۱۳۹۵/۰۴/۰۲
–
۱۴۶۱ بازدید
دعای سحر
در دعاى سحر ابتدا از بهترین نعمت الهى درخواست مى کنیم (من بهائک
بابهاه)؛ آن گاه مى گوییم: همه نعمت هاى تو یکسان است (و کل بهائک بهى) و… چنین
چیزى چگونه ممکن است؟ دعاى سحر از کدام امام است؟ مهم ترین هدف آن چیست؟
«دعاى سحر» چشمه معرفتى است که از قلب سرشار و علم و محبت بى کران
امام باقر علیه السلامجوشید و بر زبان حق گوى او جارى گشته است و به وسیله امام رضا
علیه السلامنقل شده است. این دعا در سحرگاهان ماه رحمت و ضیافت الهى، زینت بخش محمل
دل سوختگان و شمع بزم مناجاتیان شب زنده دار است.
حضرت باقر علیه السلام در عظمت و ارزش این دعا مى فرماید: «اگر
مردم به اهمیت و بزرگى خواسته هایى که در این دعا آمده و سرعت اجابت آنها در حق
خواننده اش، پى مى بردند، براى دست یافتن آن با شمشیر با یکدیگر مى جنگیدند»[ 1 ] .
و در کلامى دیگر مى فرماید: «اگر مى خواستم سوگند بخورم، قسم مى
خوردم که اسم اعظم خداوند در این دعا است. پس در هنگام خواندن خداوند با این دعا،
جدیت و کوشش کنید؛ چون این دعا از علوم و حقایق پنهان و سر به مهر است. آن را از
نااهلان؛ یعنى، منافقان و دروغ گویان و منکران کتمان کنید و تنها بر شایستگان آشکار
سازید» [ 2 ] .
این دعاى نورانى و پرمایه، در بردارنده درخواست ها و تقاضاهاى بزرگ
و ارزش مندى است و اوصاف جلال و جمال الهى، در آن درخواست شده است. شاید مهم ترین
هدف این دعا، قرار گرفتن انسان در مسیرى است که اسما و صفات پاک خداوند، در او
تبلور یابد و وجودش جلوه گاه این اوصاف برجسته و ممتاز گردد.
انسان با زمزمه این دعاى ربانى و تضرّع و التجا به ذات اقدس اله،
فراهم شدن زمینه تجلّى و ظهور اسماى حسنى و صفات اولیاى الهى را در وجود خود
درخواست مى کند؛ تا این قابلیت و شایستگى را بیابد که آینه دار کمالات حق و مظهر
صفات پروردگارش گردد.
«دعاى سحر» سبک و سیاق ویژه اى دارد که ممکن است براى خواننده عجیب
و نامأنوس باشد و درک و فهم محتواى آن، دشوار و سنگین به نظر برسد؛ ولى باید دانست
که این دعا و سایر ادعیه معصومین علیهم السلام ، تنها بیان الفاظى زیبا و آهنگین و
چینش عباراتى موزون و قافیه دار نیست؛ بلکه این دعاها، ترجمان حالات قلبى و مشاهدات
باطنى و یافته ها و شهود آنان است که از زبان حال، به زبان سر و از درون به گفتار
سرایت مى کند. بنابراین پى بردن به اشارت هاى آنان و آشنایى با مراد و منظورشان، جز
با نزدیکى به افق معرفت و همگونگى با حالات روحى و مشاهدات ایشان، امکان پذیر نیست.
تا انسان به کمال بندگى و اوج دلدادگى و شیفتگى نسبت به حضرت محبوب
نرسد و حضور و ظهور حق را در همه مظاهر و جلوه هاى هستى، به تماشا ننشیند و حجاب
هاى غفلت و گناه و خودبینى از مقابل دیدگان بصیرتش کنار نرود؛ نمى تواند به حقیقت و
سرّ خواسته هاى ولىّ اعظم خداوند، در این دعاى آکنده از رموز بندگى و توحید و معرفت
برسد. البته معناى این سخن، محروم ماندن از برکات این سفره رحمت و هدیه الهى نیست؛
چون آثار و فواید دعاهاى خاندان عصمت علیهم السلام ، به حدى گسترده و بى کران است
که هیچ کس از آنها بى بهره نمى ماند. اما میزان برخوردارى از این برکات روحانى و
ملکوتى، بستگى کامل به مقدار نیاز معنوى و درجه معرفت و آمادگى انسان دارد.
در مورد سبک و شیوه خاص دعاى سحر، مى توان چنین گفت: سالک راه خدا
و دوستدار کمال و سعادت، پس از گذشتن از عوالم حسّ و خیال و عقل و پشت سر نهادن
سراى فریب، به وادى آخرت گام مى نهد و به عالم اسما و صفات الهى وارد مى شود. در
این عالم نیز از اسما و صفاتى که احاطه و اشراف کمترى دارند، عبور مى کند و به اسما
و صفاتى که شمول و احاطه و گستردگى بیشترى دارند، مى رسد. سپس از اسما و صفات گذشته
و به عالم خدایى و حضرت الهى مى رسد و با چشم و دیده باطن، حضرت احدیت را مشاهده مى
کند و پروردگار متعال، با تجلیات اسمایى و صفاتى براى او تجلّى مى کند.
در اینجا متوجه مى گردد که برخى اسما و صفات، گسترده و بعضى گسترده
تر، برخى زیبا و بعضى زیباتر، پاره اى شریف و بخشى شریف تر و بعضى کامل و برخى کامل
تر است. در این حال با زبانى در خور و مناسب با این حال و آن عالم، از پروردگارش
خوب ترین، زیباترین، شریف ترین و کامل ترین صفات ربوبى را درخواست و چنین تضرع مى
کند: «اللهم انى اسئلک من بهائک بابهاه»، «اللهم انى اسئلک من جمالک باجمله»،
«اللهم انى اسئلک من کمالک باکمله»، «اللهم انى اسئلک من عظمتک باعظمها» و… .
هنگامى که چنین بنده مجاهد و سعادت مندى، از عالم الوهیت گذشت و به
مقام «احدیت» و «قرب مطلق» و «رحمت واسعه» رسید و شهود این مقام برایش ثابت و مستقر
گردید؛ همه صفات الهى را امواج دریاى وجود و اشراقات نور ذات مى یابد و همه را متحد
با یکدیگر و با ذات پاک خداوند مى بیند و در مى یابد که برخى صفات نسبت به بعضى
دیگر، افضلیت، اشرفیت و اکملیتى ندارند؛ بلکه همگى زیبا، شریف، کامل و عظیم هستند و
هر چه هست، زیبایى، شرف، کمال و عظمت است و این دید و مشاهده اش را چنین بیان مى
دارد: «و کل بهائک بهى»، «کل جمالک جمیل»، «کل کمالک کامل» و «کل عظمتک عظیمة».
چون مسافر به سوى خدا و طالب رستگارى و فلاح به این مقام و منزلت ـ
که مقام تساوى تجلیّات است ـ نائل مى گردد و همه صفات را در شرافت و کمال یکسان مى
بیند؛ همه آنها را یک جا درخواست مى کند: «اللهم انى اسئلک ببهائک کلّه»، «اللهم
انى اسئلک بکمالک کلّه»، «اللهم انى اسئلک بکامل کلّه»، «اللهم انى اسئلک بعظمتک
کلّها…» [ 3 ] .
بابهاه)؛ آن گاه مى گوییم: همه نعمت هاى تو یکسان است (و کل بهائک بهى) و… چنین
چیزى چگونه ممکن است؟ دعاى سحر از کدام امام است؟ مهم ترین هدف آن چیست؟
«دعاى سحر» چشمه معرفتى است که از قلب سرشار و علم و محبت بى کران
امام باقر علیه السلامجوشید و بر زبان حق گوى او جارى گشته است و به وسیله امام رضا
علیه السلامنقل شده است. این دعا در سحرگاهان ماه رحمت و ضیافت الهى، زینت بخش محمل
دل سوختگان و شمع بزم مناجاتیان شب زنده دار است.
حضرت باقر علیه السلام در عظمت و ارزش این دعا مى فرماید: «اگر
مردم به اهمیت و بزرگى خواسته هایى که در این دعا آمده و سرعت اجابت آنها در حق
خواننده اش، پى مى بردند، براى دست یافتن آن با شمشیر با یکدیگر مى جنگیدند»[ 1 ] .
و در کلامى دیگر مى فرماید: «اگر مى خواستم سوگند بخورم، قسم مى
خوردم که اسم اعظم خداوند در این دعا است. پس در هنگام خواندن خداوند با این دعا،
جدیت و کوشش کنید؛ چون این دعا از علوم و حقایق پنهان و سر به مهر است. آن را از
نااهلان؛ یعنى، منافقان و دروغ گویان و منکران کتمان کنید و تنها بر شایستگان آشکار
سازید» [ 2 ] .
این دعاى نورانى و پرمایه، در بردارنده درخواست ها و تقاضاهاى بزرگ
و ارزش مندى است و اوصاف جلال و جمال الهى، در آن درخواست شده است. شاید مهم ترین
هدف این دعا، قرار گرفتن انسان در مسیرى است که اسما و صفات پاک خداوند، در او
تبلور یابد و وجودش جلوه گاه این اوصاف برجسته و ممتاز گردد.
انسان با زمزمه این دعاى ربانى و تضرّع و التجا به ذات اقدس اله،
فراهم شدن زمینه تجلّى و ظهور اسماى حسنى و صفات اولیاى الهى را در وجود خود
درخواست مى کند؛ تا این قابلیت و شایستگى را بیابد که آینه دار کمالات حق و مظهر
صفات پروردگارش گردد.
«دعاى سحر» سبک و سیاق ویژه اى دارد که ممکن است براى خواننده عجیب
و نامأنوس باشد و درک و فهم محتواى آن، دشوار و سنگین به نظر برسد؛ ولى باید دانست
که این دعا و سایر ادعیه معصومین علیهم السلام ، تنها بیان الفاظى زیبا و آهنگین و
چینش عباراتى موزون و قافیه دار نیست؛ بلکه این دعاها، ترجمان حالات قلبى و مشاهدات
باطنى و یافته ها و شهود آنان است که از زبان حال، به زبان سر و از درون به گفتار
سرایت مى کند. بنابراین پى بردن به اشارت هاى آنان و آشنایى با مراد و منظورشان، جز
با نزدیکى به افق معرفت و همگونگى با حالات روحى و مشاهدات ایشان، امکان پذیر نیست.
تا انسان به کمال بندگى و اوج دلدادگى و شیفتگى نسبت به حضرت محبوب
نرسد و حضور و ظهور حق را در همه مظاهر و جلوه هاى هستى، به تماشا ننشیند و حجاب
هاى غفلت و گناه و خودبینى از مقابل دیدگان بصیرتش کنار نرود؛ نمى تواند به حقیقت و
سرّ خواسته هاى ولىّ اعظم خداوند، در این دعاى آکنده از رموز بندگى و توحید و معرفت
برسد. البته معناى این سخن، محروم ماندن از برکات این سفره رحمت و هدیه الهى نیست؛
چون آثار و فواید دعاهاى خاندان عصمت علیهم السلام ، به حدى گسترده و بى کران است
که هیچ کس از آنها بى بهره نمى ماند. اما میزان برخوردارى از این برکات روحانى و
ملکوتى، بستگى کامل به مقدار نیاز معنوى و درجه معرفت و آمادگى انسان دارد.
در مورد سبک و شیوه خاص دعاى سحر، مى توان چنین گفت: سالک راه خدا
و دوستدار کمال و سعادت، پس از گذشتن از عوالم حسّ و خیال و عقل و پشت سر نهادن
سراى فریب، به وادى آخرت گام مى نهد و به عالم اسما و صفات الهى وارد مى شود. در
این عالم نیز از اسما و صفاتى که احاطه و اشراف کمترى دارند، عبور مى کند و به اسما
و صفاتى که شمول و احاطه و گستردگى بیشترى دارند، مى رسد. سپس از اسما و صفات گذشته
و به عالم خدایى و حضرت الهى مى رسد و با چشم و دیده باطن، حضرت احدیت را مشاهده مى
کند و پروردگار متعال، با تجلیات اسمایى و صفاتى براى او تجلّى مى کند.
در اینجا متوجه مى گردد که برخى اسما و صفات، گسترده و بعضى گسترده
تر، برخى زیبا و بعضى زیباتر، پاره اى شریف و بخشى شریف تر و بعضى کامل و برخى کامل
تر است. در این حال با زبانى در خور و مناسب با این حال و آن عالم، از پروردگارش
خوب ترین، زیباترین، شریف ترین و کامل ترین صفات ربوبى را درخواست و چنین تضرع مى
کند: «اللهم انى اسئلک من بهائک بابهاه»، «اللهم انى اسئلک من جمالک باجمله»،
«اللهم انى اسئلک من کمالک باکمله»، «اللهم انى اسئلک من عظمتک باعظمها» و… .
هنگامى که چنین بنده مجاهد و سعادت مندى، از عالم الوهیت گذشت و به
مقام «احدیت» و «قرب مطلق» و «رحمت واسعه» رسید و شهود این مقام برایش ثابت و مستقر
گردید؛ همه صفات الهى را امواج دریاى وجود و اشراقات نور ذات مى یابد و همه را متحد
با یکدیگر و با ذات پاک خداوند مى بیند و در مى یابد که برخى صفات نسبت به بعضى
دیگر، افضلیت، اشرفیت و اکملیتى ندارند؛ بلکه همگى زیبا، شریف، کامل و عظیم هستند و
هر چه هست، زیبایى، شرف، کمال و عظمت است و این دید و مشاهده اش را چنین بیان مى
دارد: «و کل بهائک بهى»، «کل جمالک جمیل»، «کل کمالک کامل» و «کل عظمتک عظیمة».
چون مسافر به سوى خدا و طالب رستگارى و فلاح به این مقام و منزلت ـ
که مقام تساوى تجلیّات است ـ نائل مى گردد و همه صفات را در شرافت و کمال یکسان مى
بیند؛ همه آنها را یک جا درخواست مى کند: «اللهم انى اسئلک ببهائک کلّه»، «اللهم
انى اسئلک بکمالک کلّه»، «اللهم انى اسئلک بکامل کلّه»، «اللهم انى اسئلک بعظمتک
کلّها…» [ 3 ] .
منابع
[1 ] .
سید بن طاوس، اقبال الاعمال، ص 76، چاپ رحلى، دارالکتب الاسلامیه.
[2 ] .
همان.
[3 ] .
برگرفته از: امام خمینى، شرح دعاى سحر، ترجمه سید احمد فهرى، ص 42، انتشارات
فیض کاشانى، چاپ دوم، 1380.