خانه » همه » مذهبی » حی بن یقظان ابن سینا

حی بن یقظان ابن سینا

حَیّ بْن یَقْظان، عنوانی مشترک که بر داستان عرفانی ابن سینا و قصه فلسفی ابن طفیل گفته می‌شود. داستان رساله ابن سینا، حکایت رمزی سیر و سلوک نفس انسان به کمک حی بن یقظان است که به قصد یافتن پدرش(یقظان)، از بیت المقدس رهسپار سفری دور و دراز می‌شود. شیوه نگارش این رساله در بین آثار ابن سینا و فلاسفه دیگر بی‌سابقه است.
مفهوم شناسی
حی‌بن یقظان به معنای “زنده، پسر بیدار” است. بنابر قواعد زبان فارسی که نام پسر را به پدر اضافه می‌کنند، این ترکیب را می‌توان به صورت “زنده بیدار” ترجمه کرد.[۱] مؤلف و انگیزه نگارش
نویسنده این کتاب، ابن سینا، بزرگترین فیلسوف مسلمان است. گرچه در آغاز رساله نام مولف ذکر نشده است، اما تاکنون تردیدی درباره انتساب آن به ابن سینا اظهار نشده است. او این رساله را هنگام حبس در قلعه فردجان، از قریه‌های همدان، نگاشته است.[۲]بر اساس تعابیر ابتدای رساله،[۳] او این کتاب را به درخواست دوستانش نگاشته است.
شیوه نگارش
این کتاب که به زبان عربی نگاشته شده است، دارای ادبیاتی است که چندان ساده نیست. علت این است که این کتاب در قالب رمز و تمثیل نگاشته شده است نه مجاز و استعاره.[۴] ویژگی مشترک داستان‌های رمزی، رویدادهای روحانی‌ای است که در سطح جهانی فوق احساس تجزبه می‌شود و در قالب داستانی به نگارش در می‌آید. به همین جهت نباید آنها را با تمثیل اشتباه کرد.
موضوع
رساله حی‌بن یقظان، حکایت سیروسلوک نفس انسان است که به کمک پیر سالخورده‌ای به نام حی بن یقظان به معرفت عوالم هستی و اطراف آن راهنمایی می‌شود. او از بیت المقدس است و پیشه‌اش، گردشگری به دور جهان است و به طرف پدرش، بیدار(یقظان) روان است.
رمزگشایی
حی بن یقظان: بیشتر شارحان این رساله، حی بن یقظان را همان عقل فعال[۵] می‌دانند و در نظام دینی، همان جبرئیل است. یقظان که پدر حی است، عقل اول[۶] یا مبادی اول است.
بیت المقدس: بیت المقدس، همان مشرقی است که حی بن یقظان، شخص طالب سیر و سلوک را با رمز و راز سلوک آشنا می‌کند و مراد از آن، عالم عقول[۷] است.[۸] سیر و سلوک: سیر و سلوکی که سالک به دنبال آن است، سفر به سوی مشرق و رسیدن به مرتبه دانش شهودی است که عقول از آن برخوردارند.[۹] جایگاه و بازتاب
این رساله در نوع خود، نه تنها در میان آثار ابن سینا بی‌نظیر بوده، بلکه در سنّت نگارش‌های فلسفی مسلمانان نیز تازگی داشته است. پس از آن، سهروردی و ابن‌طفیل هریک به نوعی در بیان مقاصد فکری خود از آن متأثر شده‌اند.
به عقیده برخی،[۱۰]این تمثیل نخستین منبع برای تشخیص و شناخت طرح ابن سینا در حکمت مشرقی است و برای ارزیابی تاثیر ابن سینا بر سهروردی اهمیت زیادی دارد.
انتقادها
منتقدین فلسفه به این داستان اشاره می‌کنند که فلاسفه معتقد هستند شخصی می‌تواند بدون استفاده از وحی و تنها در سایه عقل به کمال حقیقی و لقاء الله برسد، در حالی که اگر اینگونه بود نیازی به بعثت و ارسال پیامبران نبود.[۱۱] این رساله بارها چاپ و منتشر شده است.
نخستین بار، آن را آوگوست فردیناند میکال مهرن در مجموعه رسائل عرفانی ابن سینا و با عنوان عربی رسائل الشیخ الرئیس ابی علی الحسینبن عبداللّه بن سینا فی اسرار الحکمة المشرقیة در ۱۳۰۶۱۳۱۷/ ۱۸۸۹۱۸۹۹ در لندن منتشر کرده است.
احمد امین نیز در ضمن حی‌بن یقظان لابن سینا و ابن‌طفیل و السهروردی در قاهره در ۱۳۳۱ش/۱۹۵۲ این رساله را منتشر کرده است.
چاپ‌های دیگری از آن در قاهره وجود دارد، که از آن جمله چاپ آن ضمن کتاب جامع البدایع (۱۳۳۰) است.[۱۲] ترجمه‌ها و شروح
ترجمه‌ها و شروح متعددی نیز از این رساله وجود دارد که از آن جمله‌اند:
اثر منسوب به ابوعبید جوزجانی که از قدیمی‌ترین ترجمه‌ها و شروح این رساله به‌شمار می‌رود و به درخواست علاءالدوله، حاکم اصفهان، نوشته شد.[۱۳] ترجمه و شرح منسوب به جوزجانی را کوربن در ۱۳۳۱ش در تهران چاپ و منتشر کرد و پس از آن بارها تجدید چاپ شد.
شرح حسین بن طاهر بن زیله اصفهانی، یکی دیگر از شاگردان ابن‌سینا، به عربی. مهرن این شرح را تقریباً به صورت کامل در حاشیه رساله، به همراه تلخیص و ترجمه‌ای آزاد از رساله، به فرانسه چاپ و منتشر ساخته است.
شرح عبدالرئوف مناوی، به عربی.
شرح میرداماد درباره برخی تمثیلات رساله، در پاسخ به پرسش‌هایی درباره رموز این رساله.
ترجمه و شرح برهان الدین حمدی سنندجی، که تاریخ نگارش آن معلوم نیست و با عنوان رسالات حی‌بن یقظان به همراه ترجمه قصةالغربة الغربیة سهروردی و خلاصه حی‌بن یقظان ابن‌طفیل‌در ۱۳۵۵ش در سنندج چاپ و منتشر شد.
ترجمه کوربن از متن رساله و شرح منسوب به جوزجانی به فرانسه که در تهران در ۱۳۳۱ش چاپ و منتشر گردید.
مقایسه با کتاب ابن طفیل
کتابی دیگر با همین نام که با نام رسالة حی بن یقظان فی اسرار الحکمة المشرقیة نیز خوانده می‌شود،[۱۴] از ابن طفیل وجود دارد. او به دنبال توضیح اسرار اشراقی رساله حی بن یقظان ابن سینا بوده است.[۱۵]او برای بیان راه‌های رسیدن به حقیقتی ثابت و پایدار که شک و تردیدی در آن نباشد، کوشیده است هم در مقدمه و هم در متن داستان با تشریح مراحل رشد و تکامل انسان، به تبیین و توضیح این امر بپردازد.
شیوه این کتاب، استدلالی و شهودی است و به همین جهت، از شیوه برخی فلاسفه مانند ابن باجه، فارابی و نیز شیوه غزالی انتقاد کرده است. در مقابل، او توجه خاصی به ابن سینا دارد و در تبیین راه‌های وصول به حقیقت، به سخن او استناد کرده است.[۱۶] در این کتاب، نویسنده جریان تولد و رشد تدریجی حی‌بن یقظان را در جزیره‌ای دورافتاده، از جزایر هند و نزدیک به خط استوا، که در آن هیچ انسانی زندگی نمی‌کند، به تصویر کشیده است. این بچه را ابتدا ماده آهویی که عقاب بچه‌اش را شکار کرده است، تغذیه و تربیت می‌کند. چندی بعد که ماده آهو می‌میرد، او به تنهایی و با اتکا به هوش و قوای ادراکی خود به تجربه و شناخت محیط اطراف و همچنین شناخت و ساخت وسایل مورد نیازش می‌پردازد.
این بچه، در مسیر یادگیری و اندیشه و شناخت جهان اطرافش از محسوسات به معقولات و از جزئیات به کلیات گذر می‌کند. در نهایت به تکوین اندیشه خود درباره خدا نایل می‌شود. فرایند رشد این کودک در هفت مرحله هفت ساله به طول می‌انجامد. زمانی که این فرد به پنجاه سالگی می‌رسد، جریان ابسال آشنا می‌شود. ابسال، عالم دینداری است که به باطن دین رسیده است و به تأویل معتقد است. برخلاف ابسال، دوستش سلامان به ظاهر شریعت تمایل دارد و از تأویل خودداری می‌کند. سلامان برای دوری از اجتماع به جزیره‌ای مهارجت می‌کند که حی بن یقظان در آنجاست. او در نتیجه صحبت با حی در می‌یابد که آنچه او شهود کرده است، با نیروی تعقل قابل یافت است. همچنین در می‌یابد که ظاهر و باطن دین هیچ تفاوتی با هم ندارند.
برگرفته از پایگاه ویکی شیعه
پی‌نوشت:
1. رجوع کنید به سجادی، ص۹
2. قفطی، ص۴۲۱، به نقل از جوزجانی
3. ابن سینا، ص۲۳
4. کوربن، ص۱۳۵؛ ابنسینا، ۱۳۶۶ش، مقدمه، صنه
5. در ادبیات فلسفه مشائی، آخرین عقل در سلسله طولی عقول را عقل فعال می‌نامند.
6. اولین موجودی که توسط خداوند خلق می‌شود.
7. اولین سلسله از موجوداتی که خلق می‌شوند. عقول، موجوداتی هستند که توسط خداوند خلق می‌شوند و هیچگونه وابستگی‌ای به ماده ندارند.
8. رجوع کنید به همان، شرح جوزجانی، ص۱۰؛ جوزجانی، ۱۹۷۹، ج۱، شرح ابن زیله، ص۱۳؛ نیز رجوع کنید به جوزجانی، ۱۳۶۶ش، یادداشت‌های کوربن، ص۹۰۹۲؛ کوربن، ص۱۵۲؛ قیاس کنید ابن سینا، ۱۳۵۵ش، ص۴، پانویس ۱، که در آن حمدی سنندجی، حی را اشاره به عقل کلی و یقظان را کنایه از خدا دانسته است
9. رجوع کنید به ابن سینا، ۱۳۶۶ش، ص۲۴؛ شرح جوزجانی، ص۲۶
10. کوربن، ص۶۸، ۱۲۳، ۲۴۳؛ ابن سینا، ۱۳۶۶ش، مقدمه، صنه
11. نصیری، فلسفه از منظر قرآن و عترت، تهران، کتاب صبح، ۱۳۸۷ش، ص۷۹
12. رجوع کنید به مشار، ستون ۴۳۱
13. ابن سینا، ۱۳۶۶ش، مقدمه جوزجانی، ص۲
14. رجوع کنید به کانرد، ص۲۷۲
15. رجوع کنید به: ابن طفیل، ص۱۷، ۲۷
16. رجوع کنید به ابن طفیل، ص۱۸۲۶

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد