به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۸ فروردین در حالی چاپ و منتشر شد که مخالفخوانی درباره توقف اجرای پتروشیمی میانکاله، افشای اسامی جواب داد/ آغاز بازپرداخت بدهی ابربدهکاران، جبران کسری بودجه ۱۴۰۰ با درآمدهای جدید نفتی و رسیدن نرخ سه نوع برنج ایرانی به ۱۰۰ هزار تومان در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای امروز منتشره در روزنامهها را بررسی میکنیم:
دیگران حسرت ایرانیان را می خورند؟
محمد بهشتیوند طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان مقایسه، حسرت و دو دیدگاه نوشت: در روزهای تازهسپریشده مقامهای اقتصادی و سیاسی ایران و ترکیه درباره یک موضوع واحد تصمیم گرفتند. موضوع تصمیم جذب سرمایههای خرد خانوادگی و کسبوکارهای شخصی خارجیها بود، یعنی ایران نیز به تقلید از شمار قابل اعتنایی از کشورها به این نتیجه رسیده که میتوان با دادن امتیازهایی از جمله امتیاز دادن حق اقامت و شهروندی به شهروندان دیگر کشورها از آنها بخواهد در ایران سرمایهگذاری کنند. بر اساس تصمیم دولت سیزدهم میزان سرمایه لازم برای دریافت شهروندی در ایران از ۱۵۰ هزار دلار به ۱۰۰ هزار دلار کاهش یافت. در مقابل مقامهای کشور ترکیه تصمیم گرفتند برای دادن مزیت شهروندی ترکیه به متقاضیان دیگر کشورها سرمایه لازم برای ورود به ترکیه را از ۲۵۰ هزار دلار به ۴۰۰ هزار دلار افزایش دهند. به این ترتیب مقامهای دو کشور درباره یک موضوع واحد تصمیم خلاف جهت یکدیگر را اتخاذ و به دستگاههای مجری ابلاغ کردهاند. پرسش این است که چرا ترکیه امتیاز دادن شهروندی را ۶۰ درصد افزایش دهند و ایران این امتیاز را ۳۳ درصد کاهش دادهاند؟ واقعیت این است که مقامهای رسمی اعلام کردهاند هیچ فرد خارجی برای گرفتن شهروندی با ۱۵۰ هزار دلار اقدام نکند. در برابر، اما تقاضا برای گرفتن شهروندی ترکیه روندی فزاینده را تجربه کرده است.
این نوشته درباره دلایل این اتفاق و اینکه چرا شهروندان کشورهای دیگر به ایران نمیآیند و به ترکیه میروند بحث نمیکند و تنها به این مساله میپردازد که آیا شهروندان ایرانی حق دارند و باید روزگار خود را با شهروندان دیگر کشورها مقایسه کنند و در برابر پیشرفتهایی که این کشورها دارند حسرت بخورند یا اینکه مطابق با اراده سیاستورزان حاکم حق ندارند در این باره مقایسه کنند و باید شرایط ایران و ترکیه و یا ایران و کرهجنوبی و ایران و امارات و قطر و مالزی را لحاظ کنند. در این دیدگاه تاکید میشود اگر به طور مثال قطر کوچک میتواند امتیاز برگزاری جام جهانی فوتبال که بزرگترین رویداد جهان است را کسب کند، اما ایران نمیتواند باید توجه کرد که ایران یک کشور مستقل است. در این دیدگاه تصریح میشود اگر کرهجنوبی توانسته است بازار موبایل و تلویزیون و حتی اتومبیل را قبضه کند در برابر اطاعت محض از آمریکا قرار دارد. اگر عربستان توانسته است در این نیمسده اخیر ظرفیت تولید نفت خود را سه برابر ایران کند به این دلیل است که نوکری غرب را کرده است. اما دیدگاه دیگر این است که باید این مقایسهها انجام شود و اگر شرایط ایران تاسفبار است و ایرانیان از مقایسهها حسرت میخورند باید کاری کرد که پسماندگیها نسبت به دیگران کاهش یابد و باید در افزایش رفاه مادی ایرانیان گونهای برنامهریزی کرد که دیگران حسرت ایرانیان را بخورند.
تبدیل فرصت اقتصادی اوکراین به تهدید!
مجتبی توانگر، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان تبدیل فرصت اقتصادی اوکراین به تهدید! نوشت: فرصتهای اقتصادی بسیاری برای کشورمان از دل بحرانهای جهانی به دست میآید. با وقوع جنگ بین روسیه و اوکراین، این سؤال مطرح شد که این جنگ چه فرصتها و تهدیدهای اقتصادی برای جمهوری اسلامی ایران دارد و چگونه میتوان از فرصتهای آن استفاده کرد؟
این جنگ از جهت اقتصادی به دلیل سهم بسیار بالای روسیه در تأمین بسیاری از کالاهای اساسی و مواد معدنی ازجمله گندم، نفت و گاز موردتوجه بازارهای جهانی بود و نتیجه آن جهش قیمت جهانی این کالاها بود. در این میان مهمترین معضل روسها تحریمهایی است که صادرات نفت و مواد غذایی از این کشور را محدود میکند.
در نقطه مقابل جهان با شوک تورمی سنگینی روبهروست. بهگونهای که تورم در بسیاری از اقتصادهای بزرگ جهان ازجمله آمریکا و اروپا از حدود ۲ تا ۳ درصد در سالهای گذشته به بالاتر از ۸ درصد رسیده است. در این میان این کشورها و بسیاری از دیگر کشورها همزمان با تلاشی که برای تحریم روسیه دارند، نمیتوانند جایگزینی برای کالاهای اساسی و مواد معدنی صادراتی روسها داشته باشند.
یکی از مهمترین موارد نقشآفرینی جمهوری اسلامی ایران در این بحران جهانی، ایجاد مسیری برای تسهیل تجارت روسها در زمینه صادرات کالاهای اساسی و مواد معدنی است. اگر به نقشه جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران و مسیرها و کریدورهایی که کشورمان میتواند در آنها نقش محوری داشته باشد، نگاهی بیندازیم، کریدور شمال- جنوب را بهعنوان یکی از محوریترین کریدورها با امکان نقشآفرینی ایران میبینیم. این کریدور حلقه تجارت بین آسیا و اروپا میباشد که در مقایسه با مسیرهای سنتی ازنظر مسافت و زمان تا ۴۰ درصد کوتاهتر و ازنظر هزینه تا ۳۰ درصد ارزانتر است.
تکمیل سریعتر این کریدور منجر به ایجاد یک هاب جدید برای تجارت کالاهای اساسی و مواد معدنی روسها خواهد شد و علاوه بر اینکه بخشی از فشار را بر روسیه کم خواهد کرد، بخشی از فشار تورم جهانی کالاهای اساسی و مواد معدنی را برای کشورهای غربی نیز کاهش خواهد داد. مهمتر از این مسئله، ارتقای توان اثرگذاری جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان است.
طی سالهای گذشته تلاش بسیار زیادی صورت گرفته تا نقش جمهوری اسلامی ایران در منطقه کاهش یابد. در حال حاضر محور «پیمان ابراهیم» سعی دارد تا از مسیر امارات و بحرین تا رژیم نامشروع صهیونیستی، محوری مبتنی بر تجارت و برپایه سازش سیاسی بین برخی کشورهای عربی حوزه خلیجفارس با رژیم صهیونیستی ایجاد کند. این پیمان از منظر سیاسی تلاش خطرناکی برای باز کردن جای پای این رژیم نامشروع در خلیجفارس و ایجاد روابط پایدار اقتصادی بین این رژیم و برخی کشورهای منطقه است. جمهوری اسلامی ایران برای مواجهه با این نقشه خطرناک و برای ایفای نقش اثرگذارتر در تحولات جهانی نظیر جنگ روسیه و اوکراین باید از مزیتهای جغرافیایی خود استفاده بیشتری ببرد. تکمیل مسیرهای ناقص موجود برای پیوستن سریعتر ایران به کریدور شمال – جنوب و نقشآفرینی در پروژه بزرگ «یک کمربند یکراه» چین کمک میکند تا اقتصاد ایران از خطر تحریم پذیری و تحتفشار قرار گرفتن فاصله بگیرد و قدرتهای موجود در جهان، نقش جمهوری اسلامی ایران را بهعنوان محور ترانزیتی منطقه و نقطه اتصال بسیاری از مسیرهای تجاری و ترانزیتی مهم جهان به رسمیت بشناسند.
بااینهمه مشاهده میشود که مسئولین محترم اجرایی به این فرصت مهم تحولات اوکراین عملا بیتوجهی نشان میدهند و اگر بخواهیم صریحتر و بیپرده سخن بگوییم بایستی بگوییم که «چه کسی باور میکند که ایران از فرصت طلایی تحولات اوکراین، یک تهدید بالفعل ساخته است!»
میانکاله و چالش دوباره بیمنطقی
ژوبین صفاری طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان میانکاله و چالش دوباره بیمنطقی نوشت: واقعیت آن است که طی چند دهه اخیر محیط زیست کشور به واسطه انواع و اقسام بی درایتیها دچار مشکلات فراوانی شده است. فرونشستهای پیدرپی، بحرانهای زیست محیطی و تنشهای آبی تقریباً همه جغرافیای کشور را تحت تاثیر قرار داده است. ورود به چرایی و دلایل آن، نه موضوع تازهای است و نه البته موضوع بحث این نوشتار است، بلکه مسئله از آنجا آغاز میشود که پروژه پتروشیمی میانکاله همچنان محل بحث موافقان و مخالفانی است که هنوز مردم نمیدانند کدام طرف ماجرا درست میگوید. چرا که این مسئله نیز مانند بسیاری از چالشها به جای بررسی و ریشه یابی و روشنگری برای مردم به محلی برای اتهام زنی و جدالهای غیر کارشناسی تبدیل شده است. کافی است به ادبیات موافقان این طرح رجوع کنیم تا ببینیم که چگونه برای حمایت از آن سخن میگویند. یک مقام مسئول حمایت هنرمندان را مافیایی میداند بدون آنکه در مورد آن واضح سخن بگوید و دیگری میگوید مخالفان پتروشیمی خائن هستند، بیآنکه با استدلال به رد مخالفتها بپردازد. شاید بهتر است بدانند دوره این نوع برخوردهای سلبی و بدون منطق گذشته است و افکار عمومی به دنبال روشن شدن اصل موضوع است.
اینکه گفته میشود موضوع این پتروشیمی در تخصص هنرمندان نیست البته به خودی خود درست است، اما واقعیت آن است که تبعات زیست محیطی توسعه غلط طی سالهای گذشته برای همه مردم کشور بوده است و نه حتی یک روستا و یک شهر. چنانکه خشک شدن دریاچه ارومیه میتواند در یک دومینوی مخرب تا شعاع کیلومترها محیطهای اطراف را خالی از سکنه کند و هزینه آن را تعداد زیادی از مردم بپردازند؛ بنابراین حساسیتهای چهرههای سرشناس (که البته در همه جای دنیا نیز رایج است) و نگرانی مردم پر بیراه نیست. مردم میبینند نتیجه دستورها و توسعههای نا به جا در حوزههای کشاورزی و صنعت تا چه اندازه بلای جان مردم شده است و احتمالاً هیچ کس هم زیر بار آن نخواهد رفت.
به نظر میرسد بهتر است به جای ادبیات قلدرمآبانه و تهدید گونه تمام جوانب این پروژه با نظرات تخصصی و حتی در قالب یک مناظره برای مردم تشریح شود تا قضاوت افکار عمومی در این مورد دقیقتر باشد. هرچند که تجربه همه پرسی دهه هاست علیرغم امکان قانونی آن در کشور اجرایی نشده، اماای کاش به جای هزینه کردن از مردم به معنای واقعی در این موارد از مردم نظر سنجی و همه پرسی شود. هرچند بهتر است پیش از آن موافقان و مخالفان دلایل خود را برای یک تصمیم دقیق تشریح کنند.
ناگفته پیداست که توجه به مسائل زیست محیطی قرار نیست جلوی توسعه اقتصادی را بگیرد، اما بسیاری از کشورهای توسعه یافته هم طبق ضوابطی معین دست به توسعه میزنند.
لازم به یادآوری است که مردم تجربه خوبی از گذشته نسبت به اینگونه طرحها ندارند همچنان که بسیاری از کلانشهرها به دلیل آلودگیهای صنعتی دچار معضلات عدیدهای شدند.