خانه » همه » مذهبی » حفظ جمهوری اسلامی

حفظ جمهوری اسلامی


حفظ جمهوری اسلامی

۱۳۹۲/۰۹/۰۵


۲۳۲ بازدید

حفظ و صیانت از نظام جمهوری اسلامی در گروی چیست؟

حفظ و صیانت از نظام جمهوری اسلامی در صیانت و پاسداری از ارزش ها و اصولی است که نظام جمهوری اسلامی بر پایه آنها شکل گرفته است و در کنار آن توجه به جایگاه مردم به عنوان پشتوانه مستحکم نظام و تقویت وحدت داخلی و مقابله با هر گونه اختلاف و تفرقه و مقابله با آسیب ها ی مختلفی است که نظام جمهوری اسلامی با آنها روبروست و در این مسیر توجه به شاخص های اصلی نظام و حرکت در مسیر آنها به منظور مصون ماندن از هر گونه انحراف و کجروی احتمالی دارای ضرورتی غیر قابل انکار است . در اینجا به شاخص های راه امام به عنوان خط مستقیم انقلاب از منظر مقام معظم رهبری اشاره می کنیم. بدون شک حرکت در مسیر این شاخص ها و تلاش برای تحقق و تقویت آنها ، حفظ وصیانت نظام جمهوری اسلامی و ادامه حیات ان را به دنبال خواهد داشت .ایشان در این باره فرمودند: « :« نگاه به امام از منظر یک شاخص. این نگاه از این جهت اهمیت پیدا می کند که چالش اصلى همه‌ تحولات بزرگ اجتماعى – از جمله انقلابها – صیانت از جهتگیرى‌هاى اصلى این انقلاب یا این تحول است. این مهمترین چالش هر تحول عظیم اجتماعى است که هدفهائى دارد و به سمت آن هدفها حرکت و دعوت می کند. این جهتگیرى باید حفظ شود. اگر جهتگیرى به سمت هدفها در یک انقلاب، در یک حرکت اجتماعى صیانت نشود و محفوظ نماند، آن انقلاب به ضد خود تبدیل خواهد شد؛ در جهت عکس اهداف خود عمل خواهد کرد. لذا شما در قرآن ملاحظه می کنید که در سوره‌ مبارکه‌ هود، خداى متعال به پیغمبرش می فرماید: « فاستقم کما امرت و من تاب معک و لاتطغوا انّه بما تعملون بصیر» پیغمبر را امر می فرماید به استقامت… می فرماید: هم تو – شخصاً – هم کسانى که همراه تو و با تو هستند، این راه را درست ادامه بدهید و منحرف نشوید … این خطاب، دل پیغمبر را میلرزاند. این به خاطر همین است که تغییر جهتگیرى‌ها و منحرف شدن از راه اصلى – که هویت اصلى هر انقلابى به آن جهتگیرى‌هاست و در واقع، سیرت انقلابها همین جهتگیرى‌هاى اصلى است – بکلى راه را عوض می کند و این انقلاب به هدفهاى خود نمی رسد. اهمیت این قضیه از این باب است که تغییر جهتگیرى‌ها تدریجى است، نامحسوس است؛ اینجور نیست که از اول کار، این تغییر جهتگیرى با 180 درجه اتفاق بیفتد؛ اول با زاویه‌هاى خیلى کوچکتر، این تغییر شروع می شود؛ هرچه ادامه پیدا می کند، فاصله‌ راه اصلى – که صراط مستقیم است – با این انحراف، روزبه‌روز بیشتر می شود. این یک جهت است. جهت دیگر این است که آن کسانى که در پى تغییر هویت انقلاب بر مى‌آیند، معمولاً با پرچم رسمى و با تابلو جلو نمى‌آیند؛ آنچنانى حرکت نمی کنند که معلوم بشود اینها دارند با این حرکت مخالفت می کنند؛ حتّى گاهى به عنوان طرفدارى از حرکت انقلاب، یک اقدامى می کنند، یک اظهارى می کنند، کارى می کنند، زاویه ایجاد می کنند؛ انقلاب از جهتگیرى خود بکلى دور مى‌افتد، برکنار می شود. براى اینکه این جهتگیرى غلط و این انحراف اتفاق نیفتد، احتیاج به شاخصهاى معینى هست. باید سر راه، شاخصهائى وجود داشته باشد. اگر این شاخصها بود، روشن بود، واضح بود، در معرض دید مردم بود، انحراف اتفاق نمى‌افتد؛ اگر کسى هم در جهت انحراف کار کند، از نظر توده‌ مردم شناخته می شود؛ اما اگر شاخصى وجود نداشت، آن وقت خطر جدى خواهد شد. بهترین شاخصها، خود امام و خط امام است. شناخت شاخص های راه امام از آن جا ضرورت دارد که راه و خط امام، صراط مستقیم انقلاب است و ترسیم شاخص های راه امام، موجب سلامت حرکت نظام و مانع هر گونه انحراف و کج روی در مسیر انقلاب اسلامی خواهد شد.
