خانه » همه » مذهبی » در سایه‌سار ظهور؛ ویژگی‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه منتظر

در سایه‌سار ظهور؛ ویژگی‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه منتظر

در سایه‌سار ظهور؛ ویژگی‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه منتظر

حمید فاضل قانع

چکیده

نوشتار حاضر با تبارشناسی جامعه آرمانی آغاز می‌شود و آثار مطرح در این حوزه را از افلاطون تا اندیشه‌‌ورزان معاصر به صورت گذرا بررسی می‌کند. در این نوشته، پس از بیان نواقص و مشکلات این طرح‌های اتوپیایی، تفاوت ماهوی جامعه مطلوب اسلامی با تکیه بر آیات نورانی قرآن بررسی می‌شود.

بخش اصلی مقاله را روی‌کرد آینده‌پژوهی دربرگرفته است. منظور از این روی‌کرد، مجموعه‌ای از روش‌هاست که برای شناخت نظام‌مند آینده، عوامل شکل‌دهنده، نتایج به دست آمده و در نتیجه، تصمیم‌گیری‌های مناسب به کار می‌آید. مدعای این مقاله آن است که روایات درباره مهدویت و عصر ظهور به دو گروه اساسی دسته‌بندی می‌شوند: یک دسته از آنها به شاخص‌های عصر ظهور و مؤلفه‌های حکومت مهدوی اشاره دارند و دسته دیگر، به مقوله انتظار فرج و زمینه‌سازی ظهور. این دسته‌بندی می‌تواند مبیّن این معنا باشد که ظهور مهدی موعود، آخرین حلقه از زنجیره مبارزه اهل حق با اهل باطل است که به پیروزی نهایی اهل حق می‌انجامد. این همان روی‌کردی است که می‌تواند محتوای آینده‌پژوهی و برنامه‌ریزی مراحل مختلف سیر جامعه را فراهم آورد و ما را به دولت کریمه مهدوی پیوند دهد؛ زیرا تفسیر صحیح از انتظار فرج می‌تواند به کلی بر زندگی فردی و اجتماعی و حتی خط‌مشی‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی انسان‌ها و جوامع تأثیر شگرفی بگذارد. در مجموع، می‌توان ادعا کرد که این روایات با ارائه مفهوم انتظار فرج، جامعه بشری را تشویق می‌کنند انتظارات عرفی را به گونه‌ای تعریف کند که همواره در راستای انتظار قدسی و ظهور جامعه مهدوی باشد. در واقع، جامعه آرمانی مهدوی، چتری است که جوامع دوران غیبت باید در سایه‌سار آن، همواره رو به سوی جامعه تکامل‌یافته و مترقی عصر ظهور گام بردارند. این ایده را می‌توان در قالب سناریوهایی ارائه کرد؛ یعنی آینده‌های اکتشافی که بر پایه آینده‌پژوهی عرفی ساخته می‌شوند و هنر پژوهنده حوزه دین، نزدیک‌سازی هرچه بیشتر این سناریوها به آینده تجویزی و قدسی است.

بخش پایانی مقاله را نمونه کوچکی از اجرای الگوی ارائه شده تشکیل می‌دهد که با عنوان مؤلفه‌های حکومت صالحان، تعداد اندکی از شاخص‌ها و ویژگی‌های عصر ظهور، مانند بسط عدالت، انسجام اجتماعی، رفاه اقتصادی، توسعه پایدار، تولید علم و گسترش خردورزی، در جامعه موجود، بازتعریف و ارائه شده است.

واژگان کلیدی

جامعه آرمانی، انتظار، آینده‌پژوهی، مهدی موعود، عصر ظهور، جامعه منتظر.

مقدمه

دین اسلام، همانند تمام ادیان آسمانی و به‌خصوص ادیان ابراهیمی، حرکت رو به رشدی را برای تاریخ جامعه بشری برمی‌شمرد و در نهایت برای آن غایت و آینده‌ای روشن و توسعه‌یافته را ترسیم می‌کند. قرآن در آیات متعددی بر حکومت نهایی، حکومت حق و نابود شدن یک‌سره باطل تأکید می‌کند و عاقبت را از آنِ متقیان برمی‌شمرد. به فرمایش علامه طباطبایی:

… اسلام به آن معنا که ما می‌شناسیم و بحث می‌کنیم، عبارت است از انسان در کمال نهایی خودش که به ضرورت ناموس خلقت، روزی به آن خواهیم رسید.

ادیان بزرگ جهان، همگی از نجات‌دهنده بشر سخن گفته‌اند و بیشتر نوعی موعودگرایی را ترویج کرده‌اند؛ اگرچه هرکدام مصداقی برای آن در مقام تطبیق بیان کرده‌اند. چنین اندیشه‌ای به خصوص در آیین آسمانی اسلام، بیش از دیگر ادیان، پرورش یافته است و در قالب پیروزی نهایی حق، صلح و عدالت، گسترش جهانی اسلام، تشکیل مدینه فاضله و جامعه آرمانی و بالاخره اجرای آن به وسیله شخصیتی مقدس که روایات متواتر اسلامی از او به مهدی تعبیر می‌کنند، کم و بیش مورد اتفاق همه فرق و مذاهب اسلامی است؛ زیرا همان‌طور که گذشت، این اندیشه اصل و ریشه‌ای قرآنی دارد. روایات اسلامی نیز آرزوی تحقق چنین آرمانی را انتظار فرج می‌نامند و آن را جزء برترین عبادات می‌دانند. بر اساس آیات و روایات، تحقق این آرمان را آخرین حلقه از حلقه‌های مبارزه اهل حق و باطل می‌توان دانست و سهیم بودن فرد در چنین سعادتی، متوقف بر این است که آن فرد عملاً درگروه اهل حق باشد و در حدّ توان خود به این پیروزی آرمانی کمک نماید و شرایط مناسب آن را فراهم آورد.

جامعه آرمانی

بشر از روزی که در زمین سکنا گزید، همواره آرزوی زندگی اجتماعی هم‌راه با سعادت را در سر داشته که برای این راه نیز همانند تأمین نیازهای اولیه‌ای هم‌چون غذا و آب کوشیده است؛ تصویر جامعه آرمانی و ایده‌آل، موضوعی است که در طول تاریخ، فکر و ذهن متفکران و فیلسوفان اجتماعی را نیز به خود مشغول داشته و نام‌آورانی چون ارسطو، افلاطون و فارابی کوشیده‌اند تا طرحی نو درافکنند و جامعه‌ای آرمانی را برای جوامع انسانی ترسیم نمایند.

در این میان نام افلاطون (427 ـ 347 قبل از میلاد) و نیک‌شهر یا آتلانتیس او از همه مشهورتر است. وی در سراسر کتاب جمهور و در برخی رساله‌های دیگر، طرح خویش را که بیشتر صبغه‌ای سیاسی دارد، عرضه کرده است؛ زیرا او در تمدنی می‌زیسته که صور متنوعی از حکومت و کشورداری را تجربه کرده و ناکامی نظام‌های سیاسی را در تأمین سعادت جامعه انسانی دیده بود. سنت آگوستین (354ـ 430 میلادی) در شهر خدا به ترسیم جامعه‌ای آرمانی در ورای این جهان می‌پردازد. فرانسیس بیکن در آتلانتیس نو جامعه‌ای را ترسیم می‌نماید که بیشتر شبیه آکادمی پیش‌رفته با تحقیقات گسترده علمی، صنعتی و فرهنگی است و حاکمان آن نیز عالمان و اندیش‌‌ورزان هستند. «ناکجاآباد» نام جزیره‌ای تصوری در نوشته‌های توماس مور است که خود آن را اتوپیا (1516 میلادی) نامیده است. این واژه با اشاره به عناصری از افسانه و به صورت صفت برای نشان دادن خوش‌بینی به امکان‌ناپذیرها به کار می‌رود. مارکس (1818ـ1883 میلادی) نیز در دیدگاه کمونیستی خود با قاطعیت، وعده ساخت دنیایی را می‌دهد که در آن، برابری کامل، فراوانی نعمت‌های مادی زندگی و کمال عدالت اجتماعی برقرار است. مارکس بر اساس تحلیلی که ارائه می‌کرد، پیروزی کمونیسم را گریزناپذیر می‌دانست. در واقع شاید، تمام این طرح‌ها را به نوعی معادل اتوپیای توماس مور بتوان دانست که از ناکجاآباد سر برون خواهند آورد. در نقد چنین طرح‌های اتوپیستی می‌توان گفت که:

ـ این طرح‌ها به حدی ذهنی و انتزاعی هستند که هیچ اقدام عملی برای رسیدن به واقعیت ملموس را نمی‌توانند تضمین کنند؛ آنها هم از جنبه زمانی و هم از جنبه مکانی، هدف‌های دسترس‌ناپذیری هستند.

ـ اتوپیاها توان اصلاح امور جامعه موجود را نیز ندارند؛ زیرا شدیداً بسته، ایستا و خردگرا بوده‌اند. بنابراین، هم از نظر سیاسی و هم به لحاظ اجتماعی ناقصند، یعنی نه کارآیی سیاسی و نه کارآیی اجتماعی دارند.

ـ از دیگر خطاهای آشکار توصیف‌های آرمان‌شهری، نگاه خطی و تک‌بعدی آنهاست که انسان را به منزله آفریده‌ای اندیش‌ورز، پیش‌بینی‌پذیر و دارای اراده آزاد نمی‌نگرند. شاید همین امر از دلایل عملی و ماندگار نشدن آنها باشد.

اندیشه‌ورزان متأخر غربی نیز در ساخت و پرداخت آرمان‌شهر، عموماً گرفتار نوعی غفلت از اندیشه معنوی هستند و با روی‌کردی اومانیستی به مبدأ آسمانی پشت کرده‌اند. اومانیسم، سرابی هیجان‌انگیز و خیره‌کننده از چشم‌انداز این پنجره اتوپیایی در برابر دیدگان خمارآلود آدمی گشود که پی‌آمد آن، زنجیرهای اسارت‌بار بی‌هویتی، تنهایی و ناامیدی انسان بود. در دوره پست‌مدرنیسم هم، نظریه‌پردازانی هم‌چون فوکویاما، الوین تافلر و‌ هانتینگتون بوده‌اند. آنان در پیش‌بینی آینده جهان، نه تنها انسان را به پایان تاریخی پر از رفاه، صلح و آرامش فرا نمی‌خوانند، بلکه در جنگ جهانی سومی که پیش‌بینی می‌کنند، تمدن‌ها را با یک‌دیگر به برخورد می‌کشانند. پوپر هم لیبرالیسم را غایت تاریخ دانسته و با رواج جنگ‌طلبی، جنگ را برای این حرکت تاریخی تجویز می‌نماید. در حقیقت، غایت‌گرایی پوپری را نوعی محافظت از غرب لیبرال دموکرات در برابر اغیار می‌توان دانست. اما در نهایت نوای دل‌انگیز قرآن در این دهکده جهانی طنین‌انداز می‌گردد و حکومت الهی را در قالب دولت کریمه وحی به بشر تقدیم می‌دارد:

(وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)؛

و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرودست شده بودند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم، و ایشان را وارث [زمین] کنیم.

طرح جامعه آرمانی اسلام

در جهان اسلام برخلافِ جهان غرب و به‌خصوص جامعه مسیحی، اندکی از متفکران و اندیشه‌ورزان مسلمان در عالم خیال و ذهن، به بافتن و پرداختن مدینه‌ای ایده‌آل روی آورده‌اند. علمای اسلام از یک سو، کتاب آسمانی قرآن را بدون هیچ‌گونه تحریفی در اختیار دارند که به کمک سنت‌های الهی مطرح شده در آن می‌توان طرحی جامع برای شکل‌گیری جامعه‌ای مطلوب ارائه نمود. بر این اساس، مسلمانان بیشتر به تفسیر و تشریح پرداخته‌اند، نه وضع و ابداع. از سوی دیگر، مسلمانان صاحب و وارث تاریخ و فرهنگی هستند که در ابعاد کوچک مدینة‌النبی و در زمان اندک صدر اسلام پدید آمد، اما قابلیت‌های بسیاری را از خود نشان داد و ثابت کرد که در ابعاد جهانی، جامعه‌ای مطلوب و متحد را می‌تواند سامان دهد. از این رو، جامعه‌شناس مسلمان مدلی از جامعه را پی‌گیری می‌کند که تئوری آن را نه تنها در ذهن بلکه در کتاب آسمانی خود دارد و در تاریخ صدر اسلام عینیتِ آن را یافته است. بنابراین، در پی احیای آن است.

فلسفه تاریخ، حرکت آینده مکتب، تفکر و مذهب را نشان می‌دهد و با غایتی که برای آن برمی‌شمرد، تنظیم حرکت به سوی آن هدف و غایت را به عهده می‌گیرد. فلسفه تاریخی اسلام غایتی صلح آمیز برای جهان ترسیم می‌کند که با نوعی حکومت بر دل‌های مردم (فطرت) صورت می‌پذیرد. پس می‌توان گفت حرکتی است که از درون، آغاز شده و به برون می‌رسد. این غایت‌گرایی تاریخی بر پیروزی پارسایانِ به استضعاف کشیده شده مبتنی است:

(قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ یورِثُهَا مَن یشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ)؛

موسى به قوم خود گفت: از خدا یارى جویید و پایدارى ورزید، که زمین از آنِ خداست؛ آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد مى دهد؛ و فرجام [نیک] براى پرهیزگاران است.

(و نُریدُ أن نَمُنَّ عَلی الذین استُضعِفوا فِی الأرضِ و نَجعَلَهُم أئِمَّه و نَجعَلهُمُ الوارثین)؛

و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرو دست شده بودند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم، و ایشان را وارث [زمین] کنیم.

پس در جامعه غایی که قرآن ترسیم می‌کند، پارسایان نه تنها به حکومت بلکه به امامت نیز می‌رسند. هدف اصلی و نهایی جامعه آرمانی اسلام، استکمال حقیقی انسان‌هاست که جز بر اثر خداشناسی، خداپرستی، اطاعت کامل و دقیق از اوامر و نواهی الهی، کسب رضای خدای متعال و تقرب به درگاه او به دست آمدنی نیست. خدای متعال تحقق جامعه آرمانی بر روی زمین را این چنین وعده داده است:

(وَعَد اللهُ الّذینَ آمنوا مِنکُم وَ عَمِلوا الصالحاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فی الأرضِ کَما استَخلفَ الذینَ مِن قَبلِهِم و لَیُمکنَّنَ لَهم دینَهم الّذِی ارتَضی لَهم و لَیُبدّلنهُم مِن بعدِ خوفِهم أمناً یعبدونَنی لا یُشرکون بِی شیئاً)؛

خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد؛ همان‌گونه که کسانى را که پیش از آنان بودند جانشین [خود] قرار داد، و آن دینى را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند، و بیمشان را به ایمنى مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نگردانند.

از مجموع این آیه‌ها چنین بر‌می‌آید که خداوند به گروهی از مسلمانان که دو صفت ایمان و عمل صالح دارند، سه نوید می‌دهد:

1. حکومت و خلافت بر روی زمین؛

2. نشر آیین حق به طور اساسی و ریشه‌دار در همه‌جا‌؛

3. از میان رفتن تمام اسباب خوف، ترس، وحشت و ناامنی.

بی‌تردید محصول تمام زحمات رسولان الهی و تبلیغات پی‌گیر آنان و نمونه کامل حاکمیت توحید، امنیت کامل و عبادت خالی از شرک در زمانی تحقق می‌یابد که مهدی موعود(عج)، سلاله انبیا و فرزند پیامبر اسلام ظهور نماید. لذا مفسر برجسته، مرحوم طبرسی در تفسیر این آیه می‌گوید، از اهل‌بیت رسول اکرم (ص) روایت شده که این آیه درباره مهدی آل محمد (ص) است. مهدویت و انگاره آخرالزمان از مهم‌ترین ارکان طرح جامعه آرمانی اسلام به شمار می‌رود.

انتظار و آینده‌پژوهی

در جهان غرب، پس از صدها سال طراحی انواع اتوپیا و جوامع آرمانی، در یک‌صد سال گذشته روی‌کرد جدیدی مورد توجه قرار گرفته است که بر اساس آن نوعی آینده‌پژوهی را ضمیمه طرح‌های خود کرده‌اند.

آینده‌پژوهی، مطالعه مجموعه‌ای از روش‌هاست که برای شناخت نظام‌مند آینده، عوامل شکل دهنده، نتایج به دست آمده و در نتیجه، اتخاذ تصمیم‌های مناسب به کار می‌آید. شاید در سیر جوامع آرمانی غربیان، سه روند متمایز آینده‌شناسی، آینده‌نگاری و آینده‌پژوهی را به صورت تقسیم زیر بتوان ترسیم نمود:

الف) آینده‌پردازی آرمان‌شهری و پادآرمان‌شهری از افلاطون و مور تا‌هاکسلی و اورول؛ آثار این گروه، در هر دو چهره روشن و تاریک خود با بهره‌گیری از تحلیل وضعیت موجود نوشته شده‌اند.

ب) ترسیم خط سیر تمدن آینده جهان بر پایه تحلیل‌های سیاسی خاص، از تحلیل‌های مارکسیستی تا تحلیل‌ها و آینده پردازی‌های فوکویاما و ‌هانتینگتون.

ج) تحلیل آینده جهان بر پایه داده‌های صنعتی، فن‌شناسی و مسائل رشد و توسعه در جامعه جهانی، بر اساس الگوهای برگرفته از نگاهی به کلیت تاریخ اجتماعی؛ سه اثر مهم شوک آینده، موج سوم و جابه‌جایی در قدرت الوین تافلر را در رأس آینده‌پژوهان جای داد.

روش‌های پیش‌بینی متنوع بوده و آینده‌شناسان هنوز نتوانسته‌اند به روشی عینی و مطمئن دست یابند، اما علم آینده‌پژوهی به سرعت در جهان رو به پیش‌رفت و ترقی است. اکنون مراکز و مؤسساتی هم‌چون انجمن جهانی آینده‌پژوهی، اندیش‌کده رَند و باشگاه رم جزء بزرگترین مراکز آینده‌پژوهی جهان هستند که در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی ـ تجاری، اجتماعی ـ فرهنگی فعالیت و تلاش می‌کنند تا تصورات روشن‌تری از آینده به دست آورند و تنظیمات اجتماعی خود را با آینده هم‌نوا و هم‌راه سازند. اهمیت این امر تا جایی است که در سال 1995میلادی، به دعوت پنتاگون هزار نفر از آینده‌پژوهان امریکایی گرد هم آمدند تا استراتژی امریکای 2025 را طراحی نمایند. چنین اموری درک بشر از اهمیت طرحی اجرایی برای رسیدن به وضعیت آرمانی را نشان می‌دهد.

در واقع فرهنگ اسلامی و قرآنی از ابتدا به این راه‌کار توجه نموده است. مجموعه روایاتی که حول موضوع مهدویت مطرح شده‌اند، به دو دسته کلی تقسیم‌پذیرند: یک دسته از آنها به شاخص‌های عصر ظهور و مؤلفه‌های حکومت مهدوی اشاره دارد و دسته دیگر به مقوله انتظار فرج و زمینه‌سازی برای عصر ظهور می‌پردازد و آن را افضل عبادات می‌داند. بر اساس این اندیشه، مهدی موعود(عج)، مصلح واقعی است، ولی پیروان او نیز وظایف آماده‌سازی خود و جامعه به منظور تسریع در ظهور آن حضرت را دارند. به قول معروف معنای در انتظار خورشید بودن این نیست که در تاریکی شب چراغی نیفروزیم و در تاریکی به سر ببریم. آیاتی از قرآن که ریشه این اندیشه به حساب می‌آیند و در روایات اسلامی نیز به آنها استناد شده است، مبین این معنا هستند که ظهور مهدی موعود(عج) حلقه‌ای از حلقه‌های مبارزه اهل حق و اهل باطل است که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می‌شود. این همان روی‌کردی است که محتوای آینده‌پژوهی و برنامه‌ریزی مراحل مختلف سیر جامعه را می‌تواند فراهم آورد و ما را به دولت کریمه مهدوی متصل نماید.

کارکردهای آینده‌پژوهی

مهم‌ترین کارکردهای آینده‌پژوهی را در دو مورد زیر می‌توان جست‌و‌جو نمود:

الف) آینده‌پژوهی، از آینده به انسان تصویری روشن می‌دهد. این تصویر به تصمیم‌ها و عمل امروز انسان جهت می‌دهد. به عبارت دیگر، برای انسانِ شایسته‌ شدن ناگزیر باید آینده‌پژوه بایسته‌ای بود.

ب) آینده‌پژوهی، چه در قبال نسل‌های آینده و چه در قبال عصر حاضر مسئولیت آفرین است.

بر این اساس، تفسیر صحیح از انتظار فرج می‌تواند به طور کلی بر زندگی فردی، اجتماعی و حتی خط‌مشی‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی انسان تأثیرات شگرفی بگذارد و در ژرفای زندگی خودنمایی کند. معناجویی و معناداری در زندگی فرد فرد انسان‌ها نیازی اساسی است. انسان‌ها اگر معنایی برای زندگی خود نیابند، به بن‌بست و ناامیدی می‌رسند. این ضرورت معنا از حیات فردی به جمعی نیز تعمیم و گسترش‌پذیر است و جوامع بشری هم نیازمند معنا هستند. هر جامعه‌ای به منظور بقا و ماندگاری هویت خود نیازمند معنایی برای حیات اجتماعی خویش است. از این رو، معنای زندگی از قلمرو روان‌شناسی فراتر می‌رود، به جامعه‌شناسی نیز سرایت می‌کند و حیات اجتماعی شکل می‌گیرد. اما نکته مهمی است که معنای زندگی باید ارزش زندگی را داشته باشد؛ جهان‌بینی برخی از جوامع آن‌چنان ضعیف است که تنها معنای زندگی ترسیم شده برای آنها «لذت‌طلبی» به شمار می‌آید و این معنا تنها شایسته زندگی حیوانات است و بس. علی(ع) درباره معنای زندگی می‌فرماید:

من آفریده نشده‌ام تا همانند حیوانات که همّشان، علفشان است، خوردنی‌های لذیذ مرا به خود مشغول سازد.

روی‌کردهای آینده‌پژوهی موجود در جهان نیز بیشتر در این‌باره شکل گرفته‌اند؛ حال آن‌که بر اساس جهان‌بینی اسلامی، خدا عالی‌ترین و پایدارترین مفهوم و معنای هستی به شمار می‌آید. انسان برای خدایی شدن به دنیا می‌آید، زندگی می‌کند، می‌کوشد و تمام سختی‌ها را به جان می‌خرد. به همین دلیل، جوامع اسلامی و به خصوص جامعه شیعه را موفق‌ترین جوامع در معنا‌یابی زندگی می‌توان ارزیابی کرد. حال که خدا کامل‌ترین معنای زندگی است، پس هر آن‌چه رنگ خدایی دارد نیز می‌تواند به نوعی معنای حیات فردی و اجتماعی بشر باشد. از این رو، می‌توان گفت که حیات اجتماعی شیعه به منزله جامعه‌ای مستقل و پویا در گرو اندیشه مهدویت و انتظار فرج است. ظهور مهدی(عج) و دولت کریمه او همگی ارزش‌های والایی هستند که به امید آن تمامی مشکلات را تحمل می‌کنند. فرهنگ انتظار واجد دو مؤلفه پویایی و معطوف به هدف بودن است، پس منتظر به جامعه‌ای می‌اندیشد که وعده‌های انبیا و اولیا در آن محقق می‌شود. لذا تلاش می‌کند تا به میزان توانایی و درک مسئولیت خویش در ساختن چنین جامعه‌ای سهیم باشد. از سوی دیگر، او می‌داند که برای چه می‌کوشد و انگیزه‌ای آشکار، منطقی، معقول، و دفاع‌پذیر دارد. تجلی این خصیصه‌ها را در فرمایش امام صادق(ع) در‌می‌یابیم که فرموده‌اند:

هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم(عج) به شمار رود، باید در انتظار او باشد و به نیکویی و پرهیزکاری رفتار نماید، پس اگر او به این حال پیش از قیام مهدی از دنیا برود، پاداش یاران مهدی را خواهد گرفت. بنا‌بر‌‌این بکوشید، جدیت کنید و چشم به راه باشید که بر شما گوارا باد!

جامعه مطلوبی را که قرآن و روایات ترویج می‌کنند، نباید مجموعه شناخت‌هایی دانست که تنها ترسیم کننده وضعیت آینده جهان است و هیچ نسبتی با وضعیت کنونی مسلمانان ندارد‌. اگر الگوپذیری از چنین جامعه‌ای به صورت فرهنگ درآید و همه ارکان نظام اسلامی خود را به شناخت ویژگی‌های دولت کریمه مهدوی(عج) موظف بدانند، آن‌گاه معنای واقعی انتظار تحقق می‌یابد. بنابراین، به این موضوع به مثابه دیگر جامعه‌های آرمانی بیان شده اندیشه‌ورزان نباید نگریست، بلکه باید آن را به الگویی مناسب و کاربردی برای سامان‌دهی به زندگی اجتماعی عصر حاضر تبدیل نماییم. با این روی‌کرد می‌توان آینده‌پژوهی را نوعی ابزار هدایت اجتماعی دانست. در قرآن نیز درباره آینده‌‌پژوهی چنین آمده است:

(‌وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُون)؛

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

اشاره قرآن به پیش‌گویی حکومت بندگان شایسته خداوند بر زمین در تورات و زبور، حاکی از نوعی آینده‌پژوهی است که در آن به شاخص‌های مهمی اشاره می‌شود:

در آیه مورد بحث، خداوند، «عباد» را به خود نسبت می‌دهد و از این نسبت، مسئله ایمان و توحید این بندگان روشن می‌گردد. ازکلمه «صالحون» نیز که معنای گسترده‌ای دارد، همه شایستگی‌ها به ذهن می‌آید؛ شایستگی از نظر رفتار و کردار، دانش و اطلاعات، قدرت و نیرو، نظم و تدبیر و درک مسائل اجتماعی. هنگامی که بندگان مؤمن خدا این شایستگی‌ها را در خود فراهم سازند، خداوند هم آنان را کمک خواهد نمود تا به وسیله ایشان، مستکبران زمین محو و نابود گردند.

با الهام از آیاتی که مژده وراثت زمین را به مؤمنان داده و فرجام قدسی را به جامعه بشری نوید می‌دهد و نیز با بهره‌گیری از روایاتی که ذیل این آیات مطرح شده‌اند و از حیث روش به مهدویت و مقوله انتظار دولت کریمه او پرداخته‌اند، می‌توان نوعی آینده‌پردازی دینی را تدوین و تعریف نمود که بر اساس آن، انسان به بُعد آینده‌شناسی ره‌نمون می‌شود و شکل‌گیری و ایجاد جامعه‌ای مطلوب و ایده‌آل را نوید می‌دهد که در آن دین، حق و مؤمنان و پارسایان به حاکمیت‌ می‌رسند. در بُعد آینده‌نگاری نیز حجم گسترده‌ای از روایات به تبیین و تشریح ویژگی‌های عصر ظهور و مؤلفه‌های حکومت صالحان در آخرالزمان می‌پردازند. در واقع این دو بُعد را می‌توان نوعی انتظار قدسی دانست که به شاخص‌ها و ویژگی‌های کمال یافته‌ای اشاره دارند که بر اساس آموزه‌های مذهب تشیع، تنها در زمان ظهور مهدی موعود(عج) تحقق می‌یابند. اما دسته دیگری از روایات، ناظر به بُعدی از آینده‌پژوهی هستند که می‌توان آن را انتظار عرفی نامید، یعنی انتظار دست‌کم‌‌هایی از ویژگی‌ها و امتیازهای عصر ظهور در عصر حاضر که می‌تواند حرکتی رو به رشد و تکاملی داشته باشد. بر این ‌اساس، این دسته از روایات با ارائه مفهوم انتظار فرج، جامعه بشری را تشویق می‌کنند که انتظارات عرفی را به گونه‌ای تعریف نماید که همواره در جهت انتظار قدسی و ظهور جامعه مهدوی باشد. در واقع جامعه آرمانی مهدوی به مثابه چتری است که جوامع دوران غیبت باید در سایه‌سار آن باشند و همواره رو به جامعه تکامل یافته و مترقی عصر ظهور گام بردارند.

حال با بیان تعریف از آینده‌پژوهی انتظار می‌توان آن را پژوهش در آینده تجویزی فرد، جامعه و بشر بر پایه آموزه‌های قدسی (قرآن، سیره و سنت) پیرامون جامعه عصر ظهور دانست. حاصل این پژوهش می‌تواند آینده آرمانی باشد و با هدف قرار دادن این آینده مطلوب می‌توان آینده‌های مقدور را طراحی و تعریف نمود. طراحی این آینده‌های مقدور، در اصطلاح در قالب سناریو صورت می‌گیرد؛ سناریوها آینده اکتشافی هستند که بر پایه آینده‌پژوهی عرفی ساخته می‌شوند و هنر پژوهنده حوزه دین، نزدیک‌سازی هرچه بیشتر سناریوها به آینده تجویزی است. به یقین چنین کاری، پروژه‌ای عظیم خواهد بود که از توان و تخصص فرد خارج بوده و به ایجاد لجنه‌ای فراگیر نیازمند است.

مؤلفه‌های حکومت صالحان

اگر آرمان و هدف رسیدن به جامعه عدالت‌محور مهدوی در نظر گرفته شود، آن‌گاه وظایف جامعه منتظر که جامعه‌ای پویا و معطوف به هدف است، مشخص می‌شود. امام باقر(ع) در روایتی چنین می‌فرماید:

… (مهدی در هنگام ظهور) با بلندترین صدا می‌گوید: أیها الناس، من زمانی را به شما یاد می‌آورم که در مقابل خدا خواهیم ایستاد. بدانید که خدای رئوف حجت را بر شما تمام کرده، پیامبرانی را فرستاده، کتاب‌هایی از آسمان نازل کرده و شما را دستور داده که برای خدا شریک قرار ندهید و از خدا و رسول، اطاعت و فرمان‌برداری نمایید؛ آن‌چه را قرآن زنده می‌کند، شما هم زنده کنید؛ هر‌چه را قرآن نابود می‌کند، شما هم نابود نمایید. شما در پرهیزکاری وزیر و یار مهدی باشید.

در ادامه مقاله تلاش می‌شود تا در چارچوب روش معرفی شده، با اشاره به بخشی از مؤلفه‌های جامعه عصر ظهور و برجسته ساختن برخی از شاخص‌ها، امکان بازتولید، بروز و ظهور آنها را در جوامع موجود بررسی نماییم:

الف) استقرار عدالت فراگیر

بنابر احادیث و روایات، مشکل اصلی منجی موعود، مشکل خداباوری یا انکار خدا نیست، بلکه مشکل اصلی، آتش ظلم و بیدادی است که بشر را در کام خود فرو برده است. بنابراین، ایجاد عدالت سرلوحه برنامه‌های منجی عالم است، همان‌گونه که از اهداف اصلی همه پیامبران در آغاز رسالت بوده است.

در عصر غیبت نیز جامعه‌ای که رو به کمال موعود گام برمی‌دارد، باید برقراری عدالت را در رأس برنامه‌های اصلاحی خود قرار دهد؛ زیرا تمامی ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به شدت متأثر از میزان تأمین عدالت در جامعه هستند. بشر در نظام عادل و دادگستر به درستی تربیت می‌شود، با آسایش و فراغت به تکلیف تن می‌دهد و به حقوق دیگران نیز احترام می‌گزارد. بشر در سایه این مسئولیت‌پذیری و تعهد به جامعه، به سعادت دست می‌یابد. لذا، باید پایه‌های اصلی جامعه و ارکان مدیریت که در همه زوایای اجتماعی تأثیر مستقیم دارد و جهت حرکت جامعه را مشخص می‌کند، عادلانه باشد تا کل روابط اجتماعی در تمامی زمینه‌ها رنگ عدالت و دادگری به خود بگیرد. برقراری عدل مستلزم آن است که گروهی از افراد، از سرمایه‌ها و درآمدهای بسیار اما ناحق خود چشم‌پوشی کنند و این عامل باعث می‌شود که آنان برای حفظ منافع نامشروع خود علیه عدالت‌خواهان برانگیخته شوند. همین امر، تلاش برای استقرار عدالت را در عصر غیبت بسیار مشکل می‌سازد و غیر از مصلحان و منتظران حقیقی، دیگران یارای آن را نخواهند داشت. اما در عوض نتایج و پی‌آمدهای شکوه‌مند آن هم بسیار درخور توجه و ارزش‌مند است، به گونه‌ای که شوق رسیدن به این نتایج، تحمل تمامی مشکلات را آسان و ممکن می‌سازد. برخی از نتایج و دست‌آوردهای استقرار عدالت در جامعه به شرح زیر است:

1. تقویت پیوند میان مردم و رهبری: اگر مردم در عمل اجرای عدالت را در جامعه ببینند و لمس کنند، به طبع کنش‌ها و رفتارهای فردی و اجتماعی خود را اصلاح می‌نمایند و به اصول حق و عدل احترام می‌گزارند. هرگاه عدالت قاطع و فراگیر باشد، موجب پیوند محکم بین جامعه و پیشوای آن می‌گردد. کسانی که تنها شعار بدهند، اما در عمل فرسنگ‌ها از آن شعارها فاصله داشته باشند، در درازمدت هم‌ر‌اهان و هواداران خود را از دست می‌دهند. در حکومت عدالت‌محور مهدی، این قاطعیت در اجرای حق و عدالت تا آن‌جا پیش می‌رود که در درون خانه‌ها عدالت حاکم می‌شود و روابط اعضای خانواده در چارچوب عدالت قرار می‌گیرد. امام صادق(عج) می‌فرماید:

مهدی، آن‌گونه که سرما و گرما وارد خانه می‌شود، عدالت را وارد خانه‌های مردم می‌کند.

2. انتخاب فرمان‌داران و کارگزاران صالح: اگر مجموعه مدیران اجتماعی، صالح و متعهد باشند، جامعه‌ای سالم پایه‌گذاری خواهد شد. عدالت تنها با این روش در تمامی سطوح جامعه می‌گسترد و اصلی‌ترین مشکل همه حکومت‌های بشری که در طول تاریخ با آن دست به گریبان بوده‌اند، از میان برداشته می‌شود. کارگزاران حکومت مهدی(عج) افرادی هستند که روحشان با ترس از خدا و تعهد در برابر اجرای احکام خدا عجین شده و از قید امیال و گرایش‌های نفسانی آزادند و شاید از علل حضور 313 تن از انسان‌های تربیت یافته در زمان ظهور، همین باشد که دین خدا به وسیله آنان عملی گردد.

3. تقویت روابط اجتماعی سالم: در حکومت عدالت محور، تربیت معنوی و تصحیح اخلاق افراد، جزء اهداف اصولی تلقی می‌گردد. در احادیث نیز درباره عدالت اخلاقی و تعادل باطنی بر محورهایی چون راست‌گویی، اجتناب از دروغ، خوش‌بینی، مهرورزی و پرهیز از کینه‌توزی و دشمنی تأکید فراوان شده است. در سایه حاکمیت این اصل، اجتماع راست‌گویان شکل می‌گیرد و اصل راست‌گویی، تمام روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. امنیت اقتصادی ارمغان چنین اجتماعی به شمار می‌آید زیرا برای هر فرد روشن است که باید کالایش را به بهای واقعی بفروشد و هر کالایی را به بهای واقعی بخرد. امنیت سیاسی نیز در چنین جامعه‌ای حاصل می‌گردد؛ زیرا هر فردی هر آن‌چه را می‌شنود و هر تبلیغی را که رنگ سیاسی دارد، باور دارد که مقرون به حقیقت و راست است. به همین علت، به دور از نگرانی می‌تواند از خط و معیارهای سیاسی پیروی نماید. امنیت اجتماعی به معنای واقعی آن مخصوص اجتماع راست‌گویان است که افرادِ آن بدون هیچ بیم و هراسی با یک‌دیگر روابط اجتماعی برقرار می‌کنند. در این شرایط، جامعه‌ای به دور از برتری‌های ظالمانه طبقاتی شکل می‌گیرد. انسان به شخصیت و ارزش حقیقی خود می‌رسد و زنجیر بندگی، بردگی و ذلت از پای همگان باز می‌گردد؛ وقتی که حق به حق‌دار برسد و افراد به حقوق یک‌دیگر احترام بگزارند، جایی برای کینه‌توزی و بدگمانی باقی نخواهد ماند و روان‌ها از عقده‌ها و کینه‌ها تهی می‌گردد. در این‌باره از حضرت صدیقه کبرا روایت شده است:

عدالت، مایه پیوند یافتن دل‌ها و تقویت روابط اجتماعی است.

ب) مبارزه با فساد فکری و فرهنگی و انحرافات مذهبی

از مشکلات عمده امام در آستانه ظهور، انحراف‌ها و برداشت‌های نادرستی به حساب می‌آید که در راه و روش دین، اصول و فروع احکام الهی پدید آمده؛ زیرا امام در این رویارویی با توده‌ای ناآگاه روبه‌رو نیست، بلکه عاملان اصلی این تأویل‌ها و تحریف‌ها، متولیان دین و روحانیان دنیادوست و وابسته‌ای هستند که سرمایه‌داران، اشراف و حکومت‌های غیراسلامی از آنان حمایت می‌کنند. در واقع، بخشی از مسلمانان با حربه اسلام انحرافی به جنگ با امام برمی‌خیزند، و امام(ع) که احیاگر اسلام ناب محمدی و بیان‌گر قرآن حقیقی است، جامعه را از لوث وجود این فساد فکری و فرهنگی که مانع رشد جوامع انسانی است، پاک می‌کند. امام علی(ع) در این‌باره می‌فرماید:

آراء را پیرو قرآن قرار می‌دهد، پس از آن‌که قرآن را پیرو آراء کرده بودند.

دین آسمانی اسلام، در واقع پاسخی به ندای عقل و فطرت انسان خاک‌نشین است. لذا عقل سلیم و فطرت پاک بشری در رویارویی با آن به آسانی تسلیم و منقاد می‌گردد؛ زیرا آن را دقیقاً مطابق با نیازهای روحی و روانی خود می‌یابد. چنین دینی موجبات رشد و تعالی روزافزون انسان را در پی دارد، اما زمانی که دین گرفتار زنگارهای برخاسته از هوا و هوس دنیاپرستان و سلایق شخصی دین‌فروشان می‌گردد، از فلسفه وجودی خود فاصله می‌گیرد و نه تنها به سوی سعادت ره‌نمون نخواهد بود که موجبات ضلالت و گم‌راهی را نیز در پی دارد. لذا جامعه منتظر که می‌خواهد خود را به استانداردهای عصر ظهور و حکومت مهدوی نزدیک سازد، باید بکوشد تا در عصر غیبت در حد امکان زمینه‌های انحراف فکری و دینی را از بین ببرد و به تبیین و تشریح آموزه‌های اصیل دینی همت گمارد و با افرادی که اصول و عقاید دین حق را وارونه جلوه می‌دهند، به شدت برخورد نماید.

ج) رفاه اقتصادی

امامان معصوم (علیهم السلام) در روایات فراوانی، دورنمایی روشن و امیدبخش از رفاه همگانی را در حکومت مهدوی ترسیم نموده‌اند. غنا و بی‌نیازی چنان در جامعه حاکم می‌گردد که افراد برای پرداخت زکات اموال خود شهر به شهر می‌گردند، اما شخص مستحق و نیازمندی را پیدا نمی‌یابند. اهتمام روایات بر رفاه اقتصادی جامعه مهدوی، گویای اهمیت آن در پایه‌گذاری جامعه قرآنی است. جامعه‌ای که تعالیم روح‌بخش اسلام ناب را سرلوحه عمل‌کرد خود قرار دهد، جامعه فقیر و عقب‌مانده نخواهد بود. در این جامعه، مسائل اولیه‌ای هم‌چون مسکن، اشتغال و ازدواج جوانان باید به آسانی حل و فصل شود و اهداف عالیه‌ای مانند پیش‌تازی در عرصه‌های علمی و صنعتی جهان مد‌نظر باشد. اجتماعی که می‌خواهد زمینه‌ساز جامعه تکامل یافته عصر ظهور باشد، باید در چنان سطحی از پیشرفت و ترقی قرار بگیرد که خود تولیدکننده و صادرکننده علم، تکنولوژی، فرهنگ و هنر باشد، نه آن‌که مصرف کننده و وابسته دیگران باشد. جامعه منتظر باید سرآمد جوامع باشد تا بتواند فرهنگ انتظار را جهانی کند و مقدمات ظهور را فراهم نماید. اما اگر در جامعه‌ای که فرهنگ انتظار پذیرفته شده، میزان رفاه و رشد اقتصادی به حدی تنزل یابد که نیازهای اولیه و پیش پا افتاده افراد جامعه برآورده نگردد و فقر و تنگ‌دستی در آن نمایان باشد، نه می‌توانند خود را زمینه‌ساز ظهور بدانند و نه آرمان ظهور منجی موعود را به جوامع دیگر گسترش دهند.

د) توسعه پایدار و سازگاری انسان با طبیعت

عمران و آبادانی جغرافیای مسکون و بهره‌برداری از امکانات تا سرحد ممکن، از دیگر اقدامات امام(ع) است. رسول اکرم (ص) در روایتی فرموده‌اند: «امت من در زمان مهدی(عج) از نعمتی بهره‌‌مند می‌شوند که هرگز به چنان نعمتی بهره‌مند نشده‌اند. آسمان باران رحمت خود را فرو می‌ریزد و زمین هم گیاه خود را از برای ایشان خارج می‌نماید.» بی‌تردید این امر با وجود پیشرفت علوم، فنون و تکنولوژی در دوران پیش از ظهور به طور کامل تحقق پیدا نخواهد کرد؛ اما بنابر بررسی‌های انجام شده، زمین قادر به تأمین احتیاجات و اداره چندین برابر جمعیت کنونی است. البته چنین چیزی وقتی ممکن می‌گردد که از همه امکانات بهره‌برداری شود و از اسراف گروهی اندک نیز جلوگیری گردد. هم‌چنین از تکنیک‌های دقیق علمی و فنی متناسب با محیط‌ها و سرزمین‌های گوناگون باید بهره‌برداری شود. پس جامعه منتظر باید برای آبادانی زمین و حفظ محیط زیست تلاش نماید و بکوشد تا خود را به سطح پذیرفتنی از توسعه علمی و فنی پایدار برساند.

هـ) شکوفایی خرد و دانش بشری

علم و دانش بشر در عصر ظهور، به تکامل نهایی می‌رسد و انسان هر روز به شناخت‌های تازه‌ای دست می‌یابد و شیوه‌های بهتری را در پیش می‌گیرد. بدین‌سان هر روز و هر گام او در همه مسائل حیات، گامی به پیش است و ارتجاع و تکرار ندارد. پیشرفت بشر در آن زمان با هیچ دوره‌ای قیاس‌پذیر نیست و دانش انسان چه در زمینه علوم ماورای طبیعی و چه در زمینه علوم مادی تکامل می‌یابد و همه جهل‌ها و نقص‌های بشر نیز برطرف می‌گردد. تکامل شناخت مبانی دین و آموزش احکام و معارف دینی از جمله دانش‌هایی است که به صورت الزامی در آن دوره صورت می‌گیرد، تا آن‌جا که زنان هم در آن دوران در شناخت مبانی دین به پایگاه بلندی می‌رسند و عالمان، فقیهان و دین‌شناسانی در طبقه زنان پدید می‌آیند. امام باقر(ع) در این‌باره می‌فرمایند:

در زمان حکومت مهدی(عج) به همه مردم حکمت و علم بیاموزند تا آن‌جا که زنان در خانه‌هایشان بر اساس قرآن و سنت پیامبر قضاوت می‌کنند.

بنابر این ره‌نمود، شیفتگان آن حضرت که به او و سیره او تأسی می‌کنند، در عصر غیبت باید بکوشند تا تولید علم نمایند و بر گستره دانش بشری بیفزایند و در این زمینه گوی سبقت را بربایند و جامعه تشیع را سرآمد و پرچم‌دار علم و دانش جهانی نمایند.

اجرای اصل مساوات

مساوات ابعاد گوناگونی دارد از جمله:

ـ مساوات در آفرینش؛ به این معنا که همه انسان‌ها با هر رنگ و نژاد و ویژگی جغرافیایی، اجتماعی و مذهبی در بسیاری از خصوصیات انسانی و نیازهای طبیعی برابرند و ارزشی یک‌سان دارند. پیامبر اکرم (ص) اصل مساوات در آفرینش را با تشبیهی زیبا این گونه بیان می‌فرماید:

مردم از زمان آدم تا‌کنون چون دندانه‌های شانه مساوی‌اند و عرب بر غیرعرب و نژاد سرخ بر سیاه برتری ندارد، مگر به تقوا.

ـ مساوات در برابر قانون؛ یعنی همه افراد، حقوقی هم‌سان و برابر دارند و هیچ کس در برابر قانون بر دیگری برتری ندارد. قانون باید درباره همه یک‌سان اجرا شود و امنیت اجتماعی و حقوق انسانی همگان را یک‌سان تأمین کند.

ـ از ابعاد دیگر مساوات، برابری افراد در برخورداری از اموال عمومی یعنی بیت‌المال است. رعایت این اصل باعث خشکاندن ریشه فقر در اجتماع می‌گردد.

همواره تمام انواع مساوات در اسلام مهم بوده است. حضرت علی(ع) در دوران کوتاه خلافت خویش برای احیای معیارهای دقیق الهی تلاش بسیاری کرد و از تجاوز و امتیاز‌طلبی‌های ناحق، قاطعانه جلوگیری کرد. اما پس از دوران خلافت آن حضرت، رعایت این اصل رو به کاهش رفت. حکام به ظاهر مسلمان، محور کارها را بر امتیازدهی و اشراف‌پروری نهادند. بسیاری از عالمان نیز در برابر این انحرافات سکوت کردند و حتی در مواردی با تأویل و توجیه، کار آنان را اسلامی جلوه دادند. امام حسین(ع) در تعبیری این‌گونه می‌فرماید: «ضعیفان را تباه کردند و جانب قدرت‌مندان را گرفتند.» اما طبق بشارت راستین قرآن کریم و امامان معصوم (علیهم السلام)، اسلام دیگربار به دوران عدل مهدوی قدم می‌گذارد و عدالت مهدوی به عدالت علوی پیوند خواهد خورد.

واضح است که اجرای دقیق، قاطع و بدون استثنای اصل مساوات، جامعه را اصلاح می‌کند و ریشه فقر، افراط و تفریط را می‌خشکاند و تعادل و توازن عادلانه و انسانی را برقرار می‌سازد. لذا بر جامعه منتظر نیز واجب است که با تمامی مظاهر برتری‌جویی و امتیازطلبی با قاطعیت مبارزه و برخورد نماید. حکومتی که بکوشد از هرگونه جانب‌داری و نژادگرایی به دور باشد و بر پایه عدل و مساوات با همگان رفتار نماید، می‌تواند همه انسان‌ها را به دور مرکز و محوری گرد‌آورد. آن‌گاه چنین حکومت و جامعه‌ای می‌تواند خود را زمینه‌ساز ظهور مهدی موعود(عج) و استقرار حکومت جهانی او بنامد.

نتیجه

آن‌چه از مؤلفه‌های حکومت صالحان به اختصار گذشت، تنها بخشی از آثار پربرکت وجود مقدس مهدی موعود(عج) است که سطح آرمانی و ایده‌آل آن تنها با ظهور حضرتش و استقرار دولت کریمه ایشان تحقق می‌یابد. ظهور زمانی است که بر اساس سنت الهی، بشر و تاریخ پرفراز و نشیب او به تکامل نهایی و سرمنزل مقصود دست یابد و زندگی همگان سامان گیرد. اما چنان‌که گفته شد، هدف اسلام و ائمه اطهار (علیهم السلام) از ترویج فرهنگ انتظار آن است که خود بشر نیز دست به کار شود و در سایه‌سار آن آرمان بلند و در پرتو آن آموزه‌های ناب، با هدف زمینه‌سازی برای تحقق حکومت مهدی(عج) خود را با ویژگی‌های مورد نظر عصر ظهور وفق دهد و به شرایط مطلوب نزدیک سازد. پس حکومت صالحان در عصر غیبت نیز تحقق‌پذیر است، به شرط آن‌که فرهنگ انتظار به شایستگی تبیین گردد و گسترش داده شود تا ساختارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه منتظر بر مبنای مؤلفه‌های حکومت صالحان شکل گیرد. در این صورت، هرگاه در برخی از روایات سخن از دولت اهل حقی است که تا قیام مهدی(عج) ادامه می‌یابد، بارقه‌ای از امید به قلبمان می‌تابد و به سعی و تلاش خود امیدوارانه‌تر خواهیم نگریست.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد