۱۳۹۷/۱۱/۲۰
–
۱۱۵۹ بازدید
اگر هفت ملیون نفر یک بازی فوتبال را ببینند اگر درست گفته باشم میشود هزار سال پس با دیدن یک فوتبال هزار سال وقت و فرصت و انرژی و استعداد یک ملت تلف میشود برای هیچ!! ایا این مصداق لهو و لعب است؟؟ فوتبالی که هیچ سودی برای ما ندارد چرا میلیاردها تومن برایش هزینه میگردد؟؟ اگر این چنین حساب کنیم این حرف درباره سینما و موسیقی تخدیری هم درست است؟؟ ایا همه اینها مصداق لهو و لعب هستند؟! اگر هستن چرا کسی جلویشان را نمیگیرد؟ مثل بانکهای ربوی؟ بیمه؟ بورس؟
پاسخ: پرسشگر گرامی ، به نکات زیر توجه نمایید :
پاسخ اجمالی
نگاه کردن به فوتبال اگر در جهت پر کردن اوقات فراغت ، آن هم با برنامه ریزی و نظم خاص که به برنامه های اساسی زندگی انسان ضرری وارد نکند ، لهو ، لعب و لغو نیست .
پاسخ تفصیلی
در ابتدا به تعریف چهار کلمه لهو ، لعب ، لغو و تفرّج می پردازیم سپس به بحث فوتبال از جهات مختلف می پردازیم .
الف ) معنای لهو ، لعب ، لغو و تفرّج
1 . لهو
لهو هر چیزی است که انسان بدان لذت یابد و خوش گردد؛ ولی گذرا باشد. (جرجانی، 1408ق، ص194) چیزی که انسان را از امور مهم و اساسی باز دارد یا هر چیزی که انسان بتواند از آن، لذت و تمتع ببرد. (راغب، 1416ق، ص748) لهو در لغت چیزی است که تو را از روی هوا و هوس یا سرمستی و خوشی، بهخود مشغول دارد و از امر دیگر منصرف گرداند. (فراهیدی، 1410ق، ج4، ص87) لهو آن است که انسان با اشتغال به کارهای باطل، ازیاد خدا غافل شود. (الطریحی، ج4، ص147)
2 . لعب
لعب کار بی فایدةکودکان، که به دنبال آن، رنج و تعب پدید آید. (جرجانی، 1408ق، ص192) کاری که فاعل از انجام آن، هدف و قصد صحیحی نداشته باشد. (راغب، 1416ق، ص741) لعب، ضد «حدّ» است و به هر عملی که نفع قابل توجهی بر آن مترتب نباشد، اطلاق میشود، قول و عملی که هدف عقلایی مفیدی از آن منظور نباشد و شخص عاقل معمولاً رغبتی به انجام آن ندارد. (مصطفوی، 1385، ج10، ص218) در برخی منابع، لعب با ذکر مصادیق تعریف شده است: بازی، شادی، شوخی، کار بیثمر، بازیچه قرار دادن کار. (معلوف، 1978م، ذیل واژه)
3 . لغو
لغو هر عمل، سخن و شیء بی اهمیت و عاری از نفع و فایده را لغو گویند. (مصطفوی، 1385، ج10، ص231) لغو در کلام نیز به حرف احمقانه، بیمعنا، مفت، پوچ، باطل و بیهوده تعریف شده است. (آذرنوش، 1381، ص620) چیزی که انسان را از حق باز دارد و اعمال و کردار نیک او را سلب کند. (سجادی، 1363، ص87)
* یکی از لغت شناسان در توضیح نسبت سه واژة پرکاربرد این حوزه مینویسد: لهو، عملی است که به انجام آن رغبت وجود دارد و لذتبخش است، ولی نتیجهای از آن قصد نمیشود. لعب، اشتغال به عمل لذتبخش است، بدون اینکه نتیجه و فایدة خاصی از آن مقصود باشد. لغو، عمل غیرقابلاعتنایی است که بدون فکر و تأمل صورت پذیرد.
4 . تفرّج
در برخی روایات، برخی از فعالیتهای تفریحی و تفننی را خارج از شمول لهو و لعب محرّم تلقی کردهاند و از آن به تفرّج نام برده اند . تفرج نیز در لغت به حظ بردن، لذت بردن (از نگریستن به کسی یا چیزی)، کم شدن یا از بین رفتن (غم و غصه)، آرامش، تسکین، شادی، استراحت، آسایش، آسودگی، شادمانی، خوشی (بهویژه پس از درد و رنج)، تماشا، نظاره، گشت و گذار، آسودگی خیال، فراغت بال و تفریح، تعریف شده است. (آذرنوش،1381، ص500)
***نتیجه
حکومتها برای حفظ سلامتی افراد جامعه ودمیدن روح امید و نشاط و هیجان درمحیط جوامع خود و برای پیشگیری از به دام افتادن افراد جامعه درناهنجاریها ی جامعه ، اعتباراتی را از بودجه سالانه خود برای این امور تخصیص می دهند که کشور ما نیز مثتثنی از این قاعده نیست و برای ورزشهای همگانی ،قهرمانی و… ردیف بودجه های راتعیین می کند ، که شاید در مقابل مبالغ دولتهای دیگر در سایر حوزه ها از جمله هزینه های درمان و… مبلغ زیادی هم نباشد ، آنچه مسلم است اصل تخصیص بودجه ای جداگانه به امر گسترش فرهنگ ورزش که باعث شادی و نشاط در جامعه می شود امری است مقبول که نباید به بهانه حواشی آن ، این اصل مهم را تعطیل نمود .
با توجه به مطالب بالا اگر نگاه کردن به فوتبال در جهت پر کردن اوقات فراغت ، آن هم با برنامه ریزی و نظم خاص که به برنامه های اساسی زندگی انسان ضرری وارد نکند ، لهو ، لعب و لغو نیست ، بلکه نوعی تفرّج و تفریح است ، اما اگر در غیر این جهات و فقط جهت پرکردن وقت و بدون هدف و فایده خاصی انجام گیرد ، کار لغو و بیهوده وتلف کردن وقت و عمر باارزش است و یکی از ویژگی های انسان مؤمن این است که از لغو و باطل دوری می کند و عمرش را به بطالت نمی گذراند. گناه بودن بطالت و بیکاری از باب اسراف است. اسراف حرام است و بالاترین اسراف در هدر دادن عمر می باشد زیرا با ارزش ترین چیزی که انسان دارد عمر او است. ارزش وقت ، این سرمایه گرانبها !بی شک وقت و فرصت بزرگترین سرمایه گرانبها و بی نظیر برای بشر است، که می توان در استفاده بهینه از آن، در همه عرصه ها به پیش رفت و به عالی ترین درجات مادی و معنوی نایل گشت.
ب ) تقسیم اوقات زندگی از نگاه معصومین « علیهم السلام »
* رسول اکرم (ص) فرمود: سزاوار است که خردمند ساعات شبانه روز خویش را به چهار بخش تقسیم کند:
1-ساعتی (بخشی) را با خدای خود راز و نیاز کند.
2 ـ ساعتی (بخشی) را به محاسبه نفس اختصاص دهد.
3- ساعتی (بخشی) را به آموختن علم و نشستن در محضر عالمان دینی برای استفاده از نصیحت های دلسوزانه آنان اختصاص دهد.
4 – ساعتی (بخشی) را به استفاده از لذتها و کامرانی های مشروع و ممدوح بگذراند. [بحار الانوار جلد 1صفحه390.] * حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: وقت هر انسان مؤمن سه قسمت است:
1 ـ یک وقت و ساعتی که برای مناجات و دعا و عبادت است 2 ـ یک وقت و ساعتی که برای کسب معاش و در آمد است 3 ـ یک وقت و ساعتی که برای تفریح و استفاده از لذتهای حلال است و انسان عاقل جز در این سه مورد، وقت نمی گذراند یا کسب معاش یا قدم نهادن برای معاد و آخرت و یا لذت بردن در غیر حرام.
