خانه » همه » مذهبی » رسیدن به آرامش

رسیدن به آرامش


رسیدن به آرامش

۱۳۹۲/۰۶/۳۱


۳۳۱ بازدید

بااینکه تااین لحظه مقاومت کردم وازاین بابت خوشحالم ولی ترس تمام وجودم راگرفته دلم میخوادبشینم ساعت هاگریه کنم تا از این همه فشار درونی راحت بشم دلم میخوادبه بلندی آسمان فریادبزنم خدایاتنهام کمکم کن!

امیدواری از پایه ای ترین موازین اخلاقی است که باعث دلگرمی انسان نسبت به دست یابی خواسته های دنیوی و اخروی اش می شود. در فرهنگ عمومی مسلمین تا سخن از امید به خداوند و رحمت او به میان می آید. اندیشه ها به آمرزش گناهان و قبولی طاعات معطوف می شود. در حالی که حق تعالی فرموده است: «رحمتی وسع کل شئ» رحمت من همه چیز را فراگرفته است. (اعراف/156) مفهوم شیء هر چیز را در عالم فرا می گیرد و خوب و بد را شامل می شود مگر نه که خداوند خطاب به بندگان گنهکار نیز می فرماید: یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً – اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى آمرزد، (زمر 53).
توفیقات دنیایی، نعمتها، آرزوها و اهداف این جهان هم در قبضه رحمت الهی است. لذا سزاوار است که امید به خداوند همه جانبه فهمیده شود. و صد البته که امور آخرتی از اهمیت بالاتری برخوردار است و کامیابی در زندگی ابدی بسیار بیشتر به امیدواری نیازمند است.
« امید داشتن به خدا »
آیت‌الله مجتبی تهرانی در یکی از سخنرانیهای خود چنین بیان می کنند که:
قال عَلیٍّ (ع): «اِجْعَلوُا کُلَّ رَجَائِکُمْ‌لِلهِ سُبْحَانَهُ وَ لا تَرْجُوا أحَداً سِواهُ فَإِنَّهُ مَا رَجَا أحدٌ غَیْرَ‌الله تَعَالی إِلا خَابَ» تمامی امیدتان را به خداوند قرار دهید و به هیچ‌کس غیر از خداوند دل نبندید.
پس به راستی که هیچ‌کس به غیر خداوند امید نبست، ‌مگر اینکه محروم و زیانکار گردید. یک دسته از انسان‌ها تمام امیدشان به غیرخداست. امیدشان به پول، ‌ریاست، ‌رفیق و… است. حضرت در این روایت به این افراد کاری ندارد و خطابش به خداشناسان است؛ آنهایی که معتقدند کاری از دست خدا بر‌می‌آید و… . حضرت به این گروه می‌فرماید: تنها امیدتان خدا باشد. اینطور نباشد که هم به خدا امید ببندید و هم به غیرخدا.
«وَ لا تَرْجُوا اَحَداً سِواهُ»؛ این جمله فراز قبلی را تأکید می‌کند. اول می‌فرماید تمام امیدتان را خدا قرار بدهید. بعد در این جمله، امیدبستن به احدی غیر از خدا را نفی می‌کند. به تعبیر من محکم‌کاری می‌کند.
«فَإِنَّهُ مَا رَجَا غَیْرُ‌الله تَعَالی اِلا خَابَ»؛ در این فراز امیرالمؤمنین(ع) به‌علتش اشاره می‌فرماید: برای خاطر اینکه احدی به غیرخدا امید نبست، مگر اینکه محروم شد! (استثناء از نفی دلالت بر عمومیت دارد.) خداوند شریک‌پذیر نیست؛ نه در عبادت و نه در هیچ‌چیز دیگر. ما در این باب روایات زیادی داریم که من در اینجا نمی‌خواهم وارد آنها شوم.
فقط اشاره‌ای می‌کنم: چندین روایت هست که خداوند قسم خورده که اگر کسی که می‌گوید مرا می‌شناسد، به غیر من امید ببندد، من امیدش را قطع می‌کنم. به هر که و به هرچه امید ببندی (یعنی به بچه‌ات، ‌همسرت، ‌رفیقت یا به پولت، ریاستت و… امید ببندی) من امیدت را قطع می‌کنم. یعنی در آخر، سرت را به سنگ می‌زنم. این حتمی و قطعی است. من این کار را با تو که می‌گویی خداشناسم، می‌کنم.
بنابراین امید به خداوند یعنی اینکه انسان تمام اعمال و رفتارش را با توجه به اینکه خداوند نیز در کارها به او کمک خواهد نمود انجام دهد و اینکه مؤثّر اصلی خداوند است. و نا امیدی از غیر او نیز یعنی اینک در کارها فقط به خداوند امید بسته و به سرانجام رسیدن کارها را فقط از خداوند طلب نماید.
خداوند تنها وجود موثر عالم
این حرف که بعضی ها می گویند اول خدا و دوم مثلا مادر، همسر، بچه هایم… غلط است. باید بگوییم اول خدا، وسط خدا، آخر هم خداست. آن ها را کی باید حفظ کند؟ آن ها را هم به خدا بسپار «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ»(الحدید: 3 ). حضرت یعقوب بچه اش را به کی سپرد؟ به برادرهای یوسف سپرد. و همین برادرها یوسف را در چاه انداختند.
یک نفر دوستی داشت دید دوستش خیلی ناله و زاری می کند یقه چاک می کند، گفت: خاک بر سرت، دوستش گفت: چرا خاک بر سرم؟ گفت: چرا رفتی رفیق مردنی گرفتی برو یک رفیق بگیر که نمی میرد همه جا همراهت است بیا با خدا رفیق بشو. همه این ها که برای ما سر و دست می شکنند در قبر هم می توانند بیایند به ما کمک کنند؟ تنها خداست که همه جا همراه ماست چرا رفیق مردنی می گیریم. چرا به مال و اشخاصی که رفتنی هستند دل می بندیم. چرا با این همه راهنمایی پیامبران و ائمه، راه درست را انتخاب نمی کنیم؟ «هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ» (یس: 63 ). خدا می گوید من امید هر کس را که به غیر من امید بسته قطع می کنم. «لَأُقَطِّعَنَّ کُلَّ مُؤَمِّلٍ مِنَ النَّاسِ غَیْرِی بِالْیَأْسِ»(شیخ حر عاملی/ وسائل الشیعة/ ج15/ ص:214). مولوی می گوید:
این جفای خلق با و در جهان / گـر بـدانـی گـنج زر باشـد نهان
خلق را از ان با تو بدخو کند / تا تو را ناچار روح آن سو کند
«خدا به یاد انسان متذکر»
یاد خدا بودن آثار و برکات فراوانی دارد. یکی از آثار ذکر آن است که اگر انسانی به یاد خدا باشد خدا نیز به یاد اوست: «فاذکرونی اذکرکم؛( سوره بقره، آیه 152) بیاد من باشید تا به یاد شما باشم.» خدا با یاد کردن مؤمن، گناه را از او باز می دارد و او را از خطر معصیت می رهاند و بنده ذاکر خود را در برابر گناه و انحراف بیمه می کند. چنان که درباره حضرت یوسف(ع) فرمود: «ولقد همّت به وهمّ بها لولا ان رآ برهان ربّه کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء انه من عبادنا المخلصین؛(سوره یوسف، آیه 24) آن زن قصد او کرد و او نیز اگر برهان پروردگار را نمی دید قصد وی می کرد این چنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود.»
مشاهده حضور حق و شهود قلبی خدا از کاملترین مصادیق یاد حق است پاداش و اثر چنین یادی آن است که سوء و فحشا از انسان باز داشته شده و گناه و فحشاء به سراغ او نمی آید. در واقع این لطف ممتاز خدا نسبت به انسان متذکر است که زشتی و گناه را از نزدیک شدن به انسان سالک صالح و شاهد حق باز می دارد و اینچنین انسان را یاد می کند.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد