۱۳۹۸/۰۲/۲۰
–
۱۶۶۲ بازدید
سلام.در روانشناسی میگن انسان باید خودش رو دوست داشته باشه این حرف چقدر دینیه؟
انسان داراى یک روح است که به آن نفس نیز گفته می شود . این نفس داراى مراتب و درجات متفاوت است. آن گاه که روح انسان در مرتبه سستى قرار مى گیرد و به بدى ها فرمان مى دهد به آن «نفس اماره» مى گویند و آن گاه که در برابر زشتى ها واکنش نشان مى دهد و سرزنش مى کند «نفس لوامه» گفته مى شود و آن گاه که روح در برابر فراز و نشیب هاى زندگى آرامش خود را حفظ مى کند و اختلالات و تردیدها، به پایبندى و یقین او آسیب نمى رساند، از روح او به مرتبه «نفس مطمئنه» تعبیر مى شود. التفسیر الکبیر، ج 6، ص 471.آن نفسی که حبش مذموم است و در روایات ما از آن منع شده است نفس اماره می باشد وحب آن یعنی حب بدی ها و زشتی هایی که خدا از آن نهی کرده است.این مرتبه از نفس انسانى مربوط به حالتِ نقص و عدم رشد و تعالى او است؛ و به طور معمول با امور محسوس و مادى انس دارد و از آنها لذت مى برد امام على(علیه السلام) رفتارهاى برخاسته از نفس امّاره را به اسبانى چموش تشبیه نموده که افسارگسیخته سوار خود را هرجا که بخواهد مى برد تا آنکه او را به آتش دوزخ افکند و انسان هایى که نفس امّاره خویش را کنترل و تعدیل و مهار نموده اند مانند کسانى هستند که سوار بر مرکب راهوار و رام شده و سوارش مهار را به دست گرفته و سرانجام او را وارد بهشت مى نماید. نهج البلاغه، خطبه 16.در علم اخلاق گفته می شود نفس امّاره همان نفس حیوانى است که داراى سه قوه شهوت و غضب و واهمه مى باشد.
نکته شایان توجه این که اصل وجود نیروى شهوت و غضب و واهمه در نفس آدمى، حکیمانه و بجاست، این سه نیرو مى توانند موجب بقاء زندگى انسان و ابزارهاى مفید و سودمندى براى سامان دهى امور زندگى باشند به شرط آن که این سه نیرو تحت نظارت و مدیریّت عقل، وحى و فطرت وظایف خود را انجام دهند و در زندگى انسان نقش آفرینى کنند.
تنها عاملى که مى تواند در برابر سرکش ها و تجاوزهاى نفس امّاره ایستادگى کرده و آن را مهار نماید قدرت ایمان به خداوند و تقویت اراده و عقل است. چنان که از زبان حضرت یوسف(علیه السلام) مى خوانیم:
«وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ»یوسف ، آیه 53.
«و من نفس خود را تبرئه نمى کنم، چرا که نفس قطعا به بدى امر مى کند».
نفس اماره در واقع مرتبه ای از نفس است که زشتى ها و گناهان و بدى ها را در نفس انسان زینت داده و آن را براى انسان جذّاب و دوست داشتنى جلوه مى دهد.
هنگامى که هوس هاى سرکش بر روح و فکر انسان چیره مى شود، زشت ترین جنایات همچون کشتن و آزار رساندن به دیگران را در نظر انسان زینت مى دهد چنان که در مورد برادران یوسف اتفاق افتاد.
همیشه تمایل افراطى به ویژه هنگامى که توأم با رذایل اخلاقى شود، پرده اى بر حس تشخیص انسان مى افکند و حقایق را در نظر او دگرگون جلوه مى دهد.
نکته شایان توجه این است که نفس امّاره راه نفوذ شیطان در درون آدمى است. به بیان دیگر نفس امّاره پذیراى وسوسه گرى شیطان و اجراکننده دستورات او در نفس آدمى است، بنابراین شیطان به عنوان عامل بیرونى و نفس اماره به عنوان عاملِ درونى موجب گمراهى و شقاوت انسان مى شوند.وچنان که گفتیم منظور از حب نفس مذموم این نفس می باشد.
راه مقاومت در برابر نفس و محبت آن؛ این است که انسان با تدبر و عاقبت اندیشی نسبت به گناهان و عواقب آن و یاد مداوم مرگ و قیامت خود را خالص نموده به تدریج عاشق خدا شود و رضایت و دوست داشتن خدا را در هر کاری در نظر بگیرد و بداند که تمام خواسته ها و آرزوها و سعادت دنیا و آخرت او در کسب رضایت و محبت خداوند است. چنین انسانی در تمام زندگی اش دنبال رضایت خداوند است و این موضوع به فلسفه زندگی برایش تبدیل می شود. آنگاه رضایت خدای تعالی را در هر کاری در نظر خواهد داشت و اگر نفس اماره از او کاری که بر خلاف رضایت خدا است, بخواهد به دلیل اینکه خدا راضی نیست, انجام نخواهد داد و با قدرت گرفتن از خداوند, در مقابل نفس کم نمی آورد. واگر این طور شد محبت خدا جایگزین تمامی محبت ها می شود و تنها چیزهایی را دوست خواهد داشت که در راستای محبت الهی باشد.
نکته شایان توجه این که اصل وجود نیروى شهوت و غضب و واهمه در نفس آدمى، حکیمانه و بجاست، این سه نیرو مى توانند موجب بقاء زندگى انسان و ابزارهاى مفید و سودمندى براى سامان دهى امور زندگى باشند به شرط آن که این سه نیرو تحت نظارت و مدیریّت عقل، وحى و فطرت وظایف خود را انجام دهند و در زندگى انسان نقش آفرینى کنند.
تنها عاملى که مى تواند در برابر سرکش ها و تجاوزهاى نفس امّاره ایستادگى کرده و آن را مهار نماید قدرت ایمان به خداوند و تقویت اراده و عقل است. چنان که از زبان حضرت یوسف(علیه السلام) مى خوانیم:
«وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ»یوسف ، آیه 53.
«و من نفس خود را تبرئه نمى کنم، چرا که نفس قطعا به بدى امر مى کند».
نفس اماره در واقع مرتبه ای از نفس است که زشتى ها و گناهان و بدى ها را در نفس انسان زینت داده و آن را براى انسان جذّاب و دوست داشتنى جلوه مى دهد.
هنگامى که هوس هاى سرکش بر روح و فکر انسان چیره مى شود، زشت ترین جنایات همچون کشتن و آزار رساندن به دیگران را در نظر انسان زینت مى دهد چنان که در مورد برادران یوسف اتفاق افتاد.
همیشه تمایل افراطى به ویژه هنگامى که توأم با رذایل اخلاقى شود، پرده اى بر حس تشخیص انسان مى افکند و حقایق را در نظر او دگرگون جلوه مى دهد.
نکته شایان توجه این است که نفس امّاره راه نفوذ شیطان در درون آدمى است. به بیان دیگر نفس امّاره پذیراى وسوسه گرى شیطان و اجراکننده دستورات او در نفس آدمى است، بنابراین شیطان به عنوان عامل بیرونى و نفس اماره به عنوان عاملِ درونى موجب گمراهى و شقاوت انسان مى شوند.وچنان که گفتیم منظور از حب نفس مذموم این نفس می باشد.
راه مقاومت در برابر نفس و محبت آن؛ این است که انسان با تدبر و عاقبت اندیشی نسبت به گناهان و عواقب آن و یاد مداوم مرگ و قیامت خود را خالص نموده به تدریج عاشق خدا شود و رضایت و دوست داشتن خدا را در هر کاری در نظر بگیرد و بداند که تمام خواسته ها و آرزوها و سعادت دنیا و آخرت او در کسب رضایت و محبت خداوند است. چنین انسانی در تمام زندگی اش دنبال رضایت خداوند است و این موضوع به فلسفه زندگی برایش تبدیل می شود. آنگاه رضایت خدای تعالی را در هر کاری در نظر خواهد داشت و اگر نفس اماره از او کاری که بر خلاف رضایت خدا است, بخواهد به دلیل اینکه خدا راضی نیست, انجام نخواهد داد و با قدرت گرفتن از خداوند, در مقابل نفس کم نمی آورد. واگر این طور شد محبت خدا جایگزین تمامی محبت ها می شود و تنها چیزهایی را دوست خواهد داشت که در راستای محبت الهی باشد.