۱۳۹۵/۰۸/۲۱
–
۸۹۵ بازدید
سلام حکم گفتن حرف های بیهوده و خنده دار بدون این که جزو گناهان بشمار بیایند چیست برای فردی که دنبال سیر سلوک است ؟؟؟
● پنج عرصه خودسازیبرای مدیریت و کنترل هواهای نفسانی و غرایز مادی نفس حداقل باید در پنج وادی(صمت و خاموشی ، جوع وگرسنگی ، سحر وشب زنده داری ، عزلت و گوشه گیری و ذکر ویاد خدا ) ریاضت و خودسازی را انجام داد و مدیریت نفس را به دست عقل سپرد. آن چه در ادامه در جواب سوال شما می آید، معرفی و تشریح یکی از این پنج وادی (صمت وخاموشی ) خطرناک است که لازم است خودسازی در آن صورت گیرد تا انسان به کمال دست یابد.
شاعر شیرین سخن پارسی در این باره چنین سروده است:
صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکر به دوام
ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
صمت و خاموشی
هر چند که در فارسی صمت به فتح صاد و سکون میم را برخی به سکوت معنا کرده اند ولی چنان که از ادله و شواهد بی شمار بر می آید میان این دو واژه، تفاوت های مهم و اساسی وجود دارد. از این رو حضرت امیرمومنان(ع) درعبارت کوتاه، با اشاره به این دو اصطلاح برای آن ها کاربردها و آثار خاص بیان می کند و می فرماید:الصمت حکمه والسکوت سلامه و الکتمان طرف من السعاده ؛ صمت و خاموشی، حکمت و فرزانگی است و سکوت، سلامت از گرفتاری و کتمان و راز داری، بخشی از سعادت است.
اصولاً درکاربردهای زبان عربی، به چیزهایی چون جامدات، اشیای صامت می گویند هر چند که به زر و سیم به سبب برخورد به هم و ایجاد سر و صدا ناطق گفته می شود. از این رو، صامت درمقابل ناطق قرار می گیرد تا بر امری پایدار و نوعی ذاتی دلالت کند.
صمت، نوعی از خاموشی پایدار است درحالی که سکوت خاموشی از سخن گفتن در زمانی خاص است. واژه سکوت برای آرامش های موقتی و گذرا نیز به کار می رود، مانند آن که گفته می شود: فلما سکت عنه الغضب؛ هنگامی که خشمش فرو نشست.
بنابر این نخستین تفاوت صمت وسکوت، در پایداری و ناپایداری آن دو است و دیگر آن که صمت اصولا ترک مطلق سخن گفتن است، در حالی که سکوت درجایی است که سخنی به میان آمده و پس از آن آرامش یافته و از گفتن باز ایستاده است.
در روایات است که سکوت انسان می بایست نسبت به امور بیهوده باشد ولی صمت امری است که حتی نسبت به امور غیر بیهوده نیز می بایست انجام شود. به این معنا که گاه سخن از کم گویی و سکوت است و گاه لازم است که شخص اصلا سخن نگوید و خاموشی دایمی برگزیند. این معناست که موجب شده تا مولوی گاه تخلص خموش و یا خاموشی را برخود گزیند.
استراتژی صمت که به معنی سکوت پایدار برای یک فرد مسلمان به حساب می آید اولا بدین جهت است که انسان درحالت سکوت، قدرت تفکر و تدبر بیشتری پیدا کرده و می تواند درصنع و آثار الهی در جهان هستی تعمق قویتری نموده و معرفت توحیدی خود را با سکون فکری، تعمیق بخشد ثانیاً این راهبرد اقتضا می کند که انسان از حرف های مباح غیر ضروری و یا لغو و بیهوده پرهیز نماید و چون همواره درحالت تفکر و تدبر بسرمی برد در اوضاع و شرایط ضروری و لازم که مواضع و صحبتهای حکیمانه ای را اقتضاء دارد، این فرد لب به سخن گشوده و آثار حکمت و علم و آگاهی را بر زبانش جاری می سازد. که این امر یکی از شاخصه های روایتی است که فرمود ه اند کسی که چهل روز خود را برای خدا خالص گرداند خدای متعال چشمه های حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می کند.
امام رضا (ع) خاموشی و صمت را دری از درهای حکمت بر می شمارد که محبت را کسب می کند و انسان را به خیر رهنمون می سازد: الصمت باب من ابواب الحکمه. ان الصمت یکسب المحبه و هو دلیل علی الخیر.
امام حسن (ع) می فرماید: نعم العون الصمت فی مواطن کثیره و ان کنت فصیحا؛ هرچند سخنور و سخندانی، اما خاموشی در بسیاری از موارد بهترین یار و مددکارتوست.
امام صادق(ع) صمت و خاموشی را بهترین و برترین عبادت بر می شمارد (ما عبدالله بشی افضل من الصمت) و امام کاظم (ع) آن را نشانه تفکر می داند: دلیل التفکر الصمت.
رسول خدا(ص) راه طرد و دور سازی شیطان از شخص و یاری جستن بر امر دین را صمت و خاموشی معرفی می کند و می فرماید: علیک بطول الصمت فانه مطرده الشیطان و عون لک علی امر دینک.
خاموشی، مانع سنگدلی
بنابر این هر کسی که می خواهد درهای حکمت و فرزانگی بر او باز شود و هر کاری را به تدبیر و هدفمندی انجام دهد و بر باطن امور وعواقب و پیامدهای آن آگاه شود می بایست راه صمت و خاموشی را برگزیند تا هم در امر دین خویش قوی شود و هم ابلیس و شیطان را از خود دور سازد؛ زیرا سخن گفتن حتی در امور مباح و مجاز موجب سنگدلی می شود و آدمی را دردام ابلیس می افکند چه برسد که شخص در امور باطل و بیهوده سخن گوید.
درحدیث قدسی از خداوند وارد شده که فرمود: یا ابن آدم اذا وجدت قساوه فی قلبک و سقما فی جسمک و نقیصه فی مالک و حزیمه فی رزقک فا علم انک تکلمت فیما لایعنیک؛ ای آدمیزاد! هرگاه دیدی در قلبت قساوت پدید آمده و سنگدل شده ای و یا به بیماری جسمی دچار گشته ای و یا مالت کاستی یافته و روزیت اندک شده بدان که درآن چه ارتباطی به تو نداشته سخن گفته ای.
درروایت قدسی دیگر؛ این معنا مورد تاکید قرار گرفته است. خداوند می فرماید: یا احمد! علیک بالصمت فان اعمر مجلس قلوب الصالحین الصامتین و ان اخرب مجلس قلوب المتکلمین بما لایعنیهم؛ ای احمد! بر تو باد که خاموشی پیشه کنی، زیرا آبادترین مکان ها، دل های مردمان صالح و خاموش است و ویرانه ترین آن ها دل های مردمی است که درآن چه مربوط به آنان نیست، سخن می گویند.
در ادامه این حدیث طولانی آمده که عبادتگزار واقعی هفت خصلت دارد که یکی از آن ها خاموشی است که وی را از گفتار بیهوده باز می دارد.
به نظر می رسد که پرهیز از گفتار بیهوده و یا سخن دراموری که ارتباطی با شخصی ندارد، مهم ترین ویژگی سکوت و خاموشی در شریعت اسلامی است و این گونه نیست که انسان هماره از سخن گفتن باز ایستد و همانند برخی از روش های غیر شرعی عمل کند.
اصولا یکی از مهم ترین، راه هایی دست یابی به قدرت های نفسانی در ریاضیت های هندی و سرخ پوستی، صمت و سکوت است. از این رو ماه ها در گوشه ای به سکوت و خاموشی می گذرانند.
در قرآن دو جا سخن از لزوم سکوت به میان آمده که هر دو بیانگر حکمتی است که پیش از این در احادیث، مورد اشاره قرارگرفت.
مورد نخست زمانی است که حضرت زکریا (ع) پس از استجابت دعایش نسبت به فرزند، خواهان نشانه ای از سوی خداوند می شود و فرمان الهی به او می رسد که نشانه و آیه تو آن است که سه شبانه روز کامل سخن نگویی و سکوت اختیار کنی، از این رو هنگامی که از محراب، عبادت خویش به سوی مردم بازگشت به ایشان اشاره کرد که بامدادان و شامگاهان خداوند را تسبیح کنند (سوره مریم آیات ۰۱ و ۱۱) زیرا بنی اسرائیل از این که وی فرزندی ندارد و امت، بی پیامبر می شوند از این مساله نگران بودند. (مریم آیه ۵)
مورد دیگر زمانی است که حضرت مریم (س) عیسی (ع) را می زاید ومی هراسد که متهم به امری زشت شود. از این رو مامور به سکوت و خاموشی می شود. با این تفاوت که وی مامور می شود تا یک روز را به عنوان نذر خداوند رحمان، روزه سکوت بگیرد و با انسانی سخن نگوید. (مریم آیه ۶۲)
در روایت آمده است: لولا تکثیر فی کلامکم و تمریج فی قلوبکم لرایتم ما اری و لسمعتم ما اسمع؛ اگر سخن گفتنهایتان بسیار و دل هایتان آشفته نبود همانا آن چه را می دیدم و آن چه را می شنوم می شنیدید. (المیزان ج ۵ ص ۰۷۲ و سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی ص ۲۱)
بنابر این هر کسی که بخواهد از قرب نوافل که قرب به اسما و صفات الهی و رسیدن به مقام توحید افعالی است بهره مند شود و یا حتی در مقام قرب فرائض بنشیند و به توحید ذاتی و شهود ذات دست یابد (اصول کافی ج ۲ ص ۲۵۳ وبحارالانوار ج ۲۷ ص ۵۵۱) می بایست از راه سیر و سلوک عبادی و شرعی برود که بخشی از آن در سکوت و خاموشی از بیهودگی خلاصه می شود. این همان معنای اطاعت حقیقی است که موجب می شود تا انسان در مقام عبودیت ربوبی به با عبارت: «کن» هر چیزی را ایجاد کند. (بحارالانوار ج ۹۳ ص ۳۷۶ حدیث ۱۶).
شاعر شیرین سخن پارسی در این باره چنین سروده است:
صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکر به دوام
ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
صمت و خاموشی
هر چند که در فارسی صمت به فتح صاد و سکون میم را برخی به سکوت معنا کرده اند ولی چنان که از ادله و شواهد بی شمار بر می آید میان این دو واژه، تفاوت های مهم و اساسی وجود دارد. از این رو حضرت امیرمومنان(ع) درعبارت کوتاه، با اشاره به این دو اصطلاح برای آن ها کاربردها و آثار خاص بیان می کند و می فرماید:الصمت حکمه والسکوت سلامه و الکتمان طرف من السعاده ؛ صمت و خاموشی، حکمت و فرزانگی است و سکوت، سلامت از گرفتاری و کتمان و راز داری، بخشی از سعادت است.
اصولاً درکاربردهای زبان عربی، به چیزهایی چون جامدات، اشیای صامت می گویند هر چند که به زر و سیم به سبب برخورد به هم و ایجاد سر و صدا ناطق گفته می شود. از این رو، صامت درمقابل ناطق قرار می گیرد تا بر امری پایدار و نوعی ذاتی دلالت کند.
صمت، نوعی از خاموشی پایدار است درحالی که سکوت خاموشی از سخن گفتن در زمانی خاص است. واژه سکوت برای آرامش های موقتی و گذرا نیز به کار می رود، مانند آن که گفته می شود: فلما سکت عنه الغضب؛ هنگامی که خشمش فرو نشست.
بنابر این نخستین تفاوت صمت وسکوت، در پایداری و ناپایداری آن دو است و دیگر آن که صمت اصولا ترک مطلق سخن گفتن است، در حالی که سکوت درجایی است که سخنی به میان آمده و پس از آن آرامش یافته و از گفتن باز ایستاده است.
در روایات است که سکوت انسان می بایست نسبت به امور بیهوده باشد ولی صمت امری است که حتی نسبت به امور غیر بیهوده نیز می بایست انجام شود. به این معنا که گاه سخن از کم گویی و سکوت است و گاه لازم است که شخص اصلا سخن نگوید و خاموشی دایمی برگزیند. این معناست که موجب شده تا مولوی گاه تخلص خموش و یا خاموشی را برخود گزیند.
استراتژی صمت که به معنی سکوت پایدار برای یک فرد مسلمان به حساب می آید اولا بدین جهت است که انسان درحالت سکوت، قدرت تفکر و تدبر بیشتری پیدا کرده و می تواند درصنع و آثار الهی در جهان هستی تعمق قویتری نموده و معرفت توحیدی خود را با سکون فکری، تعمیق بخشد ثانیاً این راهبرد اقتضا می کند که انسان از حرف های مباح غیر ضروری و یا لغو و بیهوده پرهیز نماید و چون همواره درحالت تفکر و تدبر بسرمی برد در اوضاع و شرایط ضروری و لازم که مواضع و صحبتهای حکیمانه ای را اقتضاء دارد، این فرد لب به سخن گشوده و آثار حکمت و علم و آگاهی را بر زبانش جاری می سازد. که این امر یکی از شاخصه های روایتی است که فرمود ه اند کسی که چهل روز خود را برای خدا خالص گرداند خدای متعال چشمه های حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می کند.
امام رضا (ع) خاموشی و صمت را دری از درهای حکمت بر می شمارد که محبت را کسب می کند و انسان را به خیر رهنمون می سازد: الصمت باب من ابواب الحکمه. ان الصمت یکسب المحبه و هو دلیل علی الخیر.
امام حسن (ع) می فرماید: نعم العون الصمت فی مواطن کثیره و ان کنت فصیحا؛ هرچند سخنور و سخندانی، اما خاموشی در بسیاری از موارد بهترین یار و مددکارتوست.
امام صادق(ع) صمت و خاموشی را بهترین و برترین عبادت بر می شمارد (ما عبدالله بشی افضل من الصمت) و امام کاظم (ع) آن را نشانه تفکر می داند: دلیل التفکر الصمت.
رسول خدا(ص) راه طرد و دور سازی شیطان از شخص و یاری جستن بر امر دین را صمت و خاموشی معرفی می کند و می فرماید: علیک بطول الصمت فانه مطرده الشیطان و عون لک علی امر دینک.
خاموشی، مانع سنگدلی
بنابر این هر کسی که می خواهد درهای حکمت و فرزانگی بر او باز شود و هر کاری را به تدبیر و هدفمندی انجام دهد و بر باطن امور وعواقب و پیامدهای آن آگاه شود می بایست راه صمت و خاموشی را برگزیند تا هم در امر دین خویش قوی شود و هم ابلیس و شیطان را از خود دور سازد؛ زیرا سخن گفتن حتی در امور مباح و مجاز موجب سنگدلی می شود و آدمی را دردام ابلیس می افکند چه برسد که شخص در امور باطل و بیهوده سخن گوید.
درحدیث قدسی از خداوند وارد شده که فرمود: یا ابن آدم اذا وجدت قساوه فی قلبک و سقما فی جسمک و نقیصه فی مالک و حزیمه فی رزقک فا علم انک تکلمت فیما لایعنیک؛ ای آدمیزاد! هرگاه دیدی در قلبت قساوت پدید آمده و سنگدل شده ای و یا به بیماری جسمی دچار گشته ای و یا مالت کاستی یافته و روزیت اندک شده بدان که درآن چه ارتباطی به تو نداشته سخن گفته ای.
