خانه » همه » مذهبی » دوری از حب دنیا

دوری از حب دنیا


دوری از حب دنیا

۱۳۹۳/۰۱/۱۴


۱۱۰۷ بازدید

باسلام،چطوربا استفاده ازنعمت های این دنیا شادی و نشاط داشته باشیم که باعث حب دنیا در ما نشود؟


دوست عزیز، اگر انسان هدف از خلقت خویش را باور کند و به حقیقت این دنیا پی ببرد، می‌تواند درعین حال که از نعمتهای دنیا استفاده می‌کند به آنها دل نبندد و درعین حال زندگی توأم با نشاط داشته باشد.
برای توضیح بیشتر به برخی از راههای رهایی از دل بسته و وابسته بودن به دنیا را ذکر می‌کنیم و در آخر به چند نکته درباره‌ی شادزیستن می‌پردازیم:
1- باور کردن فناء دنیا
باور دل، از اعتقاد ذهن خیلى بالاتر است. بسیارى اعتقاد حتى جزمى دارند که مرده ترس ندارد ولى باز هم از مرده مى ترسند؛ این نیست جز این که این اعتقاد، باور دل نشده است؛ اما شخص غسال و مرده شوى علاوه بر اعتقاد، دلش هم باور کرده که مرده ترسى ندارد. از این رو ممکن است حتى شب تا صبح کنار چندین مرده راحت بخوابد. بسیارى از ما اعتقاد به فناء دنیا داریم و معتقدیم که یک روزى از دنیا خواهیم رفت. در قرآن خوانده ایم: «کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ؛ همه کسانى که روى زمین هستند فانى مى شوند»، (الرحمان، آیه 26)، و نیز اعتقاد داریم: «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ؛ باقٍ آنچه پیش شماست از بین مى رود و آنچه پیش خداست باقى مى باشد»، (النحل، آیه 96) اما هیچ کدام از این اعتقادات را باور دل نکرده ایم از این رو دل به دنیا بسته ایم، بنابراین باید فناء دنیا را باور دل کنیم تا دل به دنیا بسته نشود و براى کسب این باور باید این کار را دقیقاً و در دراز مدت عمل کرد:
  روزى نیم ساعت در مکانى خلوت به مرگ فکر کنیم. کیفیت آن فرق مى کند ولى به هرگونه که انسان بتواند حقیقت مرگ، قبر و بى اعتبارى دنیا را براى خود بیشتر جا بیندازد و با جان درآمیزد، بهتر مى باشد. مثلًا مى تواند خاطرات تلخ و شیرین را چون فیلم از ذهن بگذراند با این توجه که همه اینها چه زود گذشت مخصوصاً خاطرات کسانى که با انسان مأنوس بوده اند و الان از این سراى فانى کوچ کرده اند و این هر چه بیشتر و دقیق تر و عمیق تر باشد دل را بیشتر از این دنیاى فانى جدا مى سازد.
2- شناخت آخرت
اگر کسى هدف حیات را شناخت و فلسفه حضور خویش در این وادى را دانست و دریافت که حیات اصلى و کامل در آخرت است، باور می‌کند که دنیا پلى براى گذر و کسب کمالات مى باشد و آنچه که انسان را از توشه گرفتن از این مزرعه و دست یافتن به کمالات بازمى دارد، همان خصلت هاى نکوهیده است. شناخت خصلت هاى ناپسند و پسندیده، شرط اول است. پیامبران الهى نیز- که طبیبان روح و جان بودند- همین منظور را دنبال مى کردند.
                  ما طبیبانیم شاگردان حق       بحر قلزم دید ما را فأنفلق
3- عمل نمودن بر ضد دنیادوستی
امام خمینى (ره) در کتاب آداب الصلاة مطلبی در این باره گفته اند: «در روایتى آمده است مولاى عارفان على (علیه السلام) جابر بن عبدالله را دید که آهى بر کشید. فرمودند: اى جابر براى دنیا آه مى کشى؟ جابر عرض کرد: آرى. حضرت فرمودند: اى جابر لذت هاى دنیا در هفت چیز است: خوردنى، آشامیدنى، پوشیدنى، آمیزشى، سوارشدنى، بوییدنى و شنیدنى. لذیذترین خوردنى عسل است و آن آب دهان حشره اى باشد. گواراترین آشامیدنى آب است که بر خاک روان است. بهترین پوشیدنى ابریشم است و آن از آب دهان کرمى باشد. برترین همبسترشدنى زنانند که از زشت ترین عضو آنان خواسته مى شود. بهترین سوارشدنى، اسب است و آن کشنده است. ارزشمندترین بوییدنى مشک است و آن خون ناف حیوانى باشد. بهترین شنیدنى ها غنا و آواز است که آن هم گناه باشد. پس آدم خردمند براى چیزهایى با این اوصاف هرگز آه نمى کشد. جابر بن عبدالله مى گوید: به خدا سوگند از آن زمان به بعد هرگز دنیا بر دلم خطور نکرد». (میزان الحکمه، ح 6058).
سپس امام راحل (ره) در بیان راه عملى علاج فرموده است: «و طریق علاج عملى آن است که معامله به ضد کند: پس اگر به مال و منال علاقه دارد، با بسط ید و صدقات واجبه و مستحبه، ریشه آن را از دل بکند … »، (مصباح الشریعه، باب 32، فى صفه الدنیا).
سرّ دادن صدقات، همین کم شدن علاقه به دنیا است از این رو مستحب است که انسان چیزى را که دوست مى دارد و مورد علاقه اش است، صدقه دهد. باید انسان بداند که دنیا طورى است که هر چه آن را بیشتر تعقیب کند و در صدد تحصیل آن باشد، علاقه اش به آن بیشتر شود و تأسفش از فقدان آن روز افزون گردد گویى انسان طالب چیزى است که به دست او نیست گمان مى کند طالب فلان حدّ از دنیا است تا آن را ندارد تعقیبش مى کند و در راه آن تحمل مشاق (سختیها) مى کند و خود را به مهالک مى اندازد. همین که آن حدّ از دنیا را به دست آورد، براى او یک امر عادى مى شود و عشق و علاقه اش مربوط مى شود به چیز دیگرى که بالاى آن است و خود را براى آن به زحمت و مشقت مى اندازد و هیچ گاه عشقش فرو ننشیند، بلکه هر دم روز افزون شود و زحمت و تعبش بیشتر گردد و این فطرت و جبلت را هرگز وقوفى نیست و اهل معرفت با این فطرت، اثبات بسیارى از معارف کنند که بیان آن از حوصله این اوراق خارج است و اشاره به بعضى از این مطالب در احادیث شریفه شده است، چنان که در کافى شریف از حضرت باقرالعلوم (علیه السلام) روایت نموده که «مثل حریص به دنیا مثل کرم ابریشم است که هر چه به دور خود آن را بیشتر مى پیچد از خلاص شدن دورتر شود تا آنکه از اندوه بمیرد». و از حضرت صادق (علیه السلام) مروى است که «مثل دنیا مثل آب دریا است که هر چه انسان تشنه از آن بخورد تشنه تر گردد تا او را بکشد». (آداب الصلاة، باب 12).
4- زیاد یاد مرگ نمودن
از دیگر راههایی که موجب می شود تا محبت دنیا از دل انسان کنده شود این است که انسان زیاد یاد مرگ نماید، ابوعبیده مى گوید به امام باقر (علیه السلام) گفتم: سخنى را برایم بفرما تا به وسیله آن بهره برم سپس حضرت فرمود: اى ابوعبیده بسیار یاد مرگ کن زیرا یادآورى مرگ به انسان نمى افزاید مگر زهد در دنیا را»، (المحجةالبیضاء، ملا محسن فیض کاشانى، ج 8، ص 241). و یا در روایت دیگری حضرت على «علیه السلام» مى فرماید: «آنکه یاد مرگ بسیار کند، از دنیا به اندک خشنود شود»، ( نهج البلاغة، حکمت 943).
5- اجتناب از گناه و انجام واجبات
باید توجه داشت گناه، انسان را به دامن دنیا مى اندازد، زیرا نوع گناهان با مشتهیات نفسانى و بعد حیوانى انسان سازگار است و هرقدر انسان به گناهان نزدیک شود در باتلاق دنیا فرو مى رود و دنیا در نفسش شیرین تر مى آید چون کرمى که در لجن مى لولد و از این لولیدن لذت هم مى برد و هر قدر دامن خود را ازغبار تیره گناه بتکاند از بعد حیوانى و لذت دنیوى فاصله مى گیرد و دل را از شیرینى دنیا که ناشى از گناه است مى روید.
از طرفى انجام واجبات بعد انسانى و ملکوتى را جلا مى دهد، زیرا تمامى واجبات با شرایطش انبساط و گشایش روحانى و توجه معنوى مى باشد و اگر دل با واجبات انس گرفت و لذت عبادات را چشید از آن طرف لذت دنیا و دلبستگى به آن رخت بر مى بندد. هر چه اجتناب از گناه و انجام واجبات بیشتر و دقیق تر باشد اثرش بیشتر است.
6- پرهیز از دوستان ناباب
بر کسى پوشیده نیست که اثر دوست و همنشین بسیار شگرف و عمیق است، مخصوصاً دوستان (و دقیق تر دشمنانى) که انسان را به گناه بکشانند. حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند: «صاحب السوء قطعة من النار؛ همراه (و رفیق) بد پاره اى از آتش است»، (سرالاسراء، استاد على سعادت پورر، ج 2، ص 350، روایت 6).
نه تنها باید از دوستان معصیت کار و معصیت خوان پرهیز کرد، بلکه حضرت بالاتر از این را مى فرمایند: «ینبغى لمن اراد صلاح نفسه و احراز دینه، ان یجتنب مخالطه انباء الدنیا؛ سزاوار است براى کسى که مى خواهد نفس خود را اصلاح کند و دین خود را نگه دارد که از مخلوط شدن با فرزندان (و اهل) دنیا بپرهیزد»،(همان، روایت 9).
از مهمترین اسباب اصلاح نفس جدایى دل از دنیا و غیرخداست و از مهمترین اسباب جدایى دل از دنیا و غیرخدا، جدایى و پرهیز از اهل دنیا و دنیامداران و مخلوط نشدن با آنان مى باشد تا چه رسد به این که این اهل دنیا دوست همیشگى و همراه انسان باشد و تا چه رسد به این دوست همیشگى هم خود اهل معصیت باشد و هم دیگرى را به معصیت دعوت کند.
7- توجه به نتایج حب دنیا
با توجه به امتیازات عالم آخرت و برترى زایدالوصف نعمتهاى اخروى و رضوان و قرب الهى بر لذایذ دنیا، جاى تردید نیست که برگزیدن زندگى دنیا بر آخرت، کارى نابخردانه خواهد بود، (ر. ک: اعلى/ 11) و نتیجه اى جز حسرت و پشیمانى و پریشانى نخواهد داشت ولى زشتى و نادرستى چنین گزینشى هنگامى بیشتر ظاهر مى شود که بدانیم انتخاب دنیا و دلبستگى به لذایذ آن، نه تنها موجب محرومیت از سعادت ابدى است، بلکه عامل مهمى براى شقاوت جاودانى نیز مى شود، زیرا اگر انسان مى توانست به جاى سعادت ابدى، لذایذ زودگذر دنیا را انتخاب کند، اما به گونه اى که پى آمد سوئى براى جهان ابدى نداشته باشد، چنین کارى با توجه به رجحان فوق العاده سعادت اخروى کارى ابلهانه مى بود، ولى هچ کس را گریزى از ورود جهان ابدى نیست و کسى که تمام نیروى خود راصرف زندگى دنیا کرده و عالم آخرت را به دست فراموشى سپرده و یا اساسا آن را انکار کرده است نه تنها از نعمتهاى بهشت محروم مى شود، بلکه براى همیشه گرفتارعذابهاى دوزخى خواهد شد و زیان مضاعفى خواهد کرد، (هود/ 22، کهف/ 105- 103). (ر. ک: محمد تقى مصباح یزدى/ آموزش عقاید، مصباح یزدى- محمد تقى ).
8- توجه به احوال گذشتگان
فرازهاى ذیل که از زبان مبارک امام على «علیه السلام» نقل شده، براى بیان مقصود کافى است:
«اخبار گذشتگان و آنچه را بر نسل هاى پیشین رفته است، به یاد آور. بر سرزمین هایشان بگذر و در آثار بازماندگان شان نیک بنگر. ببین که چه کردند و از کجا برکنده شدند و به کجا فرود آمدند و جاى گرفتند بى گمان در مى یابى که از میان دوستان به سراى غربت در افتاده اند، و زود باشد که تو نیز سرنوشتى چو آنان یابى»،( نهج البلاغة، نامه 13).
9- ترک ویژگى هاى اهل دنیا
کسى که مى خواهد از دنیاى مذموم فاصله بگیرد، باید بکوشد تا متصف به اوصاف اهل دنیا نباشد. ویژگى هاى اهل دنیا- بنابر حدیث معراج پیامبر «صلى الله علیه وآله»- بیست مورد است که اهل آخرت نباید بدان ها آراسته باشد. ( براى اطلاع تحصیلى از این ویژگى ها نگا: راهیان کوى دوست، شرح حدیث معراج، ص 831- 144).
  توصیه هایی برای ایجاد نشاط در زندگی:
1. دوستانی خوب و صمیمی برای خود انتخاب کنید و رابطه خود را با آنها گسترش دهید.
2. از تفریحات سالم مثل رفتن به استخر، گردش و پیاده روی و … استقبال کنید.
3. خواب خود را تنظیم کنید. سعی کنید از پرخوابی پرهیز کنید که عامل سستی و بی حوصلگی و بی حالی می باشد.
4. سعی کنید ارزش های وجودی تان را بشناسید و آنها را تقویت کنید.
5. صله رحم و سرزدن به فامیل و دوستان را فراموش نکنید.
6. مواد مغذّی مفید و ضروری را در وعده های غذایی خود قرار دهید.
7. سرگرمی های علمی و هنری داشته باشید و ساعاتی از روز را به کارهای مورد علاقه خود سپری کنید. 8. بصورت مرتب روزانه نیم ساعت ورزش کنید.
9. برنامه ریزی: باید براى تمام کارها و فعالیت هاى شبانه روزى، برنامه اى مدوّن و منظم داشته باشید. بدین منظور از جدولى استفاده کنید که در ستون افقى آن، ساعات شبانه روز و در ستون عمودى، ایام هفته را یادداشت کرده و تمام کارهاى روزانه را در آن درج کنید (از خواب و استراحت تا عبادت، ورزش، مطالعه و…). هر فعالیتى را در زمان خاص خود در جدول بنویسید و هیچ زمانى را بدون کار خالى نگذارید. هر روز صبح با نگاهى به آن برنامه، به اجراى دقیق آن بپردازید و شبها قبل از خوابیدن، آن را محاسبه و ارزیابى کنید؛ شایسته است همچون یک محاسبه گر جدى و قاطع، فعالیت هاى روزانه و میزان موفقیت خود در انجام دادن کارها را بررسى کنید. در صورت موفقیت خود را تشویق کنید و در صورت تخلّف از برنامه و سهل انگارى در اجرا، خود را تنبیه نمایید.
تنبیه انواع مختلفی دارد و برای هر فرد ممکن است متفاوت باشد و همینطور تشویق. شما می توانید در صورت پیشرفت در برنامه ها خود را تشویق کنید. خوردن یک آبمیوه دلخواه، رفتن به یک گردش دلچسب، رفتن به استخر، تماشای یک فیلم مورد علاقه، همه اینها انواعی از پاداش هستند که می توانند حس خوبی را در فرد ایجاد کنند. همچنین، نخوردن چند وعده شام، روزه گرفتن، انجام کارهایی که مورد علاقه نیستند، جریمه مالی مثلا صدقه دادن ( البته به شرطی که باعث بوجود آمدن حس بد نسبت به صدقه دادن نگردد و نیت ثواب نیز در آن در نظر گرفته شود)، همه انواعی از تنبیه می باشند.
در پایان امیدواریم که خداوند در لحظه لحظه زندگی یار و یاور شما باشد.
منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد