۱۳۹۳/۱۰/۲۸
–
۶۳۹ بازدید
نصر ظلم ستیزی در جنبش الحوثی وامدار سه منبع مهم است : تفکر زیدی ، تفکر شیعه اثنی عشری و انقلاب اسلامی امام خمینی ، جریان بیداری اسلامی .دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس شما با این مرکز ، پیش از پاسخ به این سوال ، لازم است در مورد عقاید و دیدگاه های جنبش الحوثی یمن توضیحاتی خدمت شما ارائه دهیم :
شیعیان حوثی یا همان مبارزان حوثی نام گروهی از مبارزان شیعی زیدی یمن است. این گروه نام خود را از رهبرشان، حسین بدر الدین حوثی گرفتهاند که در سال 2004توسط نیروهای ارتش یمن کشته شد.
حوزه کاری شیعیان حوثی بیشتر در شمالباختری یمن و استان صعده متمرکز است. اعتراضاتی که به رهبری حوثی ها و در مخالفت با افزایش قیمت سوخت و گسترش فساد در دولت یمن صورت گرفت موجب شد کنترل بخشهای زیادی از پایتخت یمن در اختیار هواداران این گروه بیفتد. حسین بدر الدین الحوثی بنیانگذار و رهبر سابق این جنبش که توسط ارتش یمن در سال 2004 کشته شد، در دهه شصت میلادی برای آشنایی با اندیشههای امام خمینی (رضوان الله علیه) به قم سفر کرد و به یکی از مریدان وی تبدیل گشت.
یکی از یمنی ها که اخیراً از وهابیت به تشیع گراییده مصاحبه ای انجام داده که در آن زیدی های حوثی را معرفی می نماید که به جهت جامع بودن آن بخش هایی از آن را در این بخش به اطلاع خوانندگان محترم می رسانیم : دکتر عصام العماد که اصالتی یمنی دارد یک وهابی بوده که به گفته خودش با تحقیق و مطالعه به شیعه جعفری روی آورده است. او از شاگردان رهبر جنبش، سیدحسین حوثی است، اما میگوید که او را تاکنون ندیده و تنها نوارها و ویدئوهای او را شنیده و تماشا کردهاست.
دکتر عصام العماد میگوید که سیدحسین حوثی و به طور کلی حوثیها تلاش دارند که شیعیان زیدی در یمن را به شیعه واقعی که همان شیعه اثنیعشری است، ترغیب کنند. او تأکید میکند که حکومت مرکزی یمن بر این عقیده است که راه شیعه جعفری از شیعه زیدی میگذرد و به همین علت با شیعیان زیدی برخورد کرده و تلاش میکنند تا آن را به آغوش سلفیها بیندازند، در شرایطی که سیدحسین حوثی و جنبش او درست برخلاف حکومت مرکزی یمن عمل کرده و سعی کردهاند زیدیها را به آغوش شیعه جعفری دعوت کنند. او تأکید میکند علی عبدالله صالح، رئیسجمهور سابق یمن از سوی عربستان حمایت میشد و اگرچه خودش یک شیعه زیدی است، اما از وهابیون و سلفیها حمایت میکند.
از نظر ایدئولوژیک و اندیشهای حوثیها، حسین را رهبر می دانند؛ یعنی اندیشۀ استراتژیک و ایدئولوژیک حوثیها کلاً از کتب سیدحسین گرفته شده است. حتی خود عبدالملک میگوید هرچه ما داریم از برادر من، حسین داریم. از سال ۲۰۰۴ حمله نیروهای یمن به حوثیها و به حسین آغاز شده است. مقصد اینها حسین است. اینها میگویند که ما داریم شاگردان سیدحسین را میکشیم. من خودم نوارهای سیدحسین را شنیدهام و کتابهای او را خواندهام. او سعی کرده که سکوت شیعیان را بشکند. اینها ۳۰، ۴۰ سال ساکت بودهاند.
میتوانیم بگوییم که حوثیها اثناعشری هستند، اصلاً هر کتابی که در صعده (محل حوثیها) هست کتب جعفریه است و هیچ کتاب زیدیه در آن جا نیست. در همۀ کتابخانههای رسمی و شخصی و خانگی همه جا کتب جعفری است.
الآن زیدیهای یمن واقعاً از ته دل از حوثیها حمایت میکنند. گرچه اعتقاد دارند که حوثیها از لحاظ عقیدتی جعفری شدهاند یا به سوی جعفریها گرایش پیدا کردهاند. الآن جنگ با سلفیها و بعثیها است. حتی اسماعیلیها هم از حوثیها حمایت میکنند.
حوثی ها در واقع بازوی مسلح شیعیان مظلوم استان شیعی نشین صعده هستند که در برابر تهاجمات دولت مرکزی دفاع می کنند.
حوثی ها و در رأس آنها، عبدالملک الحوثی بر این موضوع تأکید دارند که استان شیعه نشین صعده جزئی از خاک یمن است و آنها به هیچ وجه قصد جدایی از آن کشور را ندارند.
اختلاف دیدگاه سیاسی با حکومت مرکزی در مورد آمریکا و اسرائیل، بی توجهی دولت به وضعیت خاص استان صعده و انجام نشدن اقدامات عمرانی از جمله مسائلی است که از سال های پس از وحدت یمن تاکنون همواره باعث درگیری حوثی ها با دولت شده است.
عبدالملک حوثی رهبر فعلی جنبش الحوثی به دلیل دارا بودن شخصیت قوی، با وجود برادر بزرگ ترش یحیی، به رهبری این جنبش برگزیده شد و از سال ۲۰۰۴ تاکنون توانسته است با کمک برخی از همفکران برادرش در شباب المؤمن، آن را هدایت و رهبری کند.
وی سخنوری بسیار توانا است و با توجه به نفوذ پدرش بدرالدین که از ائمه مذهب جارودی (فرقه ای از زیدیه) است که احترام و نفوذ زیادی در یمن دارد، توانسته است بهرۀ فراوانی ببرد. به گفته مخالفان الحوثی ها، تحولات فکری آنها باعث شده است که آنها در افکار و عقاید بسیاری با شیعه امامی احساس نزدیکی کنند و همین موضوع به عنوان نقطه اتهام آنها به عنوان حمایت فکری ایران نامیده می شود.
بدرالدین الحوثی در کتابی باعنوان «زیدیه در یمن» با برخی عقاید جاری در بین زیدیه به مخالفت برخاسته و همین موضوع باعث شد که بسیاری از رهبران زیدیه به مخالفت با او برخیزند.
پسرش حسین الحوثی نیز با تأثیرپذیری از افکار پدرش بر موارد مشترک با شیعه دوازده امامی تأکید کرده بود و این باعث شد که عده ای با او به دشمنی بپردازند.
پس از ذکر مقدمه فوق ، در پاسخ به سوال شما گفتنی است به سه دلیل ، عنصر ظلم ستیزی در میان جنبش الحوثی بسیار قوی است و نقش بارز و برجسته ای را در این جنبش ایفا می کند :
1 – تفکر شیعی این جنبش و لو اینکه این تفکر ، منتسب به تفکر زیدی باشد ، به ویژه اینکه لازم است بدانیم تفکر زیدی به لحاظ عدالت خواهی و ظلم ستیزی در میان گروه های شیعی ، از این منظر جنبشی افراطی به شمار می آید چرا که زیدیه معتقد است پس از شهادت امام حسین ع ، هر یک از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام که دارای شرایط امامت باشد و مردم را به امامت خود دعوت کند و علیه ظلم و ستم قیام نماید ، امام خواهد بود(آشنایی با فرق تشیع ، مهدی فرمانیان ، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم ، ص83) و به همین دلیل آنان پس از امام حسین(علیه السلام) زید شهید فرزند امام زین العابدین(علیه السلام) را امام می دانند و امام سجاد(علیه السلام) را تنها پیشوای علم و معرفت می شمارند.(ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، دفتر تحقیقات و تدوین کتب اسلامی، ص 99.)
2 – قرابت و نزدیکی جنبش حوثی ها با ایران ، تفکر شیعه اثنی عشری و انقلاب اسلامی ایران که در ذات خود جنبشی ظلم ستیز است ، با این تفاوت که افراط های جنبش زیدیه را که باعث انحراف از خط اصیل اهل بیت و در نهایت نابودی طرفداران این طرز فکر در اثر دست بردن افراطی به اسلحه به جای در پیش گرفتن استراتژی های مشروع و زیرکانه به اقتضای شرایط ، ندارد . بر این اساس این تفکر در سال های اخیر به گونه ای به ایران و اندیشه های عدالت گستر و ظلم ستیز امام خمینی ره نزدیک شده است که همانطور که گذشت برخی به همین دلیل جنبش حوثی را نه یک جنبش زیدی بلکه یک جنبش شیعه اثنی عشری دانسته و به آن حمله می کنند و خود اعضای این جنبش نیز ابایی از نزدیکی شان به تفکر شیعه اثنی عشری ندارند . به هر حال علاوه بر عناصر ذاتی ظلم ستیزی در تفکر زیدی که همواره در طول تاریخ ، اصلی ترین ویژگی این جنبش به شمار آمده است ، قرابت این جنبش به تشیع اثنی عشری و تفکر انقلاب اسلامی نیز باعث رشد و جهت دار شدن گرایش ضد ظلم جنبش به سمت مسیری معقول و منطقی (بر خلاف گرایش های سابق زیدی که در درون خود به انواع انحرافات از اصول اولیه تفکر زیدی منجر شده بود و حتی در پاره ای دیدگاه ها به اهل سنت نزدیک می شد) و نزدیک به حرکت های ظلم ستیزانه انقلاب اسلامی ایران گردیده است .
3 – جریان بیداری اسلامی ، به این معنا که اساس جریان بیداری اسلامی فارغ از وابستگی اعتقادی ملت های درگیر در این جریان عظیم یک حرکت ضد ظلم و عدالت خواه در جهان اسلام بود به گونه ای که حتی ملت هایی که به لحاظ اعتقادی تفکراتی داشتند که به راحتی حاکمان ظالم را در درون خود پذیرفته و برای آن مشروعیت قائل می شدند نیز در اثر گسترش تفکر بیداری اسلامی ، افکار و اعتقادات خویش را کنار نهاده و به جنبش ظلم ستیز موسوم به بیداری اسلامی پیوستند ، از این روی جنبش الحوثی که در اثر پیدایش امواج بیداری اسلامی ، حرکت های خود را تشدید کرده و خوشبختانه توانست به موفقیت های شگرفی هم دست یابد ، حتی اگر فاقد عنصر ظلم ستیز در ایدئولوژی خود بود با ورود در این امواج دارای این عنصر می شد ، حال با توجه به اینکه این عنصر از قبل هم در درونمایه تفکر این جنبش (چه به لحاظ تفکر سنتی زیدی و چه به لحاظ نزدیکی به تفکر شیعه اثنی عشری و انقلاب اسلامی در دوران معاصر) وجود داشت می توان گفت امواج بیداری اسلامی ، این عنصر را بیش از پیش در این جنبش تقویت کرد .
از این رو می توان گفت عنصر ظلم ستیزی در جنبش الحوثی وامدار سه منبع مهم است : تفکر زیدی ، تفکر شیعه اثنی عشری و انقلاب اسلامی امام خمینی ، جریان بیداری اسلامی .