دانشمندان خداباور و خداناباور فراوان است. برخی از محققان دینداری آنان را از دینداری عوامانه جدا دانسته و همینطور کافر بودن دانشمندان را متفاوت ازکفر مردم معمولی دانسته اند. تصور عمومی از دانشمندان این است که آنها خدا را قبول ندارند و تنها به چیزی اعتقاد دارند که توسط آزمایشات و تحقیقات علمی قابل اثبات باشد. دانشمندان بسیاری سرشناس در تخصص خود به خدا یا یک قدرت برتر ایمان داشتند و از او کمک میگرفتند. گاهی تعبیر به کافر بودن دانشمندان به ناحق بوده و برخاسته از افکار پوچ و منحرف کلیسا است. این نگرش فاصله ای بین علم و دین را ایجاد نمود. مایکل سروتوس، پزشک و محقق اسپانیایی کاشف جریان خون در ریه به دلیل اعتقاد به خدای واحد و مبارزه با تثلیث به اشد مجازات رسید. او را زنده زنده در آتش سوزاندند تا درس عبرتی باشد برای کسانی که با آموزههای کلیسا به مخالفت بر میخیزند. این تفکر کلیسا مدت زیادی علم و خدا را در مقابل هم قرار داد. دانشمندان زیادی را اسیر دادگاه و محکوم به قتل های وحشتناک نمود. برخی معتقدین به خدا نیز علم را فاقد توان اثبات مسائلی مانند هدف یا فلسفه دی و بودن قدرت مافوق بر سیستم حاکم طبیعی هستی دانستهولی مانند کلیسا با دانشمندان مبارزه ننموده اند. در طرف مقابل،کسانی که خدا را قبول ندارند تفکر علمی را به عنوان تنها راه پیش رفت بشریت و یافتن پاسخ برای تمام پرسشهای بدون پاسخ خود قبول دارند. بسیاری از آنها معتقدند که همیشه از اصطلاحات خدا و مذهب برای سوء استفاده کردن از عواطف انسانهای ساده و زود باور استفاده میشده است. تحقیق مرکز پیو در سال 2009 میلادی خداباوران در بین مردم عادی را تا 95 در صد و بین دانشمندان را 50 در صد تعریف نمود. دانشمندان به دارا بودن تفکر منطقی و قبول داشتن مطالب قابل اثبات مشهورند. تعداد زیادی از دانشمندان و محققان برجسته به صراحت و یا به طور ضمنی اعتقاد خود به خدا را اعتراف دارند. اعتقاد به کمک خدا برای درک بهتری از طبیعت و جهان دارند. خدا نزد دانشمندان سرشناس:آلبرت اینشتین(1955-1979)
آلبرت اینشتین فیزیک دان نظری آلمانی بود. او بیشتر به خاطر نظریه نسبیت و به ویژه برای هم ارزی جرم و انرژی (E=mc2) شهرت دارد. اینشتین جایزه نوبل فیزیک را در سال 1921 برای خدماتش به فیزیک نظری و به خصوص به خاطر کشف قانون فوتو الکتریک دریافت کرد. او به همراه اسحاق نیوتون و استفیون هاوکینگ از بزرگترین دانشمندان جهان محسوب میشود. اگرچه اینشتین در دورهای زندگی میکرد که ملحدان، بدعت گذار یا مزاحم خدا پرستی نبودند، اما گفته میشود در آن زمان، به وحدت وجودی مفهوم خدا به جای یک خدای واحد اعتقاد داشتند. اتفاق نظر رایج در مورد این که اینشتین به وجود خدا اعتقاد داشت، بعد از این که سال گذشته، دست نوشتهی او با عنوان “من به خدا اعتقاد ندارم” به قیمت 3 میلیون دلار به مزایده گذاشته شد، زیر ذره بین قرار گرفت. اگر چه کسانیکه این نامه را دیدهاند میگویند نمیشود نام ملحد بر اینشتین گذاشت، چون او در نامه در مورد خدای کتاب مقدس صحبت کرده است نه در مورد خدای واحدی که او بدان معتقد بود. در زیر، نظرات اینشتین در مورد وجود خدا ذکر شدهاند. نقل قول سوم، از نامهی “من به خدا اعتقاد ندارم.” میباشد.
