۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۱۲۴ بازدید
آیا خداوند خلاف قوانین خود، کاری انجام میدهد؟ به عنوان نمونه آتش که خاصیت آن سوزاندن است را سرد گرداند؟ نقش دعا و توکل و یا ذکر در این میان چیست؟
در این باره گفتنی است وجود پدیدهها و اثر پدیدهها همگی از آفریدههای خداست و تحت اراده اوست اما اراده خداوند نیز بر این اساس تعلق گرفته که پدیدهها براساس سلسله مراتب و نظم پیوسته فعالیت کنند که از این قانون به «عالم خلق» و نظام تدریجی نام برده میشود. البته خداوند قدرت دارد که از طریق «عالم امر» بهطور «کن فیکون» نیز در ایجاد پدیدهها تأثیر بگذارد ولی چنین موارد بسیار اندک است و تنها برای هشدار و بیداری مردم از غفلت و توجه آنها به نیروی ماوراء طبیعت انجام میپذیرد. اما جریان طبیعی و عادی جهان بر اساس عالم خلق و تدریج است. ازاینرو خداوند جهان را با سنتها و قوانین خود اداره میکند و دعا و یا ذکر و توکل نیز خود از مصادیق سنتهای الاهی است و بر طبق قوانین حاکم بر آن عمل می کند.
از جمله قوانین و سنتهای الاهی این است که هیچ چیزی بدون سبب و علت تحقق پیدا نمیکند. به عنوان مثال: آتش سبب سوزاندن است و چه بسا ممکن است دعا سبب شود آتشی سرد شود و یا بلایی رفع شود و یا نعمتی بهدست آید. در هر صورت قضا و قدر الاهی با دعا کردن در تضاد نیست.
چنانکه شهید مطهری مینویسد: «این اشکالات از اینجا پیدا میشود که گمان کردهاند خود دعا بیرون از حوزه قضا و قدر الاهی است، در صورتی که دعا و استجابت دعا نیز جزیی از قضا و قدر الاهی و در حوزه همین سنتها و قوانین است؛ با این تفاوت که برخی قضا و قدرها حاکم و قوی تر از قضا و قدرهای دیگر است. به همین دلیل تأثیر دعا در رفع بلا، نه با رضای خدا منافاتی دارد و نه با حکمت خداوند».[ بیست گفتار، گفتار هجدهم.
جهت اطلاع بیشتر ر.ک: علیرضا برازش، قرآن صاعد، پژوهشی پیرامون دعا در فرهنگ اسلامی، تهران: امیر کبیر، بیتا، بخش 5، دعا و قضا و قدر.]
توکل به خداوند نیز به دو گونه در نتیجه عمل تأثیر دارد: نخست آن که انسان برای رسیدن به هدف خود در یک کار، به اسباب و عوامل مادی و نیز اسباب و عوامل روحی نیازمند است. ممکن است با وجود فراهم بودن همه اسباب طبیعی، ضعف اسباب روحی، چون ضعف اراده، ترس، سستی، بیفکری و… مانع رسیدن انسان به هدف شود. هرگاه انسان در افعال خود به خداوند توکل کند این ضعفها نیز جبران میشود و ضریب اطمینان دستیابی به هدف وخواسته افزایش می یابد.
دیگر آن که، از آنجا که توکل، نگرش توحیدی در مقام عمل است، از مراتب کمال نفس به شمار میآید و انسان را لایق جذب رحمت الاهی میکند. این رحمت الاهی به شکل خارق العاده یا طبیعی و عادی، باعث فراهم شدن اسباب موفقیت انسان در کارها میگردد.[ ر.ک: المیزان، ج 4، ص 67، سوره آل عمران(3) ذیل آیات 172 – 175 و امام خمینی(ره)، چهل حدیث، قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1387ش، حدیث 13.]
به این معنا، عواملی چون ذکر، توکل و دعا، قطعهای از نظام قوانین حاکم بر هستی و از سنتهای الاهیاند و در ساحت اقتضائات خودشان عمل میکنند.
از جمله قوانین و سنتهای الاهی این است که هیچ چیزی بدون سبب و علت تحقق پیدا نمیکند. به عنوان مثال: آتش سبب سوزاندن است و چه بسا ممکن است دعا سبب شود آتشی سرد شود و یا بلایی رفع شود و یا نعمتی بهدست آید. در هر صورت قضا و قدر الاهی با دعا کردن در تضاد نیست.
چنانکه شهید مطهری مینویسد: «این اشکالات از اینجا پیدا میشود که گمان کردهاند خود دعا بیرون از حوزه قضا و قدر الاهی است، در صورتی که دعا و استجابت دعا نیز جزیی از قضا و قدر الاهی و در حوزه همین سنتها و قوانین است؛ با این تفاوت که برخی قضا و قدرها حاکم و قوی تر از قضا و قدرهای دیگر است. به همین دلیل تأثیر دعا در رفع بلا، نه با رضای خدا منافاتی دارد و نه با حکمت خداوند».[ بیست گفتار، گفتار هجدهم.
جهت اطلاع بیشتر ر.ک: علیرضا برازش، قرآن صاعد، پژوهشی پیرامون دعا در فرهنگ اسلامی، تهران: امیر کبیر، بیتا، بخش 5، دعا و قضا و قدر.]
توکل به خداوند نیز به دو گونه در نتیجه عمل تأثیر دارد: نخست آن که انسان برای رسیدن به هدف خود در یک کار، به اسباب و عوامل مادی و نیز اسباب و عوامل روحی نیازمند است. ممکن است با وجود فراهم بودن همه اسباب طبیعی، ضعف اسباب روحی، چون ضعف اراده، ترس، سستی، بیفکری و… مانع رسیدن انسان به هدف شود. هرگاه انسان در افعال خود به خداوند توکل کند این ضعفها نیز جبران میشود و ضریب اطمینان دستیابی به هدف وخواسته افزایش می یابد.
دیگر آن که، از آنجا که توکل، نگرش توحیدی در مقام عمل است، از مراتب کمال نفس به شمار میآید و انسان را لایق جذب رحمت الاهی میکند. این رحمت الاهی به شکل خارق العاده یا طبیعی و عادی، باعث فراهم شدن اسباب موفقیت انسان در کارها میگردد.[ ر.ک: المیزان، ج 4، ص 67، سوره آل عمران(3) ذیل آیات 172 – 175 و امام خمینی(ره)، چهل حدیث، قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1387ش، حدیث 13.]
به این معنا، عواملی چون ذکر، توکل و دعا، قطعهای از نظام قوانین حاکم بر هستی و از سنتهای الاهیاند و در ساحت اقتضائات خودشان عمل میکنند.