۱۳۹۳/۰۳/۱۳
–
۸۷ بازدید
اندیشهی سیاسی انقلاب اسلامی را نباید در دهههای اخیر جستوجو کرد. اندیشهای که وامدار مکتبی برمبنای فقاهت و رهیافتهای اسلامی است و بنیانگذار آن فقیه اصولی و مرجع زمان خود بوده است.
ابعادشناسی شخصیت حکیم و فرزانهی امام راحل (ره) بسی دشوار است. شخصیتی که نه تنها در فقاهت سردمدار عصر خود بود، بلکه در فلسفه، عرفان، تفسیر و… نیز فردی ممحض است. ایشان سیاست را از دین گرفت. سیاستی که برخلاف مکاتب روزگار به دنبال رشد شهوات و قدرت منافع عدهای نبود. سیاستی که به تعبیر ایشان، عین دیانت است.
ابعادشناسی شخصیت حکیم و فرزانهی امام راحل (ره) بسی دشوار است. شخصیتی که نه تنها در فقاهت سردمدار عصر خود بود، بلکه در فلسفه، عرفان، تفسیر و… نیز فردی ممحض است. ایشان سیاست را از دین گرفت. سیاستی که برخلاف مکاتب روزگار به دنبال رشد شهوات و قدرت منافع عدهای نبود. سیاستی که به تعبیر ایشان، عین دیانت است.
امام راحل (ره) با بررسی و تفقه در سنت و قرآن توانست پایهریزی حکومتی کند که آرزوی همهی فقهای عصر غیبت بود. حکومتی که مبنای اجرای دستورات و فرامینش اسلام باشد و وظیفهاش هدایتگری. چیزی که شاید پیشبینی آن بسیار سخت بود، اما امام راحل با عزم و توکل توانست آن را به منصهی ظهور برساند و معادلات جهان استعماری را بههم زند. در این نوشتار، برآن هستیم تا موضوع وظایف حاکم نسبت به جامعه را بررسی نماییم.
وظیفهی حاکمیتی سعادت بشر در اندیشهی سیاسی امام خمینی (ره)
شکلگیری انقلاب اسلامی را در اندیشهی امام باید قبل از سخنرانی امام در مدرسهی فیضیه، در ابتدای دههی چهل دانست. ایشان هدایت و هدایتگری را اینچنین در ذیل حدیث دهم، در شرح چهل حدیث میفرماید:
«شیطان من به دست من ایمان آورد و مقام حیوانی تا او تسلیم مقام انسانیتش شود، بهطوریکه مرکب مرتاض راهوار عالم کمال و ترقی و براق آسمانپیمای راه آخرت شود و ابداً سرخودی نکند و چموشی ننماید؛ و بعد از تسلیم شدن شهوت و غضب به مقام عدل و شرع، عدالت در مملکت بروز کند و حکومت عادلهی حقه تشکیل شود که کارکن در آن و حکمفرمای در آن، حق و قوانین حقه باشد و قدمی برخلاف حق در آن گذاشته نشود و بهکلی از باطل و جور عاری و بری گردد.»
ایشان با این بیان، تنها به مبحث خودسازی نپرداخته، بلکه دلایل تشکیل حکومت را نیز بیان کرده است. دلایلی که برای رسیدن به آن، باید شیطان را در درون خود نابود ساخت تا بتوان عدالت و حکومت عدله را پیادهسازی نمود و باطل را بهکلی نابود کرد.
در اندیشهی امام راحل (ره) این بیان کاملاً در بسترسازی و شکلدهی به آن مشهود است. بسترسازی که جامعهی اسلامی باید آن را ایجاد نماید، زیرا با نشستن در خانه و نپرداختن به امر به معروف و نهی از منکر، چنین چیزی ایجاد نمیشود و بسترها هیچگاه شکل نخواهد گرفت. بر همین اساس، ایشان در سخنرانیهای خود، سعادت انسان را فقط و فقط در زمان حکومت اسلامی میداند ولاغیر و بیان میدارند:
«اینکه ما میگوییم و شما هم اشاره به آن کردید که هیچ رژیمی مثل حکومت اسلامی نمیتواند انسان را و ملتهای انسانی را آنطور که باید اداره کند و تربیت، این برای این است که همهی رژیمهای غیرتوحیدی و رژیمهایی که به دست غیر انبیا وجود پیدا کردهاند، آنقدری که بینش دارند، اگر ما فرض بکنیم که اینها صد درصد هم امین هستند و دلسوز برای ملتها، لکن شعاع بینش بشر را باید دید تا کجاست و انسان تا کجا میتواند سیر بکند و احتیاجات انسان چقدر است. آیا به مقدار سعهی وجود انسان و قابلیت رشد انسان، این رژیمهای غیرالهی دیدشان وافی است؟ تا فرض بکنیم که اگر هم اشخاصی باشند دلسوز و اشخاصی باشند که بخواهند خدمت بکنند به ملتها، بتوانند خدمت بکنند. یا دیدِ اینها محدود است تا یک حدودی و اگر آنها هم بخواهند خدمت بکنند، تا همین حدود میتوانند خدمت بکنند؟» (سخنرانی در تاریخ 13 تیر 1358)
در این بخش از سخنان گهربار این مرد الهی، کاملاً مشهود است که فقط و فقط اسلام و حکومت اسلامی است که زمینهی سعادت بشر را در خود جای داده است. استدلالی که امام به آن توسل کرده دو بخش دارد:
الف) استدلال به شناخت مصلحت و مفسدهی انسان توسط خدا ولاغیر
ب) عدم برنامه داشتن از سوی حکومتهای غیرتوحیدی برای انسان سعادتمند
این دو بخش از استدلال امام، نهفته در ژرفای تفکر و تعقل در مسائل کلامی و اعتقادی است. کاری که باید به آن تعقل و تدبر در شناخت حقیقت خالقیت و ربوبیت گفت. او با این کلمات کاملاً توحید را به نمایش گذاشته و آن را بیان میدارد. توحیدی که او به طبابت اشاره مینماید و طبابت روح را وظیفهی انبیا دانسته است.
اندیشهی امام گستردگی وظایف حاکمیت را نه تنها بسترسازی میداند، بلکه داشتن برنامه از بدو تولد تا مرگ را در بر میگیرد. بسترهایی که نطفهی انسان در آن شکل میگیرد و به تعبیر امام، این مکتب اسلام است که وظیفهاش انسانسازی است و برای همین، برای چگونگی ازدواج، ایام حمل، چگونگی حمل، شیر دادن و… برنامه داشته و دارد.
برنامهای که قبل از وصلت و شکلگیری نطفهی آدم، با او همراه است تا زمانی که در حال تدفین و دفن است. حکومت در دیدگاه امام، یعنی حکومتی که براساس وحی بوده و برای سعادت انسان و رسیدن به بهشت برنامه داشته باشد و حتی برای تنهایی انسان نیز نظارت دارد. به تعبیر ایشان، «انبیا به شما کار دارند توی صندوقخانهات هم که هستی، به تو کار دارند. هیچکس نیست، لکن حکم خدا هست دنبال شما. آنها میخواهند یک انسانی تربیت کنند که خلوتش و جَلوتش فرقی نداشته باشد. همانطوری که خیانت نمیکند در جلوت و در پیش مردم، برای اینکه از مردم ملاحظه میکند، انبیا میخواهند انسانی درست کنند که پیش مردمش و غیاب مردمش دیگر فرقی نباشد، هر دویش آدم باشد، وقتی آدم شد، چه در خلوت آدم است، چه در بین مردم هم آدم است.» (همان)
تعبیری که کاملاً دقیق بوده و بر حسب سنت، قرآن و ادلهی شرعیه بیان میشود. امام بندهی مردم را فقط در مخاطب وظایف حاکم ندانسته و درست کردن ساختار حکومتی را نیز اینچنین برمیشمارد: «الآن ما همهمان مکلفیم. حالایی که جمهوری اسلامی شد، ما هم اسلامی باشیم. اگر بنا شد جمهوری اسلامی باشد، اما ماها دیگر اسلامی نباشیم، حکومت اسلام نیست. اینکه جمهوری اسلامی نمیشود. اگر بنا شد که جمهوری اسلامی باشد، پاسبانهایش اسلامی نباشند، خداینخواسته، دادگاههایش اسلامی نباشد، وزارتخانههایش اسلامی نباشد، این حکومت طاغوتی است به اسم اسلام. همان طاغوت است، منتها اسمش را ما عوض کردیم. ما نمیخواهیم اسم عوض بشود، ما میخواهیم محتوا درست بشود، باید کوشش کنید محتوا درست بشود.» (همان)
ساختاری که باید مبتنی بر شرع مقدس و فرامین الهی باشد. پایهگذار نظام انقلاب اسلامی و بالتبع جمهوری اسلامی مردی است که خود آشنا به همهی بخشهای دینی بوده و با تفقه عمیق به مراتب بزرگی دست پیدا نموده است. دیدگاه امام در مسائل مختلف حکومت اسلامی بسیار زیاد است؛ بهطوریکه شاید نتوان در یک یادداشت آنها را تجمیع کرد، اما در این یادداشت میتوان نتیجهگیری کرد که امام وظیفهی حکومت اسلامی را سعادت انسان میداند و برای همین، باید تمام تلاش خود را بنماید.
ایشان در سخنرانی با طلاب و روحانیون میفرماید: «میگویند که یک دستهای از اهل جهنم که در عذاب بودند، یک وقت دیدند آرام شد. در روایت است ظاهراًً گفتند چه شد؟ گفتند: پیغمبر عبور میکند. گفتند: درها را ببندید نبینیم. آن کسی که جهنمی هست اینطوری است. درها را ببندید. با اینکه آرام شده است، با اینکه عذاب را برداشتند. عذاب باشد، لکن پیغمبر نباشد! فساد باشد، لکن جمهوری اسلامی نباشد! در خیابانها، آن مفسدههای علنی باشد، لکن جمهوری اسلامی نباشد! اینها یک دردی است که دوای او پیش حضرت عزرائیل سلام الله علیه است.» (سخنرانی در سالروز میلاد حضرت مهدی روحی له الفداء)
و این نشاندهندهی سالمسازی بسترهای جامعه است؛ جامعهای که در آن تجلی حکومت عدله باید باشد و شیطان را در زندان نگه دارد تا بتواند حکومت عدلهای که خداوند وعده داده محقق کند. چنین حکومتی رسیدن به آن سعادتمندی را برای بشریت به ارمغان خواهد داد و زمینهساز ظهوری خواهد شد که همهی مستضعفین جهان منتظر آن هستند.
سعادت در دیدگاه امام، امری شخصی نبوده و نیست، بلکه در زمینهسازی آن، حکومت نقش دارد؛ بهطوریکه این مفهوم آنقدر وسیع در نظر گرفته شده است که در خلوت نیز برنامه داشته و دارد و به اصطلاح امام، کار داشتن حکومت الهی به صندوقچهی انسانها، اصطلاحی که شاید مشخص نبوده و نیست، اما با تعمق به آن، میتوان گستردگی عجیبی را فهمید.
(سید عباس یاراحمدی؛ کارشناس اندیشهی اسلامی، برهان، ۱۳۹۳/۳/۱۲)