دروغ دراعمال، مقامات دین و وفا به عزم
۱۳۹۳/۰۲/۳۱
–
۴۵۹ بازدید
دروغ در وفا به عزم از منظر دانشمندان اخلاق توضیح دهید؟
– دروغ در اعمال از منظر دید دانشمندان اخلاق توضیح دهید؟
– دروغ در مقامات دین از منظر دانشمندان اخلاق را توضیح دهید؟
دروغ در وفا به عزم: برخی از اعمال خیر باید در زمانی خاص و با حصول شرایطی ویژه انجام شود؛ مثل رفتن به حج که از واجبات است و باید در زمانی مشخص و پس از تحقق شرایطی خاص، مثل استطاعت مالی انجام شود یا روزه واجب که از عبادت ها و زمان آن ماه رمضان است و همین طور ادای حقوق واجب الهی که با پیدا شدن شرایط خاص، باید به جا آورده شود. حال گاهی شخص، پیش از حصول شرایط، بر انجام آن کار خیر مصمم شده، در تصمیم خویش بسیار جدی و استوار است به این معنا که در نیت و عزمش دروغ راه ندارد؛ ولی به محض حصول آن شرایط، مانند پدید آمدن استطاعت و فرا رسیدن زمان انجام تعهدات، خواهش های نفسانی از هر سو به او هجوم می آورد و بر او غلبه می کند تا آنجا که بر تمام تصمیم ها و پیمان ها، پشت کرده، آنها را زیر پا می گذارد. در این حالت او به «دروغ در وفا به عزم» مبتلا شده است و در آن صادق نیست.
دروغ در عمل: کذب در عمل به آن معنا است که انسان در ظاهر حالتی به خود بگیرد که گویای وجود صفتی در باطن او است؛ حال آنکه از چنان صفتی برخوردار نیست؛ پس عدم هماهنگی حالت ظاهر با صفت باطنی را – کذب در عمل – می گویند؛ برای مثال، صفت «وقار و سکینه» از ملکات زیبای درونی و از صفات بسیار نیکوی انسانی است. حال، چنان چه فردی، بدون آنکه از این صفت برخوردار باشد، نمای انسانی سنگین و با وقار را به خود بگیرد، به دروغ در عمل گرفتار شده است؛ زیرا رفتار او با آنچه در درونش یافت می شود، هماهنگی ندارد.
نمونه دیگر، انسانی است که در حال نماز، به ظاهر، چنان حالت خضوع و خشوعی به خود گرفته که گویا در عظمت پروردگار غرق است؛ حال آنکه در باطن، از خدا غافل است. این، نشانه ابتلایش به دروغ در عمل است؛ البته باید دقت داشت که بدون شک، «دروغ در عمل» با «ریا» که همان «دروغ در نیت» است، تفاوت دارد. «ریا» هنگامی که انسان، غیر خدا را در نیت عمل نیکویش شرکت دهد، پدید می آید، یعنی زمانی که برای نشان دادن رفتار نیکوی خود به دیگران، آن عمل را انجام دهد؛ حال آنکه دروغ در عمل فقط به سبب عدم هماهنگی میان عمل و درون حاصل می شود؛ خواه هدف، نشان دادن به دیگران باشد، یا چنین انگیزه ای در میان نباشد. چه بسا هنگامی که انسان تنها است نیز به صفتی تظاهر کند که در باطن و ضمیر او وجود ندارد. چنان نمازی با ظاهر خاضعانه می خواند که با باطنش هیچ گونه هماهنگی ندارد، خضوع در عمل، همیشه در رابطه ای مستقیم با خضوع درونی است؛ از این رو چون اعمال او با باطنش مطابق نیست، به دروغ در عمل مبتلا شده است؛ البته اگر در همین حال، انگیزه نشان دادن عمل به دیگران را نیز داشته باشد، به دروغ در نیت نیز دچار شده است.
دروغ در مقامات دین و سلوک: انسان درباره مراحل حرکت به سوی خدا و مراتب معنوی و مقامات دین از قبیل ایمان، تقوا، توکل، رضا، تسلیم، خوف و رجاء، چه بسا بر این تصور باشد که به این مقامات دست یافته است؛ در حالی که این گونه نیست؛ زیرا هر یک از این مقامات پایه ها، حقیقت، پیامدها و سرانجامی دارد که دسترسی به آنها بسیار مشکل است؛ اما برخی از افراد خود را در آن مقامات تصور می کنند؛ مانند آنکه حقیقت مقام «خوف» در انسان وجود ندارد و لوازم و آثار آن در او دیده نمی شود؛ اما او خود را «خائف» می پندارد؛ بنابراین او نیز به دروغ مبتلا است.
