حقوق مردم فلسطین بیش از هفتاد سال است که زیر چکمههای رژیم نامشروع صهیونیستی له میشود و این رژیم در مدت مذکور وحشیانهترین جنایتها را علیه این مردم مرتکب شده است.
عملیات نظامی که نیروهای فلسطینی با نام «طوفان الاقصی» در نیمه صبح شنبه همین هفته و در نیمه مهرماه امسال علیه اشغالگران آغاز کردند، ادامه جنگی بود که سالهاست اشغالگران علیه مردم فلسطین به راه انداختهاند. طی دههها اشغال فلسطین، رژیم صهیونیستی از هیچ جنایتی علیه فلسطینیان فروگذار نبوده است و فهرست بلندبالایی از جنایات اشغالگران علیه ساکنان اولیه فلسطین و اعراب وجود دارد. در این گزارش به برخی از مهمترین جنایات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان طی چند دهه گذشته تا کنون اشاره خواهیم داشت. شروع جنایات صهیونیستی علیه ملت مظلوم فلسطین از روز نکبت فلسطین بر اساس یک توطئه وحشتناک غربی با سردمداری انگلیس در دهه 40 قرن بیستم، از ملت آن، غصب و به زور سلاح و کشتار و فریب، به جماعتی که عمدتاً از کشورهای اروپایی مهاجرت داده شدهاند، واگذار شد. این غصب بزرگ که در آغاز با کشتارهای جمعیِ مردم بیدفاع در شهرها و روستاها و راندن مردم از خانه و کاشانه خود به کشورهای هممرز همراه بود، در طول بیش از هفت دهه همچنان با همین جنایتها ادامه یافته است. با شروع اشغال رسمی فلسطین در بین سالهای 1948 تا 1950 بیش از 530 شهر و روستای فلسطینی تخریب شد. بسیاری از این تخریبها به این دلیل رخ میداد که فلسطینیهای آواره نتوانند به خانههای خود بازگردند. در طول 75 سال اخیر بیش از 100 هزار فلسطینی با گلوله مستقیم به شهادت رسیده و یک میلیون نفر نیز دستگیر شدند.
در تاریخ 15 مه 1948 گروههای تروریستی یهودی شامل هاگانا واشترن و پالماخ که تحت نظارت و آموزش انگلیسیها بودند حملات وحشیانه خود را به شهرها و روستاهای فلسطینی آغاز کردند. طبق آمار موجود، بیش از 700 هزار فلسطینی یعنی نزدیک به نیمی از جمعیت فلسطینیان در آن زمان از خانه و کاشانه خود آواره شدند و 400 تا 600 روستای فلسطینی کاملاً تخریب شد. فلسطینیهایی که در روز نکبت از سرزمین خود آواره شدند به کشورهای همسایه همچون اردن و مصر و لبنان و سوریه رفتند و تا امروز در اردوگاههای آوارگان زندگی میکنند و منتظر روز بازگشت هستند.
در واقع رژیم غاصب صهیونیستی از ابتدای قرن بیست جنایات زیادی را در این سرزمین مرتکب شده که در مواردی میتوان گفت در طول تاریخ بشر کمنظیر یا بینظیر بوده است. جنایات صهیونیستی تا حدی بوده که رسانههای جهان تنها قادر بودند بخش ناچیزی از آن را گزارش دهند و انبوه دیگری از این جنایات در سینه ملت فلسطین و در حافظه تاریخی زنان و مردان و کودکان آن ذخیره شده است. از کشتارهای دسته جمعی مردم و ویران کردن خانهها و مزارع آنان و دستگیری و شکنجه مردان و زنان و حتّی کودکان آنان، تا تحقیر و توهین به کرامت این ملت و سعی در نابودی و هضم آن در معده حرامخوار رژیم صهیونیستی، و تا حمله به اردوگاههای آنان در خود فلسطین و در کشورهای همسایه که میلیونها آواره را در خود جای داده است. صبرا و شتیلا، دیر یاسین تنها بخشی از جنایات صهیونیستها علیه ملت فلسطین است.
جنایت دیریاسین از کشتار زنان و مردان تا دریدن شکم زنان باردار نهم آوریل هر سال، سالروز کشتار فجیع روستای «دیر یاسین» در غرب بیتالمقدس است. آمار مختلفی از تعداد شهدا وجود دارد، از 250 تا 360 نفری که بسیاری از آنها زن و کودک بودند و با خونسردی تمام به دست صهیونیستها قتل عام شدند. کشتار در سحرگاه نهم آوریل 1948 به دست تروریستهای «ایتسل» و «لیحی» که مورد حمایت سازمان تروریستی «هگانا» بودند انجام شد، جنایتکارانی که بعدها هسته مرکزی ارتش را تشکیل دادند. به گفته منابع فلسطینی، تروریستهای یهودی گمان میکردند که اهالی روستا که 750 نفر بودند، از ترس و واهمه خانههایشان را رها کرده و فرار کنند، اما مقاومت اهالی بهانه شد تا صهیونیستها از کشتهها پشتهها بسازند. همچنین طبق گزارشها، صهیونیستهای جنایتکار، اقدام به مثله کردن بدن مطهر برخی اهالی کردند، حتی شکم زنان باردار را برای شرطبندی بر روی جنسیت جنین میدریدند. حدود 25 نفر از مردان روستا را سوار اتوبوس کردند و مانند ارتش روم در گذشته در خیابانهای بیتالمقدس گرداندند و سپس آنها را با تیراندازی اعدام کردند. صهیونیستها همچنین پیکر شهدا را روی هم تلنبار کرده و آنها را به آتش کشیدند. در واقع اصل ماجرا از آنجا آغاز شد که در بامداد روز نهم آوریل سال 1948 نیروهای موسوم به «آرگون» رژیم صهیونیستی از مناطق شرق و جنوب وارد روستای «دیر یاسین» و نیروهای «اشتیرن» نیز از قسمت شمال وارد این روستا شدند و بدین گونه روستا از هر طرفی بجز طرف غربی به محاصره درآمد. ساکنان روستا که همگی در خواب بودند با این اقدام غافلگیر شدند؛ آنها در ابتدا به مقابله با صهیونیستها پرداختند که این امر منجر به هلاکت 4 تن از مهاجمان و زخمی شدن 40 تن دیگر شد. پس از این موضوع، صهیونیستها به منظور مقابله با پایداری ساکنان روستا، از نیروهای «پالماخ» در یکی از پادگانهای نظامی در نزدیکی قدس طلب کمک گرفتند، این نیروها اقدام به گلولهباران توپخانهای این روستا نمودند تا زمینه حمله متجاوزین را فراهم کنند و با فرا رسیدن ظهر روستا به کلی از حضور نیروهای مقاومت خالی شد، بنابراین نیروهای آرگون واشتیرن به شیوه تروریستی خود برای قتل عام ساکنان روستا روی آوردند. بدین ترتیب مهاجمان از طریق منفجر ساختن منازل ساکنان روستا، آن را اشغال کردند و پس از تمام شدن دینامیتها و مواد منفجره، از طریق بمب و توپخانه اقدام به کشتار عناصر مقاومت نمودند و تمامی مردان و زنان و کودکان و سالخوردههایی را که در داخل منازل حضور داشتند، هدف تیراندازیهای خود قرار میدادند. متجاوزین دهها تن از ساکنان روستا را کنار هم قرار داده و به طرف آنان تیراندازی میکردند و 2 روز کامل کشتارها و جنایتهای خود را ادامه دادند. نظامیان صهیونیست کشتاری شامل شکنجه، هتکحرمت، قطع اعضا، پاره کردن شکم زنان باردار و… را به راهانداختند و 53 کودک را از دیوارهای محله قدیمی قدس به پایین پرت کردند و 25 تن از مردان این روستا را در اتوبوسهایی حبس کرده و همانند ارتش قدیم رومانی، آنان را به نشانه پیروزی در خیابانهای شهر قدس چرخانده و در نهایت تیرباران کرده و به شهادت رساندند. صهیونیستها اجساد قربانیان را در چاههای آب روستا انداخته و درهای آن را به منظور سرپوش نهادن بر جنایتهای خود بستند. جنایت «کفر قاسم» بیش از نیمقرن از زمانی که نیروهای صهیونیستی در روستای فلسطینی کفرقاسم 47نفر از جمله زنان و کودکان را به ضرب گلوله کشتند، میگذرد، اما این رسوایی همچنان در یادها زنده است.
اندکی پس از ساعت 17 روز 29اکتبر 1956، پلیس رژیم صهیونیستی بدون اعلام قبلی در شش روستای فلسطینی از جمله کفر قاسم پستهای ایست و بازرسی برپا کرد. سرگرد اسرائیلی «شموئل مالینکی» در یک جلسه کوتاه به افراد خود دستور داد هر غیرنظامی فلسطینی که بعد از ساعت 17 به خانهاش رسید به قتل برسانند و اینگونه دومین جنایت بزرگ صهیونیستها در فلسطین پس از دیر یاسین رقم خورد و نظامیان صهیونیست 47 زن و مرد و کودک فلسطینی اهل روستای کفر قاسم را به خاک و خون کشیدند. جنایت صبرا و شتیلا رژیم صهیونیستی در سپتامپر 1982 جنایت دیگری را در کارنامه سیاه خود به ثبت رساند. اردوگاههای «صبرا و شتیلا» دو اردوگاه از مجموع 12 اردوگاه محل اسکان آوارگان فلسطینی در جنوب لبنان بودند. این رژیم جعلی از شانزدهم تا هجدهم سپتامبر 1982 کشتاری در این اردوگاهها به راه انداخت که تعداد قربانیان آن بیش از دو هزار نفر اعلام شد. برخی منابع حتی شمار قربانیان را بین سه تا پنج هزار نفر تخمین زدند. این جنایت را نظامیان صهیونیست به فرماندهی «آریل شارون» وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی و نیروهای «فالانژ» لبنان انجام دادند و بیشتر کشتهها از زنان و کودکان و سالمندان بود. یکی از شاهدان این ماجرا به گوشهای از جنایات صهیونیستها اشاره میکند: ام عباس میگوید که دیده است به یک زن دیگر که حامله بود حمله کردند و بچه را از شکمش بیرون آوردند. او که در ابتدای یک کوچه باریک نشسته، به یاد میآورد که چگونه «یک بولدوزر اجساد را بیل میزد و در گودالی عمیق روی هم میریخت.» برخی از کشتارهای دسته جمعی ملت فلسطین در سرزمینشان به دست صهیونیستها در سال 1948 م رخ داده که شامل؛ کشتار فلسطینیها در سلمه، بیار عدس، طبریا، حیفا، قدس، عکا، یافا، صفد و بیسان است.
جنگ 2009-2008 علیه نوار غزه در 27 دسامبر 2008 (22 روزه)، 80 جنگنده اسرائیلی دهها نقطه در نوار غزه را بمباران کردند و در این ضربه اول 200 فلسطینی شهید و 700 نفر دیگر مجروح شد که بیشتر آنها از اعضای پلیس فلسطین و در مقدمه آنها فرمانده کل پلیس «توفیق جبر» بود. حمله رژیم صهیونیستی به غزه اندکی پس از خاتمه توافقنامه شش ماههای که بین اسرائیل و مقاومت به امضا رسیده بود، شروع شد. جنگندههای اسرائیلی در خلال 8 روز اول به بمباران گسترده خود در مناطق مختلف غزه ادامه دادند و مقاومت در حد امکان با پرتاب موشک و راکت پاسخ داد. جنگندههای اسرائیلی علاوهبر اهداف امنیتی و بر خلاف قوانین بینالملل صدها منزل مسکونی، بیمارستان، مسجد، مدرسه، دانشگاه و سازمانهای وابسته به سازمان ملل در نوار غزه را هدف قرار داد. در سوم ژانویه 2009 – 8 روز پس از شروع جنگ- رژیم صهیونیستی حمله زمینی خود به نوار غزه را آغاز کرد و صدها تانک اسرائیلی با عملیاتهای هوایی همراه شدند و بر وسعت بمباران غزه افزودند.
تلآویو از به کارگیری هیچ سلاحی در این کشتارها دریغ نکرد. بعد از اینکه تمامی سلاحهای خود مانند تانک و جنگنده و غیره را ناکارآمد دید، به سلاحهای تحریم شده بینالمللی روی آورد و تحقیقات اثبات کرد این رژیم از بمبهای حاوی فسفر سفید و اورانیوم در بمباران غزه استفاده کرده است. پس از گذشت 23 روز از جنگ، رژیم صهیونیستی به صورت یکجانبه آتشبس اعلام کرد. در این حمله 1419 نفر از نوار غزه شهید شدند که بیشتر آنها از شهروندان عادی و زنان و کودکان بودند. تعداد مجروحان 5500 نفر اعلام شد که برخی از آنها همچنان از معلولیتهای ناشی از جنگ رنج میبرند. 83 درصد از شهدا را زنان و کودکان تشکیل دادند. مقامات اسرائیلی نیز از کشته شدن 13 نظامی و مجروح شدن 300 نفر دیگر خبر دادند اما مقاومت فلسطین تاکید کرد که در این جنگ 100 نظامی اسرائیلی کشته شده است. جنگ 2012 علیه نوار غزه جنگ سال 2012 (8 روزه) با ترور «احمد الجعبری» از فرماندهان ارشد گردانهای «القسام» شاخه نظامی حماس آغاز شد و رژیم صهیونیستی پس از این ترور حملات هوایی گسترده خود به غزه را آغاز کرد. مرکز اطلاعات بهداشتی فلسطین در گزارش خود اعلام کرد که در سال 2012 در جریان تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه 278 فلسطینی شهید و 2هزار و 158 نفر نیز زخمی شدند. بر اساس این گزارش از میان این شهدا 189 نفر در جریان جنگ 8 روزه رژیم صهیونیستی علیه غزه به شهادت رسیدند و 251 نفر از شهدا را مردان و 27 نفر را زنان تشکیل میدهند. همچنین تعداد زنان بالای 18 سال نیز 13 نفر و تعداد کودکان شهید زیر 5 سال نیز 18 نفر بودهاند. در این گزارش آمده است که تعداد زخمیها در سال 2012 نیز 2هزار و 158 نفر بوده که از این تعداد 1526 نفر در جنگ 8 روزه زخمی شدند و از این تعداد 1641 نفر مرد و 517 نفر نیز زنان هستند. همچنین تعداد زنان زخمی بالای 18 سال 322 نفر و تعداد کودکان زخمی زیر 5 سال نیز 212 نفر هستند. جنگ 2014 علیه نوار غزه 22 خرداد سال 1393 (12 ژوئن 2014) بود که صهیونیستها از گم شدن سه اسرائیلی در کرانه باختری خبر داده و بلافاصله حماس را به ربودن آنها متهم کردند. به همین بهانه هم بود که یورش به خانههای فلسطینیها در کرانه باختری آغاز شد و بیش از 500 جوان فلسطینی بازداشت شدند.
بعد از مدتی سخنگوی پلیس رژیمصهیونیستی در گفتوگو با خبرنگار شبکه بیبیسی اذعان کرد که گم شدن و مرگ سه اسرائیلی در کرانه باختری ارتباطی با حماس نداشته است. یک شهرکنشین صهیونیست به نام «یوسف حاییم بن داوید» (29 ساله) در تاریخ 11 تیرماه به همراه دو شهرکنشین دیگر «محمد ابوخضیر» نوجوان فلسطینی را به بهانه انتقام ربایش سه اسرائیلی یادش شده ربودند و وی را به شهادت رساندند. وی در مورد جزئیات این جنایت گفته است که پس از دزدیدن ابوخضیر وی را به یک مکان دورافتاده میبرند و با شیء سنگینی به سر وی میزنند و سپس او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار میدهند و در نهایت با ریختن بنزین بر این نوجوان فلسطینی جسد او را زنده زنده آتش میزنند، این اقدامات در کنار اتفاقات دیگر جرقههای جنگ سوم غزه را زد. پس از چندین درگیری اولیه میان رژیم صهیونیستی و مقاومت، کابینه امنیتی این رژیم پس از جلسه سه ساعته تصمیم گرفت تجاوز به نوار غزه را از سهشنبه 17تیر (8 جولای) آغاز کند و جنگ سوم (51 روزه) علیه غزه آغاز شد. رژیم اسرائیل حمله خود را تحت عنوان «صخره سخت» علیه نوار غزه آغاز کرد و گروههای فلسطینی در قالب عملیات «بنیان مرصوص» و «العصف المأکول» پاسخ دادند. این تجاوز 51 روزه نزدیک به 2260 شهید و نزدیک به 11 هزار مجروح بر جای گذاشت. کودکان و زنان بخش زیادی از کشته شدگان را تشکیل دادند به نحوی که خبرها از شهادت 500 کودک و بیش از 250 زن حکایت داشت. رژیم صهیونیستی تعداد نظامیان کشته شده در جنگ غزه را 64 نفر اعلام کرده و حماس این تعداد را 161 نفر میداند این درحالی است که پایگاه خبری «پانورما» تعداد این افراد را بیش از 600 نفر اعلام کرد. پس از چند آتشبس موقت در طول جنگ، مقامات رسمی حماس چهارم شهریور (26 اوت) اعلام کردند که با اسرائیل برای پایان دادن به هفت هفته درگیری در غزه به توافق رسیدهاند.
جنگ 2 روزه علیه نوار غزه صبح روز شنبه (14 اردیبهشت 1398 / 4 می 2019) بود که رژیم صهیونیستی به مناطقی در نوار غزه حمله کرد و مقاومت با شلیک چندین راکت پاسخ داد؛ اما این اتفاق «موقت» نبود و لحظه به لحظه بر حجم تنشها میان نوار غزه و رژیم صهیونیستی افزوده شد. حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه در روز و شب یکشنبه (15 اردیبهشت/5 می) نیز ادامه پیدا کرد و مقاومت نیز با شلیک راکت و موشک قاطعانه پاسخ داد. سرانجام با وساطت مصر و قطر و سازمان ملل دوشنبه (16 اردیبهشت/6 می) آتشبس در نوار غزه برقرار شد و آرامش این منطقه را فرا گرفت. در حملات دو روزه رژیم صهیونیستی به نوار غزه 27 فلسطینی به شهادت رسیدند که در میان آنها «سه زن، دو نوزاد دختر و دو جنین (در شکم مادر)» دیده میشوند. رژیم صهیونیستی در این حملات دو روزه به 320 هدف در نوار غزه حمله کرد که طی آن 58 واحد مسکونی به صورت کامل تخریب شد و 310 واحد مسکونی دیگر آسیب جزئی دید. مسجد، مدرسه، پایگاههای آموزشی، برج مراقبت، خودرو، کارگاه، زمینهای زراعی، سازمانهای رسانهای، موتورسیکلت و اطراف دانشگاهها و امثال آن جزء اهداف رژیم صهیونیستی در این حملات بوده است.
وزارت زیرساخت فلسطین میزان تخریبها را بالاتر دانست و اعلام کرد، بررسیهای اولیه نشان میدهد 130 واحد مسکونی به صورت کامل و 700 واحد مسکونی به صورت جزئی تخریب شدهاند. گروههای مقاومت فلسطین 690 موشک و راکت به سمت فلسطین اشغالی شلیک کردند که در نتیجه چهار صهیونیست کشته و 130 نفر دیگر زخمی شدند، همچنین یک نفربر و یک جیپ اسرائیلی نیز با موشک مقاومت منهدم شدند. شکنجه زندانیان فلسطینی رژیم صهیونیستی که در 22 اکتبر 1986 کنوانسیون منع شکنجه را امضا نموده و در 3 اکتبر 1991، آن را تصویب کرد. در طی چندین دهه به کرات و مستمراً به ابزار شکنجه نظامیان و غیرنظامیان فلسطینی توسل جسته است. یکی از شیوههای رایج شکنجه در زندانهای اسرائیل روش شبح است که بسیار دردناک است. براساس آمار، 87 درصد از بازداشت شدگان این شکنجه را چشیدهاند. در این روش شخص بازداشت شده برای مدتی طولانی آویزان میشود. از شیوههای دیگری که بسیار مورد استفاده قرار میگیرد، نشاندن زندانی بر روی یک صندلی کج است تا فشار فزایندهای بر ستون فقرات او وارد شود. ضربه زدن به سینه و اعضای حساس بدن، تکان دادن شدید تا حد بهم ریختگی روانی و بیهوشی در اثر تکان خوردن مغز و لخت کردن شخص در سرمای شدید در وسط برفها و ریختن آب سرد بر روی بدن از دیگر روشهای شکنجه صهیونیستی است. کودکان فلسطینی که هرگز کودکی نکردند یکی از مظلومیتهای تاریخ ملت فلسطین جنایت صهیونیستها علیه کودکان است.کودکانی که به دلیل تجاوزهای صهیونیستی از دوران کودکی خود بهرهای نبردند و در طول حیات خود شاهد صحنههای دلخراش کشتار والدین و یا اسارت آنها و نابودی خانه و مدارسشان بودند. در این بین کودکانی نیز هستند که زندان و شکنجه را در دوران کودکی تجربه کردند. تنها در یک آمار، یک مؤسسه حقوقی بینالمللی پس از دیدار با 450 کودک فلسطینی که طی سالهای 2013 تا 2016 در زندانهای رژیم صهیونیستی اسیر بودهاند، اعلام کرد که 96 درصد از آنها به طور دست و پا بسته و 81 درصد با چشمانی بسته زندانی شدهاند؛ 60 درصد از این کودکان مورد آزار و شکنجههای بدنی قرار گرفته و 49 درصد نیز از دشنامهای صهیونیستها در امان نبودند. جنایات رژیم صهیونیستی در مسجدالاقصی بنا به گزارش خبرگزاری «آناتولی»، بارزترین جنایات رژیم صهیونیستی در مسجدالاقصی از زمان اشغال در 7 ژوئن 1967 به شرح زیر است:
21 اوت 1969: مسجدالاقصی توسط «دنیس مایکل روهان» یهودی استرالیایی به آتش کشیده شد. 11آوریل 1982: به دنبال شلیک یک نظامی صهیونیست در مسجدالاقصی، 2 فلسطینی شهید و 6 تن دیگر مجروح شدند. 10 اکتبر 1990: شلیک گلوله به سوی فلسطینیانی که قصد داشتند از قرار داده شدن سنگ پایه معبد سلیمان در مسجدالاقصی توسط صهیونیستها جلوگیری کنند، به شهادت 21 تن و مجروح شدن 150 فلسطینی انجامید. 25 سپتامبر 1996: گشایش تونلی در زیر دیوار غربی مسجدالاقصی، سبب شورش فلسطینیان گردید بهطوریکه در عرض چند روز 68 فلسطینی شهید و حدود 1600 تن دیگر مجروح شدند. کشتار مسجد ابراهیمی(ع) در الخلیل قتلعام مسجد ابراهیمی(ع) در «الخلیل» کرانه باختری در روز عید فطر سال 1994 (25 فوریه) توسط «باروخ گلدشتاین» که یک یهودی آمریکاییالاصل ساکن فلسطین اشغالی بود، انجام شد. وی هنگامی که نمازگزاران در حال سجود بودند با مسلسل از کنار یکی از ستونهای مسجد به روی آنان آتش گشود و در نتیجه 29 تن را به شهادت رساند و 125 تن را زخمی کرد. وی نهایتاً توسط نمازگزاران دستگیر و کشته شد. این رویداد بازتابها و اعتراضات فراوانی را علیه صهیونیستها برانگیخت. ارتش اسرائیل در درگیری با فلسطینیان معترض 2 روز پس از این رویداد 19 تن دیگر را نیز به شهادت رساند. حمله به کشتی «ماوی مرمره» نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی در سال 2010 به کشتی ماوی مرمره که از ترکیه برای ارسال کمکهای انسانی به نوار غزه راهی شده بود، حمله کرده و ضمن مجروح کردن 60 فعال حقوق بشری، 10 تبعه ترکیه را نیز به شهادت رساندند. بعد از این حادثه بود که روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی قطع شد. رژیم صهیونیستی در پی آواره کردن ساکنان کل یک محله در قدس اشغالی اهالی محله «شیخ جراح» در قدس اشغالی از سال 1972 با توطئهای صهیونیستی مقابله میکنند که قصد بیرون کردن این خانوادهها از منازلشان را دارد. فلسطینیها به موجب توافقنامهای که در سال 1965 میان دولت اردن و «آنروا» (آژانس امداد و کاریابی ویژه آوارگان فلسطینی وابسته به سازمان ملل) بسته شد مالک این زمینها در قدس محسوب شده و منازل آنها توسط دولت اردن ساخته شد. اما صهیونیستها مدعی هستند زمینی که منازل فلسطینیها در آن بنا شده قبلا متعلق به خانوادههای یهودی بوده است. رژیم صهیونیستی اکنون با تبانی در دادگاههای قدس توانسته این ادعای دروغ خود را به کرسی بنشاند و صدها فلسطینی با آوارگی اجباری روبهرو هستند. (منبع: کارنامه سیاه صهیونیستها علیه مردم فلسطین: 75 ســال جنایـت ، کیهان، 19 مهر 1402 ) همجنین ر.ک: وحشتناکترین جنایات صهیونیستها در تاریخ اشغال فلسطین +جدول مشرق، 19 مهر 1402 همچنین از منظر تاریخی نیز؛ ریشه این مساله را باید در تلاش برای ایجاد سرزمین و کشوری برای تمامی یهودیان و در سر پروراندن آرمان گسترش آن از رود نیل تا فرات و خوی تجاوز طلبی و اشغالگری این رژیم و حمایت همه جانبه قدرتهای بزرگ بویژه آمریکا از این رژیم دانست که موجب شده این رژیم جعلی به پشتوانه این حمایت ها و در سایه بی تفاوتی سازمانهای بین المللی و سکوت و بی اعتنایی خفت بار کشورهای اسلامی دست به هر جنایتی بزند که امروز شاهد ننگین ترین و وحشیانه ترین اقدامات بر علیه فلسطینیان در غزه هستیم.فلسفه وجودی این رژیم را باید در حضور و تسلط بر منطقه استراتژیکی همچون خاورمیانه و تامین منافع قدرتهای بزرگی نظیر آمریکا دانست تا جایی که نفوذ یهودیان و لابی صهیونیست در آمریکا و تسلط آنها بر اقتصاد و رسانه های خبری این کشور از یک سو و نقش این رژیم به عنوان پایگاهی برای تامین منافع آمریکا در منطقه ،پیوندی عمیق میان این دوکشور ایجاد نموده است و چنان منافع آنها با یکدیگر پیوند خورده است که آمریکا خود را نسبت به تامین امنیت این رژیم متعهد می داند و دولتهای مختلفی که در امریکا روی کار آمده اند هر کدام به گونه ای این تعهد و پیوند را در عمل و سخن به اثبات رسانده اند تا جائیکه کلینتون سیطره یهودیان بر دولت آمریکا را مایه مباهات دانسته و می گوید دولت ایالات متحده ، یک دولت غیر یهودی تلقی نمی شود چه یهودیان کاملاً در آن مشارکت داشته و در تمام سطوح تصمیم گیری حضوری فعال دارند( احمد کریمیان ، یهود وصهیونیسم ، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ، 1384،ص 711)اهداف و آرمانهای این رژیم جعلی چنان توسعه طلبانه و بلند پروازانه است که گویی این رژیم سیطره بر جهان را در سر می پروراند و در این راه با تمامی مذاهب خصوصاً دین مبین اسلام به مخالفت برخاسته همانطور که در پروتکل چهاردهم یهود چنین آمده است:
« آنگاه که حاکم شویم وجود هر مذهبی جز مذهب خود را ناخوشایند و مردود خواهیم شمرد و خدای واحدی را ستایش خواهیم کرد که سرنوشت ما را به عنوان امت برگزیده با او پیوند خورده و توسط او با سرنوشت جهان یکی شده است به این دلیل ما باید سایر مذاهب را از میان ببریم .»
( پژوهه صهیونیت ، مجموعه مقالات ، تهران: موسسه فرهنگی پژوهشی ضیاء اندیشه ، 1376، ص 35)
و در این راستا با اسلام به عنوان مذهبی که در برابر زیاده خواهیهای این رژیم ایستاده دشمنی بیشتری داشته و از این رو جمهوری اسلامی را بزرگترین دشمن خود بر می شمارد .
حضور نیروهای مقاومت علیه اشغالگران (حزب الله)در لبنان وایستادگی دربرابر سلطه صهیونیسم،علت حمله به لبنان است وبا کشورهای عربی که سلطه او را پذیرفته اند کاری ندارد.
عملیات نظامی که نیروهای فلسطینی با نام «طوفان الاقصی» در نیمه صبح شنبه همین هفته و در نیمه مهرماه امسال علیه اشغالگران آغاز کردند، ادامه جنگی بود که سالهاست اشغالگران علیه مردم فلسطین به راه انداختهاند. طی دههها اشغال فلسطین، رژیم صهیونیستی از هیچ جنایتی علیه فلسطینیان فروگذار نبوده است و فهرست بلندبالایی از جنایات اشغالگران علیه ساکنان اولیه فلسطین و اعراب وجود دارد. در این گزارش به برخی از مهمترین جنایات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان طی چند دهه گذشته تا کنون اشاره خواهیم داشت. شروع جنایات صهیونیستی علیه ملت مظلوم فلسطین از روز نکبت فلسطین بر اساس یک توطئه وحشتناک غربی با سردمداری انگلیس در دهه 40 قرن بیستم، از ملت آن، غصب و به زور سلاح و کشتار و فریب، به جماعتی که عمدتاً از کشورهای اروپایی مهاجرت داده شدهاند، واگذار شد. این غصب بزرگ که در آغاز با کشتارهای جمعیِ مردم بیدفاع در شهرها و روستاها و راندن مردم از خانه و کاشانه خود به کشورهای هممرز همراه بود، در طول بیش از هفت دهه همچنان با همین جنایتها ادامه یافته است. با شروع اشغال رسمی فلسطین در بین سالهای 1948 تا 1950 بیش از 530 شهر و روستای فلسطینی تخریب شد. بسیاری از این تخریبها به این دلیل رخ میداد که فلسطینیهای آواره نتوانند به خانههای خود بازگردند. در طول 75 سال اخیر بیش از 100 هزار فلسطینی با گلوله مستقیم به شهادت رسیده و یک میلیون نفر نیز دستگیر شدند.
در تاریخ 15 مه 1948 گروههای تروریستی یهودی شامل هاگانا واشترن و پالماخ که تحت نظارت و آموزش انگلیسیها بودند حملات وحشیانه خود را به شهرها و روستاهای فلسطینی آغاز کردند. طبق آمار موجود، بیش از 700 هزار فلسطینی یعنی نزدیک به نیمی از جمعیت فلسطینیان در آن زمان از خانه و کاشانه خود آواره شدند و 400 تا 600 روستای فلسطینی کاملاً تخریب شد. فلسطینیهایی که در روز نکبت از سرزمین خود آواره شدند به کشورهای همسایه همچون اردن و مصر و لبنان و سوریه رفتند و تا امروز در اردوگاههای آوارگان زندگی میکنند و منتظر روز بازگشت هستند.
در واقع رژیم غاصب صهیونیستی از ابتدای قرن بیست جنایات زیادی را در این سرزمین مرتکب شده که در مواردی میتوان گفت در طول تاریخ بشر کمنظیر یا بینظیر بوده است. جنایات صهیونیستی تا حدی بوده که رسانههای جهان تنها قادر بودند بخش ناچیزی از آن را گزارش دهند و انبوه دیگری از این جنایات در سینه ملت فلسطین و در حافظه تاریخی زنان و مردان و کودکان آن ذخیره شده است. از کشتارهای دسته جمعی مردم و ویران کردن خانهها و مزارع آنان و دستگیری و شکنجه مردان و زنان و حتّی کودکان آنان، تا تحقیر و توهین به کرامت این ملت و سعی در نابودی و هضم آن در معده حرامخوار رژیم صهیونیستی، و تا حمله به اردوگاههای آنان در خود فلسطین و در کشورهای همسایه که میلیونها آواره را در خود جای داده است. صبرا و شتیلا، دیر یاسین تنها بخشی از جنایات صهیونیستها علیه ملت فلسطین است.
جنایت دیریاسین از کشتار زنان و مردان تا دریدن شکم زنان باردار نهم آوریل هر سال، سالروز کشتار فجیع روستای «دیر یاسین» در غرب بیتالمقدس است. آمار مختلفی از تعداد شهدا وجود دارد، از 250 تا 360 نفری که بسیاری از آنها زن و کودک بودند و با خونسردی تمام به دست صهیونیستها قتل عام شدند. کشتار در سحرگاه نهم آوریل 1948 به دست تروریستهای «ایتسل» و «لیحی» که مورد حمایت سازمان تروریستی «هگانا» بودند انجام شد، جنایتکارانی که بعدها هسته مرکزی ارتش را تشکیل دادند. به گفته منابع فلسطینی، تروریستهای یهودی گمان میکردند که اهالی روستا که 750 نفر بودند، از ترس و واهمه خانههایشان را رها کرده و فرار کنند، اما مقاومت اهالی بهانه شد تا صهیونیستها از کشتهها پشتهها بسازند. همچنین طبق گزارشها، صهیونیستهای جنایتکار، اقدام به مثله کردن بدن مطهر برخی اهالی کردند، حتی شکم زنان باردار را برای شرطبندی بر روی جنسیت جنین میدریدند. حدود 25 نفر از مردان روستا را سوار اتوبوس کردند و مانند ارتش روم در گذشته در خیابانهای بیتالمقدس گرداندند و سپس آنها را با تیراندازی اعدام کردند. صهیونیستها همچنین پیکر شهدا را روی هم تلنبار کرده و آنها را به آتش کشیدند. در واقع اصل ماجرا از آنجا آغاز شد که در بامداد روز نهم آوریل سال 1948 نیروهای موسوم به «آرگون» رژیم صهیونیستی از مناطق شرق و جنوب وارد روستای «دیر یاسین» و نیروهای «اشتیرن» نیز از قسمت شمال وارد این روستا شدند و بدین گونه روستا از هر طرفی بجز طرف غربی به محاصره درآمد. ساکنان روستا که همگی در خواب بودند با این اقدام غافلگیر شدند؛ آنها در ابتدا به مقابله با صهیونیستها پرداختند که این امر منجر به هلاکت 4 تن از مهاجمان و زخمی شدن 40 تن دیگر شد. پس از این موضوع، صهیونیستها به منظور مقابله با پایداری ساکنان روستا، از نیروهای «پالماخ» در یکی از پادگانهای نظامی در نزدیکی قدس طلب کمک گرفتند، این نیروها اقدام به گلولهباران توپخانهای این روستا نمودند تا زمینه حمله متجاوزین را فراهم کنند و با فرا رسیدن ظهر روستا به کلی از حضور نیروهای مقاومت خالی شد، بنابراین نیروهای آرگون واشتیرن به شیوه تروریستی خود برای قتل عام ساکنان روستا روی آوردند. بدین ترتیب مهاجمان از طریق منفجر ساختن منازل ساکنان روستا، آن را اشغال کردند و پس از تمام شدن دینامیتها و مواد منفجره، از طریق بمب و توپخانه اقدام به کشتار عناصر مقاومت نمودند و تمامی مردان و زنان و کودکان و سالخوردههایی را که در داخل منازل حضور داشتند، هدف تیراندازیهای خود قرار میدادند. متجاوزین دهها تن از ساکنان روستا را کنار هم قرار داده و به طرف آنان تیراندازی میکردند و 2 روز کامل کشتارها و جنایتهای خود را ادامه دادند. نظامیان صهیونیست کشتاری شامل شکنجه، هتکحرمت، قطع اعضا، پاره کردن شکم زنان باردار و… را به راهانداختند و 53 کودک را از دیوارهای محله قدیمی قدس به پایین پرت کردند و 25 تن از مردان این روستا را در اتوبوسهایی حبس کرده و همانند ارتش قدیم رومانی، آنان را به نشانه پیروزی در خیابانهای شهر قدس چرخانده و در نهایت تیرباران کرده و به شهادت رساندند. صهیونیستها اجساد قربانیان را در چاههای آب روستا انداخته و درهای آن را به منظور سرپوش نهادن بر جنایتهای خود بستند. جنایت «کفر قاسم» بیش از نیمقرن از زمانی که نیروهای صهیونیستی در روستای فلسطینی کفرقاسم 47نفر از جمله زنان و کودکان را به ضرب گلوله کشتند، میگذرد، اما این رسوایی همچنان در یادها زنده است.
