بيتالمقدس نخستين قبله و سومين شهر مقدس مسلمانان پس از مكه و مدينه است؛ علاوه شهري مقدس براي يهوديان و مسيحيان بوده ؛اين شهر در نزديكي مركز فلسطين در حدود 24 كيلومتري غرب بحرالميت و 52 كليومتري شرق درياي مديترانه قرار گرفته است و شهري است كوهستاني و داراي آب و هوايي نيمه قارهاي (تابستان گرم و زمستاني سرد) ميباشد.[1]قديميترين نامي كه بر اين شهر اطلاق شده «اوروشالم» نزد كنعانيها به معناي خداي آرامش و صلح بوده است، در آثار راجع به تاريخ نخستين سدههاي اسلامي نام اين شهر به صورت ايلياء مدينه بيتالمقدس آمده است. كه ايلياء اشاره به نام هادريانوس اول، امپراتور روم است، كه بر شهر ويران شدة اورشليم شهري رومي بنا كرد.[2] نام بيتالمقدس در قرآن كريم نيامده است ليكن مفسران المسجد الاقصي را در آيه نخست سورة اسراء به مسجد بيتالمقدس تعبير كردهاند. به نظر آنان اين آيه به سير شبانه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ از مكه به بيتالمقدس و معراج اشاره دارد. در آيات مربوط به تغيير قبله نيز تلويحاً به بيتالمقدس اشاره شده است آن گونه كه از روايات برميآيد پيامبر در ماههاي نخست هجرت به مدينه، رو به بيتالمقدس، قبلة يهوديان نماز ميگزارد و پس از آن خداوند مسجدالحرام را قبلة ويژه مسلمانان قرار داد و راه طعنه برخي يهوديان مدينه را بست.[3] عموم مفسران در تفسير اين آيات روايات مربوط به تغيير قبله از بيتالمقدس به مسجد الحرام را معتبر دانستهاند.
تاريخ نخستين بيتالمقدس به بيش از چهار هزار سال قبل باز ميگردد، ساكنان اصلي اين شهر از نخستين قبايل عرب شبه جزيره عربستان بودند كه بعدها به كنعانيها شهرت يافتند. بيتالمقدس در حدود هزار سال پيش از ميلاد مركز حكومت بنياسرائيل شد.[4]همواره بيتالمقدس در اسلام جايگاه خاصي داشته،حديث مشهور نبوي ـ صلي الله عليه و آله ـ كه بيتالمقدس را پس از مكه و مدينه شهر مقدس اسلام معرفي ميكند.[5] اين رويکرد موجب توجه و اقبال مردم به اين شهر شد و آثاري در فضيلت اين شهر به وجود آمد؛ در قرن پنجم دو كتاب در فضائل القدس تدوين شد، قداست بيتالمقدس از سال 539 ه ق در دورة عمادالدين زنگي و در عهد صلاحالدين ايوبي و ارسالهاي قبل و بعد از 538 ه ق به اوج خود رسيد و در نيمه دوم قرن ششم كتابهاي بسياري درباره فضايل القدس در نقاط مختلف به رشته تحرير درآمد كه تعداد آنها دست كم به سي كتاب ميرسد.[6]در مورد بناي اين مسجدالاقصي بايد گفت كه شروع بناي آن به دست داود نبي بود و فرزندش حضرت سليمان آن را تكميل كرده است. تا سال 15 هجري كليسا بود و از آن سال كه خليفه دوم آنجا را فتح نمود با تغييراتي، آن را به عنوان مسجد تغيير نام داد و سپس در طول تاريخ بارها از جمله در عهد عبدالملك مروان تجديد بنا گرديد.
مسجدالاقصي از نظر دين اسلام داراي منزلتي والا و قداستي عظيم است نخستين قبله مسلمين بوده و پيغمبر اسلام همه دوراني كه در مكه زندگي ميكرد و تا هفده ماه پس از هجرت به مدينه به سمت اين مسجد نماز ميگزارده است.[7]اين مسجد محل معراج پيامبر به آسمان ميباشد؛ خداوند در قرآن كريم ميفرمايد:[8] «ما پيرامون آن را مبارك گردانيديم كه اين مكان مقرّ انبياء الهي از ابراهيم تاعيسي و مهبط وحي و محل نزول كتابهاي تورات و انجيل و زبور و ديگر صحف آسماني پيش از قرآن است.
نقل است كه در عهد داود ـ عليه السّلام ـ طاعوني آمد و جمع بسياري را به هلاكت رساند. داود ـ عليه السّلام ـ با گروهي از پيروان خويش در محل مسجد كه آمد و شد ملائكه در آنجا مشاهده شده بود، دست به دعا برداشت و رفع طاعون را از خدا خواستار گرديد. و طاعون رفع شد پس از آن تصميم گرفت مسجدي در آنجا بسازد و اين پس از گذشت يازده سال از حكومت او بود و هنوز مسجد به اتمام نرسيده بود كه بدرود حيات گفت و امر تكميل مسجد را به فرزندش سليمان محول ساخت وي به مدد جنيان آن را با سنگ مرمر و بعضي از جواهرات ساخت و روز پايان بناي مسجد را عيدي بزرگ گرفت و قرباني كرد و بعضي گفتهاند كه سليمان خود بناي مسجد را آغاز نمود.[9]با توجه به قرائن موجود و سابقه تاريخي اين مكان؛ بعيد نيست كه مدفن پيغمبران زيادي باشد؛ازآنرو که يهوديان پيامبران زيادي کشته اند اين احتمال است که مدفن آنان بيت المقدس باشد.
شيخ عباس قمي هم در سفينه البحار در باب فضيلت بيتالمقدس روايتي از اميرالمؤمنين نقل كرده است كه چهار مكان بهشت در دنيا است كه يكي مسجدالحرام و مسجد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و مسجد كوفه و بيتالمقدس و همچنين نماز در بيتالمقدس به اندازه هزار نماز ثواب دارد.[10]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير نمونه، ج13، ناصر مكارم شيرازي.
2.دائره المعارف بزرگ اسلامي.
پي نوشت ها:
[1] . فارق محمد، عزالدين، دائره المعارف بريتانيكا، ص42ـ43.
[2] . عبدالرزاق، الموسوعة الفلسطينه، انتشارات دارالعربية الموسوعات، ج3، ص510،.
[3] . طبرسي، مجمعالبيان في تفسير القرآن، تصحيح:سيد هاشم رسولي محلاتي، ذيل آيات 150ـ142 سوره بقره، يوسفي غروي، محمدهادي، موسوعة التاريخ الاسلامي، تهران، مجمع فكرالاسلامي، ج2، ص159.
[4] . عبدالرزاق،همان.
[5] . احمد ابن حنبل، مسند، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج2، ص238.
[6] .عبدالرزاق، همان ، ص181.
[7] . شيخ حرعاملي،محمد بن حسن، وسايل الشيعه، بيروت دارحياء التراث العربي، ج4، ص310ـ298.
[8] . سوره اسراء.
[9] . ابن اثير، الكامل، بيروت، دارصادر، 1385 ق، ج1، ص227.
[10] . قمي، شيخ عباس، سفينه البحار، مشهد، انتشارات بنايد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، ج3، ص49، به نقل از امالي شيخ طوسي، ج1، ص379.