۱۳۹۳/۰۱/۱۸
–
۴۸۸۰ بازدید
باسلام وقتی قرآن یا نمازمیخانم خوابم میگره چکار کنم؟
چند احتمال وجود دارد که باید برای آنها چاره اندیشی کنید:
1- ممکن است که واقعا خسته باشید ودر وقتی که استراحت برای بدن لازم است مشغول نماز ویا قرآن شده اید!
2- نمازوقرآن را طول می دهید وخود را خسته می کنید ، به مقداری که آمادگی روحانی ویا جسمانی دارید، نماز وقرآن بخوانید!
3- گاهی خستگی وخمیازه کشیدن در اثر گناه است ! اعمال نادرست ما در طول روز با نماز هماهنگی ندارد واین تضاد موجب جنگ روانی وخستگی می گردد!
4- سعی کنید برای عبادت حضور قلب پیدا کنید!
برای حضور قلب مطالب زیر انشاالله مفید است:
– یکى از شاگردان علامه طباطبایى(ره) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى برد. به خدمت علامه(ره) رسید و راهکارى خواست. ایشان نخست از پاسخ خوددارى کردند، پس از چند بار اصرار، ایشان فرمودند: «شما نمى توانى!» شاگرد گفت: آقا شما بفرمایید حداقل اگر کسى پرسید به او بگویم.علامه(ره) فرمودند: «فکر در نماز دنباله افکار شبانه روز است. کسى که صبح تا ظهر به یاد خدا نبوده نمى تواند هنگام نماز یاد خدا را استمرار دهد».
– محیط اطراف خود را به گونه ای تغییر دهید که شما را در این مهم( یاد خدا) یاری رساند. با یک برنامه ریزى مناسب به کارهاى شخصى، درسى و روابط خوب با دیگران بپردازید، و به همه کارهاى روزانه خود رنگ خدایى بدهید و پیش خود بگویید: «خدایا من در زندگی و در طول روز آن چه تو دوست دارى انجام مى دهم. تو هم قلب مرا از محبت خود پر گردان و نگرانى آینده را از دل من بر گردان». چنین رازگویى و نیازخواهى صادقانه با خدا دریچه اى از نور و عرفان به سوى انسان مى گشاید. و تداوم این عهد و پیمان، مشکلات را یکى پس از دیگرى برطرف مى سازد.شناسائی کنید، آیا فکری و اتفاقی؛ دل مشغولی برای شما ایجاد نکرده است؟
– «حضور قلب حوصله می خواهد»حضور قلب باید به تدریج مستقر شود بنابراین کسی که در ابتدای راه کمال و خودسازی قرار دارد نباید از خود انتظار حضور قلب کامل داشته باشد و باید آن را به تدریج تمرین کند و بدست آورد. باید با نفس مانند کودکی نوآموز مدارا کرد و به تدریج و با آهستگی آن را مهار و رام نمود. بنابراین باید از مقدار بسیار کم شروع کرد و به تدریج بر میزان تمرکز و توجه و حضور قلب افزود.
– در پایان گفتنی است: حضور قلب شرط کمال نماز است و نمی توان به بهانه نداشتن حضور قلب نماز را ترک کرد و گفت فایده ای ندارد, زیرا همین نماز دست و پاشکسته ای که می خوانیم فواید و آثار فراوانی دارد و ما را از گناه و انحراف کلی از خدای متعال محافظت می کند. حضور قلب نیز دارای مراتب است و کسی می تواند آن را تحصیل کند که اهل نماز و عبادت باشد.
– قلوب انسانها معمولا دارای دو حالت اقبال و ادبار است ؛ یعنی گاهی اوقات , انسان احساس می کند به معنویات میل و گرایش داشته , از آن لذت می برد ونه تنها احساس خستگی نمی کند (به این حالت اصطلاحا اقبال به نماز می گویند) بلکه با سوز خوبی آن را انجام می دهد؛ اما برخی مواقع به معنویات پشت کرده و میلی به انجام اعمال عبادی ندارد و احساس خستگی می کند (وبه این … ادبار …). مهمترین نکته و توصیه ی اخلاقی که باید به آن توجه کرد اینست که به هنگام ادبار قلب بر واجبات اکتفا کنیم و به امور مستحبی پرداخته نشود , چرا که نتیجه ی عکس خواهد داد ؛ یعنی به جای قرب به حق تعالی حالت دوری و دلزدگی ایجاد می کند .
خدای حکیم بیشترین توجه را به کیفیت اعمال دارد نه کمیت آن ! شیطان شش هزار سال عبادت کرده بود ؛ تا جایی که همنشین ملائکه ی الهی شده بود اما وقتی خداوند تعالی دستور سجده ی بر آدم ( علیه السلام ) را داد , او تبعیت نکرد و به ظاهر جنس آدم که از گل بود و جنس خودش که از آتش بود توجه کرد و تصور کرد که از آدم برتر است !
– هدف از همه ی عبادات رسیدن به مقام عبودیت است نه شمارش تعداد نمازها ! برای همین است که در ذکر تشهد , بهترین خصیصه ی حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله ) را عبد بودن ذکر می کند : «اشهد ان محمداً عبده و رسوله »؛ بنده گی باصغری و کبری کردن، جور در نمی آید .
کسی که بنده ی خداست حتی اگر حال و حوصله هم نداشته باشد ( یعنی در حالت ادبار قلب ) به خدا می گوید : چون تو گفتی نماز بخوان , می خوانم . از کجا معلوم در این نماز که بی حال , ولی با بندگی خوانده شد در محضر حضرت حق , قبول نباشد و نمازی که با حال ،خوانده شد , قبول باشد ؟ !
چون شیطان از همین طریق رانده و طرد شد , بندگان خدا را نیز با ترفندهای مختلف گمراه می کند . خداست که تشخیص می دهد نماز بی حال ، بهتراست یانه .
– اگر قرار بود هر وقت حال خوشی داشتیم نماز بخوانیم , آیا معلوم میشد چه کسی بنده ی خداست ؟ چرا که در این صورت هر وقت حال داشتم و دلم خواست , نماز می خواندم , نه هر وقت که خدا گفت !
مهم اینست که خدا را باور کنیم و بدانیم که او نسبت به بندگانش مهربان است و عادل و حکیم . او نمی خواهد بنده را به زحمت اندازد , بلکه مصلحت بنده اش را بهتر می داند از راه صلاح و رستگاری او بهتر آگاه است . او هیچ نیازی به عبادات ما ندارد ؛ این ما هستیم که سرا پا فقریم و نیازمند او .
– ما دو گونه عبادت داریم واجب و مستحب. نیاز به اقبال قلب و حال خوش عبادت در عبادت های مستحب صادق است نه واجب. واجبات را باید آنچنان که خدای متعال وظیفه مومن قرار داده انجام داد و خواسته های خود را در اراده مولی فانی نمود.(البته اشکالی ندارد بلکه ممدوح است که واجبات را نیز با حال خوش انجام داد اما اصل،همان است که گفتیم: وظیفه شناسی) خواندن نمازهای واجب از سر وظیفه , قطره قطره شربت عبودیت را در جام دلت می ریزد . البته این بدان معنا نیست که شما از خواندن نماز در اوقاتی که حال خوشی داری محروم شوی . همانطور که ذکر شد می توانی هر وقت احساس حضور قلب کردی به نماز مستحبی یا قضا و عبادات مستحب بپردازی و با خدای خویش راز و نیاز کنی و از حال خوشی که داری بهره ببری .
چند توصیه زیربرای رسیدن به حضور قلب در نماز، می تواند مفیدومؤثر باشد،توجه کنید:
– دقت در انجام مقدمات نماز، مانند وضوى با معنویت، انجام مستحباتى چون اذان، اقامه و…
– در کتاب هاى حدیث آمده است: شخصى از پیامبر(ص) درخواست کرد که راهى به او بنمایاند تا حضور قلب بیشترى در نماز پیدا کند حضرت او را به شاداب گرفتن وضو فرمان دادند.
– از هنگام وضوگرفتن توجه داشته باشیم که داریم برای چه کاری و حضور، نزد چه بزرگی مهیا می شویم. چند لحظه قبل از نماز نیزفکر کنیم که می خواهیم چه کاری انجام دهیم و در مقابل چه معبود و محبوبی ایستاده ایم.
– گزینش مکان مناسب، دورى ازجاهاى شلوغ و پر سر و صدا و پرهیز از هر آن چه موجب انحراف توجه از خداوند شود.
– گزینش وقت مناسب و تا آن جا که ممکن است اول وقت خواندن نماز.
– تا حد امکان در مسجد و با جماعت نماز خواندن و دعا کردن (به ویژه در جماعاتى که بعد معنوى بیشترى دارد).
– نماز را با طمأنینه خواندن و دقت در مفاهیم و معانى آن و آن را با توجه به عظمت خداوند و کوچکی خود به جا آوردن.
– در نماز در حال ایستاده به مهر نگریستن و در رکوع پایین پا و در تشهّد به دامن خود نظر نمودن.
– تخلیه دل از حب دنیا و امور دنیوى وآن را مالامال از عشق خدا ساختن، یکى از اولیاى خدا توصیه نموده اند که مدتى قبل از شروع نماز حداقل 15 دقیقه به حسابرسی و تخلیه درون بپردازید و به صورت ارادی عوامل پریشانی خاطر را تعدیل بخشید. با گفتن ذکر های مستحبی و دعاهای افتتاح نماز و استغفار خود را براى نماز مهیا سازید.
– به جا آوردن نوافل ،خصوصا نماز شب، نافله صبح ونافله مغرب، ازبزرگان نقل شده که نوافل برای تکمیل نواقص نمازهای واجب است .
– باید علاوه بر توجه به معانی نماز به فلسفه اعمال نماز نیز توجه کرد. به عنوان مثال: امام صادق -علیه السلام- در مورد تکبیره الاحرام فرمود:« چون تکبیر گویی در برابر کبریاء حق، هر آن چه را که در میان آسمان بلند و زمین خاکی است کوچک بدان… ».
– توجه به عظمت و هیبت پروردگار و فقر و فاقه خود. روشن است اگر آدمى بداند با چه بزرگى روبرو است و خود در مقابل او هیچ بلکه عین احتیاج و فقر و فاقه است، با تمام وجود و ذهن و اندیشه خاضع خواهد گردید.
– در سخنی از امیرالمؤمنین -علیه السلام- آمده که: « سجده اول یعنی من از خاک هستم. سر برداشتن از سجده اول یعنی من از خاک برآمده ام. سجده دوم یعنی من به خاک باز می گردم و سر برداشتن از آن یعنی دوباره برای قیامت سر از خاک بر می دارم». اگر مدتی نماز را به همین صورت بخوانید هم نگاهتان به دنیا و سختی های آن تغییر خواهد کرد، و نیز از جهت روحی رشد خاصی خواهید نمود.
– «انس به دنیای مذموم با حضور قلب نمی سازد» باید انسان انسش به دنیا کم شود. وقتی به نماز می ایستد، ذهن و دلش کاملا در اختیارش باشد و به سمت دنیا نرود. منتهی باید توجه داشته باشد که رسیدن به توحید ، مستلزم تلاش فراوان و برنامه ریزی و عمل است. با مشغله فکری و کاری ، امکان حضور قلب کامل بسیار کم است.
– کسی که عاشق خدای متعال و پرستش او است در نماز بیشتر از هر زمان و موقعیت دیگری حضور قلب دارد ، شناخت هر چه بیشتر و حقیقی تر خدای متعال و رابطه با او از طریق دعا، مناجات و اظهار محبت به او و در مقابل کم کردن مشغله های دنیوی در بیشتر شدن حضور قلب تأثیر بالایی دارد.