۱۳۹۸/۰۱/۲۶
–
۱۳۹۵ بازدید
ایا در قران و حدیث موردی درباره کسی که به دلیل ضعف جسمانی نه معلولیت از پیکار و جنگ معاف شده داریم، تا با ان بتوان برای عدم پیکار خود دلیل اورد؟ تشکر
بله، در قرآن صراحتاً آمده است که ضعف و بیماری جسمی ، سبب جواز کناره گیری و رفع وجوب از جهاد است.لـکن الرسول والذین ءامنوا معه جـهدوا بامولهم وانفسهم… • لیس علی الضعفاء ولا علی المرضی… حرج اذا نصحوا لله ورسوله ما علی المحسنین من سبیل والله غفور رحیم. [1][2]” ولی پیامبر و کسانی که با او ایمان آوردند، با اموال و جانهایشان جهاد کردند… “•… ” بر ضعیفان و بیماران و آنها که وسیلهای برای انفاق (در راه جهاد) ندارند، ایرادی نیست (که در میدان جنگ شرکت نجویند،) هر گاه برای خدا و رسولش خیرخواهی کنند (و از آنچه در توان دارند، مضایقه ننمایند). بر نیکوکاران راه مؤاخذه نیست و خداوند آمرزنده و مهربان است! “کسانی که ضعیف و ناتوان هستند (بر اثر پیری و یا نقص اعضاء همچون فقدان بینایی) همچنین” بیماران” و” آنها که وسیله لازم برای شرکت در میدان جهاد در اختیار ندارند” بر آنها ایرادی نیست که در این برنامه واجب اسلامی شرکت نکننداین سه گروه در هر قانونی معافند، و عقل و منطق نیز معاف بودن آنها را امضاء میکند، و مسلم است که قوانین اسلامی در هیچ مورد از منطق و عقل جدا نیست.کلمه” حرج” در اصل به معنی مرکز اجتماع چیزی است، و از آنجا که اجتماع و انبوه جمعیت توام با تنگی و ضیق مکان و کمبود جا است، این کلمه به معنی” ضیق و تنگی” و” ناراحتی” و” مسئولیت و تکلیف” آمده است، و در آیه مورد بحث به معنی اخیر یعنی مسئولیت و تکلیف میباشد.
سپس یک شرط مهم برای حکم معافی آنها بیان کرده، میگوید” این در صورتی است که آنها از هر گونه خیر خواهی مخلصانه درباره خدا و پیامبرش دریغ ندارند” (اذا نصحوا لله و رسوله).
یعنی گر چه آنها توانایی گرفتن سلاح بدست و شرکت در میدان نبرد ندارند ولی این توانایی را دارند که با سخن و طرز رفتار خود مجاهدان را تشویق کنند و مبارزان را دلگرم سازند، و روحیه آنها را با شمردن ثمرات جهاد تقویت کنند و به عکس تا آنجا که توانایی دارند در تضعیف روحیه دشمن و فراهم آوردن مقدمات شکست آنها کوتاهی نورزند، زیرا کلمه” نصح” که در اصل به معنی اخلاص است کلمه جامعی است که هر گونه خیر خواهی و اقدام مخلصانه را شامل میشود، و چون مساله جهاد مطرح است ناظر به کوششها و تلاشهایی است که در این زمینه صورت میگیرد. [3]قل للمخلفین من الاعراب ستدعون الی قوم اولی باس شدید تقـتلونهم او یسلمون… • لیس علی الاعمی حرج ولا علی الاعرج حرج ولا علی المریض حرج ومن یطع الله ورسوله یدخله جنـت تجری من تحتها الانهـر.. [4][5]” به متخلفان از اعراب بگو: بزودی از شما دعوت میشود که بسوی قومی نیرومند و جنگجو بروید و با آنها پیکار کنید تا اسلام بیاورند… • بر نابینا و لنگ و بیمار گناهی نیست (اگر در میدان جهاد شرکت نکنند) و هر کس خدا و رسولش را اطاعت نماید، او را در باغهای (از بهشت) وارد میکند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است… “
در این آیه حکم جهاد را از معلولین که جهاد برایشان طاقت فرساست به لسان رفع لازمه اش برمی دارد، یعنی نمیفرماید اینها حکم جهاد ندارند، بلکه میفرماید لازمه آن را که حرج است ندارند. [6]بیماری مجاهدان در میدان نبرد، سبب برداشته شدن وجوب حمل سلاح از آنان گشته است.
واذا کنت فیهم فاقمت لهم الصلوة فلتقم طـائفة من هم معک ولیاخذوا اسلحتهم… ولا جناح علیکم ان کان بکم اذی من مطر او کنتم مرضی ان تضعوا اسلحتکم وخذوا حذرکم.. [7]” و هنگامی که در میان آنها باشی، و (در میدان جنگ) برای آنها نماز را برپا کنی، باید دستهای از آنها با تو (به نماز) برخیزند، و سلاحهایشان را با خود برگیرند… و اگر از باران ناراحتید، و یا بیمار (و مجروح) هستید، مانعی ندارد که سلاحهای خود را بر زمین بگذارید ولی وسایل دفاعی (مانند زره و خود را) با خود بردارید خداوند…”
این جمله بیانگر تخفیفی دیگر در کیفیت نماز خوف است، و آن این است که گاه میشود که یا بخاطر باران و یا بیماری، حمل اسلحه در نماز مشکل میشود، میفرماید: اگر به این جهات که گفته شد از حمل اسلحه ناراحت میشوند، حرجی بر آنان نیست که بدون اسلحه نماز بخوانند اما به شرطی که احتیاط داشته باشند، و از کفار غفلت نورزند، چون کفار همه اهتمامشان به غافلگیر کردن آنان است. [8]منبع: دانشنامه فقهی ویکی فقه
پی نوشت ها:
1.توبه/سوره۹، آیه۸۸..
2.توبه/سوره۹، آیه۹۱..
3.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۸۱.
4.فتح/سوره۴۸، آیه۱۶..
5.فتح/سوره۴۸، آیه۱۷..
6.طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۴۲۱.
7.نساء/سوره۴، آیه۱۰۲..
8.طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۹۹.
سپس یک شرط مهم برای حکم معافی آنها بیان کرده، میگوید” این در صورتی است که آنها از هر گونه خیر خواهی مخلصانه درباره خدا و پیامبرش دریغ ندارند” (اذا نصحوا لله و رسوله).
یعنی گر چه آنها توانایی گرفتن سلاح بدست و شرکت در میدان نبرد ندارند ولی این توانایی را دارند که با سخن و طرز رفتار خود مجاهدان را تشویق کنند و مبارزان را دلگرم سازند، و روحیه آنها را با شمردن ثمرات جهاد تقویت کنند و به عکس تا آنجا که توانایی دارند در تضعیف روحیه دشمن و فراهم آوردن مقدمات شکست آنها کوتاهی نورزند، زیرا کلمه” نصح” که در اصل به معنی اخلاص است کلمه جامعی است که هر گونه خیر خواهی و اقدام مخلصانه را شامل میشود، و چون مساله جهاد مطرح است ناظر به کوششها و تلاشهایی است که در این زمینه صورت میگیرد. [3]قل للمخلفین من الاعراب ستدعون الی قوم اولی باس شدید تقـتلونهم او یسلمون… • لیس علی الاعمی حرج ولا علی الاعرج حرج ولا علی المریض حرج ومن یطع الله ورسوله یدخله جنـت تجری من تحتها الانهـر.. [4][5]” به متخلفان از اعراب بگو: بزودی از شما دعوت میشود که بسوی قومی نیرومند و جنگجو بروید و با آنها پیکار کنید تا اسلام بیاورند… • بر نابینا و لنگ و بیمار گناهی نیست (اگر در میدان جهاد شرکت نکنند) و هر کس خدا و رسولش را اطاعت نماید، او را در باغهای (از بهشت) وارد میکند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است… “
در این آیه حکم جهاد را از معلولین که جهاد برایشان طاقت فرساست به لسان رفع لازمه اش برمی دارد، یعنی نمیفرماید اینها حکم جهاد ندارند، بلکه میفرماید لازمه آن را که حرج است ندارند. [6]بیماری مجاهدان در میدان نبرد، سبب برداشته شدن وجوب حمل سلاح از آنان گشته است.
واذا کنت فیهم فاقمت لهم الصلوة فلتقم طـائفة من هم معک ولیاخذوا اسلحتهم… ولا جناح علیکم ان کان بکم اذی من مطر او کنتم مرضی ان تضعوا اسلحتکم وخذوا حذرکم.. [7]” و هنگامی که در میان آنها باشی، و (در میدان جنگ) برای آنها نماز را برپا کنی، باید دستهای از آنها با تو (به نماز) برخیزند، و سلاحهایشان را با خود برگیرند… و اگر از باران ناراحتید، و یا بیمار (و مجروح) هستید، مانعی ندارد که سلاحهای خود را بر زمین بگذارید ولی وسایل دفاعی (مانند زره و خود را) با خود بردارید خداوند…”
این جمله بیانگر تخفیفی دیگر در کیفیت نماز خوف است، و آن این است که گاه میشود که یا بخاطر باران و یا بیماری، حمل اسلحه در نماز مشکل میشود، میفرماید: اگر به این جهات که گفته شد از حمل اسلحه ناراحت میشوند، حرجی بر آنان نیست که بدون اسلحه نماز بخوانند اما به شرطی که احتیاط داشته باشند، و از کفار غفلت نورزند، چون کفار همه اهتمامشان به غافلگیر کردن آنان است. [8]منبع: دانشنامه فقهی ویکی فقه
پی نوشت ها:
1.توبه/سوره۹، آیه۸۸..
2.توبه/سوره۹، آیه۹۱..
3.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۸۱.
4.فتح/سوره۴۸، آیه۱۶..
5.فتح/سوره۴۸، آیه۱۷..
6.طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۴۲۱.
7.نساء/سوره۴، آیه۱۰۲..
8.طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۹۹.