طلسمات

خانه » همه » مذهبی » درمان قساوت قلب و خشکی چشم -گریه و عزاداری

درمان قساوت قلب و خشکی چشم -گریه و عزاداری


درمان قساوت قلب و خشکی چشم -گریه و عزاداری

۱۳۹۷/۰۶/۲۲


۱۰۴۳ بازدید

سلام اقا.ببخشید.برای اشک و کسب توفیق جاری شدن اشک چیکار کنم؟تشکرفراوان

در ابتدا متذکر شویم که راه کلی تقویت رابطه عاطفی و محبت آمیز با اهل بیت (ع) انس است. انسان از انس است و به هر چیزی که انس پیدا کند، به آن علاقه مند می گردد و سپس در صورت فقدان آن چیز اندوهگین خواهد شد و ممکن است شدت علاقه به گونه ای باشد که برایش اشک بریزد و گریه کند. راه انس هم ارتباط است. رابطه و پیوند خود را با اهل بیت(ع) قوی نمایید و در مجالس آنان شرکت کنید و به زیارت آنان بروید و پیوند روزانه داشته باشید، به تدریج انس خواهید گرفت و انس زمینه محبت و رابطه عاطفی قوی تر را ایجاد خواهد کرد و چه بسا که این عاطفه به عمل بیانجامد و آدمی در پیروی از ایشان کامل گردد.از دیدگاه روان شناسى گریه را به عنوان یک حالت رفتار و جلوه احساسى هیجان معنا کنیم و آن گاه عوامل مؤثر در بروز آن را شناسایى کرده تا با فراهم ساختن عوامل و علل، معلول (گریه) را تحصیل کنیم. گریه انواع متعدد دارد و دامنه تنوع آن از گریه شادى تا گریه غم را در بر مى گیرد و روشن است که گریه بر امام حسین(ع)وائمه علیهم السلام،گریه سوگ و غم گسارى است؛ لذا باید از بین انواع گریه، گریه سوگ و غم گسارى را تعریف و عوامل مؤثر بر بروز این نوع گریه را برشماریم. گریه سوگ و غم، در واقع جلوه خارجى غمگینى است. گریه سوگ واکنشى است که فرد به هنگام احساس غمگینى از خود نشان مى دهد و سوگوارى و عزادارى – گریه جلوه آن است – یک جلوه رفتارى و اجتماعى از ماتم و سایر رفتار و اعمال مربوط به داغ دیدگى است.
پس اگر در پى عزادارى و گریه هستیم، باید غم را تحصیل کنیم که حالت برانگیزنده گریه است؛ یعنى، اگر در صدد گریه بر امام حسین(ع) و سوگوارى بر سالار شهیدان هستیم، باید غم حسین(ع) را در دل داشته باشیم و داغ حضرتش را در سینه جاى دهیم. اى صبا نکهتى از کوى فلانى به من آر     زار و بیمار غمم راحت جانى به من آر چون: گر دیگران به عیش و طرب خرسند و شاد     مارا غم نگار بود مایه سرور پس باید تحصیل غم نمود و براى تحصیل آن، ابتدا باید غم را تعریف و سپس عوامل بروز آن را شناخت و بیان کرد.
غم و یا غمگین بودن، واکنشى نسبت به یک رویداد رنج آور و حالت و وضعیتى است که به دنبال از دست دادن یک شى ء و یا شخص مهم پدیدار مى شود. «داغ دیدگى و غم» به فقدان ناشى از مرگ یک شى ء یا موضوع (و شخص) گفته مى شود که نسبت به آن، دلبستگى عاطفى وجود دارد.
بنابراین باید دلبسته به آن شخص و یاشى ء بود تا با از دست دادن آن، به غمش مبتلا گردید و از فقدان او، غمگین شد و گریه و سوگ بپا داشت، حال اگر مى خواهید در سینه تان غم امام حسین(ع) خانه کند تا از شهادت او غمگین گردید، باید قبلاً دلبسته آن حضرت باشید. قلبى که دلبسته امام حسین(ع) نیست، به شى ء دیگرى و چه بسا به امور متضاد و مغایر با آن حضرت بسته شده است.
از نبودن امام حسین(ع) متلاطم نمى شود و آرام و قرار او به هم نمى خورد. همان گونه که با بودن آن حضرت قرار پیدا نمى کند، با نبودن ایشان هم بى قرار نمى شود. دلبسته امام حسین(ع)، از غم فراق و اندوه شهادت او غمگین مى گردد. آن گاه که غم آمد و علت شد، معلول خود پا به میان گذاشته و گریه و عزادارى بى چون و چرا ظاهر مى شود. عزیز و دلبند از دست دادن همان و ماتم زده گشتن و گریه سر دادن همان.
پس پاسخ این سؤال و علاج این درد ریشه در دل بستن دارد که چسان دلبسته امام حسین(ع) شویم؟ راه تحصیل دلبستگى «شناخت» است. آشنایى با یک شى ء، پى بردن به نقش آن در زندگى – به ویژه نقش عملى آن و تأثیر آن در تحصیل اهداف زندگى و آشنایى با جایگاه آن در زندگى – جملگى مسیرهاى شناخت و در پى آن رسیدن به دلبستگى است. از نظر علمى، زندگى کردن با یک شى ء افزون برآشنایى و راه هاى شناختى، خود موجب دلبستگى مى شود. کافى است در زندگى شخصى خود اندکى تأمل کنیم تا به این حقایق پى ببریم که چگونه فقدان شخصى که مدت ها با او زندگى کرده ایم (هر چند غریبه و دورترین فرد باشد)، موجب غمگینى و گاهى بروز حالات عزا و سوگ مى شود. اینک اگر در پى گریه و سوگوارى براى امام حسین(ع) هستیم، باید شناخت خود را از ایشان افزایش و ارتقا بخشیم.
شناخت شخص اباعبداللّه(ع)، اهداف او، مکتب، مرام و عقیده او، نقش او در حیات فردى، اجتماعى و دینى و حتى شخصى و جایگاه او در زندگى و زیستن با این شناخت، جملگى موجب دلبستگى با سالار شهیدان مى شود. توجّه داریم که وقتى از زندگى کردن و زیستن با این شناخت ها سخن مى گوییم، مقصود آن است که شناخت ما از حضرت حسین(ع) و اهداف، مرام و مکتب و … او، نباید محدود به یک شناخت ذهنى و تصور صرف گردد؛ بلکه باید بر اساس این شناخت زندگى کرد تا دلبستگى حاصل شود؛ وگرنه ما از خیلى افراد آگاهى و شناخت داریم؛ ولى هرگز از فقدان آنها غمگین نمى شویم. پس افزون بر شناخت، باید بر اساس همین شناخت، با آن فرد زندگى کنیم و یا او در زندگى ما جایگاهى بیابد. گویا با شخص او مدت ها زیر یک سقف زندگى کرده ایم تا دلبستگى ایجاد گردد.
روشن است که دلبستگى یک مفهوم تشکیکى است و مراتب متنوّع دارد و شدّت و ضعف مى پذیرد. همه افرادى که با یک شخص آشنا هستند و با وى زندگى کرده اند؛ به یک اندازه دلبستگى ندارند. به هر میزان که این دلبستگى بیشتر باشد، به همان میزان هم بعد از فراق و فقدان، غمگین و ماتم را موجب مى گردد. افسوس که برخى دل خود را با یاد حسین(ع) زنده نکرده اند و از آن حضرت شناخت و آگاهى ندارند! این گونه افراد نه تنها در شهادت حسین بن على(ع) نمى توانند سوگوارى و عزادارى کنند و چشم خود را به گریه سیراب سازند؛ بلکه گریه و سوگوارى دیگران براى آنان تمسخرآمیز و حتى بى معنا و گاه مضحک مى نماید!
درمان قساوت قلب:
حقیقت انسان قلب او است و قلب, یعنی مرکز تبدل و تحول و انقلاب و دگرگونی. هیچ گاه انسان از تحول و تبدل خالی نیست. هر حالتی قابل تبدل است و انسان می تواند با همت و تلاش خود را به هر صورتی که اراده کند تغییر دهد. در مورد قساوت قلب نیز گفتنی است اولا معلوم نیست که واقعا شما دچار این حالت شده باشید و در صورتی که احتمال بدهید که خدای ناکرده قلبتان سخت شده است, لازم است درباره عوامل بروز آن و همچنین راه درمان آن اطلاع داشته باشید. هر کدام از شرح صدر و تنگی و قساوت قلب عواملی دارد:
مطالعات پی گیر و مستمر و ارتباط مداوم با دانشمندان و علمای صالح، خودسازی و تهذیب نفس، پرهیز از گناه و به ویژه غذای حرام و یاد خدا از عوامل شرح صدر است . بر عکس جهل و گناه و لجاجت و جدال و مراوده و هم نشینی با بدان و فاجران و مجرمان و دنیا پرستی و هوا پرستی باعث تنگی روحی و قساوت قلب می گردد. در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: خداوند متعال به حضرت موسی (ع) وحی فرستاد که ای موسی! از فزونی اموال خوشحال مباش و یاد مرا در هیچ حال ترک مکن، چون فزونی مال غالبا موجب فراموش کردن گناهان است و ترک یاد من قلب را سخت می گرداند. (تفسیر نمونه ج 19، ص 428)
در حدیث دیگری از زبان حضرت عیسی مسیح(ع) می خوانیم «لا تکثروا الکلام بغیر ذکر الله فتقسو قلوبکم ، فان القلب القاسی بعید من الله» بدون ذکر خداوند زیاد سخن نگویید که موجب قساوت و سختی قلب است . (تفسیر نمونه، ج 23، ص 342) برای بدست آوردن رقت قلب باید اسباب و عللی را با دل آمیخته و عجین کرد که پاره ای از اسباب رقت قلب اینها هستند:
1- اجتناب از گناه : قال علی (ع ) ((ما جفت الدموع الا بقسوه القلوب و ما قست القلوب الا لکثره الذنوب )) (وسائل الشیعه , ج 11 ص 337 روایت 5 به نقل از سرالاسراء استاد علی سعادت پرور ج 2 ص 473 روایت 8).
حضرت علی (ع ) می فرمایند: اشکها خشکیده نشد مگر به خاطر سنگدلی ها و قساوت قلب ها و قلوب با قساوت نشد مگر به خاطر زیادی گناهان بنابراین ریشه اشک نداشتن قساوت قلب است و ریشه قساوت قلب گناه است پس ریشه اشک داشتن رقت قلب است و ریشه رقت قلب پرهیز از گناه است .
2- زهد در دنیا: مولی علی (ع ) می فرمایند: ((ان الزاهدین فی الدنیا تبکی قلوبهم و ان ضحکوا)) (نهج البلاغه خطبه 113 به نقل از همان ج 1 ص 431روایت 2) زهد ورزان در دنیا قلب هایشان می گرید و گر چه بظاهر بخندند گریه قلب همان رقت قلب است و با زهد در دنیا حاصل می شود و زهد نه یعنی مال نداشتن بلکه یعنی دل را درگرو مال و آمال نگذاشتن .
3- ترک آرزوهای دراز: یعنی آرزوهای طولانی از دل رفته گردد در روایتی خداوند تبارک و تعالی به حضرت موسی (ع ) می فرمایند: ((لا تطول فی الدنیا املک فیقسو قلبک و القاسی القلب منی بعید)) (اصول کافی ج 3 ص 329 به نقل از همان ج 2 ص 473 روایت 7) آرزویت را در دنیا طولانی مکن تا که قلبت با قساوت گردد و کسی که قساوت قلب دارد از من دور است . 4- کم خوری : مولی علی (ع ) می فرمایند: ((من کثر طعامه سقم بدنه و قسا قلبه )) هرکس طعامش زیاد شود بدنش بیمار و قلبش با قساوت می شود. مراد از کم خوری آن است که انسان به حدی بخورد که از پر خوری مریض نشود ملاک این است که از پرخوری بدنش بیمار نگردد پس اگر از افراط در کم خوری هم کسی مریض شود مذموم و نکوهیده می باشد بهرحال بدن چون مرکب پرواز روح است باید قوی و چالاک باشد غذاهای مقوی بخورد ولی هنوز اشتها دارد دست بکشد.
5- تأسف طولانی بر غفلات گذشته و هلکات آینده : مولی علی (ع ) می فرمایند: «ان للذکر لاهلا اخذوه من الدنیا بدلا… جرح طول الاسی قلوبهم و طول البکاء اعینهم؛ برای ذکر اهلی است که ذکر را بجای دنیا اخذ کرده اند (این اهل ذکر ویژگی هایی دارند که دو تا از آنها این است ) درازی حزن و اندوه دلهایشان را و گریه طولانی و همیشگی چشمهایشان را جریحه دار ساخته».
این تأسف و اندوه طویل و همیشگی نه مثل تأسف اهل دنیاست که نکوهیده و پست باشد بلکه تأسفی است که قلب را از بدی های دنیا می کند و دل را رقیق و گریه گهگاهی را به ناله همیشگی مبدل می سازد. تمامی این اسباب باید رفیق دل شود تا قلب رقیق گردد و در نتیجه چشم بگرید و حال خوش اقبال کند.
از آن جا که خزانه عاطفه نیز براى خود محملى مى طلبد بعد از مدتى (على الخصوص براى شما که قبلا این حالت را داشته اید) بازگشت مى کند و این بازگشت عاطفه و رقت قلب محصول مبارزه با علت هایی است که باعث قساوت قلب شده است. بنابراین اصلا نباید نگران باشیدفقط سعى کنید حوزه هاى عاطفه و احساسات را تقویت نمایید. نکته دیگر آن است که شما در ابتداى سنینى قرار گرفته اید که در برخورد با امور اجتماعى و مردم از این به بعدنمى توانید صرفا احساسى باشید و به دلیل اقتضاى سنى عقل مى خواهد جایگاه خود را پیدا کند و جولان بدهد وعاطفه شما گاهى مانع مى شود. پیشنهاد مى کنیم اجازه دهید عقل کار خودش را انجام دهد فقط شما جایگاهى ویژه براى ابراز احساسات خود پیدا کنید؛ مثلا مى توانید قطعه شعرى از حافظ زمزمه کنید بخصوص در تنهایى یا به صورت فرادا(و نه جمعى)حدود 5 تا 10 دقیقه شب جمعه بعد از نماز عشا بعضى عبارات (به نظر شما دلپسند) دعاى کمیل رابخوانید.
تنهایى در این صورت معنادار مى شود رفته رفته رقت قلب پیداخواهید کرد.{J لازم به یاد آوری است که از جمله عواملی که در قساوت و یا رقت قلب موثر است نوع خوراکی ها و غذاها است. برخی غذاها موجب سخت شدن دل و برخی موجب رقت آن می گردد. در روایات آمده که خوردن عدس موجب رقت قلب می گردد و دل انسان را نرم و رقیق می سازد. یاد مرگ و یادآوری سفر حتمی مرگ و احوال و حالات انسان پس از مرگ و رفتن به قبرستان به مدت کوتاه و تأمل و اندیشه در اوضاع مردگان نیز تأثیر محسوسی در رفع قساوت قلب و تأمین رقت قلب دارد.
براى رفع خشکى چشم: 1- از پرخورى پرهیز کنید وحتى الامکان خود را به گرسنگى عادت دهید، البته نه به گونه اى که موجب بیمارى شود، 2- خواب خود را کم کنید، به ویژه بین الطلوعین بیدار باشید، 3- از معاصى پرهیز کنید، 4- هفته اى یکى دو روز، روزه بگیرید، 5- از خداوند توفیق گریه طلب کنید.
برای مطالعه بیشتر ر.ک: 1. گناه شناسی، محسن قرائتی 2. خود سازی یا تهذیب نفس، استاد ابراهیم امینی

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد