۱۳۹۴/۱۱/۱۳
–
۳۰۱ بازدید
دوستم با پسرها ارتباط دارد. خیلی دوست دارم به او کمک کنم. قبلاً هم با او حرف زده ام ولی هیچ تأثیری نداشت. چگونه کمکش کنم که دست از این کارهایش بردارد؟ وقتی از دوست پسرهایش با من صحبت میکند چون میترسم از دست من ناراحت شود به اجبار به حرفهایش گوش میدهم. امّا فکر میکنم این کارِ من به نحوی تأیید کارهای اشتباه اوست. و چون من دوستش هستم خود را در قبال کارهایش مسئول میدانم و از اینکه نمیتوانم کاری کنم عذاب وجدان دارم. بفرمایید وقتی راجع به دوست پسرهایش صحبت میکند چه کار کنم؟
همانگونه که خود میدانید انسان هرگز بدون تعامل با دیگران زندگی نکرده است. اگرچه سطح و نوع ارتباطها متنوع است امّا هیچگاه قطع نمی شود، زیرا ارتباط برای انسان ضروری است. نوع و کیفیت ارتباط براساس اهداف اشخاص تعیین میشود. خوشبختانه دغدغه شما جهت کمک به دوستتان جهت جلوگیری از آسیبهایی است که او در این ارتباط غلط میبیند. در غیراین صورت ممکن است خودتان آسیب ببینید. چرا که کسی که از ارتباط با جنس مخالف نمیپرهیزد شما را به این امر دعوت میکند و ممکن است رفته رفته زشتی این کار از نظر شما نیز از بین ببرد.
برای کمک به او در ابتدا شما باید از روحیات و ویژگیهای ایشان با خبر باشید تا بتوانید تأثیر مثبتی روی او داشته باشید. برای قدم بعدی باید بدانید راهنمایی شما نباید به گونه ای باشد که دوستتان نسبت به شما احساس بیگانگی کند. برای همین باید از شیوههایی که متناسب با سن او میباشد استفاده کنید. به طور مثال بگویید من جای تو بودم این کار را نمی کردم؛
و یا بعضی از کارهای غیرصحیح را از او سؤال کنید که آیا این شیوه مورد قبول اوست؟ یا اینکه گزینههای متفاوت داده و از او بخواهید که یکی را انتخاب کند.
راه دیگر این است که درباره آسیبهای روابط با جنس مخالف مطالعه نموده و برای او نقل کنید و بدین وسیله او را با آسیبی که در آینده روبه رو میشود آشنا کنید. یا آیات و روایاتی که از این روابط منع کرده اند را مطرح نموده و راجع به آن بحث کنید.
یکی دیگر از راهکارها تقویت حیا در اوست که مایه پاکی و نجات آدمی است. باید عوامل این فضیلت را شناسایی نموده و در ایجاد آن در دوست تان تلاش نمایید و این امر با مطالعه و تمرین عملی میسر است و دیگر این که در جمع دوستانتان سؤالهایی را مطرح کنید و به بحث در مورد آنها بپردازید، به طور مثال:
چرا انسانهایی که خطا کرده اند در اعترافات خود میگویند از ابتدا قصد آن را نداشتند؟
چگونه انسان به طور ناخودآگاه به سوی زشتی گام برمیدارد؟
و در ادامه صحبت ها اول به او حق بدهید سپس به او جهت بدهید. به طور مثال به او بگویید:
این خیلی طبیعی است که انسان زمانی که به بلوغ جنسی میرسد به جنس مخالف کشش پیدا کند؛ منتهی باید مثل غرایز دیگر آن را در وجود خود کنترل و در جهت صحیح از آن استفاده کرد. یکی از مشکلات بزرگ دخترها این است که چون از عواطف و احساسات بالایی برخوردارند، فکر میکنند پسرها هم همینطور هستند و بهخاطر همین عدم شناخت نسبت به جنس مخالف، دچار آسیب جدی می شوند، ولی این را مطمئن باشید پسری که قصد دوستی با جنس مخالف داشته باشد، میخواهد خودش را ارضا کند و به نیازهای دختر چندان اهمیت نمیدهد و در این بین هم اگر رابطه به جدایی منجر شود آسیبی نمیبیند. اگر در دین این قدر تأکید شده که در روابط خود با نامحرم سعی کنید در چارچوب عمل کنید بهخاطر این است که انسان آسیب نبیند.
اکثر دخترها که به این روابط تن میدهند، دچار افت تحصیلی، احساس گناه، کاهش عزت نفس، اضطراب مکرّر و… خواهند شد. بنابراین دقت کن و روابط خود را با پسرها کنترل کن و اجازه نده که دیگران به آسانی در حریم شما وارد شوند. بهترین راه برای بها ندادن به پسرها در موقعیت شما، بها دادن شما به خودتان است.
وقتی شخصیت شما در نظرتان از احترام لازم برخوردار شد، دیگر حاضر نیستید به راحتی به حقیر شدن آن رضایت دهید. توجه داشته باشید که شما امانت خداوند هستید و پیامبر و امامان(علیهم السلام) از شما به عنوان «ریحانه» یاد کرده اند. پس سعی کنید برای حفظ شأن و جایگاهی که به آن تعلّق دارید تلاش کنید. کمی با خود بیاندیشید که چه چیز از معاشرتهای گوناگون گذشته نصیب شما شده است؟ نهایتاً به کجا رسیده اید؟ اگر این زمان و انرژی که صرف این ارتباطات کرده اید در راه کشف و بروز یکی از استعدادهایتان خرج میشد اکنون در چه وضعیتی بودید؟ قبل از شروع یک رابطه به هزینه آن نیز بیاندیشید. هزینه ای که از جسم و روح خود میگذارید بهای آن را دریافت میکنید؟ و با استفاده از این نوع گفت وگو سعی کنید فطرت پاک او را بیدار کنید، به طوری که خودش به نتیجه برسد که راه درستی را انتخاب کند.
برای کمک به او در ابتدا شما باید از روحیات و ویژگیهای ایشان با خبر باشید تا بتوانید تأثیر مثبتی روی او داشته باشید. برای قدم بعدی باید بدانید راهنمایی شما نباید به گونه ای باشد که دوستتان نسبت به شما احساس بیگانگی کند. برای همین باید از شیوههایی که متناسب با سن او میباشد استفاده کنید. به طور مثال بگویید من جای تو بودم این کار را نمی کردم؛
و یا بعضی از کارهای غیرصحیح را از او سؤال کنید که آیا این شیوه مورد قبول اوست؟ یا اینکه گزینههای متفاوت داده و از او بخواهید که یکی را انتخاب کند.
راه دیگر این است که درباره آسیبهای روابط با جنس مخالف مطالعه نموده و برای او نقل کنید و بدین وسیله او را با آسیبی که در آینده روبه رو میشود آشنا کنید. یا آیات و روایاتی که از این روابط منع کرده اند را مطرح نموده و راجع به آن بحث کنید.
یکی دیگر از راهکارها تقویت حیا در اوست که مایه پاکی و نجات آدمی است. باید عوامل این فضیلت را شناسایی نموده و در ایجاد آن در دوست تان تلاش نمایید و این امر با مطالعه و تمرین عملی میسر است و دیگر این که در جمع دوستانتان سؤالهایی را مطرح کنید و به بحث در مورد آنها بپردازید، به طور مثال:
چرا انسانهایی که خطا کرده اند در اعترافات خود میگویند از ابتدا قصد آن را نداشتند؟
چگونه انسان به طور ناخودآگاه به سوی زشتی گام برمیدارد؟
و در ادامه صحبت ها اول به او حق بدهید سپس به او جهت بدهید. به طور مثال به او بگویید:
این خیلی طبیعی است که انسان زمانی که به بلوغ جنسی میرسد به جنس مخالف کشش پیدا کند؛ منتهی باید مثل غرایز دیگر آن را در وجود خود کنترل و در جهت صحیح از آن استفاده کرد. یکی از مشکلات بزرگ دخترها این است که چون از عواطف و احساسات بالایی برخوردارند، فکر میکنند پسرها هم همینطور هستند و بهخاطر همین عدم شناخت نسبت به جنس مخالف، دچار آسیب جدی می شوند، ولی این را مطمئن باشید پسری که قصد دوستی با جنس مخالف داشته باشد، میخواهد خودش را ارضا کند و به نیازهای دختر چندان اهمیت نمیدهد و در این بین هم اگر رابطه به جدایی منجر شود آسیبی نمیبیند. اگر در دین این قدر تأکید شده که در روابط خود با نامحرم سعی کنید در چارچوب عمل کنید بهخاطر این است که انسان آسیب نبیند.
اکثر دخترها که به این روابط تن میدهند، دچار افت تحصیلی، احساس گناه، کاهش عزت نفس، اضطراب مکرّر و… خواهند شد. بنابراین دقت کن و روابط خود را با پسرها کنترل کن و اجازه نده که دیگران به آسانی در حریم شما وارد شوند. بهترین راه برای بها ندادن به پسرها در موقعیت شما، بها دادن شما به خودتان است.
وقتی شخصیت شما در نظرتان از احترام لازم برخوردار شد، دیگر حاضر نیستید به راحتی به حقیر شدن آن رضایت دهید. توجه داشته باشید که شما امانت خداوند هستید و پیامبر و امامان(علیهم السلام) از شما به عنوان «ریحانه» یاد کرده اند. پس سعی کنید برای حفظ شأن و جایگاهی که به آن تعلّق دارید تلاش کنید. کمی با خود بیاندیشید که چه چیز از معاشرتهای گوناگون گذشته نصیب شما شده است؟ نهایتاً به کجا رسیده اید؟ اگر این زمان و انرژی که صرف این ارتباطات کرده اید در راه کشف و بروز یکی از استعدادهایتان خرج میشد اکنون در چه وضعیتی بودید؟ قبل از شروع یک رابطه به هزینه آن نیز بیاندیشید. هزینه ای که از جسم و روح خود میگذارید بهای آن را دریافت میکنید؟ و با استفاده از این نوع گفت وگو سعی کنید فطرت پاک او را بیدار کنید، به طوری که خودش به نتیجه برسد که راه درستی را انتخاب کند.