مبدأ و خاستگاه خوف و بیم در انسان، همان ایمان است. تا ایمان نباشد، بیم و خوف نیز نخواهد بود. همچنین حقیقت بیم و خوف نوعی درد درونی و روحی است که انسان را از درون می سوزاند. هنگامی که این حقیقت در درون انسان پدید آید، پیامدهای آن بر روح، و چه بسا بر پیکره ظاهری انسان نیز آشکار می شود. پریدگی رنگ و عوض شدن چهره و بر هم ریختگی سلسله افکار هنگام پدید آمدن خوف را می توان بخشی از این آثار دانست و سرانجام آن، وارد شدن به مرحله عمل است. لرزش اندام اولیاءالله هنگام برپایی نماز، و پریدگی رنگ چهره امام حسن مجتبی (ع) هنگام وضو ساختن، از آثار همین خوف و بیم است که سرانجام، فرمان برداری و اطاعت، و پرهیز از گناهان و تباهی ها را در پی دارد.
مولای متقیان، امیر مؤمنان علی (ع) بارها می فرمود: «ایاکم و الکذب فان کل راج طالب و کل خائف هارب. کلینی: کافی، ج 2، ص 343،ح 21. . از دروغ بپرهیزید. به درستی که هر امیدواری خواهان (پاداش الهی) است و هر بیمناکی فراری (از عذاب الهی).
چنانچه در دل انسان بیم و خوف باشد، از گناهان پرهیز خواهد کرد. انسان چه بسا در «رجاء» که یکی دیگر از مقامات معنوی است، نیز به دروغ مبتلا شود.
سرور پرهیزکاران علی (ع) می فرماید: «یدعی بزعمه انه یرجو الله کذب و العظیم ما باله لا یتبین رجاوه فی عمله». به گمان خویش ادعا می کند که به خداوند امیدوار است. سوگند به خدای بزرگ! دروغ می گوید. چگونه است حال او که امیدش به خدا در کردارش نمایان نیست. این همان دروغ در مقام «رجاء» است؛ سپس می فرماید: «فکل من رجا عرف رجاءه فی عمله …. پس هرکه امیدوار است، امید او، از کردارش پیدا است و در اعمالش شناسایی می شود.
کسی که اهل «رجاء» است، هیچگاه واجباتش را ترک نمی کند و به دیگران دل نمی بندد؛ اما به راحتی می توان شاهد بود که بیم از خدا و امیدواری به خدا در انسان ها محکم و پابرجا نیست؛ در حالی که بیم های مادی و بشری، قوی و محکم در جای خود قرار دارند. حضرت در ادامه می فرماید: «یرجو الله فی الکبیر و یرجو العباد فی الصغیر». صبحی صالح: نهج البلاغه، ص 225، خطبه 160. در چیزهای بزرگ، به خدا امید دارد؛ اما در چیزهای کوچک به بندگان خدا امیدوار است.
این، همان مرتبه دروغ در مقامات دین است که گریبان گیر شخص شده است.
دروغ در عمل: کذب در عمل به آن معنا است که انسان در ظاهر حالتی به خود بگیرد که گویای وجود صفتی در باطن او است؛ حال آنکه از چنان صفتی برخوردار نیست؛ پس عدم هماهنگی حالت ظاهر با صفت باطنی را – کذب در عمل – می گویند؛ برای مثال، صفت «وقار و سکینه» از ملکات زیبای درونی و از صفات بسیار نیکوی انسانی است. حال، چنان چه فردی، بدون آنکه از این صفت برخوردار باشد، نمای انسانی سنگین و با وقار را به خود بگیرد، به دروغ در عمل گرفتار شده است؛ زیرا رفتار او با آنچه در درونش یافت می شود، هماهنگی ندارد.
