خانه » همه » مذهبی » دلیل بی توجهی اهل سنت به آل علی(ع)

دلیل بی توجهی اهل سنت به آل علی(ع)


دلیل بی توجهی اهل سنت به آل علی(ع)

۱۳۹۲/۰۹/۲۶


۱۵۳ بازدید

چرا اهل تسنن با توجه به اینکه پیامبر و امام علی علیه اسلام را قبول دارند اما نسبت به آل علی علیه السلام بی توجه اند؟

اهل تسنن نسبت به آل علی(ع) بی توجه می باشند چون امامت آن ها را قبول ندارند و  عمده اختلاف ما با اهل سنّت بر سر مسأله ی امامت آل علی(ع) می باشد.
دلایل حقانیت آل علی(ع): پیامبر اعظم(ص) همواره در طول حیات شریف خود نسبت به آینده امت و چگونگی استمرار حیات دینی آن اهتمام ورزیده و به گونه‌های مختلف درباره آن سخن گفته ‌است. راهبرد اساسی تعیین شده توسط آن حضرت که به صراحت و تکرار از آن سخن گفته‌ و همة فرق اسلامی در معتبرترین کتب روایی خود آن را نقل کرده‌اند «راهبرد پیروی از ثقلین» یعنی قرآن و اهل بیت است. تأکیدات آن حضرت و نحوه سخن گفتن در این‌باره به گونه‌ای است که کمترین تردیدی بر کسی باقی نمی‌گذارد. با توجه به نقل گسترده این حدیث در منابع اهل سنت اکنون به ذکر آن از همان منابع بسنده می‌کنیم. در صحیح مسلم آمده است که پیامبر فرمود: «ای مردم!‌ همانا من بشری هستم که نزدیک است پیک الهی مرا رسد و من دعوت حق را اجابت کنم پس در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم: اول آنها کتاب خدا که در آن هدایت و نور است پس به آن چنگ زنید و تمسک جویید… و دیگری اهل بیتم».
در مسند احمد حنبل آمده است: «همانا من در میان شما دو جانشین قرار می‌دهم که یکی عظیم‌تر از دیگری است: کتاب خدا، ریسمان کشیده شده مابین آسمان و زمین و عترت خود یعنی اهل بیتم. این دو از یکدیگر جدایی‌ناپذیرند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند».
در صحیح ترمذی از پیامبر نقل شده است: «ای مردم!‌ در میان شما چیزی می‌گذارم که اگر به آن تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد، آن دو عبارتند از: کتاب خدا و عترتم». از این سخن پیامبر(ص) چنین نتیجه می‌گیریم:
1ـ گرانبها بودن اهل بیت:
 ابن حجر مکی می‌نویسد: «رسول خدا(ص) قرآن و عترت را ثقلین نامید «ثَقَل» هر چیز گرانبها و پر ارج را گویند و کتاب و عترت این گونه‌اند؛ زیرا هر یک از آن دو گنجینه علوم لدنی و اسرار و حکمت‌های الهی‌اند. از این‌رو پیامبر مردم را به پیروی از آن دو فراخوانده و سفارش نموده است.»
2ـ عصمت و حجیت اهل بیت: 
قرار دادن قرآن و اهل بیت در کنار یکدیگر و تأکید بر لزوم پیروی و انفکاک ناپذیری آن دو آشکارا بر عصمت اهل بیت(ع) دلالت دارد؛ چرا که قرآن کتاب معصوم خداست و ابتلا به هر گناه و آلودگی انفکاک و جدایی از قرآن می‌باشد و هماهنگی و انطباق کامل با کتاب معصوم الهی مساوی با عصمت است. استاد توفیق ابو اعلم نویسنده و دانشمند مصری می‌نویسد: «پیامبر اهل بیت خود را به کتاب عزیز خداوند مقرون ساخته است، کتابی که هرگز در او باطل نفوذ نخواهد کرد و هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد. واضح است که صدور هر نوع مخالفت با احکام دین افتراق و جدایی از قرآن محسوب می‌گردد، در حالی که پیامبر(ص) خبر از عدم جدایی این دو داده است. از همین رو، حدیث دلالتی آشکار بر عصمت اهل بیت دارد. و پیامبر(ص) که این حدیث را در مواقف بسیاری ذکر کرده در پی این هدف است که امت خود را صیانت کرده و آنان را سفارش به استقامت بر تمسک به این دو نموده تا در امور مختلف ـ اعم از اعتقادات و فروع ـ به ضلالت و گمراهی گرفتار نشوند…» آیت الله مکارم شیرازی نیز بر آن است که: «اهلبیت(ع) معصومند، زیرا جدایی پذیر بودن آنها از قرآن از یک سو، و لزوم پیروی بی‌قید و شرط از آنان از سوی دیگر، دلیل روشنی بر معصوم بودن آنها از خطا و اشتباه و گناه است، چرا که اگر آنها گناه یا خطایی داشتند از قرآن جدا می‌‌شدند، و پیروی از آنان مسلمانان را از ضلالت و گمراهی بیمه نمی‌کرد و اینکه می‌فرماید با پیروی از آنان در برابر گمراهی‌ها مصونیت دارید، دلیل روشنی بر عصمت آنهاست.»
