۱۳۹۸/۰۲/۲۵
–
۷۱۸ بازدید
چرا ایران با اسراییل دشمن است و او را به رسمیت نمی شناسد؟در زمان حکومت پهلوی(شاه) ایران با اسراییل روابط بسیار نزدیکی داشت تا جاییکه در زمان جنگ بین ایران و عراق از اورکت ها و خیلی اقلام اسراییلی استفاده میکردیمچرا بعد از انقلاب اسلامی دشمن شدیم؟
اسرائیل رژیمی است وابسته به جریانی که سالیان سال دغدغه تأسیس آن را داشته است. این جریان که ریشه در اندیشههای برخی افر اطیون یهودی دارد تحت عنوان اندیشههای صهیونی مشهور است. بر این اساس رژیم جعلی اسرائیل آرمان اندیشمندان صهیونیسم در طول تاریخ بوده است، تاریخی که ریشههای آن را میتوان در تشکیلات فراماسونری جستجو نمود. این اندیشه در دورانی از تاریخ به واسطه ثروت قابل توجه در برخی دربارهای اروپایی نفوذ کرده و به قدرت افزایی هر چه بیشتر توجه کرد. این جریان تنها سد راه خود در دستیابی به اهداف را اندیشههای اسلامی میدانست، زیرا مکتب اسلام به عنوان تنها اندیشه الهی بود که برای زندگی اجتماعی سیاسی دارای برنامه بود. جریانهای افراطی یهودی، به دنبال ترویج این اعتقاد بودند که یگانه اندیشهای که توانایی اداره جهان را دارد، اندیشههای انسانمحور صهیونی است و دیگر افراد و اندیشهها اگر میخواهند در جهان کنونی حرفی داشته باشند، لازم است به تبعیت از این اندیشه بپردازند. این در حالی بود که اندیشههای اسلامی بر خلاف اندیشههای مسیحی، با این جریان در تضاد شدید بوده قائل به این بود که اندیشه اسلام به مراتب کاملتر از اندیشههای انحرافی و تحریف شده افراطیون یهودی است.از همین روست که جریان صهیونیسم در طول تاریخ هماره در تعارض با مکتب اسلام بوده و سعی در از بین بردن آن به هر صورت ممکن داشته است. صهیونیستها پس از آزمون و خطاهای بسیار در نهایت به این نتیجه رسیدند که باید رژیمی قدرتمند در دل جهان اسلام تأسیس کرد تا در پرتو آن بتواند ضربهای اساسی بر پیکره جهان اسلام وارد کند. تفکر سیطره از نیل تا فرات که در زبان اندیشمندان صهیونسم مطرح میشد، نشانهای از این امر است. البته در این موقعیتیابی نقطهای استراتژیک در قلب خاورمیانه در نظر گرفته شد و به بهانه کشتار یهودیان در بخشی از اروپا، بخشی دیگر از جهان، یعنی دنیای اسلام باید تاوان پس دهد. که البته همانگونه که ذکر شد این امر بهانهای بیش نبود زیرا این منطقه از قبل به عنوان منطقهای استراتژیک مورد انتخاب نخبگان اندیشه صهیونی قرار گرفته بود.بنابراین مخالفت ایران با این رژیم جعلی ریشه در همین مسائل مطرح شده دارد.از همین رو یکی از آموزههای مهم انقلاب اسلامی نیز مخالفت با اسرائیل بوده و حضرت امام (ره) بارها شاه را به جهت اینکه با اسرائیل ارتباط دارد و مایه سرافکندگی ایران در جهان اسلام شده است، سرزنش میکردند.از دیگر دلائلی که این مخالفت را شدیدتر کرده است اینکه نه تنها ایران که هیچ ملت آزادهای نمیتواند در برابر حکومتی که در ابتدای تأسیس، اقدام به قتل و غارت انسانهایی دیگر نماید، ساکت باشد. غیر از اینکه این حکومت به دنبال محو جریان اصیل اسلامی در جهان ، به عنوان یکی از تمدنهای صاحب نظر در مسائل اجتماعی است. تمدنی که اعتقاد دارد پایان تاریخ نه در دستان سردمداران اومانیستی که در دستان صالحان الهی خواهد بود و در آن جایی برای جریانهای ضدانسانی و جعلی نخواهد بود.
بر این اساس نهضت و نظامی که آزادیخواه و به دنبال ایجاد بسترهای مناسب برای حکومت صالحان است نخواهد توانست به نظامی افراطی و ضدانسانی یا نژادپرست صهیونیسم مخالفت نداشته باشد.ارتباط داشته باشد و هماره یکی از اهداف خود را محو این نظام خواهد دانست. در کنار تضادهای ایدئولوژیک ، باید به تهدیدات مکرری که هماره از گذشته تا کنون از سوی این رژیم غاصب نسبت به منافع ملی و امنیت کشورمان وجود داشته و دارد ، توجه نمود ؛ که نمونه آشکار آن را در نفوذ گسترده صهیونیسم و تشکلهای وابسته به آن را می توان در ابعاد مختلف رژیم پهلوی و تلاش برای وابسته و تضعیف کشور اسلامیمان ، مشاهده نمود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان شاهد تهدیدات آشکار و نهان آن در ضربه زدن به امنیت ، استقلال و خودکفائی کشور در عرصه های مختلف می باشیم .
بخشی از سؤال به این مطلب ارتباط داشت که مخالفت ایران با نظام جعلی اسرائیل چه تأثیری در معادلات سیاسی دارد. این بخش ممکن است دو مفهوم داشته باشد، اول اینکه این امر چه مسائلی را در سر راه جمهوری اسلامی ایران قرار میدهد و چه وجه مثبت یا منفی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد، و دیگر اینکه این امر چه تأثیری بر نظام جعلی اسرائیل دارد.
برای بخش اول میتوان گفت؛ مخالفت ایران با اسرائیل هماره جعلی بودن این نظام را خاطر نشان خواهد کرد و خطر این تفکر را برای جهان اسلام خاطر نشان خواهد کرد. دیگر اینکه ایران را به عنوان پرچمدار دفاع از مظلومان و آزادیخواهان جهان اسلام، یا به تعبیری ملجاء و پناه مظلومان خواهد بود. اگرچه ممکن است این امر آسیبهایی را نیز برای نظام اسلامی ایجاد کند آسیبهایی که ممکن است در هر مخالفت با ظلم، ایجاد شود. به عنوان نمونه میتوان به سیاستهای تحریمی که برخی کشورهای تحت سلطه فکری، اقتصادی و سیاسی صهیونیستها،علیه ایران اعمال میکنند یا حتی سازمانهایی که به این امر میپردازند. که اگر نگوییم در برخی موارد موجب پیشرفت جامعه ایران شده حداقل در مسیر استقلال ایران در ابعاد مختلف سهم قابل توجهی داشته است.
اما بخش دیگر که این امر چه تأثیری در نظام جعلی اسرائیل داشته است، میتوان گفت، این مخالفت باعث شده اسرائیل یکی از متحدان اصلی خود در خاور میانه را از دست دهد، غیر از اینکه،این مخالفتها، اسرائیل را هماره با بحران مشروعیت مواجه کرده است و نیز توانسته سلطه بلامنازعی را که اسرائیل به دنبال بود بر سراسر جهان به خصوص جهان اسلام ایجاد کند شکسته و هیمنه پوشالی این نظام جعلی را بشکند و به جنبشهای اسلامی القا کند که میتوان با اسرائیل مخالفت کرده و این نظام جعلی را به چالش کشید. که نمونه آن را در شکست مفتضحانه اسرائیل از حزب الله و حماس شاهد می باشیم اگر نگوییم علت اصلی پایداری و موفقیت گروههای مقاومت فلسطینی و لبنانی علیه اسرائیل، پایداری ملت ایران در مخالفت با اسرائیل بوده، حداقل باید گفت یکی از عمدهترین این دلائل بوده است.
بر این اساس نهضت و نظامی که آزادیخواه و به دنبال ایجاد بسترهای مناسب برای حکومت صالحان است نخواهد توانست به نظامی افراطی و ضدانسانی یا نژادپرست صهیونیسم مخالفت نداشته باشد.ارتباط داشته باشد و هماره یکی از اهداف خود را محو این نظام خواهد دانست. در کنار تضادهای ایدئولوژیک ، باید به تهدیدات مکرری که هماره از گذشته تا کنون از سوی این رژیم غاصب نسبت به منافع ملی و امنیت کشورمان وجود داشته و دارد ، توجه نمود ؛ که نمونه آشکار آن را در نفوذ گسترده صهیونیسم و تشکلهای وابسته به آن را می توان در ابعاد مختلف رژیم پهلوی و تلاش برای وابسته و تضعیف کشور اسلامیمان ، مشاهده نمود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان شاهد تهدیدات آشکار و نهان آن در ضربه زدن به امنیت ، استقلال و خودکفائی کشور در عرصه های مختلف می باشیم .
بخشی از سؤال به این مطلب ارتباط داشت که مخالفت ایران با نظام جعلی اسرائیل چه تأثیری در معادلات سیاسی دارد. این بخش ممکن است دو مفهوم داشته باشد، اول اینکه این امر چه مسائلی را در سر راه جمهوری اسلامی ایران قرار میدهد و چه وجه مثبت یا منفی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد، و دیگر اینکه این امر چه تأثیری بر نظام جعلی اسرائیل دارد.
برای بخش اول میتوان گفت؛ مخالفت ایران با اسرائیل هماره جعلی بودن این نظام را خاطر نشان خواهد کرد و خطر این تفکر را برای جهان اسلام خاطر نشان خواهد کرد. دیگر اینکه ایران را به عنوان پرچمدار دفاع از مظلومان و آزادیخواهان جهان اسلام، یا به تعبیری ملجاء و پناه مظلومان خواهد بود. اگرچه ممکن است این امر آسیبهایی را نیز برای نظام اسلامی ایجاد کند آسیبهایی که ممکن است در هر مخالفت با ظلم، ایجاد شود. به عنوان نمونه میتوان به سیاستهای تحریمی که برخی کشورهای تحت سلطه فکری، اقتصادی و سیاسی صهیونیستها،علیه ایران اعمال میکنند یا حتی سازمانهایی که به این امر میپردازند. که اگر نگوییم در برخی موارد موجب پیشرفت جامعه ایران شده حداقل در مسیر استقلال ایران در ابعاد مختلف سهم قابل توجهی داشته است.
اما بخش دیگر که این امر چه تأثیری در نظام جعلی اسرائیل داشته است، میتوان گفت، این مخالفت باعث شده اسرائیل یکی از متحدان اصلی خود در خاور میانه را از دست دهد، غیر از اینکه،این مخالفتها، اسرائیل را هماره با بحران مشروعیت مواجه کرده است و نیز توانسته سلطه بلامنازعی را که اسرائیل به دنبال بود بر سراسر جهان به خصوص جهان اسلام ایجاد کند شکسته و هیمنه پوشالی این نظام جعلی را بشکند و به جنبشهای اسلامی القا کند که میتوان با اسرائیل مخالفت کرده و این نظام جعلی را به چالش کشید. که نمونه آن را در شکست مفتضحانه اسرائیل از حزب الله و حماس شاهد می باشیم اگر نگوییم علت اصلی پایداری و موفقیت گروههای مقاومت فلسطینی و لبنانی علیه اسرائیل، پایداری ملت ایران در مخالفت با اسرائیل بوده، حداقل باید گفت یکی از عمدهترین این دلائل بوده است.