در شرایط بسیار خاصی قرار داشته و داریم و قرار است تصمیمات مهم و حیاتی برای حال و آینده همه مردم ایران گرفته و اجرا شود. هرچند اصلاح نظام یارانهای کشور، بنا بر نظریات اقتصادی اتخاذ شده، این تصمیم آنچنان پراهمیت بوده که قطعا همه حوزههای دیگر کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در این شرایط، حدودا همه افراد و جناحهای سیاسی تذکراتی را مطرح میکنند که باید مورد توجه قرار گیرد.
حذف یا اصلاح پرداخت ارز ترجیحی در این روزها، به دغدغه ذهنی همه اقشار کشور تبدیل شده است و در چند روز اخیر ـ که اخباری در این مورد از سوی دولتمردان بیان شده ـ متاسفانه ابهامات و سوالات مردم درباره اجرای این تصمیم، شفاف و صادقانه رفع نشده است.
در این بین، برخی فعالان سیاسی، که شرایط را برای اظهار عقیده و جلب توجه مناسب دیده اند، سعی میکنند با بیان اظهاراتی به اصطلاح از زبان مردم، مقاصد و اهداف خود را دنبال کنند. در همین راستا، محمود احمدی نژاد که سیاست پرداخت یارانه و اصلاح نظام یارانهای کشور در دولت او شروع شد، لب به انتقاد گشوده و تصمیمات و اجرای آنها را مورد سوال قرار داده است.
وی که اخیرا سفری به استان بوشهر داشته، درباره ماجرای حذف ارز ترجیحی و تحولات پیرامون آن در جمع برخی از مردم این استان میگوید: «حالا گندم را گران کرده اید و میخواهید دلیل بیاورید، یک دلیلی میآورید که به شخصیت مردم برمی خورد! به من که برخورد! آمده است و میگوید یک کشور همسایه ما، ۳ میلیون تن گندم کم داشته، میخواسته از ایران قاچاق کند! لذا ما برای اینکه جلوی قاچاق را بگیریم، گندم را گران کردیم! بالاخره من ریاضیات خوانده ام، همان موقع گفتم ۳ میلیون تن میشود ۳۰۰ هزار تا کامیون ۱۰ تنی. یعنی روزی ۹۰۰-۸۰۰ تا کامیون باید از این مرز بیرون برود. الان از بندرعباس روزانه این تعداد کامیون وارد کشور نمیشود، پس چگونه چنین حرفی را میزنید؟! چیزی بگویید که درصد کمی از مردم وقتی توجه پیدا کنند، آن را بپذیرند. یک کار اشتباه کردید و نتوانستید آن را مدیریت کنید، حالا یک دلیل بدتری برایش میآورید!»
این سخن در اصل در پاسخ به ساداتی نژاد، وزیر جهاد کشاورزی بیان شد که اخیرا گفته بود: «گزارشها نشان میدهد که حجم فزاینده قاچاق انجام می شود که جلوگیری فیزیکی از آن امکان ندارد. برای مثال وقتی یک کیسه آرد ۵۰ کیلویی را ۳۸هزار تومان میفروشیم، آن طرف مرزها قیمت به ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان هم می رسد. یکی از کشورهای همسایه ما که سه میلیون تن کمبود گندم دارد، قصد دارد این کمبود را از کشور ما به صورت قاچاق تامین کند که این موضوع نیاز به صیانت دارد.»
اینکه در اوضاع کنونی، اجرای چنین تصمیمی باید مورد بررسی و نقادی همه آحاد مردم و فعالان سیاسی قرار بگیرد، کاملا بدیهی و اساسی است، چون همان گونه که بارها و بارها و از تریبونهای مختلف بیان شده، اجرای چنین تصمیمی باید همراه با اقناع سازی عموم مردم رخ دهد و همراهی مردم است که میتواند نقش موثری در موفق شدن این گونه اقدامات نقش اول را داشته باشد و اگر به این امر توجه نشود، قطعا عواقب ناگوار و جبران ناشدنی خواهد داشت.
بیشتر بخوانید :
اما وقتی دیده میشود افرادی سعی دارند با استفاده از شرایط موجود برای خود اعتبار و منفعت معنوی جلب نمایند، باید متذکر شد که عملکرد و سابقه افراد در زمان در دست داشتن امور اجرایی هیچ گاه نباید فراموش شود؛ وقتی این افراد در زمانی که در راس امور اجرایی قرار داشتند به تصمیمات خلق الساعه و غیر کارشناسی مشهور بودند و از برکناری جنجالی یک وزیر در هنگام حضور در یک کشور دیگر گرفته تا انحلال یک سازمان مهم در برنامه ریزی امور مالی و اقتصادی کشور را در کارنامه خود داشتند.
افکار عمومی هیچ گاه آخرین گفتوگوی تلویزیونی احمدی نژاد و آمار و ارقام عجیب و غریب آن زمان در سال ۱۳۹۱ را فراموش نمیکند که خیلی مورد توجه قرار گرفت. در سال ۱۳۹۱ محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور در آخرین گفت و گوی تلویزیونی خود گفت: سال گذشته نرخ رشد اقتصادی ایران، ۵.۲ درصد بوده که جزو رشدهای بالای اقتصادی در جهان است.
این سخن رئیس جمهور وقت در حالی گفته شد که مراجع اقتصادی بین المللی مانند صندوق بین المللی پول، رشد اقتصادی ایران را صفر و حتی منفی اعلام کرده بودند. با این حال، احمدی نژاد در گفت و گوی زنده تلویزیونی خود محکم روی حرف خود ایستاد و گفت که رشد اقتصادی ایران ۵.۲ درصد بوده است. در واکنش به این عدد، غلامرضا مصباحی مقدم، رئیس وقت کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی در برنامه زنده “نگاه یک” حاضر شد و گفت: این عددی که رئیس جمهور اعلام کرده، نه بانک مرکزی اعلام کرده و نه وزارت اقتصاد. مجری از وی پرسید که احمدی نژاد این عدد را از کجا آورده است و رئیس کمیسیون برنامه و بودجه در پاسخ گفت: چه میدانم!
اما از طرف دیگر آنچه باید مجریان چنین تصمیماتی مدنظر قرار دهند، سیاستهای یکپارچه و هماهنگ و صادقانه و شفاف در جهت اقناع سازی عموم مردم است که متاسفانه تا امروز درباره موضوع پیش گفته اتخاذ نشده و هنوز که هنوز است، عموم مردم نمیدانند قرار است چه تصمیمی و با چه رویکردی و اصلا به چه دلیلی رخ دهد، چون سخنان متناقض و غیر همخوان تاکنون جز مشوش کردن اذهان عمومی تاثیر دیگری نداشته است.
همین موضوع روز گذشته هم مورد نقد نمایندگان مجلس قرار گرفت و آنها بر این نکته تاکید کردند که عدم اقناع سازی عمومی قبل از هر تصمیم مهمی قطعا در خلاف اهداف طرح خواهد بود. روح الامینی نماینده تهران از جمله این نمایندگان بود که درباره پیوست رسانهای و توجیهی ضعیف در شرایط متلاطم بازار و نگرانی مردم تذکر داد و گفت: بیش از دو دهه، هرگاه دولتها خواسته طرح یا برنامه اقتصادی را در کشور پیش برده و اجرا کنند، بلافاصله شاهد نگرانیهای گسترده از سوی مردم و تلاطمهای آزاردهنده در بازار بوده ایم.
نماینده مردم تهران تاکید داشت پس از اجرای برنامهها و تزریق تلاطم در جامعه و بازار، رسانههای وابسته به دولت تازه به فکر قانع و توجیه کردن مردم میافتند. در واقع به جای اینکه پیوست رسانهای پیش از اجرای طرح در نظر گرفته شود، معمولا پس از اجرای طرحها و ایجاد آشفتگی و کار از کار گذشتن، دولتها به فکر اقناع افکار عمومی میافتند. جالب اینجاست که هیچ دولت و مجموعه رسانههای وابسته از این موضوع عبرت نگرفته و این چرخه غلط، مداوم تکرار میشود.