طلسمات

خانه » همه » مذهبی » حضور شیطان

حضور شیطان


حضور شیطان

۱۳۹۳/۰۹/۰۳


۲۵۲۸ بازدید

وساوس شیطان کی به پایان می رسد؟

در مورد شیطان و وسوسه
های شیطانی باید توجه داشته باشید که ستیز و مجاهده با شیطان کاری مستمر و دایمی
است و تا انسان در این عالم زنده است و زندگی می کند ادامه دارد. هرچند دام های
شیطان برای انسان های با تقوا و دارای کمال و شناخت بیشتر، ظریفتر، پیچیده تر و
مخفی تر و متنوع تر است اما روش مبارزه و مقابله با شیطان در تمام اعصار ثابت می
باشد.

اولین قدم در مبارزه و
غلبه بر مشکلات، شناختن مشکل و پیدا کردن راه غلبه بر آن مشکل است. مبارزه با شیطان
نیز از این قاعده مستثنی نیست. شرط اولی و اصلی در شکست شیطان، شناخت شیطان و دسیسه
هایی است که برای اغوای انسان به کار می برد. شیطان با تجربه چند هزار ساله ای که
در گمراه کردن انسانها دارد، حریفی نیست که به راحتی بتوان پنجه در پنجه اش افکند و
پشتش را به خاک مالید. و خیال اینکه مبارزه با شیطان کار آسانی است را باید از سر
بیرون کرد.

به طور خلاصه می توان
گفت: راه در امان ماندن از شیطان بندگی خالصانه خداوند است چون تنها بندگان مخلص
خدا از شر او در امان هستند, لأغوینّهم أجمعین إلّا عبادک
منهم المخلَّصین (حجر:40) هرآینه تمام انسان ها را فریب می دهم مگر
بندگان مخلص تو را.  پس باید اولا در بندگی خدا کوشید و ثانیا بندگی خود را خالص
نمود.

«شناخت شیطان»

انسان بنده خدا است و
تنها ماموریت اش در زندگی این است که خداوند را بندگی کند و کمال و سعادت او هم در
همین بندگی است, در مقابل, شیطان دشمنی است که دائما سعی می کند در هر زمان و
شرایطی با چهره های گوناگونی ظاهر شود و انسان را از مسیر بندگی خدا و صراط مستقیم
عبودیت خارج و بنده خود سازد. بنابراین به تمامی نیروهایی که در انحراف انسان از
مسیر بندگی نقش دارند, شیطان اطلاق می شود.

در این زمینه باید
دانست که روش های نفوذ شیطان و حیله های او دائما به روز می شود و تغییر می کند اما
روش کلی دشمنی او با مومنان تغییر نمی کند و کارش منحرف ساختن مومنان از مسیر بندگی
خدا است.

کسی که شیطان را
بشناسد می داند:

1. شیطان داراى اصحاب
و اعوانى است که قرآن کریم از آنها به قبیل و ذریّه تعبیر می کند:
«هو وقبیله» (1) « أفتتخذونه
و ذرّیّته أولیاء من دونى »(2) بنابراین، لشکر فراوانى در اختیار دارد و
خودش فرمانده لشکر است.

2. شیطان با هیچ کس سر
سازش ندارد و دشمن بنى آدم است: « إنّ الشیطان للإنسان
عدوٌّ مبین »(3) لشکریان او نیز با انسانها دشمنى دارند: « هم
لکم عدوٌّ »(4)

3. شیطان و اعوان و
انصار او براى اعمال دشمنى به صورتهاى گوناگون وارد عمل مى شوند گاهى سواره، گاهى
پیاده، گاهى فردى، گاهى جمعى: « أجلب
علیهم بخیلک ورجلک »(5)
گاهى تهدید مى کند و وعید مى دهد: « وعدهم »(6)
« ألشیطان یعدکم
الفقر »(7) گاهى امر
مى کند: « یأمرکم
بالفحشاء »(8) گاهى
مى ترساند: « یخوّف
أولیائه »(9) گاهى
به صورت خیرخواهى وارد مى شود: « فوسوس
إلیه الشیطان قال یا آدم هل أدلّک على شجرة الخلد و ملک لایبلى »(10)
« وقاسمهما إنّى
لکما لمن الناصحین »(11)
گاهى با تزیین اعمال بزهکاران: « زیّن
لهم الشیطان أعمالهم »(12)
و گاهى به صورت مشارکت در اموال و اولاد و به سبب آنها انسان را گمراه می کند: « شارکهم
فى الأموال و الأولاد »(13).

4. گناهان نیز تیرهاى
شیطان است که از چلّه کمان او به سوى آدمى پرتاب مى شود تا انسان را به خاک سیاه
بنشاند. از رسول اکرم (ص) نقل شده است: « ألنَظر
سَهْم مَسموم من سِهام إبلیس »(14)
نگاه حرام تیرى مسموم از تیرهاى شیطان است». البته در این حدیث نگاه به عنوان مثال
و یکى از مصادیق آن ذکر شده است وگرنه هر گناهى تیر مسموم شیطان است و نگاه خصوصیتى
ندارد. بسیارى از گناهان بدتر از نگاه شیطانى و داراى آثار تخریبى بیشترى است.

5. درگیرى و دشمنى
شیاطین با انسان پایان نمى پذیرد هم در گذشته وجود داشت و هم در آینده وجود خواهد
داشت: « إنّ
الشیطان کان للإنسان عدوّاً مبیناً »(15)
مگر این که انسان را شکست بدهد و زشتى هایش را آشکار کند و او را رسوا سازد: « وکان
الشیطان للانسان خذولًا »(16)
« زیّن لهم
الشیطان أعمالهم فصدّهم عن السَّبیل فهم لا یهتدون »(17)
یا این که از دست انسان شکست بخورد و کاملًا ناامید گردد: « إنّه
لیس له سلطان على الذین ءامنوا و على ربّهم یتوکّلون »(18)
« لأغوینّهم
أجمعین إلّا عبادک منهم المخلَّصین »(19).
بدین ترتیب تا انسان به ایمان کامل، توکّل و مقام مخلصین نرسد، در معرض اغوا و
وساوس شیطان قرار دارد.

6. مشکل بزرگ آدمى این
است که این همه دشمن، که از هر طرف به او حمله و تیراندازى مى کنند، از دیدار او
مخفى هستند و او آنها را نمى بیند از این رو نمى تواند با آنها مقابله به مثل کند و
یا با فرار کردن از دستشان رها شود ولى آنها او را مى بینند. لذا مى توانند به طور
دقیق او را نشانه گیرى کنند: « إنه
یریکم هو وقبیله من حیث لا ترونهم »(20).(آیة
الله جوادى آملى، حماسه و عرفان)

بنابراین انسان برای
اینکه بتواند حریف چنین دشمن قدری شود و با او به مبارزه برخیزد باید تمام توان و
حواسش را برای مبارزه بکار گیرد تا مغلوب غفلت خویش نگردد. برای کسی که می خواهد از
دام شیطان رهایی یابد، تزکیه نفس از گناهان و رعایت تقوای الهی تنها راهی است که می
تواند به سبب آن در برابر شیطان ایستادگی کند و مغلوب دسیسه های او نشود. تقوا ملکه
ای است که با ممارست در انسان به وجود می آید و انسان را در مقابل گناه و بدی ایمن
می دارد.

بنابراین نخستین گام
در مبارزه با شیطان این است که اطاعت از او را به تدریج کم نموده و به آهستگی از
شبکه های دام او خارج شویم هر چند در این مبارزه ممکن است پای انسان بلغزد و در
مورادی فریب او را بخورد. هر چقدر ارتباط انسان با خدای متعال و معرفت نسبت به او
عمیق تر و گسترده تر باشد، تسلط شیطان بر او کمتر است. چنانچه خدای متعال در این
مورد می فرماید:
(انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون
– شیطان تسلطی بر کسانی که مؤمن بوده و بر پروردگارشان توکل می کنند ندارد. نحل،
آیه 99)و نیز می فرماید: ( ان
عبادی لیس لک علیهم سلطان
– تو (شیطان) بر بندگان خاص من تسلط و نفوذی نداری. اسراء، آیه 65).

