جایگاه زن در ادیان قبل از اسلام
۱۳۹۵/۰۱/۱۴
–
۷۶۰ بازدید
مقام و ارزش زن در ادیان قبل از اسلام چگونه بوده است؟
می دانیم که باورها و اعتقادات در عرصه جهانی دو دسته اند: دسته ای که دارای منشاء الهی و آسمانی اند مثل اعتقادات مربوط به آیین یهود و مسیحیت و از جهاتی زرتشت و در بینش مقدس ما آئین اسلام و برخی دیگر زائیده افکار فلاسفه و صاحب نظران و خیرخواهان و احیاناً سیاست مداران و مدعیان دروغین چون ساخته دست بشرند مانند آیین کنفوسیوس بودایی ، برهمایی، مطمئناً دست تحریف در همه ادیان و آیین ها وارد شده و بجز اسلام در همه امور و اندیشه های مربوط به حیات دگرگونیهای فکری و اساسی به تناسب ذوق و سلیقه ها پدید آورده اند و مذاهب و آیین ها رنگ و حال مردمی گرفته اند عقیده بر این است که در ادیان الهی آنها که به دور از تحریف و دست خوردگی هستند به حمایت از زن برخواسته اند و او را آفریده الهی که مورد احترام خداوند است معرفی کرده اند دلیل آن هم بسار روشن است زیرا خداوند بالاتر و بزرگتر از آن است که بین زن و مرد تبعیض روا دارد.
زن در آیین کنفوسیوس:
در این آیین زن انعکاسی از مرد و برای خدمت مرد و جذب عطوفت شوهر آفریده شده است گامهای او را فسادآفرین و پای او را مرکز فتنه دانسته او باید نسبت به مرد خضوع کند و از او اطاعت و حرفشنوی داشته باشد و برای جلب عطوفت شوهر به دیرها پناه برده و دعا کند و از ارواح نیاکان که خدایان هستند استمداد بطلبد. تعدد زوجات در این آیین مجاز بوده و شوهر میتواند زنی را اختیار کند و پس از احراز و مالکیتش او را بفروشد. پرحرفی زن، بیمار شدن او، عقیم بودن او، بی میلی شوهر نسبت به او این حق را به شوهرش می دهد که او را در معرض فروش بگذارد.
زن در آیین برهمایی:
در این آیین نیز زن شخصیتی مستقل ندارد. مردان ، پدران ،شوهران حق هر گونه دخالت و تصرفی در او و در فکر و اراده او را دارند. مسئله سوزاندن زن به همراه جنازه شوهر و ریختن خاکستر او در رودخانه از روزگاران قدیم در این آیین وجود داشته و تا نیم قرن قبل ادامه داشته است.
زن در آیین مائو:
در مذهب مائو که آن هم آیین قدیمی است تا روزی که ازدواج نکرده اند تابع پدرند و هنگام ازدواج تابع شوهرند و روزی که همسرشان بمیرد بایدتابع فرزندان پس خویش و اگر فرزند پس نداشته باشند تابع کسان شوهر خود باشند و در هر حال باید تحت نظر مردی بسر برد.
زن در آیین زرتشت:
پس از امور زرتشت بر اساس باورها زن از آن وضع نابهنجار نجات یافت و در بسیاری از امور اجتماعی مانند مردان دخالت داشت تا حدی که در مواقع بسیاری رهبری و ریاست خانواده به عهده او محول شد در ازدواج هم شخصیت و نظر او محفوظ بود و برخلاف روش بسیاری از مردم شهادتش در محاکم کم و بیش مقبول و حتی از نظر روحانیت می توانست در مراسم دینی هفت نفری که مقدم و رئیس زاواتا خوانده می شد زن به آن مقام برسد. در پندنامه آذرمهر اسپندان می خواینم که: زن و فرزندان خود را از تحصیل هنر باز مدار تا غم و اندوه به خانه تو راه نیابد و در آینده پشیمانی نبری. در آیین زرتشت زن و مرد همشأن و هم رتبه اند ولی فرشته ها از جنس زن. برای او ارزش و اهمیتی آسمانی قائل بودند و او را مظهر پاکی و عفت معرفی کرده اند.
زن در آیین یهود:
درآیین یهود موقعیت زن مانند زرتشتت نیست زن اگرچه حق تصرف در اموال و دارایی خود را داشته است ولی این امر مربوط به شروط و قیودی بوده است. در پاره ای از اسناد یهودی بدبینی هایی در باره زنان به چشم می خورد و محرومیتهایی برای او قائلند. مثلا درآیین یهود شهادت و سوگند زن مقبول نیست و از دعاهای روزانه آنها یکی این است که می گویند: تبارک الله ای خالق و سلطان عالم که مرا زن نیافریدی . ارزشهای رایج در متون مذهبی یهود این است که اگر دید الاغ از نردبان بالا رود زن هم عقل پیدا می کند. دعا کن خداوند تو را از شر زن محفوظ کند. درکتاب مقدس آمده است هرکس که نزد خداوند محبوب است خود را از شر زن محفوظ خواهد داشت و در میان هزار مرد یک نفر پیدا میشود که به نزد خداوندمحبوب باشد اما زا میان تمام زنان عالم حتی یک زن هم پیدا نمی شود که نزدخداوند محبوب باشد.
زن در آیین مسیحیت:
در آیین مسیحیت از یک سو با قداست و تقدیس زن مواجه هستیم و از سوی دیگر با تحقیرها و توهین ها . در مسیحیت همه فرشتگان را بصورت زن مجسم کرده اند با اینکه علم الادیان جنسیت فرشتگان را نفی می کند و یا در نجات زنها از زیر بار خشم مردان آنها را در دیرها پناه داده اند و دیرنشین و رهبانیت زنان را پدیدار آورده اند کلیسا مدعی شد که زن می تواند عبادت کند و به مقام و قربی الهی برسد و این خلاف نظر هانری هشتم بود که زنان را لایق کتاب مقدس ندانسته است و طی فرمانی آنرا ممنوع کرده بود.
در اندیشه مسیحیان زن عاملی وسوسه گر و عامل فریب آدم و همکار شیطان کوچک خوانده می شد زن از اینکه زن است باید شرمسار باشد زن آخرین حیوانی است که مرد او را اهلی کرده است زن موجودیست گیسوان بلند دارد و عقلی کوتاه. و از عالم مسیحی بعنوان مرجع بزرگ مسیحیت می خوانیم که فتوا داده است زن بالفطره سبک مغز و شهوتران وشیفته لباس وتظاهر است و مرد جز اینکه او را در خانه محبوس نگه دارد راهی ندارد مجمع دینی فرانسه پس از بحث زیادی که در باره ماهیت زن نموده چنین نظر داد که زن انسان است اما برای خدمت به مردان آفریده شده است.
زن در آیین کنفوسیوس:
در این آیین زن انعکاسی از مرد و برای خدمت مرد و جذب عطوفت شوهر آفریده شده است گامهای او را فسادآفرین و پای او را مرکز فتنه دانسته او باید نسبت به مرد خضوع کند و از او اطاعت و حرفشنوی داشته باشد و برای جلب عطوفت شوهر به دیرها پناه برده و دعا کند و از ارواح نیاکان که خدایان هستند استمداد بطلبد. تعدد زوجات در این آیین مجاز بوده و شوهر میتواند زنی را اختیار کند و پس از احراز و مالکیتش او را بفروشد. پرحرفی زن، بیمار شدن او، عقیم بودن او، بی میلی شوهر نسبت به او این حق را به شوهرش می دهد که او را در معرض فروش بگذارد.
زن در آیین برهمایی:
در این آیین نیز زن شخصیتی مستقل ندارد. مردان ، پدران ،شوهران حق هر گونه دخالت و تصرفی در او و در فکر و اراده او را دارند. مسئله سوزاندن زن به همراه جنازه شوهر و ریختن خاکستر او در رودخانه از روزگاران قدیم در این آیین وجود داشته و تا نیم قرن قبل ادامه داشته است.
زن در آیین مائو:
در مذهب مائو که آن هم آیین قدیمی است تا روزی که ازدواج نکرده اند تابع پدرند و هنگام ازدواج تابع شوهرند و روزی که همسرشان بمیرد بایدتابع فرزندان پس خویش و اگر فرزند پس نداشته باشند تابع کسان شوهر خود باشند و در هر حال باید تحت نظر مردی بسر برد.
زن در آیین زرتشت:
پس از امور زرتشت بر اساس باورها زن از آن وضع نابهنجار نجات یافت و در بسیاری از امور اجتماعی مانند مردان دخالت داشت تا حدی که در مواقع بسیاری رهبری و ریاست خانواده به عهده او محول شد در ازدواج هم شخصیت و نظر او محفوظ بود و برخلاف روش بسیاری از مردم شهادتش در محاکم کم و بیش مقبول و حتی از نظر روحانیت می توانست در مراسم دینی هفت نفری که مقدم و رئیس زاواتا خوانده می شد زن به آن مقام برسد. در پندنامه آذرمهر اسپندان می خواینم که: زن و فرزندان خود را از تحصیل هنر باز مدار تا غم و اندوه به خانه تو راه نیابد و در آینده پشیمانی نبری. در آیین زرتشت زن و مرد همشأن و هم رتبه اند ولی فرشته ها از جنس زن. برای او ارزش و اهمیتی آسمانی قائل بودند و او را مظهر پاکی و عفت معرفی کرده اند.
زن در آیین یهود:
درآیین یهود موقعیت زن مانند زرتشتت نیست زن اگرچه حق تصرف در اموال و دارایی خود را داشته است ولی این امر مربوط به شروط و قیودی بوده است. در پاره ای از اسناد یهودی بدبینی هایی در باره زنان به چشم می خورد و محرومیتهایی برای او قائلند. مثلا درآیین یهود شهادت و سوگند زن مقبول نیست و از دعاهای روزانه آنها یکی این است که می گویند: تبارک الله ای خالق و سلطان عالم که مرا زن نیافریدی . ارزشهای رایج در متون مذهبی یهود این است که اگر دید الاغ از نردبان بالا رود زن هم عقل پیدا می کند. دعا کن خداوند تو را از شر زن محفوظ کند. درکتاب مقدس آمده است هرکس که نزد خداوند محبوب است خود را از شر زن محفوظ خواهد داشت و در میان هزار مرد یک نفر پیدا میشود که به نزد خداوندمحبوب باشد اما زا میان تمام زنان عالم حتی یک زن هم پیدا نمی شود که نزدخداوند محبوب باشد.
زن در آیین مسیحیت:
در آیین مسیحیت از یک سو با قداست و تقدیس زن مواجه هستیم و از سوی دیگر با تحقیرها و توهین ها . در مسیحیت همه فرشتگان را بصورت زن مجسم کرده اند با اینکه علم الادیان جنسیت فرشتگان را نفی می کند و یا در نجات زنها از زیر بار خشم مردان آنها را در دیرها پناه داده اند و دیرنشین و رهبانیت زنان را پدیدار آورده اند کلیسا مدعی شد که زن می تواند عبادت کند و به مقام و قربی الهی برسد و این خلاف نظر هانری هشتم بود که زنان را لایق کتاب مقدس ندانسته است و طی فرمانی آنرا ممنوع کرده بود.
در اندیشه مسیحیان زن عاملی وسوسه گر و عامل فریب آدم و همکار شیطان کوچک خوانده می شد زن از اینکه زن است باید شرمسار باشد زن آخرین حیوانی است که مرد او را اهلی کرده است زن موجودیست گیسوان بلند دارد و عقلی کوتاه. و از عالم مسیحی بعنوان مرجع بزرگ مسیحیت می خوانیم که فتوا داده است زن بالفطره سبک مغز و شهوتران وشیفته لباس وتظاهر است و مرد جز اینکه او را در خانه محبوس نگه دارد راهی ندارد مجمع دینی فرانسه پس از بحث زیادی که در باره ماهیت زن نموده چنین نظر داد که زن انسان است اما برای خدمت به مردان آفریده شده است.