جانشین پیامبر در تمام امور غیر از دریافت وحی تشریعی را امام مینامیم. خدای متعال تمام معارف و فرامین مورد نیاز انسان را از طریق حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله برای بشریت ارسال فرموده اند. حفظ ، بیان ، تفسیر و اجرای آن معارف نیز به عهده آن حضرت است. حضور خود حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله یا شخصی با تمام مشخصات آن حضرت همواره لازم و ضروری برای حفظ، بیان، تفسیر و اجرای آن معارف لازم و ضروری است. در جای خود اثبات شده، پیامبری بعد از حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله نیست. بعد از او پیامبری نخواهد آمد و قرآن آخرین کتاب آسمانی است. جانشین پیامبرخدا صلی الله علیه و آله در تمام امور غیر از دریافت وحی تشریعی، باید توانمند و دارای معیار و ملاک هایی برای تایید باشد. عهده دار و دانای به تفسیر درست وحی و نیز اجرای آن در جامعه بشود. با وجودش حجّت را بر مردم تمام کنند. (1)؛ یعنی مؤمن ترین، اعلم، اتقی، شجاعترین، مدبّرترین ودارای عصمت باشد. اهل سنّت گرچه امام را جانشین نبی در تمام امور می دانند ولی معتقدند لازم نیست امام با ایمانترین ، عالمترین ، شجاعترین ، متّقی ترین ، مدبّرترین و دارای عصمت باشد. همه شرایط مذکور بخصوص عصمت، بیانگر حق تعیین امام از طرف خدای متعال نزد شیعه شده اند. مصداق امام بعد از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله باید از طریق آیات قرآن، سخن پیامبرخدا یا از طریق معجزه انجام پذیرد. اهل سنّت معتقدند که مردم هر که را به عنوان امام تعیین کنند او امام بر حقّ خواهد بود ؛ و چون مردم ابوبکر را به عنوان خلیفه و امام انتخاب کرده اند لذا او امام بر حقّ است. تفاوت دیدگاه شیعیان و اهل تسنن در اوصاف امام به تعیین مصداق رسیده و دو دیدگاه مستقل هستند. بدیهی است، فرزند یک انسان درست کار و محیط زندگی و تربیتی او متفاوت از افراد خارج ازین محیط است. خدای متعال فرموده اند:« أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنی إِسْرائیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فی سَبیلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ أَلاَّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِیارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلیلاً مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِالظَّالِمینَ ـ وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ.» (2)؛موارد زیر در آیه مبارکه قابل فهم است:الف). تعیین امام و حاکم، حق خدای متعال است. ب). بنی اسرائیل با علم به چنین حقی از خدای متعال درخواست تعیین حاکم نمودند. ج). خدای متعال و پیامبرش چنین درخواستی را صحیح و مورد اجابت قرار دادند.
د). امامت امری بسیار بزرگتر از حاکمیّت سیاسی صرف است.
ه). قدرت جسمی و علمی از شرایط اصلی حاکمیت است.
و). طالوت حاکم سیاسی، تحت نظر پیامبر زمانش بر مردم حکومت داشت.
ز). حاکمیّت تنها یکی از شئون امامت است.
ح). امامت قابل جعل توسط مردم یا واگذاری به غیر نیست.
مفاد احادیث و تواریخ، استدلالهای عقلی و نقلی بیانگر فضیلت و برتری علم و قدرت جسمی حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه بر همه اصحاب حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله است.
آیه مبارکه دیگر:
« وَ نَجَّیْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها لِلْعالَمینَ (71) وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَةً وَ کُلاًّ جَعَلْنا صالِحینَ (72) وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدینَ .» (73) -(3)؛
الف). یکی از وظائف امام ، هدایت امّت به سمت حقّ و حقیقت است.
ب). پیامبران علیهم السلام مذکور در آیه شریفه، عهده دار امر امامت از جانب خدای متعال بوده اند.
آیه مبارکه دیگری:
« أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ» (4)؛
الف). انسانی معصوم و دارای هدایت الاهی فقط میتواند دیگری را هدایت نماید.
ب). همه انسانها نیازمند به هدایت از جانب خدای متعال هستند.
ج). اشخاصی دارای بهره کم علمی و با سابقه شرک یا هر ظلم دیگری امکان امامت ندارند.
محصول و منتخبین سقیفه اگر نیاز به هدایت داشتند یعنی لازم بود از امامی تبعیت و پیروی نمایند. تا آنها را به حقّ رهنمون شود. پس خلفای سه گانه باید پیرو امام میبودند. تنها امام برحقّ برای امامت که علمش از قرآن و علم او عین علم رسول الله صلی الله علیه و آله و مصداق باب مدینه علم رسول اللهی بودند. کسی نیست جز حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه امام علی علیه السلام. بعد از نبی اکرم حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله کسی باید امام گردد که اگر نبوّت ختم نمی شد لیاقت نبوّت را داشت ؛ و آن علی بن ابی طالب است. طبق حدیث منزلت ، افضل از هارون نبی است. چون نبی اکرم حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود:« تو نسبت به من مثل هارون هستی نسبت به موسی الّا اینکه پیامبری بعد از من نیست.» (5)؛ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله افضل ازحضرت موسی علیه السلام است. لذا حضرت علی علیه السلام نیز باید افضل از حضرت هارون علیه السلام باشد تا این نسبت حفظ گردد. همچنین رسول خدا در همین گفتار به طور ضمنی متذکّر شدند که اگر بعد از من نبوّت ختم نمی شد ، تو شأنیّت نبوّت را داشتی.
ـــــــــــــ .
(1). ر. ک. مباحث امامت؛ سعدالدین تفتازانی، میر سید شریف جرجانی، سیف الدین آمُدی، قاضی عضدالدین ایجی و ابن خلدون؛ شرح المقاصد، ابکارالافکار، شرح مواقف و مقدّمه ی ابن خلدون .
(2). سوره مبارکه البقره، آیه شریفه 247.
(3). سوره مبارکه الانبیاء، آیات شریفه 71 تا 73.
(4). سوره مبارکه یونس، آیه شریفه 35.
(5). ر.ک: صحیح بخاری ، ج 4 ، 209 و ج5 ، ص129 ــ صحیح مسلم ، ج7 ، ص 120.
د). امامت امری بسیار بزرگتر از حاکمیّت سیاسی صرف است.
ه). قدرت جسمی و علمی از شرایط اصلی حاکمیت است.
و). طالوت حاکم سیاسی، تحت نظر پیامبر زمانش بر مردم حکومت داشت.
ز). حاکمیّت تنها یکی از شئون امامت است.
ح). امامت قابل جعل توسط مردم یا واگذاری به غیر نیست.
مفاد احادیث و تواریخ، استدلالهای عقلی و نقلی بیانگر فضیلت و برتری علم و قدرت جسمی حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه بر همه اصحاب حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله است.
آیه مبارکه دیگر:
« وَ نَجَّیْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها لِلْعالَمینَ (71) وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَةً وَ کُلاًّ جَعَلْنا صالِحینَ (72) وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدینَ .» (73) -(3)؛
الف). یکی از وظائف امام ، هدایت امّت به سمت حقّ و حقیقت است.
ب). پیامبران علیهم السلام مذکور در آیه شریفه، عهده دار امر امامت از جانب خدای متعال بوده اند.
آیه مبارکه دیگری:
« أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ» (4)؛
الف). انسانی معصوم و دارای هدایت الاهی فقط میتواند دیگری را هدایت نماید.
ب). همه انسانها نیازمند به هدایت از جانب خدای متعال هستند.
ج). اشخاصی دارای بهره کم علمی و با سابقه شرک یا هر ظلم دیگری امکان امامت ندارند.
محصول و منتخبین سقیفه اگر نیاز به هدایت داشتند یعنی لازم بود از امامی تبعیت و پیروی نمایند. تا آنها را به حقّ رهنمون شود. پس خلفای سه گانه باید پیرو امام میبودند. تنها امام برحقّ برای امامت که علمش از قرآن و علم او عین علم رسول الله صلی الله علیه و آله و مصداق باب مدینه علم رسول اللهی بودند. کسی نیست جز حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه امام علی علیه السلام. بعد از نبی اکرم حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله کسی باید امام گردد که اگر نبوّت ختم نمی شد لیاقت نبوّت را داشت ؛ و آن علی بن ابی طالب است. طبق حدیث منزلت ، افضل از هارون نبی است. چون نبی اکرم حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود:« تو نسبت به من مثل هارون هستی نسبت به موسی الّا اینکه پیامبری بعد از من نیست.» (5)؛ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله افضل ازحضرت موسی علیه السلام است. لذا حضرت علی علیه السلام نیز باید افضل از حضرت هارون علیه السلام باشد تا این نسبت حفظ گردد. همچنین رسول خدا در همین گفتار به طور ضمنی متذکّر شدند که اگر بعد از من نبوّت ختم نمی شد ، تو شأنیّت نبوّت را داشتی.
ـــــــــــــ .
(1). ر. ک. مباحث امامت؛ سعدالدین تفتازانی، میر سید شریف جرجانی، سیف الدین آمُدی، قاضی عضدالدین ایجی و ابن خلدون؛ شرح المقاصد، ابکارالافکار، شرح مواقف و مقدّمه ی ابن خلدون .
(2). سوره مبارکه البقره، آیه شریفه 247.
(3). سوره مبارکه الانبیاء، آیات شریفه 71 تا 73.
(4). سوره مبارکه یونس، آیه شریفه 35.
(5). ر.ک: صحیح بخاری ، ج 4 ، 209 و ج5 ، ص129 ــ صحیح مسلم ، ج7 ، ص 120.