۱۳۹۵/۰۲/۲۴
–
۲۶۶۷ بازدید
الف) دخالت سپاه در اقتصاد:
در این مورد جواب شما منفی است.خیر حضرت امام مخالفتی با دخالت سپاه در فعالیت های اقتصادی و ورود به عرصه سازندگی نداشت. توضیح اینکه برابر اصل 147 قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی نیروهای مسلح موظفند که با حفظ آمادگی رزمی خود در برنامه های اقتصادی اجتماعی و فرهنگی دولت جمهوری اسلامی مشارکت کنند، که در همین دوران اول انقلاب و دوران جنگ تلاش های گسترده ای را سپاه از ابتدا انجام می داد تا بتواند در کنار برقراری امنیت و پدافند داخلی در امر توسعه هم تلاش هایی را داشته باشد. ولی گستردگی فعالیت های سازندگی سپاه بعد از جنگ بود که با تشکیل قرارگاه سازندگی تلاش های گسترده ای را در زمینه راه سازی خطوط انتقال آب و گاز و اسکله سازی، ساختمان سازی، صنعت، کشاورزی و سد سازی، حمل و نقل دریایی و فعالیت های دیگری که احساس نیاز می شد را انجام داده است. با تشکیل بسیج سازندگی به فرمان مقام معظم رهبری در نیروی مقاومت بسیج شکل دیگری از همکاری سپاه و بسیج در امر سازندگی کشور انجام شد. در همین بخش لازم است به فعالیت های امدادرسانی که سپاه در حوادث غیر مترقبه انجام داده است اشاره ای کرد. زلزله های رودبار و منجیل و زلزله های کوچکی که در سال های مختلف به وقوع پیوست، در خراسان، اردبیل، قزوین و جاهای دیگر و به خصوص در حادثه دلخراش زلزله بم، سپاه توانست در همان ساعات اولیه با حضور گسترده و سریع خود و مدیریت کردن بحرانی که به وجود آمده بود و به خصوص با ایجاد پل هوایی بین بم و سایر شهرها انتقال مجروحین و بعد از آن آوار برداری و کمک در امدادرسانی به مردم تلاش چشمگیری را انجام دهد. قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء نیز در پروژه هایی وارد می شود که اولاً برای کشور اهمیت حیاتی داشته باشد و ثانیاً سایر شرکت ها از انجام دادن آن عاجز بوده و یا با شرایط مالی چندین برابر حاضر به انجام آن باشند.
ب) دخالت سپاه در سیاست:
در این مورد جواب شما مثبت است بدین صورت که حضرت امام ورود سپاه به عرصه حزب و بازی های سیاسی را ممنوع دانسته است. توضیح اینکه حضرت امام بعنوان بزرگ منادی اسلام سیاسی در دنیای کنونی، از اسلامی سخن گفتند که می تواند تمام سعادات دنیوی و اخروی بشر را تامین و او را به نیک روزی رهنمون گردد در حال که تا قبل از ایشان اسلام به عنوان دینی مطرح بود که تنها به بعد فردی افراد جامعه توجه کرده و نسبت به زندگی اجتماعی آنان فاقد برنامه می باشد و هر چه هست باید در دنیای شرق و غرب جستجو و از آن تبعیت نمود. امام در جایی صریحا قسم یاد کرده و می فرمایند:« و اللَّه اسلام تمامش سیاست است » (صحیفه امام ج 1 ص 270).
ایشان شعار جدایی دین از سیاست را شعاری استعماری دانسته و ابراز می دارند:«شعار سیاست از دین جداست، از تبلیغات استعمارى است،که مى خواهند ملت هاى مسلمان را از دخالت در سرنوشت خویش باز دارند. در احکام مقدس اسلام، بیش از امور عبادى در امور سیاسى و اجتماعى بحث شده است» و بر این ادعای خود به سیره نبوی اشاره و تاکید می دارند:«روش پیامبر اسلام نسبت به امور داخلى مسلمین و امور خارجى آن ها، نشان مى دهد، که یکى از مسئولیت هاى بزرگ شخص رسول اکرم (ص) مبارزات سیاسى آن حضرت است» (صحیفه امام ج 5 ص 185).