* امام کاظم « علیه السلام » فرمودند:
بکوشید که اوقات شبانه روزى شما چهار قسمت باشد:1 ـ قسمتى براى مناجات با خدا، 2 ـ قسمتى براى تهیّه معاش، 3 ـ قسمتى براى معاشرت با برادان و افراد مورد اعتماد که عیبهاى شما را به شما می فهمانند و در دل به شما اخلاص مىورزند، 4 ـ و قسمتى را هم در آن خلوت می کنید براى درک لذّت هاى حلال [و تفریحات سالم] و به وسیله انجام این قسمت است که بر انجامِ وظایف آن سه قسمت دیگر توانا می شوید.
پاسخ اجمالی
نگاه کردن به فوتبال اگر در جهت پر کردن اوقات فراغت ، آن هم با برنامه ریزی و نظم خاص که به برنامه های اساسی زندگی انسان ضرری وارد نکند ، لهو ، لعب و لغو نیست .
پاسخ تفصیلی
در ابتدا به تعریف چهار کلمه لهو ، لعب ، لغو و تفرّج می پردازیم سپس به بحث فوتبال از جهات مختلف می پردازیم .
الف ) معنای لهو ، لعب ، لغو و تفرّج
1 . لهو
لهو هر چیزی است که انسان بدان لذت یابد و خوش گردد؛ ولی گذرا باشد. (جرجانی، 1408ق، ص194) چیزی که انسان را از امور مهم و اساسی باز دارد یا هر چیزی که انسان بتواند از آن، لذت و تمتع ببرد. (راغب، 1416ق، ص748) لهو در لغت چیزی است که تو را از روی هوا و هوس یا سرمستی و خوشی، بهخود مشغول دارد و از امر دیگر منصرف گرداند. (فراهیدی، 1410ق، ج4، ص87) لهو آن است که انسان با اشتغال به کارهای باطل، ازیاد خدا غافل شود. (الطریحی، ج4، ص147)
2 . لعب
لعب کار بی فایدةکودکان، که به دنبال آن، رنج و تعب پدید آید. (جرجانی، 1408ق، ص192) کاری که فاعل از انجام آن، هدف و قصد صحیحی نداشته باشد. (راغب، 1416ق، ص741) لعب، ضد «حدّ» است و به هر عملی که نفع قابل توجهی بر آن مترتب نباشد، اطلاق میشود، قول و عملی که هدف عقلایی مفیدی از آن منظور نباشد و شخص عاقل معمولاً رغبتی به انجام آن ندارد. (مصطفوی، 1385، ج10، ص218) در برخی منابع، لعب با ذکر مصادیق تعریف شده است: بازی، شادی، شوخی، کار بیثمر، بازیچه قرار دادن کار. (معلوف، 1978م، ذیل واژه)
3 . لغو
لغو هر عمل، سخن و شیء بی اهمیت و عاری از نفع و فایده را لغو گویند. (مصطفوی، 1385، ج10، ص231) لغو در کلام نیز به حرف احمقانه، بیمعنا، مفت، پوچ، باطل و بیهوده تعریف شده است. (آذرنوش، 1381، ص620) چیزی که انسان را از حق باز دارد و اعمال و کردار نیک او را سلب کند. (سجادی، 1363، ص87)
* یکی از لغت شناسان در توضیح نسبت سه واژة پرکاربرد این حوزه مینویسد: لهو، عملی است که به انجام آن رغبت وجود دارد و لذتبخش است، ولی نتیجهای از آن قصد نمیشود. لعب، اشتغال به عمل لذتبخش است، بدون اینکه نتیجه و فایدة خاصی از آن مقصود باشد. لغو، عمل غیرقابلاعتنایی است که بدون فکر و تأمل صورت پذیرد.
4 . تفرّج
در برخی روایات، برخی از فعالیتهای تفریحی و تفننی را خارج از شمول لهو و لعب محرّم تلقی کردهاند و از آن به تفرّج نام برده اند . تفرج نیز در لغت به حظ بردن، لذت بردن (از نگریستن به کسی یا چیزی)، کم شدن یا از بین رفتن (غم و غصه)، آرامش، تسکین، شادی، استراحت، آسایش، آسودگی، شادمانی، خوشی (بهویژه پس از درد و رنج)، تماشا، نظاره، گشت و گذار، آسودگی خیال، فراغت بال و تفریح، تعریف شده است. (آذرنوش،1381، ص500)
***نتیجه
حکومتها برای حفظ سلامتی افراد جامعه ودمیدن روح امید و نشاط و هیجان درمحیط جوامع خود و برای پیشگیری از به دام افتادن افراد جامعه درناهنجاریها ی جامعه ، اعتباراتی را از بودجه سالانه خود برای این امور تخصیص می دهند که کشور ما نیز مثتثنی از این قاعده نیست و برای ورزشهای همگانی ،قهرمانی و… ردیف بودجه های راتعیین می کند ، که شاید در مقابل مبالغ دولتهای دیگر در سایر حوزه ها از جمله هزینه های درمان و… مبلغ زیادی هم نباشد ، آنچه مسلم است اصل تخصیص بودجه ای جداگانه به امر گسترش فرهنگ ورزش که باعث شادی و نشاط در جامعه می شود امری است مقبول که نباید به بهانه حواشی آن ، این اصل مهم را تعطیل نمود .
با توجه به مطالب بالا اگر نگاه کردن به فوتبال در جهت پر کردن اوقات فراغت ، آن هم با برنامه ریزی و نظم خاص که به برنامه های اساسی زندگی انسان ضرری وارد نکند ، لهو ، لعب و لغو نیست ، بلکه نوعی تفرّج و تفریح است ، اما اگر در غیر این جهات و فقط جهت پرکردن وقت و بدون هدف و فایده خاصی انجام گیرد ، کار لغو و بیهوده وتلف کردن وقت و عمر باارزش است و یکی از ویژگی های انسان مؤمن این است که از لغو و باطل دوری می کند و عمرش را به بطالت نمی گذراند. گناه بودن بطالت و بیکاری از باب اسراف است. اسراف حرام است و بالاترین اسراف در هدر دادن عمر می باشد زیرا با ارزش ترین چیزی که انسان دارد عمر او است. ارزش وقت ، این سرمایه گرانبها !بی شک وقت و فرصت بزرگترین سرمایه گرانبها و بی نظیر برای بشر است، که می توان در استفاده بهینه از آن، در همه عرصه ها به پیش رفت و به عالی ترین درجات مادی و معنوی نایل گشت.
ب ) تقسیم اوقات زندگی از نگاه معصومین « علیهم السلام »
* رسول اکرم (ص) فرمود: سزاوار است که خردمند ساعات شبانه روز خویش را به چهار بخش تقسیم کند:
1-ساعتی (بخشی) را با خدای خود راز و نیاز کند.
2 ـ ساعتی (بخشی) را به محاسبه نفس اختصاص دهد.
3- ساعتی (بخشی) را به آموختن علم و نشستن در محضر عالمان دینی برای استفاده از نصیحت های دلسوزانه آنان اختصاص دهد.
4 – ساعتی (بخشی) را به استفاده از لذتها و کامرانی های مشروع و ممدوح بگذراند. [بحار الانوار جلد 1صفحه390.] * حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: وقت هر انسان مؤمن سه قسمت است:
1 ـ یک وقت و ساعتی که برای مناجات و دعا و عبادت است 2 ـ یک وقت و ساعتی که برای کسب معاش و در آمد است 3 ـ یک وقت و ساعتی که برای تفریح و استفاده از لذتهای حلال است و انسان عاقل جز در این سه مورد، وقت نمی گذراند یا کسب معاش یا قدم نهادن برای معاد و آخرت و یا لذت بردن در غیر حرام.
* امام کاظم « علیه السلام » فرمودند:
بکوشید که اوقات شبانه روزى شما چهار قسمت باشد:1 ـ قسمتى براى مناجات با خدا، 2 ـ قسمتى براى تهیّه معاش، 3 ـ قسمتى براى معاشرت با برادان و افراد مورد اعتماد که عیبهاى شما را به شما می فهمانند و در دل به شما اخلاص مىورزند، 4 ـ و قسمتى را هم در آن خلوت می کنید براى درک لذّت هاى حلال [و تفریحات سالم] و به وسیله انجام این قسمت است که بر انجامِ وظایف آن سه قسمت دیگر توانا می شوید.