مهم ترین شاخص های راه امام از دیدگاه رهبری عبارتند از:
– ترسیم خط اسلام ناب
اولین و اصلی ترین نقطه در مبانی امام و نظرات امام، مسئلة اسلام ناب محمدی است؛ یعنی اسلام ظلم ستیز، اسلام عدالت خواه، اسلام مجاهد، اسلام طرفدار محرومان، اسلام مدافع حقوق پابرهنگان و رنج دیدگان و مستضعفان و در مقابل این اسلام، امام اصطلاح «اسلام آمریکایی» را در فرهنگ سیاسی ما وارد کرد. اسلام آمریکایی، یعنی اسلام تشریفاتی، اسلام بی تفاوت در مقابل ظلم، در مقابل زیاده خواهی، اسلام بی تفاوت در مقابل دست اندازی به حقوق مظلومان… این اسلام را امام، اسلام آمریکایی نام گذاری کرد.
فکر اسلام ناب، فکر همیشگی امام بزرگوار ما بود و مخصوص دوران جمهوری اسلامی نبود؛ منتها تحقق اسلام ناب، جز با حاکمیت اسلام و تشکیل نظام اسلامی، امکان پذیر نبود. اگر نظام سیاسی کشور بر پایة شریعت اسلامی و تفکر اسلامی نباشد، امکان ندارد که اسلام بتواند با ستم گران و زورگویان عالم، مبارزة واقعی و حقیقی بکند. لذا امام، حراست و صیانت از جمهوری اسلامی را اوجب واجبات می دانست. اوجب واجبات، نه از اوجب واجبات. واجب ترین واجب ها، صیانت از جمهوری اسلامی است؛ چون صیانت از اسلام – به معنای حقیقی کلمه – وابسته به صیانت از نظام سیاسی اسلام است، بدون نظام سیاسی، امکان ندارد.
امام، جمهوری اسلامی را مظهر حاکمیت اسلام می دانست و برای همین، امام، جمهوری اسلامی را دنبال کرد؛ در راهش آن همه تلاش کرد و با آن شدت و حدت و اقتدار، پای جمهوری اسلامی ایستاد. مسئله امام، مسئله اسلام بود؛ لذا پای جمهوری اسلامی ایستاد. این مدل نو را امام به دنیا عرضه کرد؛ یعنی مدل جمهوری اسلامی. امام جمهوری اسلامی را در مقابل این طاغوت های بشری به وجود آورد؛ اسلام را – که در دل اسلامیت، تکیه به مردم و رأی مردم و خواست مردم وجود دارد – معیار اصلی این نظام قرار داد.
– جاذبه و دافعه بر اساس اسلام
انسان های بزرگ، جاذبه و دافعه شان هم میدان وسیع و گسترده ای دارد. آن چه که مبنا و معیار جاذبه امام و دافعه امام بود، مکتب بود؛ اسلام بود. امام، دشمنی شخصی با کسی نداشت؛ اگر کدورت های شخصی ای هم بود، امام زیر پا می گذاشت؛ اما دشمنی به خاطر مکتب، برای امام، بسیار جدی بود. همان امامی که از اول شروع نهضت در سال 1341 روی تودة مردم با انواع و اقسام افکار گوناگون در میان مردم، این جور آغوش باز کرده بود و مردم را از اهل هر قومی، از اهل هر گروه و مذهبی، با آغوش باز می پذیرفت، همین امام در اول انقلاب، یک مجموعه هایی را از خود طرد کرد؛ کمونیست ها را صریح طرد کرد. در مقابل لیبرال مسلک ها و دل باختگان به نظام های غربی و فرهنگ غربی، امام قاطعیت نشان داد؛ اینها را از خود دور کرد… هیچ رودربایستی و ملاحظه ای نکرد. مرتجعین را – کسانی که حاضر نبودند حقائق الهی و روح قرآنی احکام اسلامی را قبول کنند و تحول عظیم را بپذیرند – از خودش طرد کرد.
امام دعوای شخصی ندارد؛ اما در دایرة مکتب، با قاطعیت کامل، جاذبه و دافعة خود را اعمال می کند. این، یک شاخص عمده از زندگی امام و مکتب امام است. تولّی و تبرّی در عرصة سیاست هم باید تابع تفکر و فکر و مبانی اسلامی و مذهبی باشد. این جا هم باید انسان، ملاک و معیار را این قرار بدهد و ببیند خدای متعال از او چه می خواهد.
با این روشی که امام در پیش گرفته بود و در گفتار و کردار او منعکس بود، نمی شود انسان خود را در خط امام بداند؛ دنباله روِ امام بداند؛ اما با کسانی که صریحاً پرچم معارضة با امام و اسلام را بلند می کنند، خودش را در یک جبهه تعریف کند.
– توجه به محاسبات معنوی و الهی
امام در تصمیم گیری های خود، در تدابیر خود، محاسبات معنوی را در درجة اول قرار می داد. یعنی چه؟ یعنی انسان برای هر کاری که می خواهد بکند، در درجة اول، هدفش کسب رضای الهی باشد؛ کسب پیروزی نباشد؛ به دست گرفتن قدرت نباشد؛ هدف اول، رضای الهی باشد. بعد هم به وعدة الهی، اطمینان و اعتماد داشته باشد. وقتی انسان هدفش رضای خدا بود، به وعدة الهی هم اعتماد و اطمینان داشت، آن وقت دیگر یأس معنا ندارد؛ ترس معنا ندارد؛ غفلت معنا ندارد؛ غرور معنا ندارد.
امام آن وقتی که تنها بود، مبتلای به ترس نشد؛ مبتلای به یأس نشد؛ آن وقتی هم که همة ملت ایران یکصدا نام او را فریاد زدند، بلکه ملت های دیگر هم به او عشق ورزیدند و این را ابراز کردند، دچار غرور نشد.
یکی از چیزهایی که در همین زمینه وجود داشت، رعایت تقوای عجیب امام در همة امور بود. تقوا در مسائل شخصی یک حرف است؛ تقوا در مسائل اجتماعی و مسائل سیاسی و عمومی، خیلی مشکل تر است؛ خیلی مهم تر است؛ خیلی اثرگذارتر است.
– توجه به نقش و جایگاه مردم
یکی دیگر از خطوط اصلی خط امام، نقش مردم است؛ هم در انتخابات که امام در این کار واقعاً یک حرکت عظیمی انجام داد، هم در غیر انتخابات و در مسائل گوناگون اجتماعی. در هیچ انقلابی در دوران انقلاب ها – که نیمة اول قرن بیستم، دوران انقلاب های گوناگون است و در شرق و غرب دنیا، انقلاب های مختلفی با شکل های مختلف به وجود آمد – سابقه ندارد که دو ماه بعد از پیروزی انقلاب، یک رفراندوم عمومی برای انتخاب شیوة حکومت و نظام حکومتی انجام بگیرد؛ اما به همت امام، در ایران این اتفاق افتاد. هنوز یک سال از انقلاب نگذشته بود که قانون اساسی، تدوین و تصویب شد. در سخت ترین دوران جنگ که تهران زیر بمباران دشمن بود، انتخابات، تعطیل نشد؛ حتّی تا امروز یک روز انتخابات در ایران تأخیر نیفتاده است. کدام دموکراسی را در دنیا شما سراغ دارید؟ انقلاب ها که هیچ، در هیچ دموکراسی ای، با این دقت، سر موقع، آرای مردم به صندوق ها ریخته نمی شود. این، خط امام است.
در غیر مسائل انتخابات هم بارها مردم مورد توجه امام قرار گرفتند و امام به نقش آنها اشارة روشن کردند.
– جهانی بودن نهضت
یک نقطة دیگر از نقاط روشن خط امام، جهانی بودن نهضت است. امام، نهضت را جهانی می دانست و این انقلاب را متعلق به همة ملت های مسلمان، بلکه غیر مسلمان معرفی می کرد. امام از این ابایی نداشت. این، غیر از دخالت در امور کشورهاست، که ما نمی کنیم. این، غیر از صادر کردن انقلاب به سبک استعمارگران دیروز است که ما این کار را نمی کنیم و اهلش نیستیم. این، معنایش این است که بوی خوش این پدیدة رحمانی، باید در دنیا پراکنده شود؛ ملت ها بفهمند که وظیفه شان چیست؛ ملت های مسلمان بدانند که هویتشان چگونه است و کجاست. یک نمونة این نگاه جهانی، موضع گیری امام در باب فلسطین است. امام صریحاً فرمود: اسرائیل، یک غدة سرطانی است.
یک عده قدرتمند که در رأس آنها اول انگلیس بود، بعد هم آمریکا ملحق شد، دنباله روِ آنها هم کشورهای غربی، آمده اند می گویند کشور فلسطین و ملت فلسطین، باید حذف بشوند؛ تا به جای آن، کشوری به نام اسرائیل و ملت جعلی ای به نام ملت اسرائیل، به وجود بیاید. این یک حرف؛ یک حرف دیگر هم در مقابلش هست که حرف امام است؛ می گوید: نه، این واحد جعلی و تحمیلی، باید حذف شود؛ به جای آن، ملت اصلی و کشور اصلی و واحد جغرافیایی اصلی، سر کار بیاید. از این دو حرف، کدام منطقی است؟ آن حرفی که متکی به سرنیزه و سرکوب است و می خواهد یک نظام سیاسی را، یک واحد جغرافیایی تاریخی را با چند هزار سال سابقه، به کلی از صحنة جغرافیا حذف کند، این منطقی است یا آن حرفی که می گوید نه، این واحد اصلی جغرافیایی باید بماند و آن واحد جعلی و تحمیلی، باید از بین برود؟ امام، این را می گفت. این، منطقی ترین حرفی است که در باب اسرائیل غاصب و در باب مسئلة فلسطین، می شود گفت.
– قضاوت بر اساس معیار فعلی افراد
یک نکتة اساسی دیگر در مورد خط امام و راه امام، این است که امام بارها فرمود قضاوت در مورد اشخاص، باید با معیار حال کنونی اشخاص باشد. گذشتة اشخاص، مورد توجه نیست. گذشته مال آن وقتی است که حال فعلی معلوم نباشد؛ انسان به آن گذشته تمسک کند. اگر حال فعلی اشخاص در نقطة مقابل آن گذشته بود، آن گذشته، دیگر کارایی ندارد. این، همان قضاوتی بود که امام امیرالمؤمنین علیه السّلام، با جناب طلحه و جناب زبیر کرد.
بعضی ها با امام از پاریس تو هواپیما بودند و آمدند ایران؛ اما در زمان امام، به خاطر خیانت، اعدام شدند. بعضی ها از دورانی که امام در نجف بود و بعد که به پاریس رفت، با ایشان ارتباط داشتند؛ در اول انقلاب هم مورد توجه امام قرار گرفتند؛ اما بعد، رفتار اینها، موضع گیری های اینها موجب شد که امام اینها را طرد کرد؛ از خودش دور کرد. میزان، وضعی است که امروز بنده دارم. اگر خدای نکرده نفس اماره و شیطان، راه را در مقابل من منحرف کردند، قضاوت، چیز دیگری خواهد بود. مبنای نظام اسلامی، این است و امام، این جوری عمل کرد.( پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری , خطبه‌هاى نماز جمعه‌ تهران در حرم امام خمینى (ره) , 14/3/89)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد