براي شناخت امام زمان(عج) مي توان از چهار منبع استفاده كرد:
الف. قرآن كريم: قرآن كريم تجلّي ذات باريتعالي بر نبي مكرّم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ است. برخي از آيات قرآن ظهور در مسأله مهدويت داشته و مباحث پايان و آينده جهان را بررسي ميكنند و برخي ديگر از آيات با عنايت به روايات به تأويل برده شده است.
به عنوان نمونه دو آيه را ذكر ميكنيم:
1. « وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ »(ما در زبور بعد از ذكر تورات نوشتيم، سرانجام، بندگان شايسته من، وارث و حاكم زمين خواهد شد)[1] امام باقر ـ عليه السلام ـ در تأويل و تفسير اين آيه شريفه فرموده است: «اين بندگان شايسته ، حضرت مهدي (عج) و اصحاب او در آخر الزمان هستند.»[2]2. «خداوند براي آنهايي كه ايمان آورده وعمل صالح انجام داده است، وعده دادهاند كه آنان را خليفه روي زمين نموده، همانگونه كه پيشينيان آنها را خليفه ساخته بود…».[3] امام سجاد ـ عليه السلام ـ بعد از تلاوت اين آيه شريفه فرموده است: «اينان از شيعيان ما هستند. خداوند اين كار را در حق آنان به دست مردي از ما خاندان خواهد كرد. آن مرد مهدي اين امت است».[4]ب. سنت: روايات گستردهاي از منابع حديثي اماميه همانند كمال الدين و تاج النعمة (شيخ صدوق)، الغيبة (طوسي)، الغيبة (نعماني)، اصول كافي (كليني) و… به مسأله مهدويت پرداخته و مباحث آن را شناساندهاند، و در كتابهاي حديثي اهل سنت نيز روايات نبوي متعددي در مورد مسأله مهدويت ذكر شده است كه در ذيل به عنوان نمونه چند روايت ذكر ميشود:
1. حضرت مهدي (عج) در صحيفه فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، جابر ميگويد: روزي بر فاطمه ـ سلام الله عليها ـ وارد شدم، صحيفهاي را در دست مبارك او ديدم كه اسم پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ و تمامي اسامي ائمه دوازده گانه ـ عليهم السلام ـ در آن ثبت شده بود. و جابر همه آن اسامي را ذكر كرده كه از جمله اسم مبارك حضرت مهدي (عج) در اين روايت اين چنين آمده است: «ابا القاسم، (م ح م د) بن الحسن و هو حجة الله تعالي علي خلقه و امّه جارية و اسمها «نرجس».[5]2. پيامبر اكرم(ص) فرمود: «مردي از اهل بيت من قيام خواهد كرد كه او هم نام من است و اخلاق او همانند اخلاق من است و زمين را پر از قسط و عدل مي كند همانطور كه پر از جور و ظلم شده است.»[6]3. امام رضا(ع) فرمود: «… حضرت قائم كسي است كه وقتي ظهور مي كند در سن پيران است ولي به نظر جوان مي آيد، اندامي قوي و تنومند دارد به طوري كه اگر دست را به سوي بزرگ ترين درخت دراز كند آن را از ريشه بيرون مي آورد و اگر ميان كوه ها فرياد بر آورد صخره ها مي شكنند و از جاكنده مي شوند، عصاي موسي و انگشتر سليمان همراه اوست»[7]4. امام رضا(ع) فرمود: «مهدي داناترين، بردبارترين، پرهيزگارترين مردمان است، او از همه انسان ها بخشنده تر، شجاع تر و عابدتر است».[8]5. از رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ : به مهدي بشارت ميدهم، مردي از قريش و از عترت من ميباشد.»[9] و هم چنين روايات زيادي از فريقين در اين مورد رسيده است كه زمينه بيان آن نميباشد.
ج. عرفان
عرفان راه ديگري براي شناخت امام زمان (عج) است. عرفاي اسلامي كه اصحاب كشف و شهودند مسأله مهدي موعود را مطرح كرده و برعظمت مقام آن تأكيد نمودهاند. آنان اين مطلب را در قالب هاي شعر و نثر به ديگران رساندهاند. و در عرفان اين موضوع را از حقايق مسلم دين و وقايع حتمي جهان ميدانند. از آن حضرت به قطب زمان، ولي دوران و خاتم اولياء ياد كردهاند. و به چند نمونه از ديدگاه عرفاني اشاره ميشود:
1. شيخ عطار نيشابوري، عطار كه مطالب عرفاني فراواني در بعد شخصيتي حضرت مهدي (عج) گفته است، به نمونهاي از اشعار او درباره آن حضرت اشاره ميگردد:
اوست باب اولياء عين اليقين
اوست اسرار معاني را معين
اوست دانا در همه روي زمين
اوست بنياد و همه اسرار دين
اوست عالم بر علوم اولين
اوست ظاهر بر ظهور آخرين…
نام او، نام محمد (ص) آمده
خلق او، خلق احمد آمده…
صد هزاران اوليا روي زمين
از خدا خواهند مهدي را يقين
يا الهي، مهدي را از غيب آر
تا جهان عدل گردد آشكار…[10]2. محمود شبستري، ايشان تحت عنوان «قاعده ختم ولايت» ميگويد: «غرض از ختم ولايت وجود مبارك حضرت مهدي (عج) است كه سلسله ولايت به او ختم ميگردد. حقيقت كمال به نقطه دائره اخير به ظهور ميرسد كه خاتم اولياء باشد. يعني دائره وجود ولايت مطلقه حضرت مهدي (عج) كه نقطه ختم ولايت است، در حقيقت مظهر همه ولايت هاست كه در وجود انبياء و اولياء گذشته فرد فرد وجود داشتهاند، و در اين نشئه به وجود خاتم اوليا حضرت مهدي ظهور يافته است.[11]ح. حكمت: حكماء و فلاسفه اسلامي نيز به مسأله ولي كامل و خليفه خدا در زمين توجه داشته و بر مبناي انديشه خود از آن سخن گفته و آن را شناساندهاند كه به چند نمونه از نظريه بزرگان اهل حكمت اشاره ميشود:
1. معلم ثاني ابونصر فارابي، حكيم فارابي، در تحليلي كه دارد، زندگي صحيح اجتماعي را در مديريت كامل و آگاه به زمان و مكان ميداند. و آن مدير كامل را به زمان حضور و غيبت پيش بيني كرده ميگويد: رئيس مدينه فاضله، نميتواند هر كسي باشد. و كسي ميتواند كه داراي ملكه كامل باشد، چنين انساني، انسان كامل است. كه بالفعل هم عقل است و هم معقول، هم مدير است و هم مدبّر، هم معلم است و هم مرشد. او اشراف كامل بر همه دارد. زيرا بقاي مدينه فاضله، به امام و رهبر است. و اينگونه رهبر متصل به عقل الهي است و از بركت علم تأويل برخوردار ميباشد. و به همه معارف حسي و غيرحسي آشنائي كامل دارد. و چنين انساني شايستهي خلافت الهي در زمين است. و ارتباط با عالم غيب داشته، در بيان معارف اشتباه نميكند… و بعد ميگويد: اگر زماني چنين انساني در جامعه حضور نداشت و از منظرها پنهان و در حال غيبت به سر ميبرد، بايد شرائع و احكامي را كه اين رئيس و يا امثال آن در حال حضور وضع كردهاند، بگيرند و همانها را قوانين قطعي جامعه قرار دهند و جامعه را به آن اداره كنند.[12]2. شيخ اشراق، شهاب الدين سهروردي ميگويد: هيچ گاه عالم از حكمت و از وجود كسي كه قائم به حكمت است و حجّتهاي روشن خدا در نزد او ميباشد، خالي نخواهد بود. و اين كس همان خليفه خدا در زمين است. پس، در هر زماني چنين شخصي بهم رسد كه نمونه كامل علم و عمل بوده و رهبري امت به او بوده و خلافت الهي در زمين نيز به عهده او ميباشد. و زمين هرگز از چنين انساني تهي نخواهد ماند. امّا اين چنين رهبر و پيشواي جامعه، گاهي در ظاهر بوده و حكومت تشكيل ميدهد. و گامي در نهايت پنهاني بوده و در غيبت به سر ميبرد. و آن كه در غيبت به سر ميبرد مردم او را «قطب زمان» مينامند. او در جاي بينشاني زندگي كرده و از او نشاني در دست نميباشد. هر گاه اين امام و رهبر ظاهر گردد و در رأس حكومت قرار گيرد، زمان، زماني نوراني خواهد شد.[13]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. امامت و مهدويت، آيه الله صافي گلپايگاني.
2. چشم اندازي به حكومت مهدي(عج) نجم الدين طبسي.
3. ميرمهر، پور سيد آقايي.
4. خوشيد مغرب، محمدرضا حكيمي.
پي نوشت ها:
[1] . انبيا/105.
[2] . طبرسي، ابوعلي الفضل بن الحسن، مجمع البيان، بيروت، دار احياء التراث، 1406، ج7، ص66.
[3] . نور/56.
[4] . طبرسي، مجمع البيان، همان، ص152.
[5] . صدوق، ابي جعفر محمد بن بابويه قمي، كمال الدين تمام النعمة، ترجمه كمره ي نشر دار الحديث، قم، 1370، ج1، ص420.
[6]. صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر في الامام الثاني عشر، موسسه حضرت معصومه(س)، چاپ اول، 1419ه ق، ص232.
[7]. طبسي، نجم الدين، چشم اندازي به حكومت مهدي(عج)، بوستان كتاب، چاپ سوم، 1380ش، ص82.
[8]. همان، ص83-82.
[9] . ابن حجر هيثمي، شهاب الدين احمد شافعي، صواعق المحرقة، مكتبة القاهره، 1385 ق، ص99.
[10] . نيشابوري، عطار، فريد الدين، مظهر العجائب، چ سنگي، ص44.
[11] . لاهيجي، محمد، مفتاح الاعجاز شرح گلشن راز، مركز نشر، انتشارات سعدي، 1371ش، ص313.
[12] . ابونصر فارابي، آراء اهل المدينه الفاضله، چاپ مصر، 1368 ق، ص89.
[13] . اشراق، شهاب الدين سهروردي، حكمة الاشراق، قم، انتشارات بيدار، ج2، ص11.