از ابوحمزه ثمالى روايت است كه گفت از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام اجازه خواستم كه به خدمتش
مشرّف شوم پس حضرت از خانه بيرون آمد و لبهاى مباركش مى جنبيد و فرمود دانستى تكلّم مرا گفتم بلى
فدايت شوم فرمود تكلّم كردم به كلامى كه تكلّم نكرده به آن احدى هرگز مگر آنكه كفايت كرده حق تعالى
آنچه مهمّ او است از امر دنيا و آخرت او گفتم فدايت شوم خبر ده مرا به آن فرمود بلى هر كه اين كلمات را
در حال بيرون رفتن از خانه بخواند مهمّات او ميسّر مى شود :
بِسْمِ اللَّهِ حَسْبِيَ اللَّهُ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَ أُمُورِي كُلِّهَا وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ خِزْيِ الدُّنْيَا وَ
عَذَابِ الْآخِرَةِ
بنام خداى بخشاينده مهربان بس است مرا خدا توكل كردم بر خدا، خدايا از تو خواهم خوبى را در همه
كارهايم و پناه برم به تو از رسوايى دنيا و عذاب آخرت
منبع : بحارالانوار ج 73 ص 171