۱۳۹۷/۱۱/۲۱
–
۸۰۹ بازدید
لطفا دقیق بفرمایید وقتی به در خانه مولا علی(ع) امدند حضرت زهرا(س) درون خانه و پشت در بودند یا بیرون خانه و جلوی در؟در هر دو صورت حضرت انجا چه میکردند و چرا در خانه و اتاق نبودند؟واقعا افراد درون خانه سروصدا و فریاد و قضیه اتش گرفتن را نفهمیدند؟به دور از منطق است.
درهای ان زمان چوبی بود یا حصیری یا پرده ای بیش نبود؟چه دلیلی در این باره وجود دارد که معتبر باشد؟
وقتی عدهای به منزل فردی هجوم میبرند؛ صاحب خانه برای باز کردن در به استقبال آنها نمیرود. حضرت زهرا(س) نیز در این واقعه تلخ هجوم، برای بستن و ممانعت از ورود اقدام کردند نه برای باز کردن در خانه. حضرت زهرا(س) و اهلبیت و عدهای از اصحاب در منزل حضور داشتند، حضرت صدیقه شکی نداشت که جمعیت بدون اذن داخل منزل نخواهند شد؛ چون نص قرآن است که بدون اجازه وارد خانه کسی نشوید:«یَاَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُیُوتًا غَیرَْ بُیُوتِکُمْ حَتیَ تَسْتَاْنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلیَ اَهْلِهَا ذَالِکُمْ خَیرٌْ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ. فَاِن لَّمْ تجَِدُواْ فِیهَا اَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتیَ یُؤْذَنَ لَکمُ ْ وَاِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُواْ فَارْجِعُواْ هُوَ اَزْکیَ لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیم؛(1)
ای افرادی که ایمان آوردهاید! در خانههایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید این برای شما بهتر است شاید متذکّر شوید! و اگر کسی را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد: «بازگردید!» بازگردید این برای شما پاکیزهتر است و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است.»
افزون بر این، تصور این بود که با توجه به موقعیت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و احترام رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مردم با دیدن حضرت صدیقه خجالت بکشند و متعرض نشوند همچنان که عدّهای با شنیدن صدای حضرت صدیقه برگشتند.
قام عمر فمشی ومعه جماعة حتی اتوا باب فاطمة فدقوا الباب، فلما سمعت اصواتهم نادت باعلی صوتها باکیة: یا رسول الله ما ذا لقینا بعد ابی من ابن الخطاب وابن ابی قحافة! فلما سمع القوم صوتها وبکاءها انصرفوا باکین، فکادت قلوبهم تتصدع واکبادهم تنفطر، وبقی عمر معه قوم.
عمر همراه عدهای به طرف خانه فاطمه آمد و در را کوبید، فاطمه با شنیدن سر وصدای جمعیت با صدای بلند و همراه گریه فریاد زد: ای رسول خدا چه مصیبتهایی پس از تو از پسر خطاب و پسر ابوقحافه میبینیم. گروهی با شنیدن گریه فاطمه دلشان به درد آمد و با گریه آنجا را ترک کردند؛ اما عمر با گروهی دیگر باقی ماندند.(2)
بنابراین حضرت صدیقه طاهره، هنگام هجوم، با دیدن عمر و همراهانش در را بست و نزدیک دَر ایستاده بود و احتمال نمیداد که با وجود آن حضرت متعرض خانه شوند و این بیشرمی مهاجمان بود که حرمت خانه و اهل آن را رعایت نکردند و به قول سلمان فارسی (رضوان الله تعالی علیه)، کردید و نکردید و ندانستید که چه کردید.
در نقلهای تاریخی آمده که وقتی به خانه خاندان پیامبر هجوم بردند و به زور آتش و لگد وارد منزل شدند؛ حضرت علی(علیه السلام) ناگهان از جا برخاست و گریبان او را گرفت و به شدت کشید و بر زمین زد، خواست وی را بکشد. ولى سخن پیامبر و وصیتى را که به او کرده بود؛ بیاد آورد و فرمود: «اى پسر صُهاک ، قسم به آنکه محمّد را به پیامبرى مبعوث نمود، اگر نبود تقدیر الهی و عهدى که پیامبر با من نموده است؛ مى دانستى که تو نمىتوانى به خانه من داخل شوى!»(3)
مرحوم عیاشى در تفسیر، شیخ مفید در الإختصاص و… نوشتهاند:
قال: قال عمر قوموا بنا إلیه فقام أبو بکر وعمر وعثمان وخالد بن الولید و المغیرة بن شعبة وأبو عبیدة بن الجراح وسالم مولى أبی حذیفة وقنفذ وقمت معهم فلما انتهینا إلى الباب فرأتهم فاطمة صلوات الله علیها أغلقت الباب فی وجوههم وهی لا تشک أن لا یدخل علیها إلا باذنها، فضرب عمر الباب برجله فکسره، وکان من سعف، ثم دخلوا فأخرجوا علیا ( علیه السلام ) ملببا….
عمر گفت: برخیزید تا پیش او (علی) برویم، پس ابوبکر، عمر، عثمان، خالد بن ولید، مغیرة بن شعبة، ابوعبید جراح، سالم مولى ابوحذیفة، قنفذ و من به همراه او راه افتادیم، چون نزدیک خانه رسیدیم، فاطمه آنان را دید و لذا در را بست و شک نداشت که بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر در را که از چوب و لیفهای خرما ساخته شده بود، با لگد شکست، سپس وارد خانه شدند و علی را بیرون آوردند در حالى که کمرهای خود را بسته بودند. (4)
بنابر این میتوان چنین گفت که چارچوب درب را از چوب میساختند و بین آن را از لیف و شاخههای خرما پر مینمودند. چنانچه امروزه نیز در برخی روستاهای عرب نشین جنوب کشور همینگونه است که دربهای منزل از چهارچوبی چوبی یا آهنی بوده و بین آنها شاخه های خرما می باشد.
قسطلانی و ابن نجار از علمای بزرگ اهل سنت می نویسند: …و ما عمل علی بن ابی طالب مصراعی داره الا بالمسمار.(5)
… و علی بن ابی طالب دو لنگه درب خانه خویش را جز با استفاده از مسمار (میخ) نساخت … .
یعنی درب خانه حضرت علی یک درب بوده که از دو قسمت تشکیل شده و با میخ درست شده بوده است.
پینوشت:
1) نور/سوره۲۴، آیه۲۷-۲۸.
2) الدینوری، ابو محمد عبدالله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای۲۷۶ه)، الامامة والسیاسة، ج۱، ص۳۰.
3) «یَا ابْنَ صُهَاکَ لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَ عَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ ص لَعَلِمْتَ أَنَّکَ لَا تَدْخُلُ بَیْتِی »[کتاب سلیم بن قیس، ج2، ص586]4) السمرقندى المعروف بالعیاشی، أبى النضر محمد بن مسعود بن عیاش السلمى (متوفای320هـ)، تفسیر العیاشی، ج2، ص67، تحقیق: تحقیق وتصحیح وتعلیق: السید هاشم الرسولی المحلاتی، ناشر: المکتبة العلمیة الإسلامیة – طهران.
الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری، البغدادی (متوفای413هـ) الاختصاص ص 186، تحقیق: علی أکبر الغفاری، السید محمود الزرندی، ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع – بیروت، الطبعة: الثانیة، 1414هـ – 1993م.
5) المواهب اللدنیه، قسطلانی، ج 3 ص 409 ؛الدره الثمنیه، ابن نجار، ص 205.
ای افرادی که ایمان آوردهاید! در خانههایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید این برای شما بهتر است شاید متذکّر شوید! و اگر کسی را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد: «بازگردید!» بازگردید این برای شما پاکیزهتر است و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است.»
افزون بر این، تصور این بود که با توجه به موقعیت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و احترام رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مردم با دیدن حضرت صدیقه خجالت بکشند و متعرض نشوند همچنان که عدّهای با شنیدن صدای حضرت صدیقه برگشتند.
قام عمر فمشی ومعه جماعة حتی اتوا باب فاطمة فدقوا الباب، فلما سمعت اصواتهم نادت باعلی صوتها باکیة: یا رسول الله ما ذا لقینا بعد ابی من ابن الخطاب وابن ابی قحافة! فلما سمع القوم صوتها وبکاءها انصرفوا باکین، فکادت قلوبهم تتصدع واکبادهم تنفطر، وبقی عمر معه قوم.
عمر همراه عدهای به طرف خانه فاطمه آمد و در را کوبید، فاطمه با شنیدن سر وصدای جمعیت با صدای بلند و همراه گریه فریاد زد: ای رسول خدا چه مصیبتهایی پس از تو از پسر خطاب و پسر ابوقحافه میبینیم. گروهی با شنیدن گریه فاطمه دلشان به درد آمد و با گریه آنجا را ترک کردند؛ اما عمر با گروهی دیگر باقی ماندند.(2)
بنابراین حضرت صدیقه طاهره، هنگام هجوم، با دیدن عمر و همراهانش در را بست و نزدیک دَر ایستاده بود و احتمال نمیداد که با وجود آن حضرت متعرض خانه شوند و این بیشرمی مهاجمان بود که حرمت خانه و اهل آن را رعایت نکردند و به قول سلمان فارسی (رضوان الله تعالی علیه)، کردید و نکردید و ندانستید که چه کردید.
در نقلهای تاریخی آمده که وقتی به خانه خاندان پیامبر هجوم بردند و به زور آتش و لگد وارد منزل شدند؛ حضرت علی(علیه السلام) ناگهان از جا برخاست و گریبان او را گرفت و به شدت کشید و بر زمین زد، خواست وی را بکشد. ولى سخن پیامبر و وصیتى را که به او کرده بود؛ بیاد آورد و فرمود: «اى پسر صُهاک ، قسم به آنکه محمّد را به پیامبرى مبعوث نمود، اگر نبود تقدیر الهی و عهدى که پیامبر با من نموده است؛ مى دانستى که تو نمىتوانى به خانه من داخل شوى!»(3)
مرحوم عیاشى در تفسیر، شیخ مفید در الإختصاص و… نوشتهاند:
قال: قال عمر قوموا بنا إلیه فقام أبو بکر وعمر وعثمان وخالد بن الولید و المغیرة بن شعبة وأبو عبیدة بن الجراح وسالم مولى أبی حذیفة وقنفذ وقمت معهم فلما انتهینا إلى الباب فرأتهم فاطمة صلوات الله علیها أغلقت الباب فی وجوههم وهی لا تشک أن لا یدخل علیها إلا باذنها، فضرب عمر الباب برجله فکسره، وکان من سعف، ثم دخلوا فأخرجوا علیا ( علیه السلام ) ملببا….
عمر گفت: برخیزید تا پیش او (علی) برویم، پس ابوبکر، عمر، عثمان، خالد بن ولید، مغیرة بن شعبة، ابوعبید جراح، سالم مولى ابوحذیفة، قنفذ و من به همراه او راه افتادیم، چون نزدیک خانه رسیدیم، فاطمه آنان را دید و لذا در را بست و شک نداشت که بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر در را که از چوب و لیفهای خرما ساخته شده بود، با لگد شکست، سپس وارد خانه شدند و علی را بیرون آوردند در حالى که کمرهای خود را بسته بودند. (4)
بنابر این میتوان چنین گفت که چارچوب درب را از چوب میساختند و بین آن را از لیف و شاخههای خرما پر مینمودند. چنانچه امروزه نیز در برخی روستاهای عرب نشین جنوب کشور همینگونه است که دربهای منزل از چهارچوبی چوبی یا آهنی بوده و بین آنها شاخه های خرما می باشد.
قسطلانی و ابن نجار از علمای بزرگ اهل سنت می نویسند: …و ما عمل علی بن ابی طالب مصراعی داره الا بالمسمار.(5)
… و علی بن ابی طالب دو لنگه درب خانه خویش را جز با استفاده از مسمار (میخ) نساخت … .
یعنی درب خانه حضرت علی یک درب بوده که از دو قسمت تشکیل شده و با میخ درست شده بوده است.
پینوشت:
1) نور/سوره۲۴، آیه۲۷-۲۸.
2) الدینوری، ابو محمد عبدالله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای۲۷۶ه)، الامامة والسیاسة، ج۱، ص۳۰.
3) «یَا ابْنَ صُهَاکَ لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَ عَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ ص لَعَلِمْتَ أَنَّکَ لَا تَدْخُلُ بَیْتِی »[کتاب سلیم بن قیس، ج2، ص586]4) السمرقندى المعروف بالعیاشی، أبى النضر محمد بن مسعود بن عیاش السلمى (متوفای320هـ)، تفسیر العیاشی، ج2، ص67، تحقیق: تحقیق وتصحیح وتعلیق: السید هاشم الرسولی المحلاتی، ناشر: المکتبة العلمیة الإسلامیة – طهران.
الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری، البغدادی (متوفای413هـ) الاختصاص ص 186، تحقیق: علی أکبر الغفاری، السید محمود الزرندی، ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع – بیروت، الطبعة: الثانیة، 1414هـ – 1993م.
5) المواهب اللدنیه، قسطلانی، ج 3 ص 409 ؛الدره الثمنیه، ابن نجار، ص 205.