به طور کلی کار شیطان
وسوسه کردن است و با پناه بردن دائمی به خداوند و ارتباط پیوسته با او و توسل و ربط
با اولیای الهی(ع) می توان از این وسوسه ها رها شد و یا آن را به حداقل رسانید و
شیطان را تسلیم نمود، چنانچه در روایت داریم که پیامبر بزرگ اسلام(ص) فرمودند:
شیطان من به دست من مؤمن و رام گردید. پس بهترین راه حل، توجه کامل و دایمی به
خداوند متعال و اولیائش و خود را در قلعه استوار و نفوذ ناپذیر او و اولیای پاک او
درآوردن و رعایت کامل تقوای الهی کردن است.

بنابراین براى تقویت
ایمان و مبارزه با گناه و هواهاى نفسانى رعایت چند نکته لازم است:

الف) کوچک نشمردن هیچ
گناهى هرچند به نظر صغیره باشد،

ب ) عزم جدى و آهنین
بر ترک معصیت و مراقبت جدى و دائمى نسبت به تمام افعال خود،

ج ) شرط نمودن با خدا
مبنى بر ترک معصیت و هم چنین از او استعانت جستن،

د ) هر گاه فکر گناه و
وسوسه آن به ذهن آمد بلافاصله آن را از لوح ذهن خارج کردن و توجه خود رابه خدا و
امور شریفه مشغول داشتن. جدیت و موفقیت در این امر پیروزى بزرگى است و در واقع دفع
دشمن شیطان نفس از همان خاکریز اول است. قرآن مجید در وصف پارسایان مى فرماید: « ان
الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون
؛ پرهیزگاران چون گرفتار وسوسه شیطان شوند هماندم متذکر (یاد خدا) شده وبصیرت
یابند»، (اعراف، آیه 201)،

ه ) مطالعه و تفکر
پیرامون عواقب سوء و وخیم گناه. در این رابطه مطالعه کتب پیرامون معاد بسیار نافع و
لازم است،

و ) خود را همواره در
محضر حق تعالى دانستن و او را به یقین در همه حال مراقب و بیناى به افعال خود
نگریستن،

ز ) استمداد از خداوند
و دعا و نیایش که فرمود: اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هیچ کدام به فضیلت و تزکیه
روى نمى آوردید ( و
لو لا فضل الله علیکم و رحمته ما زکى منکم من احد ابدا.. ).،

ح ) جایگزین سازى
اعمال و عادات نیکو؛ مانند شرکت دائمى در نماز جماعت، نماز شب، زیارت اهل قبور و
دعا. « ان
الحسنات یذهبن السیئات ؛
خوبى ها سرانجام میدان را بر بدى ها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد»

ط ) توجه به چهره کریه
و زشت واقعى سیئات،

ى ) براى ترک معاصى
لازم است دربسیارى از موارد انسان از مکروهات و چه بسا از برخى مباحات نیز چشم پوشد
تا او را به انجام زشتى ها نزدیک نسازند،

ک ) در حد ممکن دورى
جستن از مکان ها و شرایطى که آدمى را به گناه ترغیب مى نماید،

ل ) تقویت اراده،

م ) محاسبه نفس همه
روزه و در صورت رخداد خطا خود را محاکمه و توبیخ نمودن و بلافاصله استغفار کردن،

ن ) مطالعه پیرامون
زندگى پارسایان و زاهدان و مطالعه کتب اخلاقى و … .

رعایت نکات زیر نیز
شما را در این مسیر تعالى یارى خواهد کرد:

– انجام یک سرى
مستحبات؛ مثلا همیشه با وضو بودن و زبان را به ذکر مخصوصا « لاحول
ولاقوة الا بالله العلى العظیم »
عادت دادن.

– سعى و کوشش در انجام
وظایف و واجبات دینى،

– خواندن نماز با حضور
قلب و در اول وقت،

– گرفتن روزه مستحبى
به ویژه دوشنبه و پنجشنبه هر هفته،

– تلاوت قرآن بویژه
بعد از نماز صبح،

– تأمل و اندیشه در
آیات قرآن،

– حتى المقدور سعى در
خواندن نماز شب،

– از تنهایى دورى
گزینید.

– سحر خیزى،

– تنظیم برنامه براى
تمام شبانه روز و پر کردن اوقات فراغت با برنامه هاى صحیح و سودمند،

– شرکت در ورزش هاى
فردى و دسته جمعى،

– شرکت در فعالیت هاى
مذهبى و اجتماعى،

– به صله رحم و
ارتباطات اجتماعى بسیار بپردازید و به نزدیکان و اقوام خود بیش از پیش اظهار علاقه
و محبت نمایید.

– پرهیز از نگاه
نامشروع، امام صادق(ع) فرمود: «نگاه پس از نگاه، در دل بیننده شهوت را مى
انگیزاند»، (وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص 138) و باز فرمود: «نگاه، تیرى از تیرهاى
شیطان است، چه بسا نگاهى که اندوه هاى دراز در پى دارد»، (وسائل الشیعه ، ج 14 ،
ص 139).

– عدم معاشرت و دوستى
با افراد منحرف و فاسد،

– انتخاب دوستان مؤمن
و سالم،

– به یاد خدا بودن در
همه اوقات،

– از پرخورى و نیز از
خوردن غذاهاى چرب و پرانرژى و تحریک کننده پرهیز کنید،

– کنترل افکار و
نیندیشیدن به صحنه هاى شهوت انگیز،

– از مشاهده صحنه هاى
مهیج و تحریک کننده دورى کنید،

– برنامه منظم
مطالعاتى براى خود قرار دهید و سعى کنید فرصت هاى خود را با تفکر و مطالعه مناسب پر
کنید،

همواره خود را نصیحت
نموده و بر نفس خویش بانگ زنید: «اى بیچاره! تا کى گرفتار هواى نفس باشى و سرمایه
گران مایه عمر را تباه سازى و به معصیت رب الارباب پردازى؟ چرا براى اندک لذتى پوچ
و گذرا خود را گرفتار دوزخ ابدى سازى؟ اگر لحظه اى دیگر فرشته مرگ تو را در رسد و
جانت به حلقوم رساند، با چه وضعى به دیار برزخ رهسپار مى شوى؟ نه!نه! هرگز! باید
عزمى قاطع و استوار داشته باشم و با استمداد از خداى سبحان و پروردگار رحیم و
مهربان – که با این همه معصیت باز هم مرا مشمول الطاف خود ساخته – پیمان بندم و
سربه بندگى او سپارم و زنجیر شیطان نفس بگسلم. این بار باید چنان ابلیس لعین را از
خود دور سازم که دیگر در من وسوسه نکند و با دست خالى از من روى برتابد!».

تقویت ایمان و اعتقاد
قلبى و عشق الهى برآیند تقوا و پرهیزگارى است. هم چنان که در بهاران نهال ناخشکیده
شکوفه مى زند تقواى الهى، انجام واجبات، ترک محرمات و تهذیب نفس نیز بوستان دل را
خرم و سرسبز نگه مى دارد و جوانه عشق الهى را در آن شکوفا مى سازد. بنابراین در
گام اول باید بر انجام واجبات و ترک گناهان استوارى نمود و در گام دوم به پالودن
نفس از رذایل و آراستن به فضایل پرداخت و حب دنیا و تعلقات دنیوى را از ژرفاى ضمیر
بیرون راند آن گاه دل کانون عشق خدا مى شود و با اخراج شیطان نفسانیت و دنیاپرستى
که خانه دل را غصب نموده صاحب خانه در آن لانه مى گزیند.
 

پی نوشت ها

(1) اعراف/ 27

(2) کهف/ 50

(3) یوسف/ 5

(4) حجر/ 40

(5) اسراء/ 64

(6)) همان

(7) بقره/ 268

(8)) همان

(9) آل عمران/ 175

(10) طه/ 120

(11) اعراف/ 21

(12) انفال/ 48

(13) اسراء/ 64

(14) بحار 38/ 101 ح
34

(15) اسراء/ 53

(16) فرقان/ 29

(17) نمل/ 24

(18) نحل/ 99

(19) حجر/ 40 و 39

(20) اعراف/ 27

 

 

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد