در این باره گفتنى است که رسالت مهم پیامبران و وظیفه مهم اولیاى الهى، هدایت مردم و تلاش براى رشد علمى و معنوى مردم است و به همین دلیل آنان براى آگاهى و هدایت مردم، بیشترین تلاش را انجام مى دادند؛ اما براى حل مشکلات مردم، کمتر از ولایت تکوینى خود استفاده مى کردند و هم چنین براى حل مشکلات خود، به ویژه در مواردى که منافع شخصى خودشان نیز مطرح بود، کمتر از قدرت خارق العاده و ولایت تکوینى خود استفاده مى کردند؛ بلکه بیشتر صبر و تحمل را در برابر مشکلات، از خود نشان مى دادند و به همین دلیل، بهترین اسوه و الگو براى مردمان مى باشند. به طور نمونه برخى اهل مکه به پیامبر(صلى الله علیه و آله) گفتند: اگر تو با خدا ارتباط دارى، آیا پروردگار تو، از گرانى و ارزانى اجناس در آینده به تو خبر نمى دهد؛ تا بتوانى آن چه چه به سود و منفعت است، تهیه کنى و آن چه به زبان است، کنار بگذارى؟ در این هنگام، آیه شریفه نازل شد:
«قل لاَ أَمْلِکُ لِنَفْسِى نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ» اعراف (7)، آیه 188.؛ «بگو: جز آن چه خدا بخواهد، براى خودم اختیار سود و زیانى ندارم و اگر غیب مى دانستم، قطعاً خیر بیشترى مى اندوختم و هرگز به من آسیبى نمى رسید. من جز بیم دهنده و بشارت گر، براى گروهى که ایمان مى آورند، نیستم».
با دقت در این آیه شریفه، به خوبى آشکار مى شود که نفى اختیار از پیامبر(صلى الله علیه و آله) درباره نفع و ضرر و یا نفى علم غیب، در مواردى است که به طور استقلالى و بدون اذن خداوند باشد؛ زیرا پیامبر(صلى الله علیه و آله) به طور یقین در مواردى که اذن و رضایت خداوند باشد، از علم غیب بهره مند بود؛ چنان که در قرآن مجید، چنین مى خوانیم:
«عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا. إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا»؛ جن (15)، آیات 26 و 27.؛ «داناى نهان است و کسى را بر غیب خود آگاه نمى کند؛ جز پیامبرى را که از او خشنود باشد که ((در این صورت ))، براى او از پیش رو و از پشت سرش، نگاهبانانى بر خواهد گماشت».
بنابراین، اگرچه در هنگام دعا و زیارت، خوب است هم برآورده شدن حاجت هاى مادى و هم حاجت هاى معنوى را از خدا و اولیاى الهى بخواهیم، اما باید بدانیم که حاجت هاى معنوى و توفیق هدایت و استغفار، بیشتر به طور مستقیم و با لطف خاص خداوند و اولیاى الهى، انجام مى گیرند و حاجت هاى مادى بیشتر از طریق وسیله هاى مادى و نظام مندى جهان هستى، برآورده مى شوند و دعا بیشتر، موجب مى شود که زمینه برآورده شدن حاجات مادى، بهتر و زودتر فراهم گردد و به همین دلیل، خود پیامبران و اولیاى الهى، کمتر براى حاجت هاى مادى خود از تصرف تکوینى استفاده مى کردند؛ بلکه به استقبال بلاها و تحمل سختى ها مى رفتند و از هیچ گونه ایثار و نثار مال و جان، دریغ نمى کردند.
«قل لاَ أَمْلِکُ لِنَفْسِى نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ» اعراف (7)، آیه 188.؛ «بگو: جز آن چه خدا بخواهد، براى خودم اختیار سود و زیانى ندارم و اگر غیب مى دانستم، قطعاً خیر بیشترى مى اندوختم و هرگز به من آسیبى نمى رسید. من جز بیم دهنده و بشارت گر، براى گروهى که ایمان مى آورند، نیستم».
با دقت در این آیه شریفه، به خوبى آشکار مى شود که نفى اختیار از پیامبر(صلى الله علیه و آله) درباره نفع و ضرر و یا نفى علم غیب، در مواردى است که به طور استقلالى و بدون اذن خداوند باشد؛ زیرا پیامبر(صلى الله علیه و آله) به طور یقین در مواردى که اذن و رضایت خداوند باشد، از علم غیب بهره مند بود؛ چنان که در قرآن مجید، چنین مى خوانیم:
«عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا. إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا»؛ جن (15)، آیات 26 و 27.؛ «داناى نهان است و کسى را بر غیب خود آگاه نمى کند؛ جز پیامبرى را که از او خشنود باشد که ((در این صورت ))، براى او از پیش رو و از پشت سرش، نگاهبانانى بر خواهد گماشت».
بنابراین، اگرچه در هنگام دعا و زیارت، خوب است هم برآورده شدن حاجت هاى مادى و هم حاجت هاى معنوى را از خدا و اولیاى الهى بخواهیم، اما باید بدانیم که حاجت هاى معنوى و توفیق هدایت و استغفار، بیشتر به طور مستقیم و با لطف خاص خداوند و اولیاى الهى، انجام مى گیرند و حاجت هاى مادى بیشتر از طریق وسیله هاى مادى و نظام مندى جهان هستى، برآورده مى شوند و دعا بیشتر، موجب مى شود که زمینه برآورده شدن حاجات مادى، بهتر و زودتر فراهم گردد و به همین دلیل، خود پیامبران و اولیاى الهى، کمتر براى حاجت هاى مادى خود از تصرف تکوینى استفاده مى کردند؛ بلکه به استقبال بلاها و تحمل سختى ها مى رفتند و از هیچ گونه ایثار و نثار مال و جان، دریغ نمى کردند.