۱۳۹۴/۰۱/۱۷
–
۳۵۱ بازدید
در مورد شبهه ای که می گوید منازل مدینه و مکه در زمان صدر اسلام ، اصولا درب چوبی نظیر درهای امروزی نداشت و مردم برای پوشاندن منزل از دید اغیار ، تنها از پرده یا لیف خرما استفاده می کردند. آنان پس از طرح این ادعا، نتیجه گرفتهاند که: بنابراین، ماجرای سوزاندن در خانه حضرت زهرا (س) و قرار دادن ایشان بین در و دیوار صحیح نیست، چه جوابی دارید؟
این شبهه به «دکتر سهیل زکار» نسبت داده میشود ؛ اگر چه مدرک مستندی درباره استناد این شبهه به وی در دست نیست. بهرحال از آنجا که این کلام از سوی برخی دیگر نیز تکرار شده ، لازم است پاسخ داده شود.آنچه در پی میآید، گوشهای از مستنداتی است که از سوی «علامه سید جعفر مرتضی عاملی» در کتاب مأساة الزهرا (ع) ــ چاپ 1997به وسیلهی دارالسیرة بیروت ــ تحقیق شده است :الف ) مستنداتی درباره درب داشتن خانه های مدینه1. «ابو فدیک» می گوید : از «محمدبن هلال» درباره مختصات اتاق و حجره عایشه پرسیدم . در ضمن پاسخ گفت: «درب آن به سوی شام بود». گفتم : «آن درب یک مصراع داشت یا دو مصراع ؟» گفت: «یک مصراع» پرسیدم : «از چه جنسی بود؟» پاسخ داد: «یا از چوب عرعر بود یا از درخت ساج» . (وفاء الوفاء ــ ج2، ص459 و 456 و 542)توضیح: مصراع همان است که در فارسی از آن با عنوان لنگه یا لت یاد میشود.
2. از «ابوموسی اشعری» نقل است که به همراه پیامبر بود تا اینکه به بئر أدیس وارد شدند . پیامبر (ص) داخل شد و ابوموسی بیرون باقی ماند. ابوموسی میگوید : «کنار دربی نشستم که جنس آن از جریب نخل بود». (صحیح مسلم ــ ج7، ص 118و صحیح بخاری ــ ج2 ــ ص 187)
3. «ابوذر» از پیامبر نقل می کند که فرمود : «اگر کسی از کنار خانهای گذشت که درب آن بسته نبود و پرده نیز داشت و نگاهش به داخل خانه افتاد، گناهی بر او نیست ؛ بلکه مقصر، اهل آن خانهاند». (مسند احمد ــ ج5 ـ ص153)
4. در حدیث ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه ـ علیهما السلام ـ آمده است که پیامبر (ص) به آندو دستور داد که به منزلشان وارد شوند ، سپس بر ایشان دعا کرد، آنگاه برخاست، بیرون رفت و در را با دست مبارکش به روی آنان بست (ثم قام فأغلق علیهما الباب بیده). (بحار الانوار ـ ج4 ـ ص122 و 142 و مناقب خوارزمی ص243)
5. از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمود: «هر کس متصدی امری از امور مردم گردد سپس درش را به روی فقیر و مظلوم و صاحب حاجتی ببندد خداوند تبارک و تعالی نیز درهای رحمتش را در زمان فقر و حاجت وی به رویش خواهد بست» . ( مسند احمد ـ ج3 ـ ص 441)
6. «ابو حمید» از پیامبر (ص) نقل میکند که: «او به ما امر کرد که شبها ظروف آب را در گوشهای قرار دهیم و نیز دستور داد که شبهنگام درها را ببندیم». (صحیح مسلم ـ ج3 ـ ص1593)
7. از «جابر» و «ابوهریره» نقل است که پیامبر (ص) فرمود: «درب منزلت را ببند و نام خدا را جاری کن، بدرستی که شیطان درب بسته را باز نمیکند». (سنن ابی داود ـ ج2 ـ ص339 و مسند احمد ـ ج3 ـ ص386 و سنن ابی ماجه ـ ج2 ـ ص1129 )
8. در حدیث اسلام آوردن «مادر ابوهریره» و دعا کردن رسوللله (ص) برای او ، ابوهریره میگوید: «… پس دوان دوان به سوی او رفتم تا به او مژده دهم که رسول الله برایت دعا کرد . وقتی به خانه رسیدم درب منزل را بسته یافتم و صدای تکان خوردن آب در مشک و نیز صدای پای مادرم را شنیدم … » . (مسند احمد ـ ج2 ـ ص230)
9. در حدیثی از عائشه است که: رسول الله (ص) در شبی از شبها وی را خفته پنداشت پس بآرامی کفشهایش را پوشید و عبایش را برداشت، سپس در را باز کرد، بیرون رفت و در را پشت سرش بست (ظن أنها رقدت فانتعل رویدأ و أخذ رداءه رویدا ثم فتح الباب رویدأ ثم خرج و أجافه رویدا). (تاریخ المدینة لابن شبة ـ ج 1 ـ ص 88 و 89 و فی هامشه عن عمدة الاخبار ـ ص 123 و 124 و راجع وفاء الوفاء ـ ج 3 ـ ص 883 عن مسلم والنسائی)
در تمامی احادیث بالا ، بستن درب با تعابیری مانند اغلاق الباب ، ردّ الباب و إجافة الباب آمده است که همگی به معنی بسته نمودن درب است و برای پرده و نظایر آن به کار نمیرود .
10. در احادیث متعددی ــ از جمله 21 حدیث که علامه جعفر مرتضی در کتاب مذکور آورده است ــ از تعابیر دق الباب ، طرق الباب ، ضرب الباب و قرع الباب استفاده شده است که همگی به معنای در زدن هستند و درباره دری که پرده داشته باشد به کار نمیروند. زیرا واضح است که پرده ، قابلیت دق الباب ندارد ؛ از جمله :
در حدیث رفتن پیامبر به منزل «ابو الهیثم بن التیهان» آمده است : «پس درب خانه را زدیم. زنی گفت : چه کسی در میزند ؟ عمر پاسخ داد : این رسول الله است …» (کنزالعمال ـ ج7 ـ ص194 )
11. در احادیث متعدد دیگری ـ از جمله 43 حدیثی که نویسندهی کتاب مأساة الزهرا (ع) آنها را مذکور داشته است ــ به تعابیری همچون الاجابة من وراء الباب یعنی پاسخ از آن سوی در ، خلف الباب یعنی پشت در ، حرک الباب یعنی حرکت دادن در ، وضع الید علی الباب فدفعه یعنی « هل دادن در با دست و باز کردن آن ، فتح الباب یعنی باز کردن درب ، الباب المقفل یعنی درب قفلشده و کسر الباب یعنی شکستن در بر میخوریم که هیچیک از این تعابیر با پرده و مانند آن سازگاری ندارد .
12. همانگونه که در تواریخ شیعه و سنی آمده است ، اهل یثرب ( مدینة النبی) تا پیش از هجرت پیامبر اسلام (ص) گرفتار جنگ داخلی دائمی بودند و اختلافات خونین در میان آنها بیداد میکرد ؛ تا جایی که معروف بود که حتی شبها نیز شمشیر و اسلحه را از خود دور نمیکردند (اعلام الوری ـ ص55 و بحارالانوار ـ ج19ـ ص 8 تا 10) . تا اینکه خداوند با بعثت پیامبر (ص) بر آنان منت نهاد و برادری و صلح را برایشان به ارمغان آورد . با در نظر داشتن این امر ، آیا عقلایی است مردمانی که دائما خطر همسایه را احساس میکردند و در حال جنگ و جدال بودند و حتی در هنگام خواب ، نزد خود شمشیر نگه میداشتند ، برای خانههایشان که مال و ناموس خود را در آن حفظ میکردند و شبها در آن میآرمیدند ، درب نگذارند و فقط به آویزان کردن پرده اکتفا کنند؟ خیر؛ این امر هرگز عقلانی نیست.
13. احادیث دیگری نیز وجود دارند که ثابت میکنند نه تنها منازل مدینه درب داشتند بلکه آن دربها ، قفل و کلید نیز داشتند و کلمه مفتاح به معنای کلید بارها تکرار شده است ؛ از جمله:
از «دکین بن سعید المزنی» نقل است که گفت: نزد پیامبر (ص) رفتیم و از او درخواست طعام کردیم. پس فرمود : «یا عمر! برو و به آنها غذا بده». فارتقی بنا الی علیة ، فأخذ المفتاح من حجزته ، ففتح …» (سنن ابی داود ـ ج4 ـ ص361 و مسند احمد ـ ج4 ـ ص174 )
یا :
حین کلّم علی (ع) طلحة فی امر عثمان ، انصرف علی (ع) الی بیت المال ، فأمر بفتحه ، فلم یجدوا المفتاح ، فکسر الباب ، و فرق ما فیه علی الناس ، فانصرفوا من عند طلحه حتی بقی وحده ، فسر عثمان بذالک . ( تاریخ طبری ـ ج4 ـ ص431 )
14. دستهی دیگری از روایات نیز وجود دارد که بوضوح حاکی از وجود دربهایی با جنس چوب هستند ؛ احادیثی که از شق الباب به معنای شکاف بین دربهایی که از چوب ساخته میشود سخن میگویند. مسلم است که پرده ، دارای شق و شکاف نیست بلکه درهایی که از تخته یا سعف نخل ساخته میشدند ، ممکن بود خلل و شکافی بین آنها به وجود بیاید ؛ از جمله :
از عائشه نقل است که: «هنگامی که خبر شهادت جعفر بن ابیطالب و عبدالله بن رواحة را آوردند ؛ پیامبر بر زمین نشست و آثار حزن و اندوه در صورتش نمایان شد ، و من از شکاف در (شق الباب) او را مینگریستم …» . ( کنزالعمال ـ ج15 ـ ص 732)
نیز امام صادق (ع) از امیر المؤمنین علی (ع) نقل فرموده است که : … روزی رسول الله در حجره یکی از زنانش نشسته بود و مدراتی (نوعی شانه از جنس چوب یا فلز) در دست داشت ، در این هنگام مردی از شکاف در (شق الباب) به داخل نگریست. پیامبر فرمود: « اگر نزدیک تو بودم با این مدراة ، چشمت را در میآوردم». (قرب الاسناد ـ ص18 و من لایحضره الفقیه ـ ج 4 ـ ص 74)
مستنداتی از درب خانه حضرت زهرا و علی علیهما السلام
1.قال ابن عباس: و سد ابواب المسجد غیرباب علی … و هو طریقه لیس له طریق غیره.
ابن عباس گفت: و پیامبر دربهای خانه های رو به مسجد را به جز درب خانه امیرالمومنین صلوات الله علیه بست … و وی (امیرالمومنین صلوات الله علیه) راهش به بیرون از خانه تنها از آن درب رو به مسجد بود و راه دیگری (برای خروج از خانه) نداشت. (احقاق الحق :-قاضی نورالله شوشتری-ج5،ص541؛ به نقل از: خصائص نسائی، ص14.(
2.قال ابن عباس: سد رسول الله ابواب المسجد غیر باب علی … و هو طریقه لیس له طریق غیره. (احقاق الحق ،ج5،ص543؛ به نقل از: البدایه و النهایه: ابن کثیر، ج7،ص338.)
ابن عباس گفت: پیامبر دربهای (خانه های رو به ) مسجد را به جزد درب خانه امیرالمومنین صلوات الله علیه بست … و وی (امیرالمومنین صلوات الله علیه) راهش به بیرون خانه تنها از آن درب رو به مسجد بود و راه دیگری (برای خروج از خانه) نداشت.
3.مرحوم فیض کاشانی در کتاب نوادر الاخبار می نویسد:… فاختبئت فاطمه علیه السلام و راء الباب فدفعها عمر حتی ضغطها بین الباب و الحائط.
پس حضرت زهرا سلام الله علیها پشت درب پنهان شد، سپس عمر او را به شدت کنار زد تا به حدی که او را بین درب و دیوار فشرد. (فیض کاشانی: نوادر الاخبار، ص 183)
4.قسطلانی و ابن نجار از علمای بزرگ اهل سنت می نویسند: …و ما عمل علی بن ابی طالب مصراعی داره الا بالمسمار. (المواهب اللدنیه، قسطلانی، ج 3 ص 409 ؛الدره الثمنیه، ابن نجار، ص 205(.
… و علی بن ابی طالب دو لنگه درب خانه خویش را جز با استفاده از مسمار (میخ) نساخت … .
یعنی درب خانه حضرت علی یک درب بوده که از دو قسمت تشکیل شده و با میخ درست شده بوده است.
علاوه بر همه اینها، روایات و گزاره های تاریخی که هجوم به خانه وحی را نقل کرده اند همگی به ماجرای سوزاندن درب تصریح دارند و این نشان می دهد که قطعا دربی چوبی وجود داشته که آن را سوزانده اند وگرنه معنی ندارد لیف خرما یا پرده را بسوزانند تا وارد خانه شوند.
به طور مثال مقاتل بن عطیه می گوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهراعلیهماالسلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید، هنگامی که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمرآن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ دربه سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که ازدنیا رفت.»( الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص۱۶۰ ـ ۱۶۱٫)
مسعودی (که برخی وی را سنی مذهب می دانند) نیز در قسمتی از کتاب خود آورده است:«فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْ مُحْسِنا؛پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کرده وهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛چنان که محسن را سقط نمود.»( اثبات الوصیة، مسعودی، (چاپ بیروت) ص۱۵۳ و در برخی چاپها ص ۲۳ ـ ۲۴٫)
2. از «ابوموسی اشعری» نقل است که به همراه پیامبر بود تا اینکه به بئر أدیس وارد شدند . پیامبر (ص) داخل شد و ابوموسی بیرون باقی ماند. ابوموسی میگوید : «کنار دربی نشستم که جنس آن از جریب نخل بود». (صحیح مسلم ــ ج7، ص 118و صحیح بخاری ــ ج2 ــ ص 187)
3. «ابوذر» از پیامبر نقل می کند که فرمود : «اگر کسی از کنار خانهای گذشت که درب آن بسته نبود و پرده نیز داشت و نگاهش به داخل خانه افتاد، گناهی بر او نیست ؛ بلکه مقصر، اهل آن خانهاند». (مسند احمد ــ ج5 ـ ص153)
4. در حدیث ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه ـ علیهما السلام ـ آمده است که پیامبر (ص) به آندو دستور داد که به منزلشان وارد شوند ، سپس بر ایشان دعا کرد، آنگاه برخاست، بیرون رفت و در را با دست مبارکش به روی آنان بست (ثم قام فأغلق علیهما الباب بیده). (بحار الانوار ـ ج4 ـ ص122 و 142 و مناقب خوارزمی ص243)
5. از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمود: «هر کس متصدی امری از امور مردم گردد سپس درش را به روی فقیر و مظلوم و صاحب حاجتی ببندد خداوند تبارک و تعالی نیز درهای رحمتش را در زمان فقر و حاجت وی به رویش خواهد بست» . ( مسند احمد ـ ج3 ـ ص 441)
6. «ابو حمید» از پیامبر (ص) نقل میکند که: «او به ما امر کرد که شبها ظروف آب را در گوشهای قرار دهیم و نیز دستور داد که شبهنگام درها را ببندیم». (صحیح مسلم ـ ج3 ـ ص1593)
7. از «جابر» و «ابوهریره» نقل است که پیامبر (ص) فرمود: «درب منزلت را ببند و نام خدا را جاری کن، بدرستی که شیطان درب بسته را باز نمیکند». (سنن ابی داود ـ ج2 ـ ص339 و مسند احمد ـ ج3 ـ ص386 و سنن ابی ماجه ـ ج2 ـ ص1129 )
8. در حدیث اسلام آوردن «مادر ابوهریره» و دعا کردن رسوللله (ص) برای او ، ابوهریره میگوید: «… پس دوان دوان به سوی او رفتم تا به او مژده دهم که رسول الله برایت دعا کرد . وقتی به خانه رسیدم درب منزل را بسته یافتم و صدای تکان خوردن آب در مشک و نیز صدای پای مادرم را شنیدم … » . (مسند احمد ـ ج2 ـ ص230)
9. در حدیثی از عائشه است که: رسول الله (ص) در شبی از شبها وی را خفته پنداشت پس بآرامی کفشهایش را پوشید و عبایش را برداشت، سپس در را باز کرد، بیرون رفت و در را پشت سرش بست (ظن أنها رقدت فانتعل رویدأ و أخذ رداءه رویدا ثم فتح الباب رویدأ ثم خرج و أجافه رویدا). (تاریخ المدینة لابن شبة ـ ج 1 ـ ص 88 و 89 و فی هامشه عن عمدة الاخبار ـ ص 123 و 124 و راجع وفاء الوفاء ـ ج 3 ـ ص 883 عن مسلم والنسائی)
در تمامی احادیث بالا ، بستن درب با تعابیری مانند اغلاق الباب ، ردّ الباب و إجافة الباب آمده است که همگی به معنی بسته نمودن درب است و برای پرده و نظایر آن به کار نمیرود .
10. در احادیث متعددی ــ از جمله 21 حدیث که علامه جعفر مرتضی در کتاب مذکور آورده است ــ از تعابیر دق الباب ، طرق الباب ، ضرب الباب و قرع الباب استفاده شده است که همگی به معنای در زدن هستند و درباره دری که پرده داشته باشد به کار نمیروند. زیرا واضح است که پرده ، قابلیت دق الباب ندارد ؛ از جمله :
در حدیث رفتن پیامبر به منزل «ابو الهیثم بن التیهان» آمده است : «پس درب خانه را زدیم. زنی گفت : چه کسی در میزند ؟ عمر پاسخ داد : این رسول الله است …» (کنزالعمال ـ ج7 ـ ص194 )
11. در احادیث متعدد دیگری ـ از جمله 43 حدیثی که نویسندهی کتاب مأساة الزهرا (ع) آنها را مذکور داشته است ــ به تعابیری همچون الاجابة من وراء الباب یعنی پاسخ از آن سوی در ، خلف الباب یعنی پشت در ، حرک الباب یعنی حرکت دادن در ، وضع الید علی الباب فدفعه یعنی « هل دادن در با دست و باز کردن آن ، فتح الباب یعنی باز کردن درب ، الباب المقفل یعنی درب قفلشده و کسر الباب یعنی شکستن در بر میخوریم که هیچیک از این تعابیر با پرده و مانند آن سازگاری ندارد .
12. همانگونه که در تواریخ شیعه و سنی آمده است ، اهل یثرب ( مدینة النبی) تا پیش از هجرت پیامبر اسلام (ص) گرفتار جنگ داخلی دائمی بودند و اختلافات خونین در میان آنها بیداد میکرد ؛ تا جایی که معروف بود که حتی شبها نیز شمشیر و اسلحه را از خود دور نمیکردند (اعلام الوری ـ ص55 و بحارالانوار ـ ج19ـ ص 8 تا 10) . تا اینکه خداوند با بعثت پیامبر (ص) بر آنان منت نهاد و برادری و صلح را برایشان به ارمغان آورد . با در نظر داشتن این امر ، آیا عقلایی است مردمانی که دائما خطر همسایه را احساس میکردند و در حال جنگ و جدال بودند و حتی در هنگام خواب ، نزد خود شمشیر نگه میداشتند ، برای خانههایشان که مال و ناموس خود را در آن حفظ میکردند و شبها در آن میآرمیدند ، درب نگذارند و فقط به آویزان کردن پرده اکتفا کنند؟ خیر؛ این امر هرگز عقلانی نیست.
13. احادیث دیگری نیز وجود دارند که ثابت میکنند نه تنها منازل مدینه درب داشتند بلکه آن دربها ، قفل و کلید نیز داشتند و کلمه مفتاح به معنای کلید بارها تکرار شده است ؛ از جمله:
از «دکین بن سعید المزنی» نقل است که گفت: نزد پیامبر (ص) رفتیم و از او درخواست طعام کردیم. پس فرمود : «یا عمر! برو و به آنها غذا بده». فارتقی بنا الی علیة ، فأخذ المفتاح من حجزته ، ففتح …» (سنن ابی داود ـ ج4 ـ ص361 و مسند احمد ـ ج4 ـ ص174 )
یا :
حین کلّم علی (ع) طلحة فی امر عثمان ، انصرف علی (ع) الی بیت المال ، فأمر بفتحه ، فلم یجدوا المفتاح ، فکسر الباب ، و فرق ما فیه علی الناس ، فانصرفوا من عند طلحه حتی بقی وحده ، فسر عثمان بذالک . ( تاریخ طبری ـ ج4 ـ ص431 )
14. دستهی دیگری از روایات نیز وجود دارد که بوضوح حاکی از وجود دربهایی با جنس چوب هستند ؛ احادیثی که از شق الباب به معنای شکاف بین دربهایی که از چوب ساخته میشود سخن میگویند. مسلم است که پرده ، دارای شق و شکاف نیست بلکه درهایی که از تخته یا سعف نخل ساخته میشدند ، ممکن بود خلل و شکافی بین آنها به وجود بیاید ؛ از جمله :
از عائشه نقل است که: «هنگامی که خبر شهادت جعفر بن ابیطالب و عبدالله بن رواحة را آوردند ؛ پیامبر بر زمین نشست و آثار حزن و اندوه در صورتش نمایان شد ، و من از شکاف در (شق الباب) او را مینگریستم …» . ( کنزالعمال ـ ج15 ـ ص 732)
نیز امام صادق (ع) از امیر المؤمنین علی (ع) نقل فرموده است که : … روزی رسول الله در حجره یکی از زنانش نشسته بود و مدراتی (نوعی شانه از جنس چوب یا فلز) در دست داشت ، در این هنگام مردی از شکاف در (شق الباب) به داخل نگریست. پیامبر فرمود: « اگر نزدیک تو بودم با این مدراة ، چشمت را در میآوردم». (قرب الاسناد ـ ص18 و من لایحضره الفقیه ـ ج 4 ـ ص 74)
مستنداتی از درب خانه حضرت زهرا و علی علیهما السلام
1.قال ابن عباس: و سد ابواب المسجد غیرباب علی … و هو طریقه لیس له طریق غیره.
ابن عباس گفت: و پیامبر دربهای خانه های رو به مسجد را به جز درب خانه امیرالمومنین صلوات الله علیه بست … و وی (امیرالمومنین صلوات الله علیه) راهش به بیرون از خانه تنها از آن درب رو به مسجد بود و راه دیگری (برای خروج از خانه) نداشت. (احقاق الحق :-قاضی نورالله شوشتری-ج5،ص541؛ به نقل از: خصائص نسائی، ص14.(
2.قال ابن عباس: سد رسول الله ابواب المسجد غیر باب علی … و هو طریقه لیس له طریق غیره. (احقاق الحق ،ج5،ص543؛ به نقل از: البدایه و النهایه: ابن کثیر، ج7،ص338.)
ابن عباس گفت: پیامبر دربهای (خانه های رو به ) مسجد را به جزد درب خانه امیرالمومنین صلوات الله علیه بست … و وی (امیرالمومنین صلوات الله علیه) راهش به بیرون خانه تنها از آن درب رو به مسجد بود و راه دیگری (برای خروج از خانه) نداشت.
3.مرحوم فیض کاشانی در کتاب نوادر الاخبار می نویسد:… فاختبئت فاطمه علیه السلام و راء الباب فدفعها عمر حتی ضغطها بین الباب و الحائط.
پس حضرت زهرا سلام الله علیها پشت درب پنهان شد، سپس عمر او را به شدت کنار زد تا به حدی که او را بین درب و دیوار فشرد. (فیض کاشانی: نوادر الاخبار، ص 183)
4.قسطلانی و ابن نجار از علمای بزرگ اهل سنت می نویسند: …و ما عمل علی بن ابی طالب مصراعی داره الا بالمسمار. (المواهب اللدنیه، قسطلانی، ج 3 ص 409 ؛الدره الثمنیه، ابن نجار، ص 205(.
… و علی بن ابی طالب دو لنگه درب خانه خویش را جز با استفاده از مسمار (میخ) نساخت … .
یعنی درب خانه حضرت علی یک درب بوده که از دو قسمت تشکیل شده و با میخ درست شده بوده است.
علاوه بر همه اینها، روایات و گزاره های تاریخی که هجوم به خانه وحی را نقل کرده اند همگی به ماجرای سوزاندن درب تصریح دارند و این نشان می دهد که قطعا دربی چوبی وجود داشته که آن را سوزانده اند وگرنه معنی ندارد لیف خرما یا پرده را بسوزانند تا وارد خانه شوند.
به طور مثال مقاتل بن عطیه می گوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهراعلیهماالسلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید، هنگامی که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمرآن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ دربه سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که ازدنیا رفت.»( الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص۱۶۰ ـ ۱۶۱٫)
مسعودی (که برخی وی را سنی مذهب می دانند) نیز در قسمتی از کتاب خود آورده است:«فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْ مُحْسِنا؛پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کرده وهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛چنان که محسن را سقط نمود.»( اثبات الوصیة، مسعودی، (چاپ بیروت) ص۱۵۳ و در برخی چاپها ص ۲۳ ـ ۲۴٫)