“دین بدون علم کور است و علم بدون دین لنگ است.”
“من متقاعد شدهام که خداوند تاس بازی نمیکند.”
” کلمهی خدا برای من چیزی بیش از بیان و محصول ضعف انسان و انجیل و مجموعهای از افسانههای قابل احترام بدوی نیست. هیچ تفسیری، هر چند لطیف، این دو واقعیت را (در نظر من) تغییر نمیدهد…”
بلز پاسکال (1623-1662)
بلز پاسکال به دلیل کشف نظریهی احتمالات و ماشینحساب فنی شناخته شده است. او یکی از برجستهترین ریاضی دانان و مخترعان قرن 17 بود. پاسکال، بر خلاف دیگر دانشمندان، دیدگاه جالبی در مورد وجود خدا داشت. تفکرات او در مورد وجود خدا که شرط بندی پاسکال نامیده میشود، در کتاب پنسیس منتشر شد. طبق شرطبندی پاسکال، حتی اگر دلیلی برای وجود خدا نداشته باشیم، عاقلانهتر (سودمندتر) است که به وجود خدا اعتقاد داشته باشیم. زیرا اگر خدا وجود نداشت، ضرر بزرگی نکردهایم، ولی در صورت وجود خدا ضرر بزرگتری (جهنم) متوجه ما خواهد بود. در ادامه، تعدادی از دیدگاههای پاسکال را در مورد خدا از زبان خود او بازگو خواهیم کرد.
“خلأیی در قلب هر انسان وجود دارد که با هیچ موجودی پر نمیشود. این خلأ تنها با خدایی که عیسی معرفی کرده و آفرینندهی تمام موجودات است پر میشود.”
“ایمان چیزی متفاوت از مدرک است، دومی انسان است و اولی هدیهای از طرف خداست.”
اروین شرودینگر (1887-1961)
شرودینگر از جمله کسانی بود که در تئوری موج مشارکت داشت و نتایج اساسی در زمینه نظریه کوانتومی از مکانیک موج او تشکیل شد. او در سال 1933 به همراه پل دیراک فیزیکدان انگلیسی به دلیل ایده مکانیک موجی برنده جایزه نوبل در فیزیک شد. او علاوه بر تأثیر در مکانیک موجی، در زمینهی تئوری رنگ و فلسفه، تئوری الکترومغناطیسی و فیزیک نیز کار میکرد. تاریخ دانان سخنرانیهای شرودینگر را به عنوان مدرکی برای تأیید اعتقاد او به خدا ذکر کردهاند.
“در ارائهی یک مسألهی علمی، بازی کن طرف مقابل حاکم است. او نه تنها مسأله را طرح میکند بلکه قوانین بازی را ابداع میکند. اما این مسائل، کاملاً شناخته شده نیستند و نصف آنها را باید خودتان کشف کنید.”
“علم نمیتواند دربارهی قرمز و آبی، تلخ و شیرین، درد فیزیکی و شادی فیزیکی به ما بگوید و هم چنین چیزی از زیبا و زشت، خوب و بد، خدا و ازلیت نمیداند.”
گالیلئو گالیله (1564-1642)
گالیلئو گالیله ستاره شناس و ریاضیدان ایتالیایی است. او نظریهی کوپرنیک را مبنی بر این که خورشید در مرکز جهان است تأیید کرد. گالیله اکتشافات زیادی انجام داده است، مهمترین آنها این است که چهار ماه سیاره مشتری را رصد کرد. او هم چنین قطب نمای مدرن را اختراع کرد. گالیله مانند دیگر دانشمندان دورهی خود با مخالفت سخت کلیسای کاتولیک مواجه شد. انتشار یافتههای علمی وی در تأیید نظر کوپرنیک مبنی بر ثابت نبودن زمین و گردش آن به دور خورشید باعث شد تا وی از سوی کلیسا مورد بازجویی و تفتیش عقاید قرار گیرد. این نظریه مخالف نص کتاب مقدس بود و از سویی با نظریات ارسطو که کلیسا حامی آن بود هم خوانی نداشت. به این دلیل او را به حبس خانگی محکوم کردند. با این که مردم مذهبی دوران گالیله با او مخالف بودند ولی همانطور که از بیانات و نوشتهها برمیآید، او به خدا یا قدرت برتر اعتقاد داشت.
“ریاضیات زبانی است که خدا با آن جهان را نوشته است.”
“مسیر زندگی ما هر چه باشد، ما باید آن را به عنوان بزرگترین هدیه از دست خدا دریافت کنیم، و او این قدرت را دارد که کاری برای ما انجام ندهد.”
اسحاق نیوتون (1642-1727)
اسحاق نیوتون نیاز به معرفی ندارد، چون همه این دانشمند را میشناسند و میدانند او با افتادن سیب از درخت روی سرش به پاسخ تمام پرسشهایش رسید! خوب، ممکن است داستان ساختگی به نظر برسد، اما نمیتوان این حقیقت را انکار کرد که یافتههای نیوتون، بنیان مکانیک کلاسیک و دیفرانسیل بی نهایت کوچک است. لیست بلند بالایی از دست آوردهای نیوتون به عنوان دانشمند وجود دارد اما اگر بخواهیم در مورد اعتقاد نیوتون به خدا بدانیم، میتوان گفت او بارها به دوستان و همکاران خود در مورد منطقی بودن اعتقادش به خدا گفته است. بر خلاف این که نیوتون یک ملحد نبود اما او در چشم بیشتر مردم دوران خود به دلیل اعتقادات مخالف کلیسای ارتدکس، یک بدعت گذار به شمار میآمد. کتاب اصول ریاضی فلسفه طبیعی که یکی از مهمترین کتابهای علمی آن دوره به حساب میآید شامل فصولی است که نیوتون در آن به اعتقاد به خدا اعتراف کرده است. نقل قولهای زیر آشکارا عقیدهی او را در مورد قدرت برتر بازگو میکند.
“این سیستم زیبای خورشید، سیارهها و ستارهها تنها میتوانند آفریدهی موجود با هوش و قدرتمندی باشند . . . این موجود بر همه چیز حکم رانی میکند، نه به عنوان روح جهان بلکه به عنوان حاکم همهی موجودات. و به علت این حاکمیت باید او را خدای مالک یا فرمان روای جهان نامید . . .”
“جاذبهی زمین علت حرکت سیارات را بیان میکند اما در مورد این که چه کسی این سیارات را به حرکت درمیآورد نمیتواند نظر دهد. خدا بر همه چیز حاکمیت میکند و از همهی چیزها و کارها با خبر است.”
لویی پاستور (1822-1895)
لویی پاستور از شیمی دانان و زیست شناسان مشهور فرانسوی است. شهرت وی مدیون شناخت نقش باکتریها در بروز بیماری و کشف واکسن ضد هاری میباشد. هم چنین عمل پاستوریزه کردن که مأخوذ از نام اوست، از ابداعات این دانشمند شهیر است. فرایند پاستوریزه کردن بدین صورت است که مادهای طی مدت زمان خاصی جوشانده میشود و بلافاصله آن را سرد میکنند تا از نفوذ باکتری به آن جلو گیری شود. او یک مسیحی متدیٌن بود و با سخنان و نوشتههای خود اعتقاد خود به خدا را برای مردم بازگو کرده است.
” علم کم انسان را از خدا دور میکند، اما داشتن علم زیاد او را به خدا نزدیک میکند.”
“هر چه بیشتر در مورد طبیعت مطالعه میکنم، بیشتر در کار آفرینندهی اینهمه زیبایی متحیٌر میمانم.”
ماکس پلانک (1858-1947)
ماکس کارل ارنست لودویگ پلانک یکی از مهمترین فیزیک دانان آلمان در سدهی 19 میلادی و اوایل سدهی 20 بود. او را پدر نظریهی کوانتوم میشناسند. در سال 1918، به دلیل این نظریه موفق به اخذ جایزهی نوبل فیزیک شد. او علاوه بر این که دانشمندی مشهور است، استاد فیزیک در دانشگاه مونیخ و برلین بود. او در رشتهی فیزیک در جهان، پیش گام بود و گفته میشود به خدا اعتقاد داشت. او اعتقادات خود را در مورد خدا و دین در سخن رانیها و نوشتههایش جای داده است.
“برای فعالیت در زمینهی دین و علم نیاز به اعتقاد به خدا است، و در دین، خدا ابتدای کار است و دین با خدا شروع میشود ولی در علم خدا در انتهای تمام تفکرات نهفته است. خدا برای دین یک اساس و مبنا است و برای علم، اوج هر استدلالی در مورد دید جهانی است.”
“خدا قبل از وجود هر انسانی روی زمین وجود داشته است، و تمام جهان و مؤمنان و کافران را با دستان قادر مطلق خود برای ابدیت نگه داشته است، و او هم چنان بعد از نابود شدن زمین و هرچه که در آن است در سطحی غیر قابل دسترس برای درک انسان، حاکمیت خواهد کرد. کسانیکه این ایمان را اظهار میکنند و از آن الهام میگیرند، در ستایش و اطمینان کامل به خدا، تحت حمایت خدای بی همتا درمقابل خطرات، با احساس امنیت زندگی میکنند و تنها این افراد هستند که جزو مؤمنان واقعی هستند.”
نیکلاس کوپرنیک (1473-1543)
نیکلاس کوپرنیک ستاره شناس، ریاضی دان و اقتصاد دانی لهستانی بود که نظریهی خورشید مرکزی منظومه شمسی را بسط داد و به صورت علمی درآورد. وی پس از سالها مطالعه و رصد اجرام آسمانی به این نتیجه رسید که بر خلاف تصور پیشینیان زمین در مرکز کائنات قرار ندارد، بلکه این خورشید است که در منظومه شمسی است و سایر سیارات از جمله زمین به دور آن در حال گردشند. کوپرنیک در زمانی که هیچ تلسکوپی ساخته نشده بود، آسمان را با چشمان غیرمسلح رصد میکرد. اگرچه نظرات او بر خلاف کلیسای کاتولیک و ارتودوکس در آن زمان بود اما بسیاری معتقدند کوپرنیک ملحد نبود. برخی از این نظراتی که در زیر ذکر شده، ادعای تاریخ دانان را در اینباره که کوپرنیک به خدا اعتقاد داشت تأیید میکند.
“من میدانم که انسانهای عادی نمیتوانند درمورد نظرات یک فیلسوف قضاوت کنند، چون انسان تا جایی که خدا به عقل او اجازه داده است، تلاش خود را برای یافتن حقیقت همه چیز میکند.”
“جهان توسط بهترین و منظمترین خالق برای ما ساخته شده است.”
رنه دکارت (1596-1650)
رنه دکارت ریاضی دان و فیلسوف طبیعی فرانسوی بود. او به دلیل کارهایی که در زمینهی جبر و هندسه انجام داد مشهور شد. دکارت علاوه بر این که ریاضی دانی متمایز بود، از جملهی بنیانگذاران فلسفهی جدید (فلسفهی بعد از دوران تولد مجدد) به شمار میآید. هم چنین دکارت با جملهی فلسفی “من فکر میکنم، در نتیجه من هستم” شناخته شده است. اعتقاد دکارت به خدا در بیانات زیر نشان داده شده است.
” من ظرفیت خاصی برای قضاوت در خودم حس میکنم که مطمئنم این ظرفیت را خدا در من ایجاد کرده است و هر چیزی که من صاحبش هستم خدا به من داده است و او مرا فریب نمیدهد، بدیهی است که او تواناییای را در وجود من قرار نمیدهد که مرا به اشتباه و ادارد اگر خودم از آن توانایی به درستی استفاده کنم.”
“بدیهی است که تشکیل دین واقعی، که احکام آن توسط خدا صادر شده، باید بسیار بالاتر از هر چیز دیگر درنظرگرفته شود.”
ورنر هایزنبرگ (1901-1976)
ورنر کارل هایزنبرگ در سال 1901، در آلمان و در یک خانواده دانشمند متولد شد. او یکی از بنیان گذاران فیزیک کوانتومی و برندهی جایزهی نوبل فیزیک در سال 1932 بود. مهمترین کشف هایزنبرگ نامعادلهی مشهور عدم قطعیت است. این نامعادله میگوید که در مکانیک کوانتومی، قطعیت اندازه گیری تکانه و مکان با هم رابطه معکوس دارند. هایزنبرگ، رئیس بسیاری از مؤسسات علمی از جمله مرکز تحقیقات آلمان و گروه فیزیک هستهای بود. او با این که در زمینهی فیزیک کوانتوم سرامد هم دورههای خود بود، تاریخ دانان در مورد اعتقاد او به خدا اتفاق نظر ندارند.
“نوشیدن اولین جرعه از لیوان علوم طبیعی، تو را به یک بی دین تبدیل میکند اما در انتهای این لیوان خدا منتظر تو است.”
“دین، شالودهی اخلاق است و اخلاق پیش فرضی از زندگی است.”
ـــــــــ
در این مورد ر. ک. به مقاله: «سرشناسترین دانشمندان مؤمن به خدا»، ترجمه و تألیف: حمید وثیق زاده انصاری،
ـــــ
منبع: راسخون
آلبرت اینشتین فیزیک دان نظری آلمانی بود. او بیشتر به خاطر نظریه نسبیت و به ویژه برای هم ارزی جرم و انرژی (E=mc2) شهرت دارد. اینشتین جایزه نوبل فیزیک را در سال 1921 برای خدماتش به فیزیک نظری و به خصوص به خاطر کشف قانون فوتو الکتریک دریافت کرد. او به همراه اسحاق نیوتون و استفیون هاوکینگ از بزرگترین دانشمندان جهان محسوب میشود. اگرچه اینشتین در دورهای زندگی میکرد که ملحدان، بدعت گذار یا مزاحم خدا پرستی نبودند، اما گفته میشود در آن زمان، به وحدت وجودی مفهوم خدا به جای یک خدای واحد اعتقاد داشتند. اتفاق نظر رایج در مورد این که اینشتین به وجود خدا اعتقاد داشت، بعد از این که سال گذشته، دست نوشتهی او با عنوان “من به خدا اعتقاد ندارم” به قیمت 3 میلیون دلار به مزایده گذاشته شد، زیر ذره بین قرار گرفت. اگر چه کسانیکه این نامه را دیدهاند میگویند نمیشود نام ملحد بر اینشتین گذاشت، چون او در نامه در مورد خدای کتاب مقدس صحبت کرده است نه در مورد خدای واحدی که او بدان معتقد بود. در زیر، نظرات اینشتین در مورد وجود خدا ذکر شدهاند. نقل قول سوم، از نامهی “من به خدا اعتقاد ندارم.” میباشد.
“دین بدون علم کور است و علم بدون دین لنگ است.”
“من متقاعد شدهام که خداوند تاس بازی نمیکند.”
” کلمهی خدا برای من چیزی بیش از بیان و محصول ضعف انسان و انجیل و مجموعهای از افسانههای قابل احترام بدوی نیست. هیچ تفسیری، هر چند لطیف، این دو واقعیت را (در نظر من) تغییر نمیدهد…”
بلز پاسکال (1623-1662)
بلز پاسکال به دلیل کشف نظریهی احتمالات و ماشینحساب فنی شناخته شده است. او یکی از برجستهترین ریاضی دانان و مخترعان قرن 17 بود. پاسکال، بر خلاف دیگر دانشمندان، دیدگاه جالبی در مورد وجود خدا داشت. تفکرات او در مورد وجود خدا که شرط بندی پاسکال نامیده میشود، در کتاب پنسیس منتشر شد. طبق شرطبندی پاسکال، حتی اگر دلیلی برای وجود خدا نداشته باشیم، عاقلانهتر (سودمندتر) است که به وجود خدا اعتقاد داشته باشیم. زیرا اگر خدا وجود نداشت، ضرر بزرگی نکردهایم، ولی در صورت وجود خدا ضرر بزرگتری (جهنم) متوجه ما خواهد بود. در ادامه، تعدادی از دیدگاههای پاسکال را در مورد خدا از زبان خود او بازگو خواهیم کرد.
“خلأیی در قلب هر انسان وجود دارد که با هیچ موجودی پر نمیشود. این خلأ تنها با خدایی که عیسی معرفی کرده و آفرینندهی تمام موجودات است پر میشود.”
“ایمان چیزی متفاوت از مدرک است، دومی انسان است و اولی هدیهای از طرف خداست.”
اروین شرودینگر (1887-1961)
شرودینگر از جمله کسانی بود که در تئوری موج مشارکت داشت و نتایج اساسی در زمینه نظریه کوانتومی از مکانیک موج او تشکیل شد. او در سال 1933 به همراه پل دیراک فیزیکدان انگلیسی به دلیل ایده مکانیک موجی برنده جایزه نوبل در فیزیک شد. او علاوه بر تأثیر در مکانیک موجی، در زمینهی تئوری رنگ و فلسفه، تئوری الکترومغناطیسی و فیزیک نیز کار میکرد. تاریخ دانان سخنرانیهای شرودینگر را به عنوان مدرکی برای تأیید اعتقاد او به خدا ذکر کردهاند.
“در ارائهی یک مسألهی علمی، بازی کن طرف مقابل حاکم است. او نه تنها مسأله را طرح میکند بلکه قوانین بازی را ابداع میکند. اما این مسائل، کاملاً شناخته شده نیستند و نصف آنها را باید خودتان کشف کنید.”
“علم نمیتواند دربارهی قرمز و آبی، تلخ و شیرین، درد فیزیکی و شادی فیزیکی به ما بگوید و هم چنین چیزی از زیبا و زشت، خوب و بد، خدا و ازلیت نمیداند.”
گالیلئو گالیله (1564-1642)
گالیلئو گالیله ستاره شناس و ریاضیدان ایتالیایی است. او نظریهی کوپرنیک را مبنی بر این که خورشید در مرکز جهان است تأیید کرد. گالیله اکتشافات زیادی انجام داده است، مهمترین آنها این است که چهار ماه سیاره مشتری را رصد کرد. او هم چنین قطب نمای مدرن را اختراع کرد. گالیله مانند دیگر دانشمندان دورهی خود با مخالفت سخت کلیسای کاتولیک مواجه شد. انتشار یافتههای علمی وی در تأیید نظر کوپرنیک مبنی بر ثابت نبودن زمین و گردش آن به دور خورشید باعث شد تا وی از سوی کلیسا مورد بازجویی و تفتیش عقاید قرار گیرد. این نظریه مخالف نص کتاب مقدس بود و از سویی با نظریات ارسطو که کلیسا حامی آن بود هم خوانی نداشت. به این دلیل او را به حبس خانگی محکوم کردند. با این که مردم مذهبی دوران گالیله با او مخالف بودند ولی همانطور که از بیانات و نوشتهها برمیآید، او به خدا یا قدرت برتر اعتقاد داشت.
“ریاضیات زبانی است که خدا با آن جهان را نوشته است.”
“مسیر زندگی ما هر چه باشد، ما باید آن را به عنوان بزرگترین هدیه از دست خدا دریافت کنیم، و او این قدرت را دارد که کاری برای ما انجام ندهد.”
اسحاق نیوتون (1642-1727)
اسحاق نیوتون نیاز به معرفی ندارد، چون همه این دانشمند را میشناسند و میدانند او با افتادن سیب از درخت روی سرش به پاسخ تمام پرسشهایش رسید! خوب، ممکن است داستان ساختگی به نظر برسد، اما نمیتوان این حقیقت را انکار کرد که یافتههای نیوتون، بنیان مکانیک کلاسیک و دیفرانسیل بی نهایت کوچک است. لیست بلند بالایی از دست آوردهای نیوتون به عنوان دانشمند وجود دارد اما اگر بخواهیم در مورد اعتقاد نیوتون به خدا بدانیم، میتوان گفت او بارها به دوستان و همکاران خود در مورد منطقی بودن اعتقادش به خدا گفته است. بر خلاف این که نیوتون یک ملحد نبود اما او در چشم بیشتر مردم دوران خود به دلیل اعتقادات مخالف کلیسای ارتدکس، یک بدعت گذار به شمار میآمد. کتاب اصول ریاضی فلسفه طبیعی که یکی از مهمترین کتابهای علمی آن دوره به حساب میآید شامل فصولی است که نیوتون در آن به اعتقاد به خدا اعتراف کرده است. نقل قولهای زیر آشکارا عقیدهی او را در مورد قدرت برتر بازگو میکند.
“این سیستم زیبای خورشید، سیارهها و ستارهها تنها میتوانند آفریدهی موجود با هوش و قدرتمندی باشند . . . این موجود بر همه چیز حکم رانی میکند، نه به عنوان روح جهان بلکه به عنوان حاکم همهی موجودات. و به علت این حاکمیت باید او را خدای مالک یا فرمان روای جهان نامید . . .”
“جاذبهی زمین علت حرکت سیارات را بیان میکند اما در مورد این که چه کسی این سیارات را به حرکت درمیآورد نمیتواند نظر دهد. خدا بر همه چیز حاکمیت میکند و از همهی چیزها و کارها با خبر است.”
لویی پاستور (1822-1895)
لویی پاستور از شیمی دانان و زیست شناسان مشهور فرانسوی است. شهرت وی مدیون شناخت نقش باکتریها در بروز بیماری و کشف واکسن ضد هاری میباشد. هم چنین عمل پاستوریزه کردن که مأخوذ از نام اوست، از ابداعات این دانشمند شهیر است. فرایند پاستوریزه کردن بدین صورت است که مادهای طی مدت زمان خاصی جوشانده میشود و بلافاصله آن را سرد میکنند تا از نفوذ باکتری به آن جلو گیری شود. او یک مسیحی متدیٌن بود و با سخنان و نوشتههای خود اعتقاد خود به خدا را برای مردم بازگو کرده است.
” علم کم انسان را از خدا دور میکند، اما داشتن علم زیاد او را به خدا نزدیک میکند.”
“هر چه بیشتر در مورد طبیعت مطالعه میکنم، بیشتر در کار آفرینندهی اینهمه زیبایی متحیٌر میمانم.”
ماکس پلانک (1858-1947)
ماکس کارل ارنست لودویگ پلانک یکی از مهمترین فیزیک دانان آلمان در سدهی 19 میلادی و اوایل سدهی 20 بود. او را پدر نظریهی کوانتوم میشناسند. در سال 1918، به دلیل این نظریه موفق به اخذ جایزهی نوبل فیزیک شد. او علاوه بر این که دانشمندی مشهور است، استاد فیزیک در دانشگاه مونیخ و برلین بود. او در رشتهی فیزیک در جهان، پیش گام بود و گفته میشود به خدا اعتقاد داشت. او اعتقادات خود را در مورد خدا و دین در سخن رانیها و نوشتههایش جای داده است.
“برای فعالیت در زمینهی دین و علم نیاز به اعتقاد به خدا است، و در دین، خدا ابتدای کار است و دین با خدا شروع میشود ولی در علم خدا در انتهای تمام تفکرات نهفته است. خدا برای دین یک اساس و مبنا است و برای علم، اوج هر استدلالی در مورد دید جهانی است.”
“خدا قبل از وجود هر انسانی روی زمین وجود داشته است، و تمام جهان و مؤمنان و کافران را با دستان قادر مطلق خود برای ابدیت نگه داشته است، و او هم چنان بعد از نابود شدن زمین و هرچه که در آن است در سطحی غیر قابل دسترس برای درک انسان، حاکمیت خواهد کرد. کسانیکه این ایمان را اظهار میکنند و از آن الهام میگیرند، در ستایش و اطمینان کامل به خدا، تحت حمایت خدای بی همتا درمقابل خطرات، با احساس امنیت زندگی میکنند و تنها این افراد هستند که جزو مؤمنان واقعی هستند.”
نیکلاس کوپرنیک (1473-1543)
نیکلاس کوپرنیک ستاره شناس، ریاضی دان و اقتصاد دانی لهستانی بود که نظریهی خورشید مرکزی منظومه شمسی را بسط داد و به صورت علمی درآورد. وی پس از سالها مطالعه و رصد اجرام آسمانی به این نتیجه رسید که بر خلاف تصور پیشینیان زمین در مرکز کائنات قرار ندارد، بلکه این خورشید است که در منظومه شمسی است و سایر سیارات از جمله زمین به دور آن در حال گردشند. کوپرنیک در زمانی که هیچ تلسکوپی ساخته نشده بود، آسمان را با چشمان غیرمسلح رصد میکرد. اگرچه نظرات او بر خلاف کلیسای کاتولیک و ارتودوکس در آن زمان بود اما بسیاری معتقدند کوپرنیک ملحد نبود. برخی از این نظراتی که در زیر ذکر شده، ادعای تاریخ دانان را در اینباره که کوپرنیک به خدا اعتقاد داشت تأیید میکند.
“من میدانم که انسانهای عادی نمیتوانند درمورد نظرات یک فیلسوف قضاوت کنند، چون انسان تا جایی که خدا به عقل او اجازه داده است، تلاش خود را برای یافتن حقیقت همه چیز میکند.”
“جهان توسط بهترین و منظمترین خالق برای ما ساخته شده است.”
رنه دکارت (1596-1650)
رنه دکارت ریاضی دان و فیلسوف طبیعی فرانسوی بود. او به دلیل کارهایی که در زمینهی جبر و هندسه انجام داد مشهور شد. دکارت علاوه بر این که ریاضی دانی متمایز بود، از جملهی بنیانگذاران فلسفهی جدید (فلسفهی بعد از دوران تولد مجدد) به شمار میآید. هم چنین دکارت با جملهی فلسفی “من فکر میکنم، در نتیجه من هستم” شناخته شده است. اعتقاد دکارت به خدا در بیانات زیر نشان داده شده است.
” من ظرفیت خاصی برای قضاوت در خودم حس میکنم که مطمئنم این ظرفیت را خدا در من ایجاد کرده است و هر چیزی که من صاحبش هستم خدا به من داده است و او مرا فریب نمیدهد، بدیهی است که او تواناییای را در وجود من قرار نمیدهد که مرا به اشتباه و ادارد اگر خودم از آن توانایی به درستی استفاده کنم.”
“بدیهی است که تشکیل دین واقعی، که احکام آن توسط خدا صادر شده، باید بسیار بالاتر از هر چیز دیگر درنظرگرفته شود.”
ورنر هایزنبرگ (1901-1976)
ورنر کارل هایزنبرگ در سال 1901، در آلمان و در یک خانواده دانشمند متولد شد. او یکی از بنیان گذاران فیزیک کوانتومی و برندهی جایزهی نوبل فیزیک در سال 1932 بود. مهمترین کشف هایزنبرگ نامعادلهی مشهور عدم قطعیت است. این نامعادله میگوید که در مکانیک کوانتومی، قطعیت اندازه گیری تکانه و مکان با هم رابطه معکوس دارند. هایزنبرگ، رئیس بسیاری از مؤسسات علمی از جمله مرکز تحقیقات آلمان و گروه فیزیک هستهای بود. او با این که در زمینهی فیزیک کوانتوم سرامد هم دورههای خود بود، تاریخ دانان در مورد اعتقاد او به خدا اتفاق نظر ندارند.
“نوشیدن اولین جرعه از لیوان علوم طبیعی، تو را به یک بی دین تبدیل میکند اما در انتهای این لیوان خدا منتظر تو است.”
“دین، شالودهی اخلاق است و اخلاق پیش فرضی از زندگی است.”
ـــــــــ
در این مورد ر. ک. به مقاله: «سرشناسترین دانشمندان مؤمن به خدا»، ترجمه و تألیف: حمید وثیق زاده انصاری،
ـــــ
منبع: راسخون