________________________________________ 56 ________________________________________
ـ آیا پیامبران الهی در قبال زحمات طاقت فرسای خود ـ برای هدایت بشر ـ طالب مزد بودهاند؟
ـ آیا به فرض طلب مزد، انسانها قادرند اجر و مزد پیامبران را بپردازند؟
مراجعه به آیات قرآن نشان میدهد که پاسخ هر دو سؤال منفی است. در سورة شعراء از زبان پنج تن از پیامبران آمده است که:
{وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلی رَبِّ الْعالَمِینَ}1
و این آیه نشان میدهد که نه تنها پیامبران خواهان پاداش ـ به ویژه مزد مادی ـ نبودهاند که انسان نیز قادر به جبران زحمات پیامبران نیست. در آیة دیگری آمده است:
«بگو من در برابر ابلاغ رسالت، پاداشی از شما مطالبه نمیکنم مگر آن که کسانی بخواهند راهی به سوی پروردگارشان برگزینند.»2
که در این آیه رهیابی انسان به سوی کمال نوعی پاداش برای پیامبر (صلّی الله علیه وآله) اعلام شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الشعراء، 109؛ از زبان حضرت نوح، 127 از زبان حضرت هود، 145؛ از زبان حضرت صالح، 164؛ از زبان حضرت لوط و 180، از زبان حضرت شعیب (علیه السلام)
2 . الفرقان، 57
________________________________________ 57 ________________________________________
امّا در این میان آیهای در سورة شوریَ وارد شده است که از مردم دعوت میکند که پاداش رسالت پیامبر را در نظر گرفته و آن را ادا کنند و این پاداش چیزی جز مودّت و دوستی نسبت به ذی القربای پیامبر (صلّی الله علیه وآله) نیست که خداوند از رسولش خواسته است آن را به اطلاع همگان برساند.
امّا مصداق «قربیَ» در آیة واقع در سورة شوری چه کسانی هستند؟
برخی مانند ابن کثیر با نقل سخنی از ابن عبّاس کلمة «قربیَ» را بر قریش تطبیق داده و متعرّض شدهاند که خانوادهای در قریش نبود، مگر آنکه بین او و رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) پیوندی برقرار بود.(1) ابن کثیر خود کلمة «قربیَ» را به معنای مصدری در نظر گرفته و آیه را چنین تفسیر کرده است:
«بگو ای پیامبر من در قبال رسالتم از شما مزدی نمیخواهم لکن به سبب قرابتی که بین من و شما وجود دارد، مرا آزار مکنید».(2)
در مقابل، برخی دیگر از مفسران، مانند زمخشری و فخر رازی «القربیَ» را به معنای خویشان پیامبر (صلّی الله علیه وآله) گرفته و مصداق آن را بر علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر القرآن العظیم، 4/121
2 . همان، 4/121
________________________________________ 58 ________________________________________
منطبق کرده اند.
زمخشری نوشته است: در روایت است که چون آیة: (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی) نازل شد، اصحاب گفتند: ای رسول خدا، خویشان تو که مودّت آنان بر ما واجب است چه کسانی هستند؟
پیامبر (صلّی الله علیه وآله) فرمود: «علی، فاطمه و دو پسرشان»
زمخشری سپس به نقل حدیث مفصّلی در دوستی آل محمد (علیهم السلام) میپردازد که با این عبارت شروع میشود:
«قال رسول الله: من مات علی حبّ آل محمد مات شهیداً، الا و من مات علی حبّ آل محمد مات مغفوراً له،….»1
فخر رازی پس از ذکر همین مطالب میگوید: این عقیدة زمخشری بود که از نظر گذشت. امّا من معتقدم: آل محمد عبارت از کسی است که امر آنها به رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) باز میگردد و شک نیست که فاطمه، علی، حسن و حسین (علیهم السلام) بیشترین تعلق و بستگی را به رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) داشتهاند و لذا است که آنان مصداق «آل» قرار میگیرند و در عظمت آل محمد همین بس که: اوّلاً، آنان ـ یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) ـ خود محبوب رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) بودهاند. پس دوستی آنها بر امّت واجب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الکشّاف، 4/220
________________________________________ 59 ________________________________________
است.
ثانیاً، آنان در تشهد نماز، در کنار رسول الله مخصوص به دعا شدهاند که: «اللهم صل علی محمد و آل محمد»، که این نیز بر وجوب حب و دوستی آنان دلالت دارد.(1)
12 ـ فضیلت انحصاری در انفاق ویژه
(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَأَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ)(2)
یعنی: «ای کسانی که ایمان آوردهاید؛ هنگامی که میخواهید با رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) نجوا کنید (سخنان در گوشی بگویید) قبل از آن صدقهای بدهید، این کار برای شما بهتر و پاکیزهتر است. پس اگر چیزی نیافتید، بدانید که خداوند آمرزنده و مهربان است.»
این آیه به آیة نجوا معروف است. بنابر آنچه غالب مفسّران ـ از شیعه و سنی ـ در تفاسیر خود آوردهاند: در بین اصحاب رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) عدهای از ثروتمندان گاه و بیگاه خدمت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) آمده و با آن حضرت به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مفاتیح الغیب، 27/166
2 . المجادله، 12
________________________________________ 60 ________________________________________
نجوا میپرداختند. این کار علاوه بر آنکه وقت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) را میگرفت، موجب امتیازی برای اغنیا و نگرانی برای فقرا میگشت، در اینجا بود که آیة نجوا نازل گردید و به مؤمنان دستور داد که قبل از ملاقات خصوصی با پیامبر (صلّی الله علیه وآله) ، صدقهای به مستمندان بپردازند، اما اغنیا از نجوا خودداری کردند و در نتیجه صدقهای هم پرداخت نگردید. تا آنکه آیة دیگری نازل گردید که: (أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ…) یعنی: آیا ترسیدید (فقیر شوید) که از دادن صدقات قبل از نجوا خودداری کردید؟ و با این آیه، آیة قبل نسخ گردید.(1)
آنچه در مورد آیة نجوا اهمیت دارد، آن است که تنها کسی که به آیة نجوا عمل کرد امیر مؤمنان علی (علیه السلام) بود. بنا بر آنچه طبری آورده است علی (علیه السلام) خود فرموده است: آیهای در کتاب خدا وجود دارد که احدی قبل از من به آن عمل نکرده و احدی هم بعد از من به آن عمل نخواهد کرد و آن اینکه من یک دینار داشتم و آن را به ده درهم تبدیل کردم و هر زمان میخواستم با رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) نجوا کنم، درهمی را صدقه میدادم.(2)
با توجه به این حدیث، عمل به آیة نجوا یکی از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مجمع البیان، 9/252؛ مفاتیح الغیب، 29/271؛ جامع البیان، 28/15
2 . تفسیر طبری، 28/15؛ و نیز: الدرالمنثور، 6/185؛ معالم التنزیل، 7/24؛ فتح القدیر، 5/191
________________________________________ 61 ________________________________________
فضایل اختصاصی علی (علیه السلام) به شمار میرود که از همان زمان نزول آیه بر دیگر صحابه نیز این فضیلت مخفی نماند، در اکثر تفاسیر اهل سنت از قول عبدالله بن عمر روایت شده است که او گفت: علی (علیه السلام) دارای سه فضیلت بود که اگر یکی از آنها برای من حاصل میگشت، آن فضیلت از شتران سرخ موی برای من بهتر بود. نخست تزویج آن حضرت با فاطمة زهرا (علیها السلام) ، دیگر دادن پرچم در روز خیبر به دست او و سوّم آیه نجوا.(1)
با وجود این، برخی از متعصبان اهل سنت کوشیدهاند که این فضیلت را برای علی (علیه السلام) کم رنگ جلوه دهند. از جمله آنکه میگویند: اگر بزرگان اهل صحابه اقدام به این کار (پرداخت صدقه) نکردند، نیازی به آن ندیدند و یا فرصت کافی نداشتند، یا فکر میکردند مبادا باعث ناراحتی فقرا و وحشت اغنیا گردد. بنابراین این کار موجب فضیلتی برای علی (علیه السلام) یا سلب فضیلتی از دیگران نمیگردد.(2)
ولی گویا این متعصبان به آیة دوم توجه نکردهاند که خداوند به عنوان سرزنش میفرماید: «آیا (از فقر) ترسیدید که قبل از نجوا صدقاتی تقدیم کنید؟» علاوه بر آن در ذیل آیه، تعبیر توبه به میان آمده که از آن استفاده میشود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اسدالغابه، 4/26؛ مجمع البیان، 9/252؛ معالم التنزیل، 7/44
2 . مفاتیح الغیب، 29/272
________________________________________ 62 ________________________________________
که: اقدام به پرداخت صدقه و نجوا با پیامبر (صلّی الله علیه وآله) کار مطلوبی بوده است و گرنه خودداری از آن سرزنش و توبه نداشت.(1)
اما سرّ عمل کردن علی (علیه السلام) به آیة نجوا در این است که آن حضرت اساساً موقعیت ویژهای نزد رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) داشت که بنا به آن موقعیت به حضور رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) رسیده و از خرمن دانش آن حضرت بهرهها میگرفت. حضرت خود در این باره میگوید:
«کنت اذا سألت رسول الله اعطانی و اذا سکتّ ابتدأنی»2
یعنی: هرگاه من از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) چیزی طلب میکردم به من عطا میفرمود و چون ساکت میشدم، آن حضرت ابتدا به سخن میکرد. بر اساس این موقعیت، نزول آیة نجوا نیز نتوانست فترت و فاصلهای در برنامة علی (علیه السلام) با رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به وجود آورد و اشتیاق علی (علیه السلام) به ملاقات با رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) موجب گردید که او تنها عمل کننده به آیة نجوا گردد.
13 ـ شکوه ایثار
(یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً * وَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . البیان، 279؛ تفسیر نمونه، 23/453
2 . سنن ترمذی، 5/595 و 598
________________________________________ 63 ________________________________________
یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً)(1)
یعنی: «نیکوکاران به نذر خود وفا میکنند و از روزی که شر و عذابش دامن گستر است، واهمه دارند. آنان غذای خود را با آنکه به آن تمایل (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر میدهند.»
شرح و توضیح: در سورة انسان، فرازی وجود دارد (از آیة 5 الی 22) که خداوند در آن به توصیف و تکریم گروهی از نیکان امّت پرداخته است. طبق این آیات، نیکوکاران به نذرهای خود وفا کرده و علی رغم تمایلی که به غذای خود داشتهاند آن را به ترتیب به مسکین، یتیم و اسیری بخشیدهاند، در زمینة این آیات ـ برای هر خوانندهای ـ سؤالاتی مطرح میشود از جمله:
1 ـ این نیکوکاران چه کسانی بودهاند؟ تاریخ صحیح و روایات معتبر چه کسانی را معرّفی میکنند؟
2 ـ موضوع نذر چه بوده و وفای به نذر چگونه صورت پذیرفته است؟
3 ـ این نذر در چه زمان و مکانی تحقق یافته؟ و آیا این آیات سخن از یک امر واقعی است یا حادثهای فرضی و خیالی؟
هنگامی که برای یافتن پاسخ این سؤالات به تاریخ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الانسان، 7ـ8
________________________________________ 64 ________________________________________
مراجعه میکنیم درمییابیم که:
ـ این نیکوکاران کسانی جز علی و فاطمه و حسنین (علیهم السلام) و کنیز آنان فضّه نبودهاند.
ـ موضوع نذر آنان انجام سه روز روزه آن هم در پی بیماری حسنین (علیهما السلام) بوده و این نذر با اشارة رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) صورت گرفته است.
ـ پس از شفای دو کودک، نیکوکاران جهت ایفای نذر خود، مشقّت سه روز روزه را بر خود هموار کردهاند.
ـ این نذر در مدینه و در اواخر حیات رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) واقع شد و در نخستین روز ادای آن، سائلی به هنگام مغرب، درب خانة نیکوکاران را به صدا درآورد و تقاضای کمک کرد. اهل بیت (علیهم السلام) که خود در تنگنا به سر میبردند، طعام مختصر خود را به آن فقیر داده و با آب روزة خود را افطار کردند. روز دوم به همین ترتیب یتیمی مراجعه کرد و مورد اطعام قرار گرفت و در روز سوم اسیری حلقة در را به صدا درآورد و از جانب نیکوکاران نیز تکرار ایثار.
در پایان این حادثة باشکوه، خدای تبارک و تعالی با نزول آیات: (إِنَّ الأَْبْرارَ یَشْرَبُونَ) به ثبت این حادثة واقعی و نه حکایت فرضی و خیالی ـ چنانکه عدهای پنداشتهاند1 ـ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مانند قرطبی در جامع الأحکام و ابوحیان توحیدی در البحر المحیط
________________________________________ 65 ________________________________________
تا به همیشه پرداخت. مفسّران اهل سنّت این گزارش را غالباً در تفاسیر خود آوردهاند1 و از شیعه نیز بزرگانی چون طبرسی2، علامة مجلسی3، علامة امینی4 و علامة طباطبایی5 استدلالهای محکمی بر صحّت این واقعه ذکر کردهاند.
14 ـ بهترین آفریدگان
(إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ)(6)
یعنی، «کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، آنان بهترین آفریدگاناند.»
در این آیه «خیر البریه» به معنای بهترین خلق خداست که در مقابل «شر البریّه» قرار میگیرد. مطابق روایاتی که در کتب شیعه و بسیاری از تفاسیر اهل سنت به چشم میخورد، مصداق «خیر البریه» علی (علیه السلام) و شیعیان او هستند. و این معرفی به وسیله رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) و با نزول آیة {خیر البریّه} تحقق یافته است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . از جمله بنگرید به الکشّاف، 4/670؛ مفاتیح الغیب، 30/244؛ فتح القدیر، 5/349؛ انوار التنزیل، 2/552
2 . مجمع البیان، 10/611 الی 614
3 . بحارالأنوار، 35/237؛ با عنوان: فی نزول سورة هل اتی
4 . الغدیر، 5/189 و 284
5 . المیزان، 20/363 الی 370
6 . البیّنه،(7)
________________________________________ 66 ________________________________________
در این خصوص جابر بن عبدالله انصاری گوید: «نزد پیامبر (صلّی الله علیه وآله) نشسته بودیم که علی (علیه السلام) آمد. پیامبر (صلّی الله علیه وآله) فرمود: قسم به کسی که جانم در دست قدرت اوست، این علی و شیعیان او در قیامت رستگاراناند، آنگاه این آیه نازل شد که: (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ). از آن روز اصحاب رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) هرگاه که علی (علیه السلام) را میدیدند میگفتند: «جاء خیر البریه» یعنی: به تحقیق که خیر البریه آمد.(1)
اضافه میشود که روایات مربوط به آیة خیر البریه و انطباق آن با علی (علیه السلام) و شیعیان وی، از طرف بسیاری از صحابه از جمله: ابن عباس، حذیفه و عایشه نقل شده و از بررسی این روایات روشن میگردد که: علی (علیه السلام) در بین معاصران خود بهترین خلق خداوند (بعد از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) ) بوده و کسی از جهت فضیلت، تقوی و… به پای او نرسید و دیگر آنکه تعبیر «شیعه» به عنوان پیروان علی (علیه السلام) ، تعبیری است که نخستین بار از ناحیة رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) وضع گردید و به تدریج این تعبیر برای پیروان علی (علیه السلام) به صورت اسم خاص مورد استفاده قرار گرفت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . بنگرید به فتح القدیر، 5/477؛ الدرالمنثور، 6/379؛ مجمع البیان، 10؛ الغدیر، 2/57؛ المیزان، 20/758؛ و نیز المراجعات، 96؛ و نیز بخش تعلیقات، 62، رقم 111
________________________________________ 67 ________________________________________
15 ـ کوثر رسالت، نسل پاینده
(إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ * إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الأَْبْتَرُ}1
یعنی: «ما به تو کوثر (خیر و برکت فراوان) عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن. (و بدان که) دشمن تو قطعاً بریده نسل و بلاعقب است.»
شرح و توضیح: به طوری که طبرسی در شأن نزول این آیه آورده است: روزی عاص بن وائل سهمی با رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) در مسجدالحرام ملاقات کرده و به گفتگو پرداخت. پس از پایان سخن، جمعی از بزرگان قریش با او دیدار کردند و از وی پرسیدند: با چه کسی سخن میگفتی؟ وی در جواب گفت: با ابتر سخن میگفتم. مقصود او از این تعبیر، رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) بود. زیرا در آن ایّام پسر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به نام عبدالله از دنیا رفته بود و عرب کسی را که پسر نداشت، ابتر (بلاعقب) مینامید. در این موقع سورة کوثر نازل گردید و پیغمبر (صلّی الله علیه وآله) را به کوثر و نعمتهای فراوان بشارت داد.2
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الکوثر، 1 الی 3
2 . مجمع البیان، 10/836
________________________________________ 68 ________________________________________
شأن نزول یاد شده را اکثر مفسّران شیعه و سنّی در تفاسیر خود آوردهاند، هر چند که در تفسیرکوثر اختلاف نظر فراوانی وجود دارد. کوثر به معنای خیرکثیر است و قطعاً موارد زیادی ـ از جمله قرآن، علم فراوان، نهری دربهشت، نبوت و پیامبری، نسل و ذریه، مقام شفاعت و… ـ وجود دارد که هر کدام به عنوان مصداقی از کوثر قابل احتمال است. ولی با توجه به شأن نزول یاد شده میتوان گفت: از آنجا که مشرکان، رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) را به دلیل وفات فرزندان ذُکورش( پسرش) مورد شماتت قرار داده، ابتر خطاب میکردند، خدای تبارک و تعالی با ردّ نسبت ابتر به مخالفان پیامبر (صلّی الله علیه وآله) ، وی را صاحب کوثر اعلام نمود و به آن حضرت دستور داد که پس از دریافت این نعمت بزرگ، نماز گزارد و شتر قربانی کند. و با در نظر گرفتن این نکتة ادبی که فعل ماضی «اعطینا» حکایت از مضارع محقّق الوقوع دارد، سورة شریفة کوثر متضمّن دو خبر غیبی به شرح زیر است:
1 ـ ما به تو خیر کثیر از جمله نسل و ذرّیّة فراوان عطا خواهیم کرد به طوری که ابتر و بلانسل نباشی.
2 ـ ملامت کنندة تو ابتر و بلانسل خواهد بود.
چنان که میدانیم هر دو وعدة الهی تحقّق یافت و
________________________________________ 69 ________________________________________
خدای تبارک و تعالی از طریق وجود مبارک فاطمة زهرا (علیها السلام) نسل پیامبر گرامی (صلّی الله علیه وآله) را در سراسر عالم منتشر ساخت. چنان که از دشمنان آن حضرت نیز نسل و اثری باقی نگذاشت و یا اگر اثری باقی مانده آنها مجهول و ناشناختهاند.
در بین مفسّران اهل سنّت، فخر رازی که احتمالات زیادی در مصداق کوثر ذکر کرده است، به عنوان نخستین احتمال از قول سدی نوشته است که: «در بین عرب مرسوم بود که اگر فرزند پسر کسی از دنیا رود به او ابتر میگفتند. چون فرزندان پیامبر (صلّی الله علیه وآله) در مکه موسوم به قاسم و عبدالله و نیز فرزند دیگر او به نام ابراهیم در مدینه درگذشتند، آنها گفتند که پیامبر ابتر است و جانشینی ندارد، اما خداوند با نزول این سوره مشخص کرد که دشمن پیامبر (صلّی الله علیه وآله) به این صفت موصوف بوده و نسل آن حضرت تا قیامت تداوم دارد.»1
در پایان یادآور میشود که در قرآن کریم آیات دیگری وجود دارد که طبق سبب نزولهای موجود و یا روایات تفسیری معتبر، با اهل بیت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) تطبیق داده شده است. امّا از آن جا که هدف در تنظیم این فصل،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مفاتیح الغیب، 32/133
________________________________________ 70 ________________________________________
رعایت ایجاز و اختصار بوده است، تنها به ذکر 15 مورد از آیات قرآنی بسنده گردید و طبعاً علاقهمندان میتوانند جهت اطلاع بیشتر به تفاسیر روایی و یا کتابهای تخصصی ـ که به جمع آوری آیات نازله در شأن اهلبیت (علیهم السلام) پرداخته اند ـ مراجعه کنند.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . از جمله بنگرید به تأویل الآیات الظاهرة فی فضایل العترة الطاهرة از سیدشرف الدین نجفی ( از علمای قرن دهم) و بررسی شخصیت اهلبیت: در قرآن به روش قرآن به قرآن تألیف دکتر ولی الله نقیپور.