دروغ به لحاظ اخلاقي از بزرگترين گناهان و به لحاظ شرعي از محرمات مسلم شريعت است، زيرا كليد تمامي بدي ها و سرمنشأ همه شرهاست.
امام حسن عسكري (ع) در اين زمينه مي فرمايد: تمام خباثت ها در خانه اي قرار دارد و كليد آن خانه، دروغ است.
ولى در عين حال در پاره اى از موارد استثنايى، مسائلي به وجود مي آيد كه اگر انسان در آن جا راست بگويد فتنه و فساد بزرگى برپا مى شود در حالى كه اگر راست نگويد آتش فتنه خاموش مى گردد؛ مثلا، هرگاه ميان دو نفر اختلاف شديدى باشد و يكى از آنها پشت سر ديگرى بدگويى كند و ما هم بشنويم و بدانيم كه اگر در برابر سوالاتى كه مى شود راست بگوييم و بدگويى هاى او را فاش كنيم، آتش فتنه اى برپا مى شود كه ممكن است تلفات و خسارات مهمّى به بار آورد؛ بديهى است در چنين موردى راست گفتن كار غلطى است و هيچ عاقلى نمى تواند بگويد در چنين موردى هم بايد راست گفت.
قوانين اسلامى نيز در چنين موارد استثنايى، از روى ضرورت دروغ گفتن را تجويز مى كند.
از جمله موارد جواز دروغ:
1- اصلاح بين مردم؛
2- دفع شر ظالمان؛
3- دروغ در حال ضرورت: انسان به خاطر ضرر مالي وجاني سنگين مي تواند دروغ بگويد. يعني ضرر مالي بايد به گونه اي باشد كه تحمل آن دشوار باشد. اما ضررهاي ناچيز موجب جواز دروغ نمي شود.
تمام موارد را مي توان در يك قاعده كلي خلاصه كرد وآن عبارت است از: به خطر افتادن اهداف مهمتر. در حقيقت تجويز دروغ در اين موارد به خاطر ضرورت است و بايد به همان قدر ضرورت اكتفا شود.
نكات:
1. جواز دروغ كاملا جنبه استثنايى دارد و جز در شرايط خاصّى دروغ گفتن جايز نيست و نبايد عدّه اى موضوع «دروغ مصلحت آميز» را دستاويز كرده و بدون جهت و يا براى به دست آوردن منافع شخصى دروغ بگويند و اين عمل زشت را به نام اين كه مصلحت! ايجاب كرده، مرتكب شوند.
2. اسلام بقدرى به موضوع راستگويي اهمّيّت داده كه حتّى در مواردى كه ضرورت ايجاب مى كند كه انسان دروغ بگويد، دستور «توريه» داده است.
منظور از «توريه» اين است كه در موارد ضرورى به جاى دروغ گفتن، جمله اى گفته شود كه شنونده به گمان خود از آن مطلبى استفاده كند در حالى كه منظور گوينده چيز ديگرى بوده است; مثلا: كسى از ما بپرسد آيا فلان كس درباره من چنين حرف بدى زده؟ ما در جواب مى گوييم: نه و منظورمان اين باشد كه به اين عبارت نگفته – اگر چه همان مطلب را به عبارت ديگر گفته است – ولى شنونده از كلمه «نه» چنين مى پندارد كه اصلا آن حرف درباره او گفته نشده است به عبارت ديگر «توريه» سخنى است كه دو معنا دارد، گوينده از آن معناي خاصّى را كه حقيقت است اراده كرده و شنونده معنا ديگرى مى فهمد.
3. در مواردى كه وظيفه انسان توريه يا دروغ مصلحت آميز باشد، اگر راست بگويد گناه كرده و هر فسادى به وجود بيايد او مسوول مي باشد.
4. در بين مردم موارد بسيارى يافت مي شود كه به خاطر مصلحت فردى و منافع شخصي و كارهاي جزيي دروغ مى گويد و به عنوان دروغ مصلحت آميز در بين مردم شناخته مىشود، اما اين موارد دروغ واقعى بوده و حرام است.
پي نوشت:
جامع السعادات، ج 2، ص 323.
پاسخ به پرسش هاي مذهبي، آيات عظام مكارم شيرازي و جعفر سبحاني، مدرسة الإمام علي بن أبي طالب(ع)، ص 375.
ميزان الحكمة، عنوان 3466، حديث 17474 و 17476.