حضرت امام، قویا بر این باورند که اسلام قبل از این که دینی معنوی و عبادی باشد دینی سیاسی است:«اسلام دین سیاست است قبل از اینکه دین معنویات باشد» (صحیفه امام ج 6 ص467). ایشان در جایی دیگر موضوع دخالت در امر سیاست را از آموزه های تمام انبیاء الهی دانسته و فرموده اند:« مسئله دخالت در سیاست در رأس تعلیمات انبیاست» (صحیفه امام ج 15 ص 213).
اما نکته ای که در این میان مورد توجه و امعان نظر است این که امام ورود و دخالت در سیاست را بر حسب طبقات اجتماعی، متفاوت می دانند بگونه ای که این امر را برای علما از واجبات، برای نیروهای مسلح (اعم از ارتش، سپاه، بسیج و سایر نیروهای نظامی و انتظامی)، را ممنوع و غیرشرعی دانسته اند. آنچه در اندیشه سیاسی امام قابل توجه است این که امام اصل آگاهی سیاسی را برای تمامی طبقات و گروه های اجتماعی امری لازم و ضروری می دانند اما نسبت به برخی از گروه ها که نقش آن دارای حساسیت ویژه ای می باشد مانند نیروهای مسلح؛ آنان را از ورود و دخالت در مباحث سیاسی و هرگونه تحزب منع نموده اند در عین حالی که بر آگاهی سیاسی نسبت به ایشان تاکید دارند.
ایشان خطاب به نیروهای مسلح می فرمایند:« قواى مسلح از هر قشرى که هستند، در حالى که باید داراى دید سیاسى باشند و هرگز کورکورانه عمل نکنند، نباید در امورى که سیاست بازان در آن دخالت دارند داخل شوند» ( صحیفه امام ج 14 ص 71). ایشان در ذیل همان سخن، به دلایل این امر اشاره و فرموده اند:« زیرا اگر در امور سیاسى وارد شوند:
1. کسانى که در فن سیاست ورزیده شده اند بین آنان اختلاف ایجاد کرده.
2. هر گروه از آنان را به یک طرف کشیده و شیرازه ارتش … از بنیان به هم مى زنند.
3. نتیجه نهایى خود را که اسارت کشور است به دست مى آورند.
4. از خدمت به میهن عزیز خود بازمانده.
5. به سوى شرق یا غرب کشیده خواهید شد.
6. شما را به یک گروه نزدیک و از یک گروه دور مى سازد و شما را نسبت به یک قشر ملت بدبین مى کند.»
امام با دید الهی و فرانگری که نسبت به مسایل مختلف داشتند حتی در پایان عمر شریف خود نیز از این موضوع غافل نگشته و در وصیت نامه الهی – سیاسی خود بر عدم ورود و دخالت قوای مسلح در مباحث سیاسی و پرهیز از هرگونه تحزب تاکید نموده و بیان می دارند که:«وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همانطور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروه ها و جبههها است به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر این ها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازی های سیاسی دور نگه دارند. در این صورت میتوانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند» (وصیت نامه امام بخش ل).
بنابراین می توان گفت امام به خاطر حفظ منافع و امنیت کشور، دخالت نیروهای نظامی و انتظامی و به تعبیری کلیه قوای مسلح کشور در احزاب سیاسی و بازی های سیاسی را به صلاح ندانسته و آنان را از این امر، شدیدا برحذر داشته اند هر چند آگاهی سیاسی برای این نیروها، امری اجتناب ناپذیر می باشد. برای تکمیل جواب، پاسخ حجت الاسلام «علی سعیدی» نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران به نامه چندی پیش قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره) که در آن شبهاتی درباره عملکرد سپاه و بسیج در قبال حوادث پس از انتخابات مطرح شده بود، خدمتتان ارائه می شود:
«1- بسیاری از مسائلی که در فضای سیاسی جامعه در مورد سپاه و بسیج از سوی برخی گروه های سیاسی مطرح می گردد بر این مبنا استوار است که سپاه یک نیروی صرفاً نظامی بوده و غیر از نظامی گری هیچ گونه نقش دیگری را نباید ایفا نماید. صدر نامه شما که در آن نسبت به موضع گیری های فرماندهان، روحانیون و مسئولان عقیدتی سیاسی و اینجانب ایراد وارد شده، متأثر از همین دیدگاه است. آیا واقعاً سپاه یک سازمان انقلابی صرفاً نظامی است؟! اگر چنین است پس این تهدیدات غیرنظامی با ماهیت نیمه سخت و نرم علیه انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و آرمان های حضرت امام (ره) را چه کسی باید پاسخگو باشد؟! آیا سپاه برای مقابله با تهدیدات، دارای رسالت، مأموریت و وظیفه نمی باشد؟! رجوع به قانون پاسخ این سوالات را می دهد؛ برابر نص صریح قانون اساسی، (اصل 150) فلسفه وجودی و ماندگاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی «نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن» است. شک نمی توان کرد که ایفای این نقش و مأموریت مستلزم شناخت و بصیرت خانواده بزرگ سپاه (سپاه و بسیج) از انقلاب، دستاوردهای ارزشمند آن، آسیب ها و تهدیداتی که متوجه آن بوده و یا خواهد بود، راه های مقابله با مخاطرات و تهدیدات و همچنین هوشیاری و آمادگی مستمر، عالمانه و موثر برای دفاع همه جانبه در عرصه های مختلف است. همین خصوصیت، سپاه را از نیروهای مسلح متمایز می کند.
2- به استناد فصل اول اساسنامه سپاه پاسداران مصوب (15/6/1361) مجلس شورای اسلامی، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نهادی است تحت فرماندهی عالی رهبر معظم انقلاب که هدف آن نگهبانی از انقلاب اسلامی، دستاوردهای آن و کوشش مستمر در راه تحقق آرمان های الهی و گسترش حاکمیت قانون طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران و تقویت بنیه دفاعی جمهوری اسلامی از طریق همکاری با سایر نیروهای مسلح و آموزش نظامی وسازماندهی نیروهای مردمی می باشد.»
3- بر اساس قوانین (قانون اساسی و قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی)، نیروهای مسلح و از جمله سپاه تحت فرماندهی معظم کل قوا بوده و تدابیر معظم له در خصوص این نیروها در حکم قانون می باشد. در سند رسالت سپاه که به تصویب فرماندهی معظم کل قوا رسیده و به سپاه پاسداران ابلاغ شده، بر دفاع از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن در برابر تهدیدات سه گانه سخت، نیمه سخت و نرم به عنوان رسالت سپاه تصریح شده است.
فصل دوم اساسنامه سپاه پاسداران در قالب 10 ماده و دو تبصره به تشریح مأموریت سپاه، حیطه و چگونگی انجام آن اشاره دارد و «مبارزه قانونی با عوامل و جریان هایی که در صدد خراب کاری، براندازی نظام جمهوری اسلامی و یا اقدام علیه انقلاب اسلامی ایران می باشند»، «مبارزه قانونی با عواملی که با توسل به قوه قهریه درصدد نفی حاکمیت قوانین جمهوری اسلامی باشند»، «پرورش و آموزش اعضاء سپاه طبق تعالیم و موازین اسلامی مبتنی بر رهنمودهای ولایت فقیه در زمینه های عقیدتی، سیاسی و نظامی در جهت کسب توان لازم به منظور انجام مأموریت های محوله» و «برنامه ریزی، سازماندهی، اداره و فرماندهی و اجرای آموزش های عقیدتی، سیاسی و نظامی اعضاء بسیج مستضعفین بر طبق موازین اسلامی» از جمله مقرره های این فصل هستند.