3ـ پایندگی تا قیامت:
تعبیر به جدایی‌ناپذیری تا حوض کوثر نشانگر این است که پیامبر درصدد تعیین یک استراتژی جاودانه و دائمی برای امت بوده و نشانگر آن است که همواره هادیان و پیشوایانی از اهل بیت در میان امت وجود دارند. ابن‌حجر آورده است: « این حدیث نشانگر وجود کسانی از اهل بیت همراه قرآن است که همچون قرآن شایستگی تمسک و پیروی تا قیامت را دارا باشند…» آیت الله مکارم شیرازی نیز می‌نویسد: «این به خوبی نشان می‌دهد که در تمام طول تاریخ اسلام فردی از اهلبیت(ع) وجود دارد، و همان‌گونه که قرآن همیشه چراغ هدایت است، آنها نیز همیشه چراغ هدایتند. پس باید کاوش کنیم و در هر عصر و زمان آنها را پیدا کنیم».  4ـ لزوم پیروی از هر دواینکه پیامبر(ص) فرمود: تا به آن دو چنگ زنید گمراه نخواهید شد. و برخی از دیگر تعابیر آن حضرت، لزوم پیروی از هر دو را نمایان ساخته و هر حرکت و شعاری که به گسست آن دو انجامد را انحرافی و ضلالت بار معرفی می‌کند. علامه مناوی می‌گوید: «در این حدیث اشاره، بلکه تصریح به این است که قرآن و عترت دو قلویی را می‌مانند که رسول خدا(ص) آن دو را پس از خود معرفی فرموده و از امت خواسته است که به خوبی با آن دو برخورد نموده و آنها را برخود مقدم دارند و در دین خود به آنها چنگ زنند.»
نکات دیگری نیز از حدیث ثقلین قابل استفاده است که به جهت اختصار از ذکر آنها خودداری می‌شود. آنچه در اینجا اهمیت ویژه دارد این است که پیامبر برای همیشه امت را به پیروی از قرآن و عترت فراخوانده و هدایت و بازداری امت از انحراف را در گرو این مسئله دانسته‌اند. نیز پیامبر(ص) اهل بیت(ع) را همچون کتاب الهی معصوم و مصون از هر کژی و ناراستی دانسته و بر آن شده‌اند که برای همیشه هادیانی از اهل بیت در کنار قرآن برای راهنمایی امت وجود دارند. – کیستی اهل بیت(ع)پیامبر(ص) در مواقع مختلف «اهل بیت(ع) و امامان ایشان را معرفی کرده‌اند. عمر بن خطاب از پیامبر(ص) پرسید آیا باید به همه اهل بیت تمسک کنیم؟ پیامبر(ص) فرمود: «خیر بلکه به اوصیای اهل بیتم: اول آنها برادر و وزیر و وارث و خلیفه‌ام درمیان امت و آن کسی که ولیّ هر مؤمنی است؛ (امام علی(ع)) پس از او فرزندم حسن، و بعد از او فرزندم حسین است، آنگاه نه نفر از فرزندان حسین، یکی پس از دیگری…» در بسیاری از مجامع روایی اهل سنت روایاتی مشاهده می‌شود که پیامبر(ص) بر جانشینی دوازده خلیفه تصریح نموده‌ است که جز بر امامان دوازده‌گانه اهل بیت(ع) قابل انطباق نمی‌باشد.
پاره‌ای از این روایات عبارتند از:
1. «کار مردم پیوسته می‌گذرد تا آنکه دوازده مرد بر آنان فرمان برانند».
2. «شمار جانشینان من به تعداد نقبای موسی (12) است».
3. «تا وقتی که دوازده خلیفه و جانشین بر شما حکومت کنند، دین پیوسته برپاست».
4. «همواره کار این امت پابرجاست تا دوازده خلیفه و جانشین بر آنان بگذرند که همگی از قریشند».
5. بر این امت دوازده خلیفه حکومت خواهند کرد، به عدد نقبای بنی‌اسرائیل».
6. امام علی(ع) در توضیح انحصار امامت در قریش می‌فرماید: امامان از قریش، تنها از نسل هاشم هستند و امامت بر غیر آنان شایسته نیست…».
7. «الائمة بعدی اثنی عشر، تسعة من صلب الحسین و التاسع مهدیهم» نظیر این روایات را ـ که از اهل سنت در مورد تعداد ائمه(ع) وارد شده است ـ می‌توان در سایر منابع مطالعه کرد.
8. در روایات سفیان بن عینیه به نقل ینابیع المودة از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «همواره دین پایدار است تا آنکه قیامت به پا شود یا بر شما، دوازده خلیفه حکم رانند که همة آنان از بنی‌هاشمند».
9. امام الحرمین جوینی از ابن عباس از پیامبر(ص) نقل می‌کند که فرمود: «من سرور پیامبرانم و علی سرور اوصیا. اوصیای بعد از من دوازده نفرند، اولشان علی است و آخرشان مهدی»
10. ابن عباس از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود: «جانشینان و اوصیای من و حجت‌های خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند، اولشان برادرم و آخرشان فرزند من است». پرسیده شد: برادرتان کیست؟ فرمود: علی‌ابن ابیطالب. پرسیده شد: فرزندتان کیست؟ فرمود: مهدی، همان کسی که زمین را پر از عدل و داد کند، همانگونه که پر از ظلم و جور شده است…»  بنابراین با نصوصی که از پیامبر اکرم در مورد تعداد ائمه وارد شده و اهل سنت و شیعه آن را نقل کرده‌اند، حقانیت آل علی (ع)  اثبات می‌شود.
پی‌نوشت‌ها:
ـ محمد/ 33، نیز بنگرید؛ نساء/ 59؛ تغابن/ 12؛ مائده/ 92؛ آل عمران/ 32؛ انفال/ 1و 20و 24و 27؛ حجرات/ 1.
ـ حشر/ 59.
ـ نساء/ 59.
ـ نساء/ 80.
ـ نجم/ 30.
ـ حدیث ثقلین، منزلت بلندی در ادبیات اسلامی دارد این حدیث که در قطعیت صدوری و وضوح دلالی آن خدشه‌‌ای وارد نیست توسط 341 نفر از راویان صحابه و 19 تن از تابعان نقل شده است. در قرون مختلف نیز ده‌ها راوی از محدثین شیعه و سنی به نقل آن پرداخته و در صحاح و مسانید اهل سنت جایگاه ویژه‌ای یافته است، همچنین تک نگاشتهای بسیار مفصلی توسط عالمان و اندیشمندان شیعه پیرامون آن به نگارش در آمده است. از جمله میرحامد حسین لکنهوی بخش زیادی از کتاب عبقات‌الانوار را به بررسی این حدیث شریف اختصاص داده است.
ـ «الا یا ایها الناس فانما انا بشر یوشک انها یأتی رسول ربی فأجیب و انی تارک فیکم ثقلین اولهما کتاب الله فیه الهدی و النور فخذوا بکتاب الله و استمسکوا به… و اهل بیتی (صحیح مسلم باب فضائل علی بن ابیطالب؛ مسند احمد4/366، سنن دارمی 2/431، سنن بیهقی 2/148 و 7/30، الطماوی، مشکل الآثار 4/368. ـ «انی تارک فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعدی، احدهما اعظم من الاخر: کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی و لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما» ترمذی 13/201، اسدالغابة 2/12 در شرح حال امام حسن(ع) و الدر المنثور ذیل آیه مودت. ـ ترمذی، 5/621.
ـ ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص 90.
ـ مکارم شیرازی، فاطمة الزهرا، ص 75.
ـ آیت الله مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 9، ص 75 و 76.
ـ الصواعق المحرقه، ص 149.
ـ مکارم شیرازی، همان.
ـ فیض الغدیر، ج 2، ص 174.
ـ علی اصغر رضوانی، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، ج 2، ص 95- 118.
ـ فرائد السمطین، ج 1، ص 317.
ـ صحیح مسلم به شرح نووی، ج 12، ص202.
ـ کنزالعمال، ح 14971. ـ صحیح مسلم، ج 6، (کتاب الاماره)، صحیح بخاری، ج 4، ص 165.
ـ منتخب کنزالعمال، ج5، ص 338. ـ همان. ـ نهج البلاغه، خطبه 142.
ـ کفایة الاثر، ص 23. (به نقل از موسوعه الامام علی ابن ابیطالب، ج 2، ص 48).
ـ ر.ک:
الف. ینابیع الموده، ص 2، 44؛
ب. البدایه و النهایه، ج 6، ص3. 247؛
پ. سنن ابن ماجه، ج4، 4085/1367.
ت. مسند احمدبن حنبل، ج 5، ص 645/183.
ث. سنن ابی داود، 107/4. ـ ینابیع الموده، ج 3، باب 77.
ـ فرائد السمطین، ج2، ص 312.
ـ همان. روایات متعدد دیگر نیز در این باب وجود دارد، بنگرید: معالم المدرستین، ج1، ص 333 و…
ـ برای آگاهی بیشتر بنگرید:
الف. امامان دوازده نفرند، علامه عسگری؛
ب. منتخب الاثر فی الامام الاثنی عشر.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد