۱۳۹۳/۰۷/۲۹
–
۴۴ بازدید
امام صادق(ع) درباره یاران امام مهدی(عج) فرمودند:
«مردانی که گویا دلهایشان نورباران است، از ناخشنودی پروردگارشان هراس دارند، برای شهادت دعا میکنند و آرزومند کشته شدن در راه خدا هستند.»
یاران مهدی(عج) امام خود را میشناسند و به او اعتقاد دارند؛ اعتقادی که در ژرف وجودشان ریشه دوانده و سراسر جانشان را فراگرفته است. این معرفت، شناخت اجمالی نیست؛ بلکه معرفت به حقّ امام است؛ حقّ امامی که حضرت امام صادق(ع) درباره او فرمودند: «اگر او را درک میکردم، تمام عمر به خدمت او میپرداختم.»
امام صادق(ع) درباره یاران امام مهدی(عج) فرمودند:
«مردانی که گویا دلهایشان نورباران است، از ناخشنودی پروردگارشان هراس دارند، برای شهادت دعا میکنند و آرزومند کشته شدن در راه خدا هستند.»
یاران مهدی(عج) امام خود را میشناسند و به او اعتقاد دارند؛ اعتقادی که در ژرف وجودشان ریشه دوانده و سراسر جانشان را فراگرفته است. این معرفت، شناخت اجمالی نیست؛ بلکه معرفت به حقّ امام است؛ حقّ امامی که حضرت امام صادق(ع) درباره او فرمودند: «اگر او را درک میکردم، تمام عمر به خدمت او میپرداختم.»
یکی از موضوعات بایسته پژوهش، بررسی نقاط اشتراک و افتراق قیام امام حسین(ع) و امام زمان(عج) است. این دو قیام در برخی عناصر و مؤلّفهها، مشترک و در برخی شاخصهها متفاوت هستند. یکی از نقاط اشتراک قیام امام حسین(ع) و امام زمان(عج)، ویژگیهای مشترک یاران این دو امام است که ما در اینجا به آن میپردازیم.
1. خداجــویی
خداجویی و معنویتگرایی یکی از ویژگیهای مشترک یاران امام حسین(ع) و امام زمان(عج) است. از والاترین و زلالترین حالات جان آدمی، عشق به کمال مطلق و معبود حقیقی است که پیشوایان الهی از آن، در بالاترین درجه برخوردار بودهاند. صاحبان چنین عشقهایی برای خود، تعیّنی نمیبینند و پیوسته در انتظار لحظه رهایی از قفس تن و زندان خاک و پیوستن به پروردگار هستند. آنان جز رضایت خدا و تسلیم در برابر خواست او چیزی نمیخواهند.1
سراسر عاشورا و صحنههای «کربلا» را شعار «رِضَی اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْت ؛ ما اهل بیت، خشنودیم به خشنودی خداوند.»2 فراگرفته بود و امام و یاران او از همهچیز بریده و به حق پیوسته بودند. امام حسین(ع) به هنگام خروج از «مدینه»، با خواندن خطبه، انگیزه هرگونه قدرتطلبی و دنیاخواهی را رد کرد و بارها از تسلیم شدن در برابر قضای الهی سخن گفت:
«پروردگارا! من راضی به رضای تو و تسلیم امر تو هستم. در مقابل قضای تو صبر خواهم نمود. ای خدایی که جز تو معبودی نیست! ای پناه بیپناهان!»3
خدامحوری نه تنها در گفتار و رفتار امام متبلور بود، یاران و اهل بیت او نیز معنویتگراترین انسانها بودند. حضرت زینب(س) پس از حضور در کنار جسد قطعه قطعه سیّدالشّهداء(ع) عرضه داشت:
«إلَهی تَقَبََّل مِنّا هَذَا القُربانِ؛4
خدایا! این قربانی را از ما بپذیر!»
ایشان همچنین در هنگام گفتوگو با ابن زیاد فرمود:
«مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا؛ 5
جز زیبایی چیزی ندیدم.»
خدامحوری و معنویت یاران امام، در شب عاشورا جلوه خاصّی به خود گرفت؛ به طوری که صدای عبادت و نیایش و نماز شب آنان در خیمهها پیچیده بود.
خداجویی و توحید، سرلوحه عقاید و خصال یاران حضرت مهدی(عج) نیز هست. آنان خدا را به شایستگی شناختهاند و همه وجودشان، غرق در جلوه نور ایزدی است. همه چیز را با جلوه او دیدهاند و جز یاد او، سخن دیگران در نظرشان بیلطف و جاذبه است؛ غیب را چنان شهود دیده و از صفای روحانی عالم معنا نوش کردهاند. ایمان خالصانهای در سینه دارند که شکّ و تردید با آن بیگانه است.6
امام صادق(ع) درباره یاران امام مهدی(عج) فرمودند:
«مردانی که گویا دلهایشان نورباران است، از ناخشنودی پروردگارشان هراس دارند، برای شهادت دعا میکنند و آرزومند کشته شدن در راه خدا هستند.»7
امام علی(ع) یاران حضرت مهدی(عج) را گنجهایی که آکنده از معرفت خداییاند، میداند.8
«یاران حضرت مهدی(عج) مردان عبادت و نیایش، شیران روز و نیایشگران شب هستند. روح بندگی و راز و نیاز با جانشان درهم آمیخته، همواره خود را در محضر خدا میبینند و لحظهای از یاد خدا غفلت نمیورزند.»9
2.بصیــرت
بصیرت و رشد فکری، یکی دیگر از ویژگیهای مشترک یاران این دو امام است. یاران امام حسین(ع) با شناختی عمیق از حجّت خدا و تمییز میان حقّ و باطل به امام پیوستند. جهاد و قیام آنان، مکتبی، عقیدتی و به دور از هرگونه تعصّبات قومی و تحریکات دشمنان و فریبکاری جناح باطل صورت گرفت.
هلالبن نافع، شب عاشورا پس از سخنان امام حسین(ع)، برخاست و گفت:
وَ إِنَّا عَلَی نِیَّاتِنَا وَ بَصَائِرِنَا؛10
همانا بر انگیزهها و بینشهای خویش پایداریم.
عابسبن شبیب نیز وقتی که خدمت امام حسین(ع) رسید، گفت:
سلام بر تو ای اباعبدالله! خدا را گواه میگیرم که بر آیین تو و پدرت هستم!11
یاران امام زمان(عج) نیز در بصیرت و خردمندی، سرآمد هستند. در فتنههایی که زیرکان در آن فرو میمانند، هوشیارانه راه میجویند و حق را از باطل میشناسند. بصیرت و آگاهی عمیق آنان از اهداف، موجب میشود که در راه اطاعت از امام خویش و در احیای سنّتها و مبارزه با بدعتها درنگ نکنند و در پی رسالت شرکزدایی، به همراه امام خود بتشکنی کنند و پیرایههایی را که به اسم دین در ذهنها جای گرفته و با گذشت زمان تقدّس یافته، نابود سازند.12
یاران مهدی(عج) امام خود را میشناسند و به او اعتقاد دارند؛ اعتقادی که در ژرف وجودشان ریشه دوانده و سراسر جانشان را فراگرفته است. این معرفت، شناخت اجمالی نیست؛ بلکه معرفت به حقّ امام است؛ حقّ امامی که حضرت امام صادق(ع) درباره او فرمودند:
«اگر او را درک میکردم، تمام عمر به خدمت او میپرداختم.»13
این در حالیاست که برخی انسانها به سبب طولانی شدن غیبت امام زمان(عج)، سردرگم شده و گمراه میشوند. حضرت علی(ع) فرمودند:
«تَکُونُ لَهُ حَیْرَةٌ وَ غَیْبَةٌ یَضِلُّ فِیهَا أَقْوَامٌ، وَ یَهْتَدِی فِیهَا آخَرُون ؛ 14
به سبب غیبت مهدی، سردرگمی به وجود میآید. گروهی از مردم گمراه میشوند و گروهی بر هدایت میمانند.»
یکی از برنامههای امام زمان(عج) رشد خرد جمعی است؛ زیرا برای تشکیل حکومت جهانی، ارتقای سطح خرد جمعی از بایستههاست. امام صادق(ع) فرمودند:
«چون قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان میگذارد و عقول آنان را متمرکز ساخته و اخلاقشان را به کمال میرساند.»15
یکی از مصادیق مهمّ رشد خرد جمعی، بصیرت است که نخست باید یاران حضرت از آن بهرهمند باشند تا امام خود را در حاکمیّت عقلانیت یاری نمایند.
3. ولایتمـداری
در یک سوی حادثه عاشورا، مظاهر برجستهای از اطاعت و وفای به عهد میبینیم و در سوی دیگر آن، نمونههایی از عهدشکنی و بیوفایی و نقض پیمان. در کربلا، کوفیان پیمانشکن، فرزند پیامبر(ص) را به شهادت رساندند؛16 در حالیکه یاران باوفای امام، ولایتمداری خویش را به نمایش گذاشتند. با آنکه امام(ع) بیعت خویش را از یاران خود برداشت، ولی آنان وفادارانه، در صحنه ماندند و عهد خویش نشکستند. شهدای کربلا جانبازی در رکاب آن حضرت را وفای به عهد دانسته و امضای خون بر پیمان خویش زدند.17
عمروبن قرظه، خود را در برابر شمشیرها و تیرهای دشمن قرار داد تا به امام آسیبی نرسد و آنقدر جراحت برداشت که بیتاب شد. آنگاه رو به امام(ع) کرد و پرسید:
ای پسر پیامبر! آیا وفا کردم؟ امام(ع) فرمودند:
«آری. تو در بهشت، پیشروی منی و زودتر وارد بهشت میشوی. سلام مرا به پیامبر(ص) برسان.»18
در زیارت حضرت عبّاسبن علی(ع) نیز آمده است:
«أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِی ؛19
شهادت میدهم به تسلیم و تصدیق و وفا و خلوص تو برای فرزند پیامبر.»
که شاهد اطاعت و تسلیم و تصدیق حضرت ابوالفضل(ع) نسبت به فرزند پیامبر(ص) است.
وفاداری حضرت ابوالفضل(ع) به حدّی است که آن حضرت در شب عاشورا خطاب به امام حسین(ع) میگوید:
«فَإِذَا نَحْنُ قُتِلْنَا بَیْنَ یَدَیْکَ نَکُونُ قَدْ وَفَیْنَا لِرَبِّنَا وَ قَضَیْنَا مَا عَلَیْنَا؛20
به خدا سوگند! هرگز از تو جدا نمیشویم. جانمان فدای جانت! با حنجرهها و حلقومها و دستها و چهرههای خونآلود از تو حمایت میکنیم و هرگاه کشته شویم، به عهد خویش و آنچه بر عهده ماست، وفا کردهایم.»
امام حسین(ع) در روز عاشورا وقتی بر بالین مسلمبن عوسجه آمد، این آیه را خواند که بیانگر وفای به عهد یاران امام است:
«مردانی که بر عهد خویش با خدا صادقند، برخی به عهد خویش وفا کرده و جان باختند و برخی منتظرند و عهد و پیمان را هیچ دگرگون نساختهاند.»21
یاران امام زمان(عج) نیز عاشقان مولای خود هستند و پاکبازان راه او. از وی همچون فرزندان خلف، فرمان برده، بهتر از بردگان گوش به فرمان، از حضرت پیروی میکنند و در انجام دستورهایش بر یکدیگر پیشی میگیرند.22
به فرموده پیامبر(ص) آنان تلاشگر و کوشا در پیروی از او هستند.23 عشق و علاقه قلبی به حضرت مهدی(ع)، آنان را به فرمانبری وا میدارد و به سان پروانه، به دور شمع وجودش میگردند. در روایتی آمده است:
«سوارانی با نشان و پرچم، برای تبرّک، دست بر زین مرکب امام میسازند و بر گرد امام میچرند. با جان و دل، او را در جنگها یاری کرده و آنچه طلب کند، کفایت میکنند.»24
امام حسن عسکری(ع) در خصوص یاران حضرت مهدی(عج) فرمودند:
«…روزی را میبینم که پرچمهای زرد و سفید در کنار «کعبه» به اهتزاز درآمده و دستها برای بیعت تو، پیدرپی صف کشیدهاند. دوستان باصفا، کارها را چنان به نظم و ترتیب درآوردهاند که همچون دانههای درّ گرانبها، شمع وجودت را احاطه کردهاند و دستهایشان برای بیعت با تو در کنار حجرالأسود به هم میخورد. آنان به فرمانهای دینی فروتنند. دلهایشان از کینه و دشمنی پیراسته و رخسارشان برای پذیرش حق آماده است…»25
عشق یاران امام زمان(عج) به حضرت به حدّی است که حتّی زین اسب او را مایه برکت دانسته و به آن تبرّک میجویند. امام صادق(ع) فرمودند:
«یَتَمَسَّحُونَ بِسَرْجِ الْإِمَامِ یَطْلُبُونَ بِذَلِکَ الْبَرَکَه؛26
بر زین اسب امام دست میکشند و بدین وسیله تبرّک میجویند.»
نتیجه چنین عشقی، اطاعت بیچون و چرای آنان از امامشان است.
4.شجــاعت
شجاعت، دیگر ویژگی مشترک یاران امام حسین(ع) و امام زمان(عج) است. یاران امام حسین(ع) به عشق شهادت میجنگیدند. از مرگ هراسی نداشتند و در برابر دشمن سست نمیشدند. رشادتی که حضرت مسلمبن عقیل در «کوفه» از خود نشان داد یا شجاعت و شهامتی که ابوالفضل العبّاس(ع)، حضرت قاسم(ع) و دیگران از خود به نمایش گذاشتند، بیانگر آن است که آنان از شجاعترین انسانها بودند.27 شجاعت آنان به گونهای بود که حتّی یکی از سران سپاه دشمن بر سربازان خود فریاد زد:
ای بیخردان! میدانید با چه کسانی میجنگید؟ با شیران شرزه، با گروهی که مرگ آفرینند! هیچکدامتان به میدان آنان نروید که کشته میشوید.28
یکی دیگر از دشمنان، شجاعت یاران امام(ع) را اینگونه توصیف میکند:
کسانی بر ما تاختند که پنجههایشان بر قبضه شمشیرها بود. آنان همچون شیران خشمگین بر سواران ما تاختند و آنها را در چپ و راست تار و مار کردند و خود را در کام مرگ افکندند.29
یاران امام حسین(ع) بعد از شهادت ایشان نیز جلوههایی از شجاعت را به نمایش گذاشتند. اهل بیت امام(ع)، بهرغم آنکه اسیر بودند، زانوی غم در بغل نگرفته و در برابر دشمن تسلیم نشدند. آنان به گونهای رفتار کردند که دشمنان را خشمگین نمودند. در هنگام گفتوگوی حضرت زینب(س) با ابنزیاد، ابن زیاد از او با عنوان زن متکبّر یاد کرد.30 رفتار اهل بیت امام حسین(ع) ریشه در شجاعت امامشان داشت؛ زیرا آنان یاران امامی بودند که مرگ در راه خدا را عزّت میدانست31 و شعار «أبا الموت تخوفانی»32 سرمیداد.
یاران مهدی(ع) نیز مردمانی دلیر و جنگاورند؛ دلهایی چون پولاد دارند؛ از انبوه دشمن هراسی به دل راه نمیدهند و عشق به خدا و امامشان به آنان قوّت بخشیده است؛ شجاعتی بیمانند، آنان را به رزمگاه میکشاند؛ عزّتنفس و بلندی منزلت، آنان را از کوه، بلندپایهتر کرده و هیبتشان را در سینه ستمکاران دو چندان نموده است؛ قوّت چهل مرد را دارند؛ شیران میدان رزمند و جانهایشان از سنگ خارا محکمتر است.33 امام باقر(ع) در خصوص شجاعت یاران مهدی(ع) فرمودند:
«لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ مُصْعِدِینَ مِنْ نَجَفِ الْکُوفَةِ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا کَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِیدِ…یَسِیرُ الرُّعْبُ أَمَامَهُ شَهْراً وَ خَلْفَهُ شَهْراً؛34
سیصد و ده و اندی مرد که بر بلندای نجف(کوفه) ایستادهاند و دلهایی چون پولاد دارند. از هر سو تا مسافت یک ماه راه، ترس بر دلهای دشمنانشان سایه افکنده است. در سوارکاری و تیراندازی بینظیرند. در رزمگاه، نشان شجاعت بر تن داشته و چون یاران پیامبر(ص) در نبرد بدر، نشان ویژه بر سر نهادهاند.»35
5.پاسداری از دین
دیگر ویژگی مشترک یاران امام حسین(ع) و امام زمان(عج) پاسداری از دین است. یاران امام حسین(ع) در اطاعت از فرمان خدا و انجام دستورات امامشان، متعبّدترین مردم بودند. آنان با بذل خون خویش به پاسداری از دین و آموزههای آن پرداختند؛ زیرا در آن دوره، دین خدا در آستانه نابودی قرار داشت. حضرت ابوالفضل(ع) در رجزی که پس از قطع شدن دست راست خویش خواند، بر مسئله حمایت از دین تأکید کرد:
«وَ اللَّهِ إِنْ قَطَعْتُمُ یَمِینِی؛ إِنِّی أُحَامِی أَبَداً عَنْ دِینِی ؛36
با آنکه دست راست مرا قطع کردید، ولی به خدا قسم! هرگز از حمایت و پاسداری از دین خود دست برنخواهم داشت.»
از این رو در برخی زیارات، از یاران امام حسین(ع) به عنوان انصار دین خدا یاد شده است:
«السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الذَّابُّونَ عَنْ تَوْحِیدِ اللَّه ؛ 37
«السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَنْصَارَ دِینِ اللَّهِ وَ أَنْصَارَ نَبِیِّه ؛38
سلام بر شما ای یاران دین خدا و یاران رسول او!»
یکی از مؤلّفههای جامعه آرمانی امام زمان(عج)، حاکمیّت دین است. در بسیاری از روایات اسلامی، از تجدّد دین توسط امام زمان(عج) سخن گفته شده است.39 یکی از معانی تجدید دین، آن است که مفاهیم دینی به گونهای تعریف و اجرا میشود که با مفاهیم دینی پیش از ظهور، همسویی ندارد. از اینرو برخی تصوّر میکنند که حضرت، دین جدیدی آورده است.40 اساساً یکی از حرکتهای مهمّ امام زمان(عج) احیای دوباره تعالیم اسلام راستین است. امام علی(ع) فرمودند:
«یُحْیِی مَیِّتَ الْکِتَابِ وَ السُّنَّه؛41
او کتاب و سنّت مرده و از میانرفته را زنده میکند.»
برخی از مردم، احیای دوباره اسلام را برنمیتابند و به مخالفت با آن میپردازند. امام(عج) نیز با آنان میجنگند. امام علی(ع) در تعریف یاران حضرت مهدی(عج) میفرمایند:
«یاران او با امامشان بیعت کرده که دست و دامنشان را پاک نگاهدارند، زبان به دشمنام نگشایند، خون کسی را به ناحق نریزند، به محلّ سکونت مردم هجوم نبرند، کسی را به ناحق نیازارند، بر مرکبهای ممتاز سوار نشوند، لباسهای فاخر نپوشند…. در امانت خیانت نکنند، به یتیم، ستم روا ندارند، راه را ناامن نکنند، پناهنده و مجروح را نکشند، فراریان را دنبال نکنند و در راه خدا به شایستگی جهاد کنند.»42
6. ایثـــــار
یکی از بارزترین ویژگیهای یاران امام حسین(ع) ایثار است؛ یعنی فداکاری، دیگران را بر خود مقدّم داشتن و جان و مال خود را فدای چیزی برتر از خویش کردن. در کربلا ایثار و فداکاری به اوج خود میرسد. امام(ع) جان خویش را فدای دین میکند. اصحاب امام(ع) تا زنده هستند، به احترام خاندان نبوّت، نمیگذارند کسی از بنیهاشم به میدان برود. شب عاشورا پس از آن که امام(ع) بیعت را از آنان برمیدارد و آزادشان میگذارد تا جان خویش را نجات دهند، یکایک، برخاسته، اعلام فداکاری میکنند و میگویند:
زندگی پس از تو را نمیخواهیم و خود را فدای تو میکنیم.43
هنگام نماز ظهر، برخی از اصحاب، خویش را سپر تیرهای دشمن میکنند تا امام(ع) نماز بخوانند.44 عبّاس(ع) با لب تشنه وارد فرات میشود و به یاد لبهای تشنه حسین(ع) و اطفال در خیام، آب نمینوشد.45 زینب(س) برای نجات جان امام سجّاد(ع)، خویش را به خیمه آتش گرفته میزند. در مجلس یزید نیز وقتی به کشتن امام سجّاد (ع) فرمان میدهند، زینب(س) جان خویش را سپر بلا قرار میدهد.
نوجوانی چون قاسم(ع)، خطاب به امام خود میگوید:
رُوحُی لِرُوحِکَ الْفِدَاء و َ نَفْسِی لِنَفْسِک الوِقاء؛46
جانم فدای جانت!
در «زیارت عاشورا» نیز به صفت فداکاری یاران امام(ع) اشاره شده است؛ آنجا که میخوانیم:
«الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْن ؛
آنان که از جان و خون خویش در راه حسین(ع) گذشتند.»
از ویژگیهای بارز یاران و همراهان حضرت مهدی(عج) نیز ایثار است. آنان به خاطر یکدیگر، خود را به رنج میافکنند و در بهرهگیری از زیباییهای زندگی، دیگران را بر خود پیش میدارند. البتّه آنان باید چنین باشند؛ زیرا آن کس که خودساخته نیست، نمیتواند سازندگی کند. امام باقر(ع) فرمودند:
«در زمان قیام قائم، دوران رفاقت (یگانگی) فرامیرسد. مردم به سراغ مال برادران خود رفته، حاجت خویش برمیگیرند و هیچ کس آنان را منع نمیکند.»47
در روایات، از یاران امام زمان(ع) علاوه بر مزامله، به رفقا نیز تعبیر شده است؛48 به معنای دوستان همدل و همراز، با لطف و صفا، دوستان بزم و رزم و… دوستی آنان چنان محکم است که گویا برادران واقعیاند و همه از یک پدر و مادرند.
«کَأَنَّما رَبّاهُم أَبٍ واحِدٍ وَ أُمٍّ وَاحدَةٍ، قُلوبُهُم مُجتَمعَةٌ بِالمَحَبَّةٍ وَ النَّصیحُةٍ؛49
گویا یک پدر و مادر، آنان را پروراندهاند؛ زیرا دلهای آنان از محبّت و خیرخواهی به یکدیگر آکنده است.»
7. شهـادتطلبـی
در شرایطی که انسانها اغلب برای زنده ماندن بیشتر تلاش میکنند، کسانی هم هستند که برای رسیدن به درک متعالیتری از فلسفه حیات، حاضرند جان خود را فدا کنند. از اینرو، از شهادت در راه مکتب و دین خود استقبال مینمایند. به این روحیه که همراه با رهایی از تعلّقات دنیوی است، شهادتطلبی گفته میشود.
عاشورا، جلوه شهادتطلبی یاران امام حسین(ع) بود. خود آن حضرت نیز پیشتاز و الگوی این میدان بودند. امام(ع) به هنگام خروج از «مکّه» با خواندن خطبهای، از زیبایی مرگ در راه خدا سخن گفتند50 و از آرزومندان شهادت خواستند که با او همراه شوند.
اگر در کلمات یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا و در مسیر کربلا، دقّت شود، روحیه شهادتطلبی در گفتار و رفتار آنان به وضوح دیده میشود:
سپاس خدای را که با یاری کردن تو، ما را گرامی داشت و با کشته شدن همراه تو، ما را شرافت بخشید.51
حتّی نوجوانی چون قاسم(ع)، مرگ در راه خدا را شیرینتر از عسل دانست.52 در همان شب، حضرت عبّاس(ع)، در جمع بنیهاشم سخن گفت و به آنان فرمود:
یاران امام، غریبهاند و بار سنگین، بر دوش ماست. ما باید نخستین پیشتازان شهادت باشیم تا مردم نگویند بنیهاشم اصحاب را جلو انداختند و خودشان پس از کشته شدن اصحاب، به میدان رفتند.
بنیهاشم، همه تیغ از نیام کشیدند و به عبّاسبنعلی(ع) گفتند:
ما بر همان تصمیم و آهنگی هستیم که تو هستی.53
امام نیز یاران خویش را همینگونه میشناخت؛ بنابراین وقتی احساس کرد خواهرش زینب(س) اندکی ناآرام است و در پایداری یاران تردید دارد، فرمودند:
«به خدا قسم! آنان را آزموده و امتحان کردهایم. اینان شهادتطلبانی هستند که به مرگ انس گرفتهاند؛ همانگونه که کودک به پستان مادر مأنوس است.»54
یکی از ویژگیهای یاران امام زمان(عج) نیز شهادتطلبی است. امام صادق(ع) فرمودند:
«آنان از ترس خدا، بیمناکند و آرزوی شهادت دارند. خواستهاشان کشته شدن در راه خداست و شعارشان یالثارات الحسین؛ ای خونخواهان حسین! است…»55
8. آزادگی و ستمستیـــزی
یکی از ویژگیهای یاران امام حسین(ع) آزادگی و ستمستیزی است. آزادگی، برتر از آزادی است و نوعی حرّیت انسان و رهایی از قید و بندهای ذلّتآور و حقارتبار است. آزادگی، زمینه ستمستیزی را فراهم مینماید؛ زیرا روح آزادگی با ظلمپذیری همسویی ندارد.
یاران امام حسین(ع) درجه آزادگی را نخست در خود تقویت نموده، از قید و بندهای دنیا، ثروت و مقام رهایی یافتند. از اینرو در برابر ظلم ایستادند و شعار آزادیخواهی سر دادند. مسلمبن عقیل پیشاهنگ آزادی و آزادیخواهی بود. وی در هنگام رویارویی با سپاه ابنزیاد این رجز را خواند:
«أَقْسَمْتُ لَا أُقْتَلُ إِلَّا حُرّاً
وَ إِنْ رَأَیْتُ الْمَوْتَ شَیْئاً نُکْرا
هرچند مرگ را چیز ناخوشایندی میبینم، ولی سوگند خورده ام که جز با آزادگی کشته نشوم.»
همین رجز را نیز عبدالله، پسر مسلمبن عقیل در روز عاشورا هنگام نبرد خواند.56
مصداق بارز دیگری از این حرّیت و آزادگی، حرّبن یزید ریاحی بود. آزادگی او سبب شد که به خاطر دنیا و ریاست، خود را جهنّمی نکند و بهشت را در سایه شهادت و ستمستیزی خریدار شود. به هنگام شهادت وی، امام حسین(ع) بالای سر او آمده، خطاب به او فرمودند:
«همانگونه که مادرت نام تو را حرّ گذاشته است، آزاده و سعادتمندی در دنیا و آخرت.»57
بیتردید، آزادگی و ستمستیزی یاران و اهل بیت امام حسین(ع) ریشه در آزادگی امامشان دارد؛ آن امامی که مرگ در راه حق را زینت دانست و از میان دو امر، یعنی شمشیر یا ذلّت، به استقبال مرگ رفت.
«أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه؛58
بدانید که این فرومایه فرزند فرومایه، اینک مرا میان دو راه و دو انتخاب قرار داده است؛ بر سر دو راهی ذلّتپذیری و تسلیم خفّت بار و چقدر دور است از ما که ذلّت و خواری را برگزینیم!»
یکی از خصوصیات یاران امام زمان(عج) نیز آزادگی و ستمستیزی است. آنان نیز از قید و بندهای دنیا، ثروت و مقام رهایی یافتهاند. همین امر موجب شده است که با ظالمان و عدالتستیزان مبارزه نمایند. متأسّفانه برخی، حکومت عدالتگستر امام(عج) را برنمیتابند. جامعه آرمانی امام زمان(عج) با منافع آنان در تضادّ است. از اینرو در برابر حکومت امام(عج) صف کشیده و ایشان چارهای جز جهاد و مبارزه با آنان نخواهند داشت. بنابراین یاران امام(ع) نیز باید ستمستیز باشند تا در برابر هرگونه هدایتگریزی و عدالتستیزی به جهاد بپردازند.59 امام علی(ع) در تفسیر آیه «یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّه ؛ در راه خداوند جهاد میکنند.»60 فرمودند:
«هُمْ أَصْحَابُ الْقَائِم ؛61
آنان، یاران قائم هستند.»
یکی از برنامههای امام زمان(عج) عصیانستیزی و عزّتمندی است.
«أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیَانِ وَ الطُّغْیَان ؛
کجاست بنیانکن اصحاب فسق و عصیان و طغیان؟!»
«أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیَاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاء؛62
کجاست عزّتبخش دوستان و خوارکننده دشمنان؟!»
یاران امام نیز باید عصیانستیز بوده و امام خود را در نهادینه نمودن عزّتمندی یاری نمایند.
ویژگیهای یاران هر دو امام(ع) سبب شد تا آنان از سوی امام خویش مورد ستایش قرار گیرند. امام حسین(ع) از یاران خود، به عنوان باوفاترین و بهترین یاران یاد کردند.63
امام علی(ع) در وصف یاران حضرت مهدی(عج) فرمودند:
«پدر و مادرم فدای گروه اندکی باد که در زمین ناشناختهاند!»64
امید آنکه ما نیز از آن قابلیّت برخوردار گردیم که مخاطب کلام امام(ع) باشیم؛ انشاءالله.