درروایت قدسی دیگر؛ این معنا مورد تاکید قرار گرفته است. خداوند می فرماید: یا احمد! علیک بالصمت فان اعمر مجلس قلوب الصالحین الصامتین و ان اخرب مجلس قلوب المتکلمین بما لایعنیهم؛ ای احمد! بر تو باد که خاموشی پیشه کنی، زیرا آبادترین مکان ها، دل های مردمان صالح و خاموش است و ویرانه ترین آن ها دل های مردمی است که درآن چه مربوط به آنان نیست، سخن می گویند.
در ادامه این حدیث طولانی آمده که عبادتگزار واقعی هفت خصلت دارد که یکی از آن ها خاموشی است که وی را از گفتار بیهوده باز می دارد.
به نظر می رسد که پرهیز از گفتار بیهوده و یا سخن دراموری که ارتباطی با شخصی ندارد، مهم ترین ویژگی سکوت و خاموشی در شریعت اسلامی است و این گونه نیست که انسان هماره از سخن گفتن باز ایستد و همانند برخی از روش های غیر شرعی عمل کند.
اصولا یکی از مهم ترین، راه هایی دست یابی به قدرت های نفسانی در ریاضیت های هندی و سرخ پوستی، صمت و سکوت است. از این رو ماه ها در گوشه ای به سکوت و خاموشی می گذرانند.
در قرآن دو جا سخن از لزوم سکوت به میان آمده که هر دو بیانگر حکمتی است که پیش از این در احادیث، مورد اشاره قرارگرفت.
مورد نخست زمانی است که حضرت زکریا (ع) پس از استجابت دعایش نسبت به فرزند، خواهان نشانه ای از سوی خداوند می شود و فرمان الهی به او می رسد که نشانه و آیه تو آن است که سه شبانه روز کامل سخن نگویی و سکوت اختیار کنی، از این رو هنگامی که از محراب، عبادت خویش به سوی مردم بازگشت به ایشان اشاره کرد که بامدادان و شامگاهان خداوند را تسبیح کنند (سوره مریم آیات ۰۱ و ۱۱) زیرا بنی اسرائیل از این که وی فرزندی ندارد و امت، بی پیامبر می شوند از این مساله نگران بودند. (مریم آیه ۵)
مورد دیگر زمانی است که حضرت مریم (س) عیسی (ع) را می زاید ومی هراسد که متهم به امری زشت شود. از این رو مامور به سکوت و خاموشی می شود. با این تفاوت که وی مامور می شود تا یک روز را به عنوان نذر خداوند رحمان، روزه سکوت بگیرد و با انسانی سخن نگوید. (مریم آیه ۶۲)
در روایت آمده است: لولا تکثیر فی کلامکم و تمریج فی قلوبکم لرایتم ما اری و لسمعتم ما اسمع؛ اگر سخن گفتنهایتان بسیار و دل هایتان آشفته نبود همانا آن چه را می دیدم و آن چه را می شنوم می شنیدید. (المیزان ج ۵ ص ۰۷۲ و سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی ص ۲۱)
بنابر این هر کسی که بخواهد از قرب نوافل که قرب به اسما و صفات الهی و رسیدن به مقام توحید افعالی است بهره مند شود و یا حتی در مقام قرب فرائض بنشیند و به توحید ذاتی و شهود ذات دست یابد (اصول کافی ج ۲ ص ۲۵۳ وبحارالانوار ج ۲۷ ص ۵۵۱) می بایست از راه سیر و سلوک عبادی و شرعی برود که بخشی از آن در سکوت و خاموشی از بیهودگی خلاصه می شود. این همان معنای اطاعت حقیقی است که موجب می شود تا انسان در مقام عبودیت ربوبی به با عبارت: «کن» هر چیزی را ایجاد کند. (بحارالانوار ج ۹۳ ص ۳۷۶ حدیث ۱۶).