نمونه دیگر، انسانی است که در حال نماز، به ظاهر، چنان حالت خضوع و خشوعی به خود گرفته که گویا در عظمت پروردگار غرق است؛ حال آنکه در باطن، از خدا غافل است. این، نشانه ابتلایش به دروغ در عمل است؛ البته باید دقت داشت که بدون شک، «دروغ در عمل» با «ریا» که همان «دروغ در نیت» است، تفاوت دارد. «ریا» هنگامی که انسان، غیر خدا را در نیت عمل نیکویش شرکت دهد، پدید می آید، یعنی زمانی که برای نشان دادن رفتار نیکوی خود به دیگران، آن عمل را انجام دهد؛ حال آنکه دروغ در عمل فقط به سبب عدم هماهنگی میان عمل و درون حاصل می شود؛ خواه هدف، نشان دادن به دیگران باشد، یا چنین انگیزه ای در میان نباشد. چه بسا هنگامی که انسان تنها است نیز به صفتی تظاهر کند که در باطن و ضمیر او وجود ندارد. چنان نمازی با ظاهر خاضعانه می خواند که با باطنش هیچ گونه هماهنگی ندارد، خضوع در عمل، همیشه در رابطه ای مستقیم با خضوع درونی است؛ از این رو چون اعمال او با باطنش مطابق نیست، به دروغ در عمل مبتلا شده است؛ البته اگر در همین حال، انگیزه نشان دادن عمل به دیگران را نیز داشته باشد، به دروغ در نیت نیز دچار شده است.
دروغ در مقامات دین و سلوک: انسان درباره مراحل حرکت به سوی خدا و مراتب معنوی و مقامات دین از قبیل ایمان، تقوا، توکل، رضا، تسلیم، خوف و رجاء، چه بسا بر این تصور باشد که به این مقامات دست یافته است؛ در حالی که این گونه نیست؛ زیرا هر یک از این مقامات پایه ها، حقیقت، پیامدها و سرانجامی دارد که دسترسی به آنها بسیار مشکل است؛ اما برخی از افراد خود را در آن مقامات تصور می کنند؛ مانند آنکه حقیقت مقام «خوف» در انسان وجود ندارد و لوازم و آثار آن در او دیده نمی شود؛ اما او خود را «خائف» می پندارد؛ بنابراین او نیز به دروغ مبتلا است.
مبدأ و خاستگاه خوف و بیم در انسان، همان ایمان است. تا ایمان نباشد، بیم و خوف نیز نخواهد بود. همچنین حقیقت بیم و خوف نوعی درد درونی و روحی است که انسان را از درون می سوزاند. هنگامی که این حقیقت در درون انسان پدید آید، پیامدهای آن بر روح، و چه بسا بر پیکره ظاهری انسان نیز آشکار می شود. پریدگی رنگ و عوض شدن چهره و بر هم ریختگی سلسله افکار هنگام پدید آمدن خوف را می توان بخشی از این آثار دانست و سرانجام آن، وارد شدن به مرحله عمل است. لرزش اندام اولیاءالله هنگام برپایی نماز، و پریدگی رنگ چهره امام حسن مجتبی (ع) هنگام وضو ساختن، از آثار همین خوف و بیم است که سرانجام، فرمان برداری و اطاعت، و پرهیز از گناهان و تباهی ها را در پی دارد.
مولای متقیان، امیر مؤمنان علی (ع) بارها می فرمود: «ایاکم و الکذب فان کل راج طالب و کل خائف هارب. کلینی: کافی، ج 2، ص 343،ح 21. . از دروغ بپرهیزید. به درستی که هر امیدواری خواهان (پاداش الهی) است و هر بیمناکی فراری (از عذاب الهی).
چنانچه در دل انسان بیم و خوف باشد، از گناهان پرهیز خواهد کرد. انسان چه بسا در «رجاء» که یکی دیگر از مقامات معنوی است، نیز به دروغ مبتلا شود.
سرور پرهیزکاران علی (ع) می فرماید: «یدعی بزعمه انه یرجو الله کذب و العظیم ما باله لا یتبین رجاوه فی عمله». به گمان خویش ادعا می کند که به خداوند امیدوار است. سوگند به خدای بزرگ! دروغ می گوید. چگونه است حال او که امیدش به خدا در کردارش نمایان نیست. این همان دروغ در مقام «رجاء» است؛ سپس می فرماید: «فکل من رجا عرف رجاءه فی عمله …. پس هرکه امیدوار است، امید او، از کردارش پیدا است و در اعمالش شناسایی می شود.
کسی که اهل «رجاء» است، هیچگاه واجباتش را ترک نمی کند و به دیگران دل نمی بندد؛ اما به راحتی می توان شاهد بود که بیم از خدا و امیدواری به خدا در انسان ها محکم و پابرجا نیست؛ در حالی که بیم های مادی و بشری، قوی و محکم در جای خود قرار دارند. حضرت در ادامه می فرماید: «یرجو الله فی الکبیر و یرجو العباد فی الصغیر». صبحی صالح: نهج البلاغه، ص 225، خطبه 160. در چیزهای بزرگ، به خدا امید دارد؛ اما در چیزهای کوچک به بندگان خدا امیدوار است.
این، همان مرتبه دروغ در مقامات دین است که گریبان گیر شخص شده است.