اندکی پس از ساعت 17 روز 29اکتبر 1956، پلیس رژیم صهیونیستی بدون اعلام قبلی در شش روستای فلسطینی از جمله کفر قاسم پستهای ایست و بازرسی برپا کرد. سرگرد اسرائیلی «شموئل مالینکی» در یک جلسه کوتاه به افراد خود دستور داد هر غیرنظامی فلسطینی که بعد از ساعت 17 به خانهاش رسید به قتل برسانند و اینگونه دومین جنایت بزرگ صهیونیستها در فلسطین پس از دیر یاسین رقم خورد و نظامیان صهیونیست 47 زن و مرد و کودک فلسطینی اهل روستای کفر قاسم را به خاک و خون کشیدند. جنایت صبرا و شتیلا رژیم صهیونیستی در سپتامپر 1982 جنایت دیگری را در کارنامه سیاه خود به ثبت رساند. اردوگاههای «صبرا و شتیلا» دو اردوگاه از مجموع 12 اردوگاه محل اسکان آوارگان فلسطینی در جنوب لبنان بودند. این رژیم جعلی از شانزدهم تا هجدهم سپتامبر 1982 کشتاری در این اردوگاهها به راه انداخت که تعداد قربانیان آن بیش از دو هزار نفر اعلام شد. برخی منابع حتی شمار قربانیان را بین سه تا پنج هزار نفر تخمین زدند. این جنایت را نظامیان صهیونیست به فرماندهی «آریل شارون» وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی و نیروهای «فالانژ» لبنان انجام دادند و بیشتر کشتهها از زنان و کودکان و سالمندان بود. یکی از شاهدان این ماجرا به گوشهای از جنایات صهیونیستها اشاره میکند: ام عباس میگوید که دیده است به یک زن دیگر که حامله بود حمله کردند و بچه را از شکمش بیرون آوردند. او که در ابتدای یک کوچه باریک نشسته، به یاد میآورد که چگونه «یک بولدوزر اجساد را بیل میزد و در گودالی عمیق روی هم میریخت.» برخی از کشتارهای دسته جمعی ملت فلسطین در سرزمینشان به دست صهیونیستها در سال 1948 م رخ داده که شامل؛ کشتار فلسطینیها در سلمه، بیار عدس، طبریا، حیفا، قدس، عکا، یافا، صفد و بیسان است.
جنگ 2009-2008 علیه نوار غزه در 27 دسامبر 2008 (22 روزه)، 80 جنگنده اسرائیلی دهها نقطه در نوار غزه را بمباران کردند و در این ضربه اول 200 فلسطینی شهید و 700 نفر دیگر مجروح شد که بیشتر آنها از اعضای پلیس فلسطین و در مقدمه آنها فرمانده کل پلیس «توفیق جبر» بود. حمله رژیم صهیونیستی به غزه اندکی پس از خاتمه توافقنامه شش ماههای که بین اسرائیل و مقاومت به امضا رسیده بود، شروع شد. جنگندههای اسرائیلی در خلال 8 روز اول به بمباران گسترده خود در مناطق مختلف غزه ادامه دادند و مقاومت در حد امکان با پرتاب موشک و راکت پاسخ داد. جنگندههای اسرائیلی علاوهبر اهداف امنیتی و بر خلاف قوانین بینالملل صدها منزل مسکونی، بیمارستان، مسجد، مدرسه، دانشگاه و سازمانهای وابسته به سازمان ملل در نوار غزه را هدف قرار داد. در سوم ژانویه 2009 – 8 روز پس از شروع جنگ- رژیم صهیونیستی حمله زمینی خود به نوار غزه را آغاز کرد و صدها تانک اسرائیلی با عملیاتهای هوایی همراه شدند و بر وسعت بمباران غزه افزودند.
تلآویو از به کارگیری هیچ سلاحی در این کشتارها دریغ نکرد. بعد از اینکه تمامی سلاحهای خود مانند تانک و جنگنده و غیره را ناکارآمد دید، به سلاحهای تحریم شده بینالمللی روی آورد و تحقیقات اثبات کرد این رژیم از بمبهای حاوی فسفر سفید و اورانیوم در بمباران غزه استفاده کرده است. پس از گذشت 23 روز از جنگ، رژیم صهیونیستی به صورت یکجانبه آتشبس اعلام کرد. در این حمله 1419 نفر از نوار غزه شهید شدند که بیشتر آنها از شهروندان عادی و زنان و کودکان بودند. تعداد مجروحان 5500 نفر اعلام شد که برخی از آنها همچنان از معلولیتهای ناشی از جنگ رنج میبرند. 83 درصد از شهدا را زنان و کودکان تشکیل دادند. مقامات اسرائیلی نیز از کشته شدن 13 نظامی و مجروح شدن 300 نفر دیگر خبر دادند اما مقاومت فلسطین تاکید کرد که در این جنگ 100 نظامی اسرائیلی کشته شده است. جنگ 2012 علیه نوار غزه جنگ سال 2012 (8 روزه) با ترور «احمد الجعبری» از فرماندهان ارشد گردانهای «القسام» شاخه نظامی حماس آغاز شد و رژیم صهیونیستی پس از این ترور حملات هوایی گسترده خود به غزه را آغاز کرد. مرکز اطلاعات بهداشتی فلسطین در گزارش خود اعلام کرد که در سال 2012 در جریان تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه 278 فلسطینی شهید و 2هزار و 158 نفر نیز زخمی شدند. بر اساس این گزارش از میان این شهدا 189 نفر در جریان جنگ 8 روزه رژیم صهیونیستی علیه غزه به شهادت رسیدند و 251 نفر از شهدا را مردان و 27 نفر را زنان تشکیل میدهند. همچنین تعداد زنان بالای 18 سال نیز 13 نفر و تعداد کودکان شهید زیر 5 سال نیز 18 نفر بودهاند. در این گزارش آمده است که تعداد زخمیها در سال 2012 نیز 2هزار و 158 نفر بوده که از این تعداد 1526 نفر در جنگ 8 روزه زخمی شدند و از این تعداد 1641 نفر مرد و 517 نفر نیز زنان هستند. همچنین تعداد زنان زخمی بالای 18 سال 322 نفر و تعداد کودکان زخمی زیر 5 سال نیز 212 نفر هستند. جنگ 2014 علیه نوار غزه 22 خرداد سال 1393 (12 ژوئن 2014) بود که صهیونیستها از گم شدن سه اسرائیلی در کرانه باختری خبر داده و بلافاصله حماس را به ربودن آنها متهم کردند. به همین بهانه هم بود که یورش به خانههای فلسطینیها در کرانه باختری آغاز شد و بیش از 500 جوان فلسطینی بازداشت شدند.
بعد از مدتی سخنگوی پلیس رژیمصهیونیستی در گفتوگو با خبرنگار شبکه بیبیسی اذعان کرد که گم شدن و مرگ سه اسرائیلی در کرانه باختری ارتباطی با حماس نداشته است. یک شهرکنشین صهیونیست به نام «یوسف حاییم بن داوید» (29 ساله) در تاریخ 11 تیرماه به همراه دو شهرکنشین دیگر «محمد ابوخضیر» نوجوان فلسطینی را به بهانه انتقام ربایش سه اسرائیلی یادش شده ربودند و وی را به شهادت رساندند. وی در مورد جزئیات این جنایت گفته است که پس از دزدیدن ابوخضیر وی را به یک مکان دورافتاده میبرند و با شیء سنگینی به سر وی میزنند و سپس او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار میدهند و در نهایت با ریختن بنزین بر این نوجوان فلسطینی جسد او را زنده زنده آتش میزنند، این اقدامات در کنار اتفاقات دیگر جرقههای جنگ سوم غزه را زد. پس از چندین درگیری اولیه میان رژیم صهیونیستی و مقاومت، کابینه امنیتی این رژیم پس از جلسه سه ساعته تصمیم گرفت تجاوز به نوار غزه را از سهشنبه 17تیر (8 جولای) آغاز کند و جنگ سوم (51 روزه) علیه غزه آغاز شد. رژیم اسرائیل حمله خود را تحت عنوان «صخره سخت» علیه نوار غزه آغاز کرد و گروههای فلسطینی در قالب عملیات «بنیان مرصوص» و «العصف المأکول» پاسخ دادند. این تجاوز 51 روزه نزدیک به 2260 شهید و نزدیک به 11 هزار مجروح بر جای گذاشت. کودکان و زنان بخش زیادی از کشته شدگان را تشکیل دادند به نحوی که خبرها از شهادت 500 کودک و بیش از 250 زن حکایت داشت. رژیم صهیونیستی تعداد نظامیان کشته شده در جنگ غزه را 64 نفر اعلام کرده و حماس این تعداد را 161 نفر میداند این درحالی است که پایگاه خبری «پانورما» تعداد این افراد را بیش از 600 نفر اعلام کرد. پس از چند آتشبس موقت در طول جنگ، مقامات رسمی حماس چهارم شهریور (26 اوت) اعلام کردند که با اسرائیل برای پایان دادن به هفت هفته درگیری در غزه به توافق رسیدهاند.
جنگ 2 روزه علیه نوار غزه صبح روز شنبه (14 اردیبهشت 1398 / 4 می 2019) بود که رژیم صهیونیستی به مناطقی در نوار غزه حمله کرد و مقاومت با شلیک چندین راکت پاسخ داد؛ اما این اتفاق «موقت» نبود و لحظه به لحظه بر حجم تنشها میان نوار غزه و رژیم صهیونیستی افزوده شد. حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه در روز و شب یکشنبه (15 اردیبهشت/5 می) نیز ادامه پیدا کرد و مقاومت نیز با شلیک راکت و موشک قاطعانه پاسخ داد. سرانجام با وساطت مصر و قطر و سازمان ملل دوشنبه (16 اردیبهشت/6 می) آتشبس در نوار غزه برقرار شد و آرامش این منطقه را فرا گرفت. در حملات دو روزه رژیم صهیونیستی به نوار غزه 27 فلسطینی به شهادت رسیدند که در میان آنها «سه زن، دو نوزاد دختر و دو جنین (در شکم مادر)» دیده میشوند. رژیم صهیونیستی در این حملات دو روزه به 320 هدف در نوار غزه حمله کرد که طی آن 58 واحد مسکونی به صورت کامل تخریب شد و 310 واحد مسکونی دیگر آسیب جزئی دید. مسجد، مدرسه، پایگاههای آموزشی، برج مراقبت، خودرو، کارگاه، زمینهای زراعی، سازمانهای رسانهای، موتورسیکلت و اطراف دانشگاهها و امثال آن جزء اهداف رژیم صهیونیستی در این حملات بوده است.
وزارت زیرساخت فلسطین میزان تخریبها را بالاتر دانست و اعلام کرد، بررسیهای اولیه نشان میدهد 130 واحد مسکونی به صورت کامل و 700 واحد مسکونی به صورت جزئی تخریب شدهاند. گروههای مقاومت فلسطین 690 موشک و راکت به سمت فلسطین اشغالی شلیک کردند که در نتیجه چهار صهیونیست کشته و 130 نفر دیگر زخمی شدند، همچنین یک نفربر و یک جیپ اسرائیلی نیز با موشک مقاومت منهدم شدند. شکنجه زندانیان فلسطینی رژیم صهیونیستی که در 22 اکتبر 1986 کنوانسیون منع شکنجه را امضا نموده و در 3 اکتبر 1991، آن را تصویب کرد. در طی چندین دهه به کرات و مستمراً به ابزار شکنجه نظامیان و غیرنظامیان فلسطینی توسل جسته است. یکی از شیوههای رایج شکنجه در زندانهای اسرائیل روش شبح است که بسیار دردناک است. براساس آمار، 87 درصد از بازداشت شدگان این شکنجه را چشیدهاند. در این روش شخص بازداشت شده برای مدتی طولانی آویزان میشود. از شیوههای دیگری که بسیار مورد استفاده قرار میگیرد، نشاندن زندانی بر روی یک صندلی کج است تا فشار فزایندهای بر ستون فقرات او وارد شود. ضربه زدن به سینه و اعضای حساس بدن، تکان دادن شدید تا حد بهم ریختگی روانی و بیهوشی در اثر تکان خوردن مغز و لخت کردن شخص در سرمای شدید در وسط برفها و ریختن آب سرد بر روی بدن از دیگر روشهای شکنجه صهیونیستی است. کودکان فلسطینی که هرگز کودکی نکردند یکی از مظلومیتهای تاریخ ملت فلسطین جنایت صهیونیستها علیه کودکان است.کودکانی که به دلیل تجاوزهای صهیونیستی از دوران کودکی خود بهرهای نبردند و در طول حیات خود شاهد صحنههای دلخراش کشتار والدین و یا اسارت آنها و نابودی خانه و مدارسشان بودند. در این بین کودکانی نیز هستند که زندان و شکنجه را در دوران کودکی تجربه کردند. تنها در یک آمار، یک مؤسسه حقوقی بینالمللی پس از دیدار با 450 کودک فلسطینی که طی سالهای 2013 تا 2016 در زندانهای رژیم صهیونیستی اسیر بودهاند، اعلام کرد که 96 درصد از آنها به طور دست و پا بسته و 81 درصد با چشمانی بسته زندانی شدهاند؛ 60 درصد از این کودکان مورد آزار و شکنجههای بدنی قرار گرفته و 49 درصد نیز از دشنامهای صهیونیستها در امان نبودند. جنایات رژیم صهیونیستی در مسجدالاقصی بنا به گزارش خبرگزاری «آناتولی»، بارزترین جنایات رژیم صهیونیستی در مسجدالاقصی از زمان اشغال در 7 ژوئن 1967 به شرح زیر است:
21 اوت 1969: مسجدالاقصی توسط «دنیس مایکل روهان» یهودی استرالیایی به آتش کشیده شد. 11آوریل 1982: به دنبال شلیک یک نظامی صهیونیست در مسجدالاقصی، 2 فلسطینی شهید و 6 تن دیگر مجروح شدند. 10 اکتبر 1990: شلیک گلوله به سوی فلسطینیانی که قصد داشتند از قرار داده شدن سنگ پایه معبد سلیمان در مسجدالاقصی توسط صهیونیستها جلوگیری کنند، به شهادت 21 تن و مجروح شدن 150 فلسطینی انجامید. 25 سپتامبر 1996: گشایش تونلی در زیر دیوار غربی مسجدالاقصی، سبب شورش فلسطینیان گردید بهطوریکه در عرض چند روز 68 فلسطینی شهید و حدود 1600 تن دیگر مجروح شدند. کشتار مسجد ابراهیمی(ع) در الخلیل قتلعام مسجد ابراهیمی(ع) در «الخلیل» کرانه باختری در روز عید فطر سال 1994 (25 فوریه) توسط «باروخ گلدشتاین» که یک یهودی آمریکاییالاصل ساکن فلسطین اشغالی بود، انجام شد. وی هنگامی که نمازگزاران در حال سجود بودند با مسلسل از کنار یکی از ستونهای مسجد به روی آنان آتش گشود و در نتیجه 29 تن را به شهادت رساند و 125 تن را زخمی کرد. وی نهایتاً توسط نمازگزاران دستگیر و کشته شد. این رویداد بازتابها و اعتراضات فراوانی را علیه صهیونیستها برانگیخت. ارتش اسرائیل در درگیری با فلسطینیان معترض 2 روز پس از این رویداد 19 تن دیگر را نیز به شهادت رساند. حمله به کشتی «ماوی مرمره» نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی در سال 2010 به کشتی ماوی مرمره که از ترکیه برای ارسال کمکهای انسانی به نوار غزه راهی شده بود، حمله کرده و ضمن مجروح کردن 60 فعال حقوق بشری، 10 تبعه ترکیه را نیز به شهادت رساندند. بعد از این حادثه بود که روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی قطع شد. رژیم صهیونیستی در پی آواره کردن ساکنان کل یک محله در قدس اشغالی اهالی محله «شیخ جراح» در قدس اشغالی از سال 1972 با توطئهای صهیونیستی مقابله میکنند که قصد بیرون کردن این خانوادهها از منازلشان را دارد. فلسطینیها به موجب توافقنامهای که در سال 1965 میان دولت اردن و «آنروا» (آژانس امداد و کاریابی ویژه آوارگان فلسطینی وابسته به سازمان ملل) بسته شد مالک این زمینها در قدس محسوب شده و منازل آنها توسط دولت اردن ساخته شد. اما صهیونیستها مدعی هستند زمینی که منازل فلسطینیها در آن بنا شده قبلا متعلق به خانوادههای یهودی بوده است. رژیم صهیونیستی اکنون با تبانی در دادگاههای قدس توانسته این ادعای دروغ خود را به کرسی بنشاند و صدها فلسطینی با آوارگی اجباری روبهرو هستند. (منبع: کارنامه سیاه صهیونیستها علیه مردم فلسطین: 75 ســال جنایـت ، کیهان، 19 مهر 1402 ) همجنین ر.ک: وحشتناکترین جنایات صهیونیستها در تاریخ اشغال فلسطین +جدول مشرق، 19 مهر 1402 همچنین از منظر تاریخی نیز؛ ریشه این مساله را باید در تلاش برای ایجاد سرزمین و کشوری برای تمامی یهودیان و در سر پروراندن آرمان گسترش آن از رود نیل تا فرات و خوی تجاوز طلبی و اشغالگری این رژیم و حمایت همه جانبه قدرتهای بزرگ بویژه آمریکا از این رژیم دانست که موجب شده این رژیم جعلی به پشتوانه این حمایت ها و در سایه بی تفاوتی سازمانهای بین المللی و سکوت و بی اعتنایی خفت بار کشورهای اسلامی دست به هر جنایتی بزند که امروز شاهد ننگین ترین و وحشیانه ترین اقدامات بر علیه فلسطینیان در غزه هستیم.فلسفه وجودی این رژیم را باید در حضور و تسلط بر منطقه استراتژیکی همچون خاورمیانه و تامین منافع قدرتهای بزرگی نظیر آمریکا دانست تا جایی که نفوذ یهودیان و لابی صهیونیست در آمریکا و تسلط آنها بر اقتصاد و رسانه های خبری این کشور از یک سو و نقش این رژیم به عنوان پایگاهی برای تامین منافع آمریکا در منطقه ،پیوندی عمیق میان این دوکشور ایجاد نموده است و چنان منافع آنها با یکدیگر پیوند خورده است که آمریکا خود را نسبت به تامین امنیت این رژیم متعهد می داند و دولتهای مختلفی که در امریکا روی کار آمده اند هر کدام به گونه ای این تعهد و پیوند را در عمل و سخن به اثبات رسانده اند تا جائیکه کلینتون سیطره یهودیان بر دولت آمریکا را مایه مباهات دانسته و می گوید دولت ایالات متحده ، یک دولت غیر یهودی تلقی نمی شود چه یهودیان کاملاً در آن مشارکت داشته و در تمام سطوح تصمیم گیری حضوری فعال دارند( احمد کریمیان ، یهود وصهیونیسم ، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ، 1384،ص 711)اهداف و آرمانهای این رژیم جعلی چنان توسعه طلبانه و بلند پروازانه است که گویی این رژیم سیطره بر جهان را در سر می پروراند و در این راه با تمامی مذاهب خصوصاً دین مبین اسلام به مخالفت برخاسته همانطور که در پروتکل چهاردهم یهود چنین آمده است:
« آنگاه که حاکم شویم وجود هر مذهبی جز مذهب خود را ناخوشایند و مردود خواهیم شمرد و خدای واحدی را ستایش خواهیم کرد که سرنوشت ما را به عنوان امت برگزیده با او پیوند خورده و توسط او با سرنوشت جهان یکی شده است به این دلیل ما باید سایر مذاهب را از میان ببریم .»
( پژوهه صهیونیت ، مجموعه مقالات ، تهران: موسسه فرهنگی پژوهشی ضیاء اندیشه ، 1376، ص 35)
و در این راستا با اسلام به عنوان مذهبی که در برابر زیاده خواهیهای این رژیم ایستاده دشمنی بیشتری داشته و از این رو جمهوری اسلامی را بزرگترین دشمن خود بر می شمارد .
حضور نیروهای مقاومت علیه اشغالگران (حزب الله)در لبنان وایستادگی دربرابر سلطه صهیونیسم،علت حمله به لبنان است وبا کشورهای عربی که سلطه او را پذیرفته اند کاری ندارد.