رضایت به وضع موجود مانع پیشرفت!
۱۳۹۵/۰۱/۳۱
–
۳۴۰ بازدید
دکتر سها یکی از موانع پیشرفت و توسعه را «رضایت و قناعت به وضع موجود» میداند که در آیات و احادیث به آن اشاره شده است ایشان مینویسد: «یکی دیگر از موانع توسعه در قرآن، توصیهی قرآن به رضایت و خشنودی از تبعیضهای موجود در جامعه است. مردم توصیه شدهاند که تفاوتهای مالی و طبقاتی دیگر موجود در جامعه را با رضای خاطر قبول کنند. دقت کنید: ـ «وَ لَاتَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَآءِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ وَسْئَلُواْ اللَّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُلِّ شَىْ ءٍ عَلِیماً»؛ (نساء/ ۳۲). ترجمه: و زنهار آنچه را خداوند به آن بعضی از شما را بر بعضی ]دیگر[ برتری داده آرزو مکنید. برای مردان از آنچه کسب کردهاند بهرهای است و برای زنان از آنچه کسب کردهاند بهرهای است و از فضل خدا درخواست کنید که خدا به هر چیزی داناست. (۳۲). ….
… در قرآن در تقبیح آرزوهای دنیوی آیات دیگری نیز وجود دارد از جمله:
ـ «یُنَادُونَهُمْ أ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ قَالُوا بَلَى وَلَکِنَّکُمْ فَتَنْتُمْ أ نْفُسَکُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْکُمُ الأمَانِیُّ حَتَّى جَاءَ أمْرُ اللَّهِ وَغَرَّکُمْ بِاللَّهِ الغَرُور» (حدید/ ۱۴).
ترجمه: آنان را ندا در میدهند آیا ما با شما نبودیم میگویند چرا ولی شما خودتان را در بلا افکندید و امروز و فردا کردید و تردید آوردید و آرزوها شما را غره کرد تا فرمان خدا آمد و ]شیطان[ مغرور کننده شما را درباره خدا بفریفت (۱۴).
احادیث فراوانی نیز در تقبیح آرزوهای دنیوی وجود دارد که به ذکر دو مورد اکتفاء میشود:
ـ عن ابن عمر قال أخذ رسول الله ببعض جسدی فقال کن فی الدنیا کأنک غریب أو عابر سبیل وعد نفسک فی أهل القبور (سنن ترمذی ۴/ ۵۶۷).
ترجمه: ابن عمار گوید که پیامبر جایی از بدن مرا گرفت و گفت در دنیا آنگونه باش که انگار غریب یا رهگذر هستی، و خودت را جزو مردگان بحساب آور (یعنی آرزو و ایدهای برای آینده نداشته باش).
ـ النبی: أخوف ما أخاف علی أمتی الهوی وطول الأمل (کنز العمال ۳/ ۱۹۶).
ترجمه: پیامبر: بیشترین ترسی که من در مورد امتم دارم هوی (امیال) و آرزوی بلند است.
درست برخلاف آیات و احادیث فوق، لازمهی پیشرفت فردی و اجتماعی، داشتن آرزوهای بلند است. هر فرد باید آرزوهای بزرگ و بلند معقولی برای زندگی خویش در نظر بگیرد و برای رسیدن به آنها تلاش کند و جامعه هم باید آروزوهای بلندی که نسل های متمادی را در برگیرد داشته باشد و برای رسیدن به آنها برنامه ریزی و تلاش کند».
لطفا این شبهه را جواب بدهید.
ـ تفسیر آیه مورد استدلال:
(وَلاَ تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ وَسْأَلُوا اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیماً( (نساء/ 32)؛ «و آنچه را خدا به سبب آن، برخى از شما را بر برخى [دیگر] برترى داده، آرزو نکنید. براى مردان از آنچه کسب کرده اند، بهره اى است و براى زنان [نیز] از آنچه کسب کرده اند، بهره اى است؛ و خدا را از (ناحیه ى بخشش و) فضلش درخواست کنید، که خدا به هر چیزى داناست».
نکات تفسیری
1. تفاوت هاى زن و مرد و اختلافاتى که بین انسان ها دیده مى شود، چند قسم است:
الف) برخى تفاوت ها، نوعى تبعیض است که معلول اختلافات طبقاتى، استعمار و استثمار و ستم هاى اجتماعى انسان ها به هم دیگر است. اسلام این گونه اختلافات ساختگى و بدون دلیل را صحیح نمى داند و با آن مبارزه مى کند.
ب) اختلافات طبیعى انسان ها از نظر قد، وزن و استعداد که لازمه ى آفرینش انسان است؛ یعنى اگر جامعه بخواهد تکامل یابد، باید استعدادها، ظرفیت ها و علاقه ها متفاوت باشد، تا همه ى شغل ها به کار افتد و انسان پیشرفت کند؛ یعنى انسان ها مثل اعضاى یک پیکرند که هر عضو و سلول آن هم دیگر را تکمیل و یارى مى کنند.
و اگر انسان ها مثل محصول یک کارخانه، همه یکسان باشند، پیشرفت آنها متوقف مى شود؛ براى مثال، اگر همه ى انسان ها مرد باشند، به زودى نسل بشر منقرض مى شود.
پس این تفاوت ها مقتضاى حکمت و فرزانگى خداست و در آنها عدالت رعایت شده است؛ یعنى هر چیزى سر جاى خود قرار گرفته است.
ج) برخى اختلافات حقوقى (مثل مقدار ارث) بین انسان ها وجود دارد که در ذیل آیات قبل به اسرار آنها اشاره شد2 و فقط یاد آور مى شویم که اگر چه ارث مردان دو برابر زنان است اما با توجه به این که هزینه ى زندگى و مَهر زنان به عهده ى مردان است، در حقیقت سهم زنان دو برابر مى شود.
2. توجه به این نکته لازم است که نه عدالت همیشه به معناى تساوى است و نه تفاوت بین افراد همیشه به معناى تبعیض؛ برخى از تفاوت ها در نظام هستى و، به ویژه بین زن و مرد، لازمه ى نظام اجتماعى بشر است.
3. تفاوت هاى زن و مرد در زمینه هاى یاد شده، بار ارزشى ندارد؛ یعنى زن بودن یا مرد بودن و قد و وزن و … باعث برترى کسى نزد خدا نمى شود؛ چون گوهر اساسى انسانیّت در همه ى افراد وجود دارد، بلکه ارزش واقعى افراد به ایمان، علم و تقواست که امکان فراهم آوردن آنها براى زن و مرد، یکسان وجود دارد.
4. عبارت: «از فضل الهى درخواست کنید.»، به معناى کنار گذاشتن اسباب مادى نیست بلکه انسان باید فضل و رحمت خدا را در لابه لاى اسبابى که مقرر داشته است، جست وجو کند. از این روست که در آیه، کسب و تلاش در کنار دعا و درخواست فضل الهى آمده است.
تذکر: مقصود از رضایت به وضع موجود آن است که انسان طعع کار و حسدورز نباشد که این مطلب نوعی آرامش روانی را در پی دارد که زندگی را شیرین میکند ولی مقصود آن نیست که انسان تلاش نکند چرا که در آیات و روایات متعدد انسان را به طلب علم و عمل و کار برای تأمین زندگی سفارش شده و حتی کار برای رفاه خانواده در حکم جهاد معرفی شده است.3
ب: آرزوی طولانی نداشتن:
ـ تفسیر آیه مورد استدلال:
(یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُن مَعَکُمْ قَالُوا بَلَى وَلکِنَّکُمْ فَتَنْتُمْ أَنفُسَکُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْکُمُ الْأَمَانِیُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ( (حدید/ 14)؛ «(منافقان) آن (مؤمن)ها را ندا مى دهند: «آیا با شما نبوده ایم؟!» گویند: «آرى، ولیکن شما خودتان را در فتنه افکندید و انتظار (شکست اسلام را) کشیدید و شک کردید و (خیال ها و) آرزوها شما را فریب داد تا این که فرمان خدا فرا رسید و (شیطان) حیله گر شما را نسبت به (آمرزش) خدا فریب داد».
نکات تفسیری
1. در این آیه به بى نورى و تاریکى راه منافقان و درماندگى و التماس آنان اشاره شده است که چگونه از مؤمنان درخواست نور مى کنند، ولى جواب منفى مى شنوند و نا امیدانه راهى دوزخ مى شوند.
2. در این آیه به عوامل انحراف و بى نور شدن منافقان و جدایى آنان از راه مؤمنان اشاره شده است که عبارت اند از:
الف) این که آنان خود را گرفتار فتنه و گمراهى و شرک کردند.
ب) آنان پیوسته منتظر شکست اسلام و مرگ پیامبر( بودند و در انجام کارهاى مثبت کوتاهى مى کردند.
ج) آنان در عقاید صحیح و نبوت و معاد تردید داشتند.
د) منافقان تا هنگام مرگ به آرزوهاى طولانى گرفتار بودند و از این رو فریب خیالات خود را خوردند.
هـ) منافقان فریب شیطان را خوردند، که به آنان وعده ى توبه و بخشش خدا را مى داد تا به سرکشى و گناه ادامه دهند.
اما در مورد حدیث مشهور که از پیامبر( و امام علی( نقل شده: «أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَل »؛4 «بیشترین چیزی که بر شما میترسم دو چیز است، پیروی از هوای نفس و آرزوهای طولانی».
تذکر: آرزو داشتن میتواند به دو معنا باشد:
اول: آرزومداری به معنای امید به آینده روشن و بهتر که زمینهساز تلاش بیشتر انسان است. این مطلب در احادیث اسلامی مورد تشویق و تأکید قرار گرفته است و همین نوع آرزومداری است که زمینهساز برنامهریزی بلند مدت و تلاش بیشتر میشود.
«عن رسـول اللّه(: الامـل رحـمة لامتی، ولولا الامل ما ارضعت والدة ولدها ولا غرس غارس شجرا»5؛ «آرزو، مایه رحمت برای امت من است، اگر امید و آرزو نباشد هیچ مادری به فرزندش شیر نمیدهد و هیچ کشاورزی درخت کاری نمیکند».
دوم: آرزو اندیشی همراه خیالپردازی که انسان را از زندگی واقعی دور میسازد و زمینهساز ناهنجاریهای اجتماعی و فردی میشود، مثلاً جوانی که آرزوها و خیالهای غیر واقعی و دستنایافتنی در سر میپرورد میخواهد یک شب به همه چیز برسد و چون در عالم واقعی ممکن نیست دست به خلافکاری میزند این نوع از آرزواندیشی است که در آیات و روایات نکوهش شده است.
نکات تکمیلی در پاسخ دکتر سها
1ـ از تفسیر آیات و احادیث فوق استفاده میشود که قرآن و احادیث انسان را به توقف در زندگی و عدم تلاش اقتصادی و…. دعوت نمیکند. بلکه بر عکس انسان را به پیشرفت علمی و اقتصادی دعوت میکند. و دنیا را مزرعه آخرت معرفی میکند که محل تجارت اولیای الهی است6.
2ـ رضایتمندی از زندگی و قناعت دو صفت نیکوست (اما نه به آن معنایی که دکتر سها میپنداشت بلکه) معنای آنها این است که انسان بعد از تلاش ناامید و مضطرب نباشد و گرفتار طمع و حسد نگردد و به راههای خلاف کشیده نشود این رضایتمندی از تقدیر الهی (که بر اساس ایمان به حکمت و تدبیر الهی است) و قناعت زمینهساز آرامش روحی و روانی انسان است و مانع تلاش و پیشرفت نیست.
3ـ آرزومندی و برنامهریزی در اسلام نفی نشده است، بلکه آرزواندیشی خیالپردازانه که زمینه ساز دوری از واقعیات زندگی و انحرافات است نکوهش شده است.
4ـ برخی احادیث که دکتر سها بدانها استدلال کرده است و انسان را همچون مردگان در قبر میخواهد و انسان را به ترک دنیا دعوت میکند از منابع کماعتبار همچون کنزالعمال و مستدرک صحیحین نقل شده است و مخالف محکمات آیات و روایات است که انسان را سرزنده و به دور از رهبانیت7 (تارک دنیا و گوشهنشین) و با عزّت میخواهد.
منابع
1 . نقد قرآن دکتر سها، ص 525ـ527.
2. نساء/ 11.
3. (یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ(؛ (مجادله/ 11)؛ «خدا کسانى از شما را که ایمان آورده اند و کسانى را که به آنان دانش داده شده، به رتبه هایى بالا مى برد».
قال رسول الله(: «الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله»، (شرح اصول کافی، ج 1، ص 601).
4. بحارالانوار، ج 74، ص 417.
5. همان، ج 77، ص 173، ح 8.
6. عَنْ رَسُولِ اللَّهِ(: الدُّنْیَا مَزْرَعَةُ الْآخِرَة؛ بحارالانوار، ج 67، ص 225.
عَن أَمِیرُ الْمُؤْمِنِین (: … إِنَّ الدُّنْیَا … وَ مَتْجَرُ أَوْلِیَاءِ اللَّه ؛ بحارالانوار، ج 70، ص 129.
7. عَنْ رَسُولِ اللَّهِ(: أَنَّهُ نَهَى عَنِ التَّرَهُّبِ وَ قَالَ لَا رَهْبَانِیَّةَ فِی الْإِسْلَامِ… ؛ (مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، ج 14، ص 155).