4- به استناد مفاد حکم انتصاب به عنوان نماینده ولی فقیه در سپاه اولویت های ماموریت اینجانب در تصدی این مسئولیت، تعمیق معرفت دینی و ارتقای بصیرت سیاسی آحاد سپاه و بسیج است.
5- ماده 27 اساسنامه و مأموریت و وظایف مصوب دفتر (معاونت) سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه به اشراف خبری – تحلیلی بر محیط داخلی، منطقه ای و بین المللی، آگاه سازی سیاسی و اطلاع رسانی، ارتقای سطح معرفت و بصیرت سیاسی گستره مأموریتی سپاه به بهره گیری از شیوه ها و ساز و کارها در راستای عمق بخشی آگاهی ها و ارتقای بینش و بصیرت سیاسی است.
با توجه به آنچه به طور مختصر در خصوص رسالت سپاه و نقش نمایندگی ولی فقیه در سپاه ذکر گردید، باید کار ویژه های سپاه در سال های اخیر را ارزیابی نمود و درباره آن قضاوت کرد. اینجانب و تمامی فرماندهان و مسئولان سپاه به دیدگاه های حضرت امام (ره) در خصوص عدم ورود نظامیان به عرصه منازعات سیاسی واقف بوده و دیدگاه های رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) در این موضوع را کاملاً منطبق بر دیدگاه های حضرت امام (ره) دانسته و خود را ملزم و متعهد به رعایت آن می دانیم.
مشکل اصلی در برداشت های نادرست عده ای از دیدگاه های حضرت امام (ره) است. برداشت هایی که بر اساس آن سپاه را همانند ارتش، یک نیروی صرفاً نظامی دانسته و این برداشت با حقایق و واقعیت ها مغایرت دارد. انقلاب اسلامی از سال های بعد از جنگ تحمیلی تا به امروز با «تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، قتل عام فرهنگی، تهدیدات نرم و جبهه ناتوی فرهنگی دشمنان» مواجه بوده و این تهدیدات نرم بیست سال گذشته، اکنون به مرحله «جنگ نرم» رسیده که رهبر معظم انقلاب اسلامی در تحلیل وضعیت کنونی می فرمایند: «ما با جنگ نرم دشمنان مواجه هستیم» آیا سپاه برای مقابله با این جنگ نرم، وظیفه ای دارد یا نه؟ عده ای مسائل داخلی کشور را به رقابت سیاسی بین دو جناح یا جریان سیاسی خلاصه می کنند و بر اساس آن اقدامات سپاه را جناحی پنداشته و بر اساس همین تحلیل نادرست به سپاه انتقاد می کنند.»[1]
ج) فرستادن نیروی نظامی به لبنان و دیگر کشورها:
این موضوع دارای ابعاد مختلفی است که نیاز به بررسی دقیق دارد.
اول اینکه حضرت امام در مواقع مختلفی از اعزام نیروی نظامی برای دفاع از مستضعفین جهان سخن رانده است. «جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمى شناسد.»[2] «البته ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجى و بین الملل اسلامى مان بارها اعلام نموده ایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران امریکا نام این سیاست را توسعه طلبى و تفکر تشکیل امپراتورى بزرگ مى گذارند، از آن باکى نداریم و استقبال مى کنیم. ما درصدد خشکانیدن ریشه هاى فاسد صهیونیزم، سرمایه دارى و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظام هایى را که بر این سه پایه استوار گردیده اند نابود کنیم؛ و نظام اسلام رسول اللَّه – صلى اللَّه علیه و آله و سلم – را در جهان استکبار ترویج نماییم. و دیر یا زود ملت هاى در بند شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باج خواهى و مصونیت کارگزاران امریکایى، حتى اگر با مبارزه قهرآمیز هم شده باشد، جلوگیرى مى کنیم. ان شاء اللَّه ما نخواهیم گذاشت از کعبه و حج، این منبر بزرگى که بر بلنداى بام انسانیت باید صداى مظلومان را به همه عالم منعکس سازد و آواى توحید را طنین اندازد، صداى سازش با امریکا و شوروى و کفر و شرک نواخته شود. و از خدا مى خواهیم که این قدرت را به ما ارزانى دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهاى جهان نیز ناقوس مرگ امریکا و شوروى را به صدا درآوریم.»[3] « ما مى گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسى دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا اللَّه» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوریم. آرى، دیروز روز امتحان الهى بود که گذشت. و فردا امتحان دیگرى است که پیش مى آید. و همه ما نیز روز محاسبه بزرگترى را در پیش رو داریم.»[4].
دوم اینکه دخالت نظامی در سایر نقاط جهان باید مطابق موازین بین المللی باشد و در قضیه لبنان نیز ماجرا اینگونه بود که
الیاس سرکیس رئیس جمهور لبنان در پیامی به همه دولتها و مجامع جهانی درخواست امداد نظامی، غذایی، دارویی و سایر اقلام حیاتی نمود و هیچکس جز ایران خمینی به این فریاد امدادخواهی لبیک نگفت. جمعی از بلندپایه ترین مسئولین سیاسی – نظامی جمهوری اسلامی ایران برای بررسی اوضاع و شرایط مظلومین منطقه در حالی وارد کشور سوریه شدند که پایتخت آن به طور مستقیم زیر بارش گلولههای توپخانه صهیونیستها قرار داشت و وضعیت فوقالعاده، تمام شهر را دربر گرفته بود. اعضای این هیأت عبارت بودند از: دکتر علی اکبر ولایتی وزیر خارجه، سرهنگ سلیمی وزیر دفاع، محسن رضائی فرمانده سپاه پاسداران، محسن رفیق دوست مسئول تدارکات سپاه پاسداران، سرهنگ علی صیادشیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش و احمد متوسلیان فرمانده تیپ 27 حضرت رسول (ص) در معیت حجت الاسلام علی اکبر محتشمی پور سفیر ایران در سوریه قرار داشتند. هیأتی که بر حسب دستور امام (ره) و ابلاغیه شورای عالی دفاع جمهوری اسلامی ایران به ریاست رئیس جمهور وقت آیتا… خامنه ای به سوریه اعزام شده بود. (منبع، ص 8-757 و منبع ش 2 ص 276)
سوریه در ابتدا به متحد سنتی خود، روسیه شوروی متوسل شد تا از سوریه حمایت کند، اما با پاسخ سرد و امتناعآمیز قطب کمونیسم جهانی مواجه شد پس به ناگزیر دولت سوریه با استیصال از تمام کشورهای عربی و اسلامی درخواست کمک فوری برای دفع تجاوزارت اسرائیل به عمل آورد، اما تنها کشوری که به این مددخواهی پاسخ داد جمهوری اسلامی بود. (منبع ش 2 ص 276).
آیت الله خامنه ای رئیس جمهور وقت و رئیس شورای عالی دفاع، طی پیامی به حافظ اسد رئیس جمهور سوریه، ضمن اظهار تأسف از این تهاجم نوشت: امروز وقت آن است که امکانات انسانی، تسلیحاتی، تبلیغاتی، سیاسی و اقتصادی جهان اسلام علیه تجاوزات مکرری که نسبت به حریم مستضعفان صورت می گیرد، بسیج شود. جمهوری اسلامی ایران با وجود اینکه در جنگ است اعلام می کند که در حد توان، قوای خویش را وقف دفع حملات رژیم اشغالگر قدس به جنوب لبنان خواهد کرد (کیهان،17/3/61).
امام خمینی(ره) در پیامی ضمن محکوم کردن حمله اسرائیل به جنوب لبنان و سوریه با آوردن کلمه استرجاع در ابتدای پیام، نارضایتی خود را از سکوت و بیتفاوتی کشورهای اسلامی ابراز داشت. پیامی که در 17 خرداد 1361 منتشر شد: من کلمه مبارکه استرجاع را نه برای جنایات اسرائیل و شهادت و آسیب بسیاری از مسلمانان مظلوم جنوب لبنان عزیز میگویم، گرچه آن هم استرجاع دارد و نه برای شهرها و روستاهای آن کشور اسلامی که بدست جنایتکار رژیم صهیونیستی کافر اسرائیل، اشغال و خراب شده است، گرچه آن هم استراجاع دارد، و نه برای آواره شدن هزاران خواهر و برادر آن محیط مظلوم اسلامی گرچه آن هم استرجاع دارد…. بلکه برای بیتفاوتی کشورهای اسلامی یعنی حکومت های آن ها استرجاع میکنم و ایکاش فقط بیتفاوتی بود. من استرجاع برای پشتیبانی بسیاری از حکومت ها از اسرائیل و صدام این دو ولد نامشروع آمریکا می کنم. من و هر مسلمانی در هر جا هست باید استرجاع کنیم برای کمکهای مادی و معنوی دولتهای کشورهای اسلامی به آمریکاـ رأس جنایتکاران و اسرائیل و بعث عفلقی که پیاده کننده منویات شوم آمریکا و صهیونیسم جهانی است .
هیئت اعزامی ج.ا ایران که در روز یکشنبه 16 خرداد 61 (یک روز پس از تهاجم) به سوریه اعزام شده بود پس از بررسی اوضاع و شرایط جبل سوریه و لبنان در جلسه مربوطه شورای عالی دفاع که در دفاتر امام (ره) در پنجشنبه 20 خرداد 61 تشکیل گردید گزارش نهایی خود را ارائه داد و اعلام کرد که: اسرائیل بر اکثر نقاط جنوب لبنان مسلط شده است و سوریه نمیتواند وارد جنگ شود .
پس از این گزارش بود که شورای عالی دفاع تصمیم به کمک به جبهه لبنان را آغاز کرد، آن هم در قالب اعزام نیرو به جبهه لبنان و سوریه. به این ترتیب شورای عالی دفاع با تأیید امام تصمیم به اعزام نیروی نظامی به جبهه سوریه و لبنان را اتخاذ کرد بدین نحو اولین گروه از نیروهای اعزامی در 21 خرداد 61 اعزام شد اولین هواپیمای کمک عازم سوریه شد.
جلسه دوم در یکشنبه 30 خرداد 61 در دفتر امام با حضور رئیس جمهور و رئیس شورای عالی دفاع رئیس مجلس فرماندهی سپاه (محسن رضایی)، نیروی زمینی ارتش (شهید صیاد شیرازی) وزیر خارجه (دکتر ولایتی) و وزیر دفاع (سرهنگ سلیمی) برگزار گردید.
سرهنگ سلیمی و دکتر ولایتی پس از آنکه جلسه سران در دفتر ریاست جمهوری در مورخه چهارشنبه 26 خرداد تشکیل شد و تصمیم به اعزام هیأت بلندپایه سیاسی – نظامی به سوریه را اتخاذ کرد در مورخه پنجشنبه 27 خرداد به سوریه اعزام و پس از بازگشت در همان روز یکشنبه 30 خرداد در جلسه بیت امام شرکت کردند و اعلام نمودند که: سوریه مایل به جنگ است ولی باید مطمئن به کمک کشورهای اسلامی باشد آنها از ترکیه هم اجازه گرفتهاند که بتوانیم کمکهای انسان دوستانه به سوریه منتقل کنیم .
نیروهای اعزامی ج.ا ایران عبارت بودند بخشی از تیپ محمد رسولا…(ص) و نیز بخشی از نیروهای تیپ 58 تکاور ذوالفقار ارتش به فرماندهی حاج احمد متوسلیان بودند که برای اعزام به لبنان توسط شورای عالی دفاع انتخاب شدند.
سران صهیونیسم و آمریکا، هرچند که مقدمات توطئه خود یعنی درگیر کردن نیروهای مسلح ایران در جبهه لبنان را موفق مییافتند اما به شدت از شکسته شدن جو کاذب تبلیغاتی خود درباره نیروهای ایرانی به هراس افتاده و از خطر ریشهیابی تفکر جهادی و اندیشه اسلام ناب محمدی (ص) در قالب تفکر خمینی (ره) در میان نسل جوان لبنانی و فلسطینی در وحشت و هراس به سر میبردند، خاصه آنکه حاج احمد و نیروهایش از همان بدو ورود با جدیت بینظیری اقدامات خود را به ویژه در تمامی حوزه ها آغاز کردند. اهم این اقدامات را چنین می توان بر شمرد:
1. برگزاری جلسات متعدد نظامی با سران عالی رتبه نظامی سوریه مانند رفعت اسد برادر حافظ اسد. هدف از این جلسات یافتن راهکارهای مناسب برای اقدام نظامی بر علیه اسرائیل بود.
2. تشکیل تیم های متعدد اطلاعات و شناسائی برای نفوذ در عمق مناطق اشغالی و جمع آوری اطلاعات تاکتیکی از وضعیت نظامی دشمن صهیونیستی و نیز تهیه برآورد اطلاعاتی از نیروهای نظامی اسرائیل و شناسائی نقاط ضعف و آسیب پذیری آن. لازم به ذکر است که تیم های شناسائی ایرانی در عمق هایی از مناطق اشغالی نفوذ و رخنه نمودند که سوریها هیچگاه جرأت آن را نیافتند و لذا موجب تحسین و شگفتی آنها شد. جالب آنکه حاج احمد خود در بسیاری از این شناسائی ها حضوری فعال داشت و در این مسیر کارهای خارقالعادهای را به ثبت رسانده بودند که در دل تاریخ مکتوم مانده است .
3. ترسیم وضعیت ترتیب نیروی ارتش اسرائیل در جوار مرزهای سوریه بر اساس گزارش های تیم های اطلاعاتی..
4. طراحی استراتژی نبرد با اسرائیل با جزئیات دقیق استراتژیکی، عملیاتی و تاکتیکی توسط حاج احمد بر اساس اطلاعات جمع آوری شده تیم های اطلاعات و شناسائی و نیز متناسب با ترتیب نیروی دشمن.
5 . فراهم ساختن مقدمات آموزش انقلابیون مسلمان و شیعه لبنانی در پادگان زبدانی و نیز راه اندازی کمپ های آموزشی در منطقه بعلبک و دره بقاع لبنان.
امید مبارزه با اسرائیل اما خیلی زود رنگ باخت چه اینکه نیروهای ایرانی و نیز مقامات سیاسی تهران دریافتند که سوریها قصد جنگ نداشته و با آوردن بهانه های گوناگون وقت کشی می کنند و بیشتر در پی آن هستند تا از نیروهای ایرانی به عنوان وجهالمصالحه و برگ برنده در پشت میز مذاکرات بهره برند و در واقع آنها در فکر تنها چیزی که نیستند جنگ با اسرائیل است.
در این زمان بود که وضعیت جبهه سوریه – لبنان چند شاخصه کلی را به نمایش میگذارد:
1. پی بردن رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران به نیت اسرائیل از حمله به لبنان. در واقع هدف اصلی از این اقدام دور کردن ذهن تهران از جبهههای جنگ و مشغول داشتن آن به جبهه لبنان بوده است.
2. گرفتن زمان و فرصت مناسب برای بازسازی ارتش بعث عراق که در فتح خرمشهر به کلی نابود شده بود. در این فرصت دول عربی با طرح مبهم مباحثی چون آتشبس و پرداخت غرامت در کنار جنگ لبنان به دنبال اخذ فرصت بودند تا تمام حامیان رژیم بعث دیگر بار ماشین جنگی عراق را که در فتح خرمشهر منهدم شده بود از نو بازسازی نمایند آن هم با حضور مستقیم کارشناسان نظامی از اتحاد جماهیر شوروی گرفته تا آمریکا، فرانسه، انگلیس و ….
3. عدم وجود اراده به جنگ در دولت سوریه و بازی سیاسی با تهران بر سر نیروهای اعزامی و عدم همکاری با این نیروها من جمله عدم در اختیار گذاردن سلاح در دسترس آنها.
4. بسته شدن دالان هوایی ترکیه بر روی پروازهای نظامی تهران و از بین رفتن امکان ارسال نیرو و تجهیزات.
این همه موجب شد تا حضرت امام در جلسه با حضور رئیس جمهور (آیتا… خامنهای) و رئیس مجلس (هاشمی رفسنجانی) اعلام کند که: با حضور ما در آن جبهه با شرایط موجود مخالفت دارند و معتقدند که عرب ها جنگ جدی نخواهند کرد و درگیری بیشتر ما باعث میشود که در جبهه جنگ با عراق دچار وقفه میشویم و در آنجا هم به جایی نرسیم و در نهایت ایشان با این امر موافقت کردند که اگر به طور جدی از طرف سوریه جنگ شد، شرکت کنیم.
حضرت امام (ره) در بیاناتی راهبردی در روز 30 خرداد 1361 در جمع گروه کثیری از علما و ائمه جمعه پرده از طرح شیطانی دشمن برداشته و چنین فرمودند:« … آمریکا میدانست که ما و ملت ما نسبت به لبنان حساسیت داریم و نسبت به اسرائیل هم از آن طرف حساسیت داریم. این دام را آمریکا درست کرد، یعنی آن نوکر خودش را فرستاد به اینکه حمله کند به لبنان و آن همه خسارت وارد کند و آن همه جنایات. و ما میدانیم که اگر میلیون ها جمعیت از بین بروند و یک مطلبی برای آمریکا حاصل بشود و یک نفعی برسد، میگوید همه بروند از بین این را ما از ابر قدرتها شناختهایم. آنها در فکر این نیستند که در لبنان به زن و بچه مردم و به بلاد و این مستمندان و بیچارگان چه میگذرد، آنها دنبال این هستند که صدام را در این طرف سر جای خودش نگه دارند و ایران را که از نظر آن ها خیلی اهمیتش بیشتر از لبنان و جاهای دیگر است برای آنها محفوظ بماند. این نقشه این است که بگین را وادار کند به اینکه تو حمله کن به لبنان، لبنان که تو حمله کردی، ایران حساسیت نسبت به او دارد و همه قوایش را متمرکز میکند در اینکه تو را از بین ببرد و اگر ایران از جنگ عراق غافل بماند، عراق کار خودش را انجام میدهد و ایران در اینجا هم نمیتواند کاری بکند نقشه این است».
حضرت امام (ره) با فراست و زیرکی خویش با طرح استراتژی راه قدس از کربلا میگذرد با تأکید بر اولویت جبهه جنگ با عراق و مقدم داشتن آن، و درک این مهم که ایران توان جنگ هم زمان در دو جبهه را ندارد دستور بازگشت نیروهای بلاتکلیف از سوریه را صادر فرمودند. [5]
نتیجه: جمع میان این دو مورد این نتیجه را می تواند داشته باشد که حضرت امام در دخالت نظامی در کشورهای دیگر را به شرط درخواست رسمی آن کشورها منعی نمی دیدند و حتی استراتژی نظام را بر کمک همه جانبه به کشورهای مستضعف جهان قرار داده اند. اما جایی که خود آن ملت و دولت مورد ستم، تمایلی برای دخالت ایران نداشته باشند، هرگونه دخالتی نوع خواهد بود. بنابراین سطح دخالت ها را دولت های مبدأ مشخص می کند و این یک قاعده مسلم و پذیرفته شده بین المللی نیز هست. بسیاری از دخالت های قدرت های بین المللی در سایر کشورها از جمله کشورهای اسیای جنوب شرق و عربی منطقه نیز بر پایه همین اصل و به درخواست همین دولت ها انجام می گیرد.
[2] صحیفه امام ج 21 پیام به ملت ایران در سالگرد کشتار خونین مکه (قبول قطعنامه 598)
[3] همان
[4] همان
[5] برای مطالعه منابع رک: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8707240805 و http://farsnews.com/newstext.php?nn=8803181103