۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۶۷۸ بازدید
چند روز پیش با دوستم اختلاف پیدا کردیم و دعوام شد. حس دشمنی با او پیدا کردم، چه کنم؟
به فرموده امام علی(علیه السلام):
«اَلْواحدُ منْ الاعداء کَثیرٌ»[ غررالحکم و دررالکلم آمدی (به صورت موضوعی)، ج 2، ص 96.]؛ «یک دشمن هم زیاد است».
لذا به جای اینکه به فکر تلافی باشید به شما توصیه میکنیم در برابر دوستتان که امروز با او دشمن شدهاید موارد ذیل را رعایت نمایید:
1. پرهیز از دشنام گویی
دشنام دادن و ناسزاگویی رفتار ناشایستی است که در حق هیچ کسی شایسته نیست. آموزههای دینی، ناسزاگویی را حتی درباره دشمن روا نمیدارد؛ زیرا «خداوند شخص بدزبان و بدگو را دشمن میدارد»[ نهج الفصاحه (با تنظیم موضوعی)، ص 276.]، چنان که امام علی(علیه السلام) در جنگ صفین وقتی شنید که یارانش، دشمن را دشنام میدهند، فرمود:
«من خوش ندارم شما دشنام دهنده باشید، ولی اگر کردارشان را تعریف و حالات آنان را بازگو میکردید، به سخن راست، نزدیکتر و عذرپذیرتر بود. خوب بود به جای دشنام به آنان میگفتید: خدایا! خون ما و آنها را حفظ کن. بین ما و آنان اصلاح فرما و آنان را از گمراهی به راه راست هدایت کن، تا آنان که جاهلند، حق را بشناسند و آنان که با حق میستیزند، پشیمان شوند و به حق بازگردند».[ نهجالبلاغه دشتی، خ 206، ص 429.]
2. میانه روی در دشمنی
دوستیها و دشمنیها همواره در طول زمان وجود داشته اند. با گذشت زمان، چه بسیار دوستیها به دشمنی و چه بسیار دشمنیها به دوستی بدل شدهاند. ازاینرو، بهتر است در برخورد با دوستان و دشمنان همواره اصل اعتدال، مراعات شود؛ یعنی در دوستیها و دشمنیها افراط نشود که اگر جایگاه این دو عوض شد، انسان، شرمنده و زیان کار نباشد.
امام علی(علیه السلام) فرموده است:
«أحْبِبْ حَبیبَک هونا ما، عَسی أنْ یَکُونَ بَغیضِکَ یَوْماًما، وَ أبْغِضْ بِغَیْضک هونا ما، عَسی أنْ یکونَ حَبیبُکَ یَوماً ما»[ همان، ص 694، حکمت 268.]؛ «در دوستیها با دوست مدارا کن، شاید روزی دشمن تو شود و در دشمنی با دشمن نیز مدارا کن؛ زیرا شاید روزی دوست تو گردد».
در واقع، با دشمن باید به اندازهای که از انسان دفع ضرر میکند، دشمنی کرد و زیادهروی در آن جایز نیست. امام علی(علیه السلام) در این باره فرموده است:
«مَنْ بالَغَ فی الخُصومَه أثِمَ، وَ مَنْ قصَّرَ فیها ظَلَمَ»[ همان، ص 702، حکمت 298.]؛ «کسی که در دشمنیها زیادهروی کند، گناه کار و آن کس که در دشمنیها کوتاهی کند، ستم کار است».
بنابراین، انسان نباید در دشمنی افراط کند که جزو گناهکاران به حساب آید و نه آن قدر بر دشمن آسان گیرد که دشمن به او ستم کند، که در این صورت، خود، ستم را به جان خریده است.
3. کِش ندادن دشمنی
انسان مؤمن برای مقابله با دشمن، نباید بیدلیل، دشمنی را ادامه دهد. به تعبیر دیگر، باید به دنبال بهانه نباشد؛ زیرا کوشش بیهوده در دشمنی، از تقوا دور است. امام علی(علیه السلام) در این باره فرموده است:
«وَ لایَسْتطیعُ أنْ یَتَّق اللهَ مَنْ خاصَمَ»[ همان.]؛ «هر کس بیدلیل، دشمنی کند، نمیتواند باتقوا باشد».
آورده اند که حضرت علی(علیه السلام) شخصی را دید که بیدلیل در برابر دشمنش قد علم می کند. فرمود:
«تو مانند کسی هستی که نیزه در بدن خود فرو میبرد تا دیگری را که در کنار اوست، بکشد».[ همان، ص 701، حکمت 295.]
4. رفتار جوانمردانه
از دیگر آداب برخورد با دشمن، رفتار منصفانه و جوان مردانه با اوست.
امام علی(علیه السلام) در این زمینه فرموده است:
«لَمْ یَتَّصفْ بالْمُروَّه مَنْ لم یرع ذمَّه اَوْلیائه و یُنصِف اعدائهُ»[ غررالحکم و دررالکلم آمدی (به صورت موضوعی)، ج 2، ص 98.]؛ «به مردانگی توصیف نشود کسی که پیمان دوستان را رعایت نکند و با دشمنان خود به انصاف و عدالت رفتار نکند».
5. گذشت هنگام تسلط
گذشت، «زکات توانایی»[ همان، ص 131.] و از «بزرگترین فضیلتها»[ همان.] است که اگر با قدرت و توانایی همراه باشد، «سپری از عذاب خدای سبحان»[ همان.] و «موجب مجد و بزرگی»[ همان.] خواهد بود. به همین سبب، ادب حکم میکند انسان هنگام تسلط یافتن بر دشمن، از او درگذرد. چنان که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است:
«اِذا قَدرتَ عَلَی عَدوِّکَ فَاجْعَل الْعفوَ شُکراً لِلقُدْرَه علیه»[ نهج الفصاحه (با تنظیم موضوعی)، ص 276.]؛ «وقتی بر دشمن خود قدرت یافتی، به شکرانه قدرت از او درگذر».
امام علی(علیه السلام) هم در جمله زیبایی فرموده است:
«ما اَحْسَنَ الْعَفْوَ مَعَ الاْقتدارِ»[ غررالحکم و دررالکلم آمدی (به صورت موضوعی)، ج 2، ص 134.]؛ «چه نیکوست گذشت، با داشتن توانایی بر انتقام».
در حقیقت، لذتی که در گذشت هست، در انتقام نیست.[ ر.ک: بافکار، حسین، آداب اجتماعی اسلام «مبانی، روشها و کارکردها»، قم، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، ? 1389، اول. ]
آداب معا
شرت خانوادگی