۱۳۹۳/۰۴/۳۰
–
۱۳۵ بازدید
چرا داعش با صهیونیستها نمیجنگد؟
یدالله جوانی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: با شروع حمله ددمنشانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه در ماه مبارک رمضان و به خاک و خون کشیده شدن زنان و کودکان فلسطینی، سؤالات زیادی در خصوص مواضع و رویکردهای فرقه داعش در قبال جنگ غزه مطرح شده است. به طور قطع پاسخ به این سؤالات، پرده از ماهیت واقعی این جریان برمیدارد؛ سؤالاتی از قبیل:
1- چرا داعش علیه رژیم صهیونیستی اعلام جهاد نمیکند و مجاهدانش را روانه غزه نمیکند؟
2- چرا داعش غزه و کرانه باختری را ارض جهاد اعلام نمیکند؟
3- چرا مدعی خلافت اسلامی، از مسلمانان جهان نمیخواهد به فلسطینیها برای جنگ با صهیونیستها کمکهای مالی و تسلیحاتی کنند؟
4- چرا داعش علیه کسانی بسیج شده است که طی سه دهه گذشته، علیه امریکاییها و صهیونیستها دست به مبارزه زدهاند و بیشترین ضربهها را بر پیکر صهیونیستها وارد ساختهاند؟
5- داعشیها و مدعیان برپایی خلافت اسلامی،مواضع کنونی خود را در قبال جنایات صهیونیستها در غزه و کشتار وحشیانه آنان چگونه توجیه میکنند؟
6- سوریه تنها کشور عربی است که از ابتدای شکلگیری رژیم نامشروع صهیونیستی در سرزمینهای اشغال شده فلسطین تا به امروز، نه تنها این رژیم را به رسمیت نشناخته، بلکه همواره حامی و پشتیبان مبارزان و مجاهدان فلسطینی در نبرد با صهیونیستها بوده است. چرا و با چه دلایلی داعشیها طی 40 ماه گذشته و با اعلام سوریه به عنوان ارض جهاد، بیشترین فشارها را به حکومت سوریه با هدف فروریختن آن وارد ساختند؟
7- حزبالله لبنان تنها جریان اسلامی است که در طول حیاتش بیشترین ضربهها را بر پیکر رژیم صهیونیستی وارد ساخته و موازنه قوا در منطقه را به ضرر رژیم صهیونیستی تغییر داده، چرا داعشیها مبارزه با حزبالله را در دستور کار قرار دادهاند؟
8- از نظر زمانی، چه رابطهای بین حمله گسترده هوایی، دریایی و زمینی علیه غزه از سوی صهیونیستها، با تحولات در سوریه و عراق وجود دارد؟
تمامی سؤالات مذکور و دیگر سؤالات مشابه را میتوان در یک سؤال خلاصه کرد و آن اینکه، چرا داعشیها به جای جنگ با صهیونیستها و اربابانشان، به مسلمانکشی و برادرکشی روی آوردهاند؟
از آنجا که این سؤالات از داعشیها و مدعیان خلافت اسلامی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی رو به فزونی یافته، به ناچار این گروه در صدد پاسخ برآمده که نمونههایی از این پاسخها عبارتند از:
الف- تا زمانی که مبارزه با «افراد مرتد و منافق» پایان نیابد، آنها مأمور جنگ با اسرائیل و یهودیان نخواهند بود!
ب- بهترین پاسخ در قرآن آمده است، جایی که خداوند در مورد دشمن نزدیک که همان منافقان هستند صحبت میکند و میگوید که آنها از کافران خطرناکترند!
ج- قرآن کریم به ما دستور داده است ما با دشمن نزدیک بجنگیم!
د- قرآن کریم به ما دستور نداده است با اسرائیل بجنگیم!
هـ- فلسطین را حضرت مسیح آزاد خواهد کرد و ما جنگی با اسرائیل نداریم!
و- حتی صلاحالدین ایوبی اول شیعیان را قتل عام کرد و پس از براندازی حکومت علویها در مصر، راهی فلسطین شد!
از مجموعه پاسخهای داعشیها میتوان دریافت که آنان میگویند، جنگ با دشمن نزدیک (منافقان و مرتدها)، در اولویت است و پس از نابودی این دشمنان نزدیک، باید سراغ دشمن اصلی رفت. برخی از عناصر این فرقه تکفیری، جنگ با دشمنان نزدیک را «جهاد اصغر» و جنگ با دنیای غرب و امریکا را «جهاد اکبر» نامگذاری و جهاد اصغر را مقدمه جهاد اکبر معرفی میکنند.
این نوع توجیهات در پاسخ به سؤالات مذکور مبنی بر دلیل نجنگیدن داعشیها و القاعده و دیگر گروههای همسو با صهیونیستها آن هم در زمانی که رژیم جعلی و اشغالگر قدس شریف، بیرحمانه مسلمانان فلسطینی را به خاک و خون میکشد و طی کمتر از دو هفته بیش از 350نفر را به شهادت رسانده و بیش از 2 هزار نفر را زخمی کرده، برگرفته از نقشه کلی و طرح هفت مرحلهای این فرقه برای برپایی خلافت اسلامی و رسیدن به یک قدرت برتر جهانی است؛ طرح هفت مرحلهای که «فوادحسین»، روزنامهنگار اردنی و همسلولی «ابومصعب الزرقاوی» در زندان، در کتاب «زرقاوی نسل دوم القاعده» از آن پردهبرداری میکند. زرقاوی رهبر مقتول القاعده در عراق بود و هم او بود که زمینههای شکلگیری داعش را در عراق فراهم ساخت. بر اساس این طرح هفت مرحلهای، در مرحله چهارم باید حکومتهای منفور عرب را فروریخت و در مرحله پنجم با برپایی خلافت اسلامی، مقدمات را برای رویارویی بزرگ یا همان جهاد اکبر با غرب فراهم ساخت! و مرحله هفتم به یک قدرت برتر جهانی تبدیل شد.
اکنون عمده حکومتهای عرب بر سر قدرت هستند، لکن داعش اعلام خلافت اسلامی کرده و برای ابوبکر البغدادی بیعت میگیرد. جالب آن است که داعشیها زمانی نجنگیدن با صهیونیستها را توجیه میکنند که در مناطق تحت اشغال خود در سوریه و عراق اعلام خلافت کرده و به زعم خود به اجرای شریعت پرداختهاند. این فرقه اکنون با عنوان خلافت اسلامی، به برادرکشی و مسلمانکشی میپردازد و مبارزه نکردن با صهیونیستها را آنگونه که آمد، توجیه میکند. آیا این توجیهات را میتوان پذیرفت؟ در این باره گفتنیهایی است و از آن جمله:
1- در طرح هفت مرحلهای القاعده، باید تمامی حکومتهای فاسد و منفور عرب و در رأس آنها آلسعود را فروریخت و سپس در سرزمینهای اسلامی تشکیل خلافت اسلامی داد. اکنون سؤال این است که همین حکومتهای عربی مانند عربستان، قطر، اردن و… در به قدرت رساندن داعشیها، چه نقشی را ایفا کردهاند. اگر پولهای عربستان و قطر نبود، اگر کمکهای اردن و ترکیه نبود، آیا اکنون ابوبکر البغدادی با تسلط بر موصل، میتوانست اعلام خلافت کند؟
2- طی چهل ماه گذشته و از زمان بحرانآفرینی داعشیها در سوریه، نقش حمایتی امریکاییها و کشورهای اروپایی به صورت آشکار و نقش صهیونیستها به صورت آشکار و پنهان در تقویت این گروه چگونه قابلتوجیه است. سلاحهای مدرن و پیشرفتهای که اینها در سوریه مورد استفاده قرار دادند، از کجا و چگونه تأمین شد؟
3- داعشیها میگویند تا زمانی که مبارزه با افراد مرتد و منافق پایان نیابد، آنها مأموریت جنگ با اسرائیل و یهودیان ندارند و در جای دیگر استدلال میکنند که قرآن گفته منافقان خطرناکتر از کفار هستند. حرف درستی است که منافقان از کفار خطرناکتر هستند، لکن در این میان،منافقان امت اسلامی چه کسانی هستند؟ منافقان از نظر قرآن کسانی هستند که در میان اهل ایمان تظاهر به مؤمن بودن میکنند ولی در خفا با دشمنان اصلی مسلمانان برای ضربه زدن به اهل ایمان ارتباط برقرار میکنند. بر این اساس، آیا حکومتی چون حکومت سوریه و فردی چون بشاراسد منافق امت اسلامی است، در حالی که این حکومت طی چندین دهه گذشته با تمام توان در مقابل امریکاییها و صهیونیستها ایستاده، یا حکومتهایی چون آل سعود در عربستان و دیگر آلها در قطر، اردن، امارات و… منافقان امت اسلامی هستند که از یک طرف دم از اسلام میزنند و از طرف دیگر با امریکاییها و صهیونیستها ارتباط همهجانبه دارند؟ اگر منافقین امت اسلام گروه دوم هستند، چگونه است که داعشیهای مدعی جنگ با منافقین با کمک همین منافقین و دشمنان اصلی (امریکا و رژیم صهیونیستی)، به جنگ با حکومت سوریه رفتند؟
4- داعشیها جنگ علیه شیعه را با متهمسازی به شرک و ارتداد و نفاق، بر جنگ با صهیونیستهای خونآشام ترجیح میدهند و میگویند اول باید این منافقین و مشرکین را از سر راه برداشت و سپس به جنگ با دشمن اصلی رفت! اولاً با چه ملاک و بر چه مبنایی اینها شیعه را مرتد و منافق معرفی میکنند، ثانیاً از نظر این فرقه، ایستادگی همهجانبه شیعیان طی 37 سال گذشته با محوریت جمهوری اسلامی در برابر امریکا و رژیم صهیونیستی چگونه توجیه میشود. صهیونیستها و امریکاییها، اکنون تهدید اصلی خودشان را جمهوری اسلامی، حزبالله لبنان و دیگر گروههای محور مقاومت معرفی میکنند. چگونه است که اینها برای جهاد اکبر (جنگ با غرب و صهیونیسم)، جهاد اصغرشان را متوجه دشمنان اصلی کردهاند؟ امروز، همه میدانند حامی اصلی و واقعی مقاومت فلسطینی در غزه جمهوری اسلامی ایران است. امروزه همه میدانند که اگر کمکهای جمهوری اسلامی نبود، هرگز صهیونیستها در جنگهای 33 روزه، 24 روزه، هشت روزه و جنگ جاری طعم تلخ شکست را نمیچشیدند. آری تأمل در آنچه آمد، نشان میدهد که دلیل نجنگیدن داعشیها با رژیم صهیونیستی، ریشه در ماهیت واقعی آنان دارد؛ ماهیتی که هرگز آنان را در برابر صهیونیستها قرار نمیدهد. این ماهیت از قبل افشا شده را ، اخیراً «ادوارد اسنودن» کارمند سابق آژانس امنیت ملی امریکا و افشاگر اسناد طبقهبندی این آژانس، اینگونه برملا میسازد که: «ابوبکر البغدادی رهبر داعش، ساخته و پرداخته همکاریهای امنیتی میان سازمان اطلاعات انگلیس، امریکا و سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) است.» اسنودن میگوید: «همکاری این سه سازمان شرایط را برای ظهور پدیدهای به نام دولت اسلامی عراق و شام پدید آورد.» به گفته اسنودن، این سه سازمان، شبکهای تروریستی را پدید آوردند که توانایی جذب افراد تندرو و افراطی از سراسر جهان را داشته باشد و این طرح از نقشههای پیشین انگلستان برای حمایت از اسرائیل است! واقعیات صحنه، گفتههای اسنودن را تأیید میکند زیرا داعش محور مقاومت در منطقه را نشانه رفته است. این مقاومت است که خواب را از چشمان صهیونیستها و اربابانشان گرفته و اکنون داعشیها با تمام توان به کمک استکبار و صهیونیسم بینالمللی شتافتهاند.
1- چرا داعش علیه رژیم صهیونیستی اعلام جهاد نمیکند و مجاهدانش را روانه غزه نمیکند؟
2- چرا داعش غزه و کرانه باختری را ارض جهاد اعلام نمیکند؟
3- چرا مدعی خلافت اسلامی، از مسلمانان جهان نمیخواهد به فلسطینیها برای جنگ با صهیونیستها کمکهای مالی و تسلیحاتی کنند؟
4- چرا داعش علیه کسانی بسیج شده است که طی سه دهه گذشته، علیه امریکاییها و صهیونیستها دست به مبارزه زدهاند و بیشترین ضربهها را بر پیکر صهیونیستها وارد ساختهاند؟
5- داعشیها و مدعیان برپایی خلافت اسلامی،مواضع کنونی خود را در قبال جنایات صهیونیستها در غزه و کشتار وحشیانه آنان چگونه توجیه میکنند؟
6- سوریه تنها کشور عربی است که از ابتدای شکلگیری رژیم نامشروع صهیونیستی در سرزمینهای اشغال شده فلسطین تا به امروز، نه تنها این رژیم را به رسمیت نشناخته، بلکه همواره حامی و پشتیبان مبارزان و مجاهدان فلسطینی در نبرد با صهیونیستها بوده است. چرا و با چه دلایلی داعشیها طی 40 ماه گذشته و با اعلام سوریه به عنوان ارض جهاد، بیشترین فشارها را به حکومت سوریه با هدف فروریختن آن وارد ساختند؟
7- حزبالله لبنان تنها جریان اسلامی است که در طول حیاتش بیشترین ضربهها را بر پیکر رژیم صهیونیستی وارد ساخته و موازنه قوا در منطقه را به ضرر رژیم صهیونیستی تغییر داده، چرا داعشیها مبارزه با حزبالله را در دستور کار قرار دادهاند؟
8- از نظر زمانی، چه رابطهای بین حمله گسترده هوایی، دریایی و زمینی علیه غزه از سوی صهیونیستها، با تحولات در سوریه و عراق وجود دارد؟
تمامی سؤالات مذکور و دیگر سؤالات مشابه را میتوان در یک سؤال خلاصه کرد و آن اینکه، چرا داعشیها به جای جنگ با صهیونیستها و اربابانشان، به مسلمانکشی و برادرکشی روی آوردهاند؟
از آنجا که این سؤالات از داعشیها و مدعیان خلافت اسلامی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی رو به فزونی یافته، به ناچار این گروه در صدد پاسخ برآمده که نمونههایی از این پاسخها عبارتند از:
الف- تا زمانی که مبارزه با «افراد مرتد و منافق» پایان نیابد، آنها مأمور جنگ با اسرائیل و یهودیان نخواهند بود!
ب- بهترین پاسخ در قرآن آمده است، جایی که خداوند در مورد دشمن نزدیک که همان منافقان هستند صحبت میکند و میگوید که آنها از کافران خطرناکترند!
ج- قرآن کریم به ما دستور داده است ما با دشمن نزدیک بجنگیم!
د- قرآن کریم به ما دستور نداده است با اسرائیل بجنگیم!
هـ- فلسطین را حضرت مسیح آزاد خواهد کرد و ما جنگی با اسرائیل نداریم!
و- حتی صلاحالدین ایوبی اول شیعیان را قتل عام کرد و پس از براندازی حکومت علویها در مصر، راهی فلسطین شد!
از مجموعه پاسخهای داعشیها میتوان دریافت که آنان میگویند، جنگ با دشمن نزدیک (منافقان و مرتدها)، در اولویت است و پس از نابودی این دشمنان نزدیک، باید سراغ دشمن اصلی رفت. برخی از عناصر این فرقه تکفیری، جنگ با دشمنان نزدیک را «جهاد اصغر» و جنگ با دنیای غرب و امریکا را «جهاد اکبر» نامگذاری و جهاد اصغر را مقدمه جهاد اکبر معرفی میکنند.
این نوع توجیهات در پاسخ به سؤالات مذکور مبنی بر دلیل نجنگیدن داعشیها و القاعده و دیگر گروههای همسو با صهیونیستها آن هم در زمانی که رژیم جعلی و اشغالگر قدس شریف، بیرحمانه مسلمانان فلسطینی را به خاک و خون میکشد و طی کمتر از دو هفته بیش از 350نفر را به شهادت رسانده و بیش از 2 هزار نفر را زخمی کرده، برگرفته از نقشه کلی و طرح هفت مرحلهای این فرقه برای برپایی خلافت اسلامی و رسیدن به یک قدرت برتر جهانی است؛ طرح هفت مرحلهای که «فوادحسین»، روزنامهنگار اردنی و همسلولی «ابومصعب الزرقاوی» در زندان، در کتاب «زرقاوی نسل دوم القاعده» از آن پردهبرداری میکند. زرقاوی رهبر مقتول القاعده در عراق بود و هم او بود که زمینههای شکلگیری داعش را در عراق فراهم ساخت. بر اساس این طرح هفت مرحلهای، در مرحله چهارم باید حکومتهای منفور عرب را فروریخت و در مرحله پنجم با برپایی خلافت اسلامی، مقدمات را برای رویارویی بزرگ یا همان جهاد اکبر با غرب فراهم ساخت! و مرحله هفتم به یک قدرت برتر جهانی تبدیل شد.
اکنون عمده حکومتهای عرب بر سر قدرت هستند، لکن داعش اعلام خلافت اسلامی کرده و برای ابوبکر البغدادی بیعت میگیرد. جالب آن است که داعشیها زمانی نجنگیدن با صهیونیستها را توجیه میکنند که در مناطق تحت اشغال خود در سوریه و عراق اعلام خلافت کرده و به زعم خود به اجرای شریعت پرداختهاند. این فرقه اکنون با عنوان خلافت اسلامی، به برادرکشی و مسلمانکشی میپردازد و مبارزه نکردن با صهیونیستها را آنگونه که آمد، توجیه میکند. آیا این توجیهات را میتوان پذیرفت؟ در این باره گفتنیهایی است و از آن جمله:
1- در طرح هفت مرحلهای القاعده، باید تمامی حکومتهای فاسد و منفور عرب و در رأس آنها آلسعود را فروریخت و سپس در سرزمینهای اسلامی تشکیل خلافت اسلامی داد. اکنون سؤال این است که همین حکومتهای عربی مانند عربستان، قطر، اردن و… در به قدرت رساندن داعشیها، چه نقشی را ایفا کردهاند. اگر پولهای عربستان و قطر نبود، اگر کمکهای اردن و ترکیه نبود، آیا اکنون ابوبکر البغدادی با تسلط بر موصل، میتوانست اعلام خلافت کند؟
2- طی چهل ماه گذشته و از زمان بحرانآفرینی داعشیها در سوریه، نقش حمایتی امریکاییها و کشورهای اروپایی به صورت آشکار و نقش صهیونیستها به صورت آشکار و پنهان در تقویت این گروه چگونه قابلتوجیه است. سلاحهای مدرن و پیشرفتهای که اینها در سوریه مورد استفاده قرار دادند، از کجا و چگونه تأمین شد؟
3- داعشیها میگویند تا زمانی که مبارزه با افراد مرتد و منافق پایان نیابد، آنها مأموریت جنگ با اسرائیل و یهودیان ندارند و در جای دیگر استدلال میکنند که قرآن گفته منافقان خطرناکتر از کفار هستند. حرف درستی است که منافقان از کفار خطرناکتر هستند، لکن در این میان،منافقان امت اسلامی چه کسانی هستند؟ منافقان از نظر قرآن کسانی هستند که در میان اهل ایمان تظاهر به مؤمن بودن میکنند ولی در خفا با دشمنان اصلی مسلمانان برای ضربه زدن به اهل ایمان ارتباط برقرار میکنند. بر این اساس، آیا حکومتی چون حکومت سوریه و فردی چون بشاراسد منافق امت اسلامی است، در حالی که این حکومت طی چندین دهه گذشته با تمام توان در مقابل امریکاییها و صهیونیستها ایستاده، یا حکومتهایی چون آل سعود در عربستان و دیگر آلها در قطر، اردن، امارات و… منافقان امت اسلامی هستند که از یک طرف دم از اسلام میزنند و از طرف دیگر با امریکاییها و صهیونیستها ارتباط همهجانبه دارند؟ اگر منافقین امت اسلام گروه دوم هستند، چگونه است که داعشیهای مدعی جنگ با منافقین با کمک همین منافقین و دشمنان اصلی (امریکا و رژیم صهیونیستی)، به جنگ با حکومت سوریه رفتند؟
4- داعشیها جنگ علیه شیعه را با متهمسازی به شرک و ارتداد و نفاق، بر جنگ با صهیونیستهای خونآشام ترجیح میدهند و میگویند اول باید این منافقین و مشرکین را از سر راه برداشت و سپس به جنگ با دشمن اصلی رفت! اولاً با چه ملاک و بر چه مبنایی اینها شیعه را مرتد و منافق معرفی میکنند، ثانیاً از نظر این فرقه، ایستادگی همهجانبه شیعیان طی 37 سال گذشته با محوریت جمهوری اسلامی در برابر امریکا و رژیم صهیونیستی چگونه توجیه میشود. صهیونیستها و امریکاییها، اکنون تهدید اصلی خودشان را جمهوری اسلامی، حزبالله لبنان و دیگر گروههای محور مقاومت معرفی میکنند. چگونه است که اینها برای جهاد اکبر (جنگ با غرب و صهیونیسم)، جهاد اصغرشان را متوجه دشمنان اصلی کردهاند؟ امروز، همه میدانند حامی اصلی و واقعی مقاومت فلسطینی در غزه جمهوری اسلامی ایران است. امروزه همه میدانند که اگر کمکهای جمهوری اسلامی نبود، هرگز صهیونیستها در جنگهای 33 روزه، 24 روزه، هشت روزه و جنگ جاری طعم تلخ شکست را نمیچشیدند. آری تأمل در آنچه آمد، نشان میدهد که دلیل نجنگیدن داعشیها با رژیم صهیونیستی، ریشه در ماهیت واقعی آنان دارد؛ ماهیتی که هرگز آنان را در برابر صهیونیستها قرار نمیدهد. این ماهیت از قبل افشا شده را ، اخیراً «ادوارد اسنودن» کارمند سابق آژانس امنیت ملی امریکا و افشاگر اسناد طبقهبندی این آژانس، اینگونه برملا میسازد که: «ابوبکر البغدادی رهبر داعش، ساخته و پرداخته همکاریهای امنیتی میان سازمان اطلاعات انگلیس، امریکا و سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) است.» اسنودن میگوید: «همکاری این سه سازمان شرایط را برای ظهور پدیدهای به نام دولت اسلامی عراق و شام پدید آورد.» به گفته اسنودن، این سه سازمان، شبکهای تروریستی را پدید آوردند که توانایی جذب افراد تندرو و افراطی از سراسر جهان را داشته باشد و این طرح از نقشههای پیشین انگلستان برای حمایت از اسرائیل است! واقعیات صحنه، گفتههای اسنودن را تأیید میکند زیرا داعش محور مقاومت در منطقه را نشانه رفته است. این مقاومت است که خواب را از چشمان صهیونیستها و اربابانشان گرفته و اکنون داعشیها با تمام توان به کمک استکبار و صهیونیسم بینالمللی شتافتهاند.