خانه » همه » مذهبی » دو روز مساوی

دو روز مساوی


دو روز مساوی

۱۳۹۵/۱۰/۰۸


۷۲۶ بازدید

◀️ امام صادق(علیه السلام)
کسی که دو روزش مساوی باشد(پیشرفت نکند) فریب خورده است،?

و کسی که دومین روزش بدتر از روز اولش باشد(پسرفت کند) از رحمت خدا به دور است؛?

و کسی که در خود افزایش نمی بیند، در نقصان است و کسی که دائم در نقصان است مرگ او بهتر از زندگی است. (زیرا عاقبت خود را خراب تر میکند)
طبق فرمایش امام صادق مرگ من بهتر از زندگی کردنمه

آرزوی مرگ کردن از مکروهات است.( العروة الوثقی، ج 2، ص 22، فصل لا یحرم کراهة الموت.) بهتر است که انسان زندگی سعادتمندانه و طول عمر با برکت از خدا طلب کند، نه چیزی که مورد پسند خدا نیست. از مضامین روایات‌، استفاده می‌شود که چنین درخواستی پسندیده نیست‌. بلکه شایسته است ابتدا از خداوند متعال طول عمر و ادامه حیات خواسته شود تا شخص ناقص خود را تکمیل کند و ره توشه نجات بخش از خطرات و سکرات مرگ‌، برزخ‌، حشر و صراط را برگیرد. پس باید این چنین در خواستی را دعای اولیه هر کس برای خود، یا، دیگری باشد. در مرحله دوم از خداوند متعال مضمون حدیث زیر را بطلبد: هیچ کس از شما به خطر گزندی که به او می‌رسد، مرگ را آرزو نکند و اگر ناچار به این کار شود، بگوید: بار خدایا، تا زمانی که زندگی برای من بهتر است مرا زنده بدار و هرگاه برایم مرگ بهتر بوده‌، مرا بمیران‌.( میزان الحکمه‌، ری شهری‌، باب موت‌، حدیث شماره 19213، مؤسسه فرهنگی دارالحدیث‌. ) اگر کسی دعایش این بود لزومی ندارد برای جلوگیری از نقص خود، درخواست مرگ کند; زیرا اگر ادامه زندگی برای شخص ناقص خوب و بهتر باشد، درخواست مرگ هر چند برای رها شدن از نقصان، درخواست خوبی نیست‌، چرا که با مرگ فرصت بازگشتن و تکمیل کردن خود از او گرفته می‌شود; چنان که حضرت امام صادق‌به مردی که آرزوی مرگ می‌کرد، فرمود: آرزوی زندگی کن‌، تا این که (خدای را) اطاعت کنی و معصیتش نکنی‌; زیرا اگر زنده باشی و اطاعت کنی‌، برایت بهتر از این است که بمیری و نه طاعت کنی و نه معصیت‌( همان‌، حدیث شماره‌، 19224. ) و اگر چنانچه مرگ برای گنه کار از زندگی بهتر باشد. درخواست مرگ برای او برای رها شدنش از گناه‌، داخل در همین دعای شریفه و هر گاه مرگ برایم بهتر بود، مرا بمیران‌ است‌.
پس نتیجه می گیریم :
1- از مجموع رهنمودها و دعاهای اولیای الهی استفاده می شود که درخواست عمر طولانی با هدف عبادت و بندگی بیشتر خدا و رسیدن به کمالات والاتر امری مطلوب و پسندیده است. در بعضى روایات به ما دستور داده اند که هیچ گاه از خدا طلب مرگ نکنید، بلکه همیشه طلب عمر طولانى که در طاعت و بندگى خدا باشد نمایید.
2- درخواست مرگ از خداوند تعالى دو گونه است: الف- مذموم(ناپسند) ب- ممدوح(نیکو).
الف – قسم اوّل آن است که انسان از سختى هاى دنیا شکوه کند و ازاین رو آرزومند مرگ باشد. که این خود حاکى از ضعف یقین، ایمان، ناراضى بودن نسبت به آنچه خداوند تعالى برایش مقدّر ساخته و عدم تلاش لازم در رسیدن به موفقیت و سعادت است؛ می باشد . آدمی گاهى در اثر احساس ضعف و ناتوانى و عدم قدرت مقابله با سختى ها، مشکلات و ناملایمات زندگى مى باشد. این نوع آرزوى مردن مربوط به انسان هاى ناتوان و عاجز است که به جاى بسیج نیروهاى خداداد و استفاده از تفکر و اندیشه براى حل مشکلات و به جاى پناه بردن به خداوند و استمداد از نیروى او به فکر خودکشى مى افتند و به جاى حل مسأله به دنبال پاک کردن صورت مسأله مى باشند. در حالى که وجود مشکلات و سختى ها در زندگى امرى طبیعى و از سنت هاى الهى مى باشد و صفات نیک انسان چون صبر و استقامت و شکیبایى جز در مواجهه با چنین مشکلاتى هویدا نمى گردد و خود را نشان نمى دهد. انسانى این گونه قطعاً انسانى ناقص است و نه تنها آرزوى مرگ برایش مطلوب و ممدوح نیست، بلکه بر عکس باید از خداوند بزرگ طول عمر و ادامه حیات را بخواهد تا خود را تکمیل کند و به سعادت و کمال بار یابد و ره توشه نجات بخشِ از خطرات و سکرات موت، برزخ، حشر و صراط را بر گیرد. این چنین درخواستى باید، دعاى اولیه او باشد و در مرحله دوّم از خداوند تعالى مضمون زیر را بطلبد: «لا یتمنى احدکم الموت لضرّ نزل به وَلْیقل: اللّهم! اَحْینى ما کانت الحیاة خیراً لى، و توفّنى اذا کانت الوفاة خیراً لى ؛ رسول اکرم(ص) فرمود: هیچ یک از شماها به خاطر گرفتارى و تنگنایى که بر او نازل گشته، مرگ را آرزو نکند (بلکه) باید چنین بگوید: خداوندا! مادامى که زندگى برایم خیر است مرا حیات بخش و هرگاه وفات برایم خیر است جانم را بستان.
ب – قسم دوّم آن است که انسان به حدى از کمال عالى انسانى رسیده که مشتاق لقاء الله و پرواز از زندان دنیا مى باشد و مرگ را بهترین تحفه مى بیند؟ امیرالمؤمنین(ع) مى فرماید:«افضل تحفة المؤمن الموت ؛ برترین تحفه مؤمن مرگ است . حضرت در خطبه ی همام می فرمایند : اهل تقوا و پرهیزکاران آنانی می باشند که اگر اجل معین آنها و مدت عمری که در دنیا برای آنها تعیین گردیده نبود , روحشان حتی یک لحظه نیز در بدنشان قرار نمی گرفت , به خاطر شوق به رحمت و بهشت خداوند. آری چنین کسى از حجاب تن مى رنجد و از غم فراق مى نالد، این درخواست مرگ در اوج حالات عرفانى و معنوى است که بسیار مطلوب است، اما در عین حال رضا به خواست خدا و انجام وظایف و کسب آمادگى افزونتر برای امثال ما بهتر است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد