۱۳۹۲/۰۸/۲۲
–
۱۰۲ بازدید
امام حسین(ع) و عاشورا نقطه وصل میراث آسمانی بشریت با آینده و تحقق وعدههای رستگاری خداوند است. /حدود ۱۴۰۰ سال از زمان قیام امام حسین(ع) و واقعه کربلا میگذرد و به نظر میرسد کمتر واقعهای از این دست وجود داشته باشد که درباره آن به اندازهای که درباره عاشورا سخن گفته و مطلب نوشته شده، این چنین کار شده باشد.درباره عاشورا و واقعه کربلا کار به گفتن و نوشتن خاتمه نیافته و بلکه به موازات آن شیعیان هر ساله در نقاط م
ه تصریح قرآن اصلیترین و رفیعترین قله آفرینش «انسان» است، آنجا که میفرماید خداوند تبارک و تعالی پس از خلق انسان با مباهات و تمجید از خود به سبب این مخلوق فرمود: «فتبارکالله احسن الخالقین». خداوند سبحان زمانی به سبب خلق انسان از خود تعریف و تمجید میکند که پیش از آن آفرینش به بلوغ تکاملی رسیده بود، اما خداوند برای خلق هیچ یک از مخلوقات پیش از انسان اینگونه به تعریف از خود نپرداخته بود، از اینجا معلوم میشود که انسان مخلوق ویژه است که او را اشرف مخلوقات و خلیفه خود میداند. انسان با برخورداری از این جایگاه نمیتوانست مانند سایر موجودات که پس از خلقت با برنامهای به خود واگذاشته میشدند ـ البته در حمایت لطف مدام خداوندـ رها شود. این انسان ویژه به برنامهای ویژه برای تربیت و کسب آمادگیهای لازم نیاز داشت تا بتواند با شناخت مسیر و مقصود به مقصد اعلی برسد. بنابراین میتوان گفت، «فتبارکالله احسن الخالقین» اختصاص به لحظه خلقت و موجودیت یافتن انسان ندارد که بیانی فرازمانی و فرامکانی و دارای مفهومی به فاصله لحظه خلقت انسان تا آخرت و نقطه نهایی استقرار انسان است. این برنامه در قالب ارسال رسل و انزال کتب به اجرا درآمد و زمان شروع آن هم از لحظه هبوط حضرت آدم به زمین بود و همه صدوبیستوچهار هزار پیامبر با اجرای این برنامه مأموریت و وظیفه خود را انجام میدادند تا نوبت به بعثت پیامبر اعظم، خاتم انبیاء محمد مصطفی(ص) رسید.با بعثت پیامبر اعظم(ص) برنامه خداوند سبحان برای مخلوق ویژه و خلیفه خودش وارد مرحله خاصی شد. در دوران بیست و سهساله پیامبری پیامبر خاتم(ص) دستورالعمل برنامه تربیتی خداوند برای انسان با تجمیع وحی الهی در قرآن به پایان رسید و به نحوی پیامبر(ص) به استناد حدیث ثقلین دستاورد همه انبیای الهی را در اختیار بشریت پس از خود قرار داد و باب وحی و ارتباط وحیانی انسان با خدا بسته شد. پیامبر اعظم(ص) در دوران حیاتش با به دوش گرفتن بار سنگین رسالت همه انبیا و تحمل طاقتفرساترین مشقات اسلام را تثبیت و پس از آن رحلت کرد. پس از رحلت پیامبر اعظم(ص) خلفا یکی پس از دیگری روی کار آمدند تا اینکه پس از بیستو پنجسال، حکومت در اختیار حضرت امیر(ع) قرار گرفت و پس از حکومت حدود پنج ساله امیرالمومنین(ع)، امامت و خلافت امام حسن(ع) آغاز شد تا زمان شهادت ایشان و شروع امامت امام حسین(ع) که ده سال با معاویه همزمان بود. در این چند دهه که از بعثت پیامبر اعظم(ص) میگذشت اتفاقات زیادی رخ داد که تمامی آن مربوط به برنامه هدایتی خداوند برای نوع انسان بود. با اینکه برخی از این وقایع بسیار سنگین، شکننده و هولناک بود، اما هیچگاه پس از تثبیت اسلام ارکان و موجودیت اسلام را تهدید نکرد و حوادث با تمام بزرگی پیرامون ارکان اسلام رخ میداد.
یعنی رحلت پیامبر (ص)، رویارویی معاویه با حضرت امیرعلی(ع) و امام حسن(ع)، جنگهای حضرت امیر(ع)، شهادت امام علی (ع) و امام حسن(ع) موجودیت اسلام را در معرض نابودی قرار نداد؛ اما با مرگ معاویه و به خلافت رسیدن یزید همه چیز به کلی تغییر پیدا کرد، به عبارتی تهدیدات چند دهه گذشته که متوجه مسائل پیرامونی اسلام بود به مرحله نابودی اسلام رسید و این حساسترین نقطه تاریخ حیات بشر از منظر آفرینش و آنانی است که دارای جهانبینی صحیح دینی هستند. به عبارت دیگر با روی کارآمدن یزید حرکت مستمر هدایت الهی که بر اساس برنامه ارسال رسل و انزال کتب به پیش میرفت و به تکامل رسید در معرض نابودی محض قرار گرفت، چرا که با نابودی اسلام بین گذشته تربیتی و هدایتی انسان با آینده آن که بر اساس دستاوردهای گذشته معنای رستگاری پیدا میکرد فاصله و شکاف پرنشدنی میافتاد و باید جلوی این حادثه و خطر عظیم گرفته میشد و امام حسین(ع) با شناخت درست از فلسفه خلقت آفرینش و انسان و از وضعیت موجود و وظیفه خود راه نجات و حفظ اسلام و تداوم برنامه الهی را در مقابله متفاوت با یزید دید و آن را انجام داد. از این منظر مباحثی مانند علم امام به شهادت، قیام برای حکومت و… در حاشیه قرار میگیرند و قیام نجاتبخش امام حسین(ع) که نجات بشریت محسوب میشود با زیبایی و به همراه داشتن جلوههای بیشتری از حقیقت بر عمق جانها مینشیند. از این رو باید اظهار داشت امام حسین(ع) برای بقای دین خدا و تضمین وجود مسیر رستگاری بشریت در ادامه تاریخ، قیام کرد و این نکته دقیقتر را که میتواند حرف اصلی این نوشتار باشد به آن افزود که«امام حسین(ع) و عاشورا نقطه وصل میراث آسمانی بشریت با آینده و تحقق وعدههای رستگاری خداوند است.» یعنی اگر قیام امام حسین(ع) نبود برنامه مالک ملک و مالک یومالدین ابتر میشد. برای اثبات وجود چنین نظری شناخت یزید و توجه به برخی از بیانات امام حسین(ع) کفایت میکند. بزرگترین شاهد شناخت یزید و مکنونات و اعتقاداتش دو بیت شعری است که پس از مشاهده سر مبارک سیدالشهداء(ع) و بیاحترامی به آن، به شعر «ابن زبعری» از شعرای دستگاه جدش ابوسفیان در زمان کفر ظاهریاش افزود که یک بیت یزید این است:
لعبت هاشم بالملک فلا
خبر جاء ولا وحی نزل
خاندان هاشم با سلطنت بازی کردند، نه خبری از آسمان آمد و نه وحی نازل شد. یزید با سرودن این شعر و رفتار پیش از خلافت و پس از خلافت و پس از شهادت امام حسین(ع) نشان داد در وجودش هیچ اعتقادی به خدا، پیامبر(ص)، وحی و اسلام ندارد و با حضور در مسند خلافت و قدرت اسلام را نابود میکند و از بین میبرد. یعنی خطسیر برنامه هدایتالهی را برای همیشه قطع میکند و پس از آن از عهده کسی کاری برنمیآمد.با اینکه در فرمایشات امام حسین(ع) نکات عدیدهای دال بر آنچه گفته شد، وجود دارد تنها به یک مورد بسنده میشود که اگر به غیر از آن فرمایشی از امام حسین(ع) باقی نمیماند برای درک درست قیام امام حسین(ع) و رسیدن به آنچه که دربالا بیان شد، کفایت میکرد.
فردای روزی که ولیدبن عتبه حاکم مدینه قصد داشت از امام حسین(ع) برای یزید بیعت بگیرد، مروان امام حسین(ع) را در کوچه دید و از ایشان خواست مخالفت نکند و بیعت کند حضرت (ع) در پاسخ فرمودند: «انا لله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید. ما از خداییم و به سوی او بازمیگردیم. زمانی که مردم گرفتار حاکمی مانند یزید میشوند باید فاتحه اسلام را خواند.»
از این عبارت سراسر اعتراض، خوف و نگرانی برای اسلام وضعیت ویژه امام حسین(َع) قابل درک است. هیچ معصومی پیش و پس از ایشان اینگونه سخن نگفتهاند و این خود تأیید مسائل پیش گفته و اصلیترین علت قیام امام حسین(ع) برای پیوند زدن مبدأ آفرینش اشرف مخلوقات به مقصد آن است که به غیر از طریق قیام و شهادت به آن شکل میسر نبود. از این رو گفتهاند: «الاسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء» و سیره تمام ائمه(ع) پس از امام حسین(ع) و علمای شیعه هم نشان میدهد ترویج و تبلیغ اسلام را برمبنای عاشورای حسینی قرار دادهاند. بابیانت و امی یا حسین
جواد رضایی/ بصیرت