خانه » همه » مذهبی » رقابت سیاسی در مسیر قانون‌گرایی و اخلاق

رقابت سیاسی در مسیر قانون‌گرایی و اخلاق


رقابت سیاسی در مسیر قانون‌گرایی و اخلاق

۱۳۹۲/۰۵/۱۴


۶۵ بازدید

مراسم تنفیذ حکم یازدهیمن ریاست جمهوری اسلامی ایران برگزار شد و به عبارتی، فرایند انتخابات ۹۲ تکمیل شد. اما این انتخابات نه‌تنها آسیب‌های فتنه‌ی انتخابات ۸۸ را به همراه نداشت بلکه برعکس، شاهد ظهور رفتارهایی بودیم که در سال ۸۸ مورد خدشه قرار گرفته بود. گفت‌وگوی زیر با دکتر محمد شفیعی‌فر، استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران به بررسی و آسیب‌شناسی این موضوع پرداخته است:

مراسم تنفیذ حکم یازدهیمن ریاست جمهوری اسلامی ایران برگزار شد و به عبارتی، فرایند انتخابات ۹۲ تکمیل شد. اما این انتخابات نه‌تنها آسیب‌های فتنه‌ی انتخابات ۸۸ را به همراه نداشت بلکه برعکس، شاهد ظهور رفتارهایی بودیم که در سال ۸۸ مورد خدشه قرار گرفته بود. گفت‌وگوی زیر با دکتر محمد شفیعی‌فر، استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران به بررسی و آسیب‌شناسی این موضوع پرداخته است:

در جریان برگزاری انتخابات یازدهمین دوره‌ی ریاست جمهوری و پس از آن شاهد رفتارهایی بودیم که حاکی از ارتقای فرهنگ سیاسی و غلبه‌ی قانون‌گرایی در کشور بود. از جمله‌ی این موارد مناظره‌ی هشت کاندیدا در یک فضای آزادانه و احترام گذاشتن به نتیجه‌ی انتخابات و تبریک رقبا به فرد پیروز بعد از اعلام نتایج بود. رهبر معظم انقلاب هم قبل از انتخابات و هم بعد از آن به این مسأله اشاره کردند. سؤال نخست این است که در غلبه‌ی فرهنگ قانون‌گرایی در بین مردم و مسئولین کشور، رهبری نظام چه نقشی دارند؟

جایگاه رهبری در نظام جمهوری اسلامی از دو بُعد برجسته بوده که در گفتمان‌سازی پیرامون موضوعات مختلف تأثیرگذار بوده است. اولاً جایگاه سیاسی رهبری به لحاظ قانونی و حقوق اساسی که در رأس نظام سیاسی کشور قرار دارند و ناظر بر هر سه قوه هستند ایجاب می‌کند که ارکان نظام و جامعه از ایشان تبعیت کنند. یعنی وقتی بحث یا موضوعی از جانب ایشان مطرح می‌شود در بسیاری از موارد به لحاظ قانونی باید پذیرفته شود. از این جهت جایگاه رهبری در جامعه‌ی ما برجسته و تأثیرگذار است.

در سوی دیگر، جایگاه شرعی و دینی ایشان در جامعه مطرح است که حتی از جایگاه قانونی رهبری هم بالاتر است. به نحوی که در جامعه و به خصوص در حوزه‌های مدنی تأثیرگذاری‌ ایشان را بسیار بیشتر و فراتر می‌­برد. قاطبه‌ی مردم به علت ارتباط و اعتقادی که به بحث امامت و ولایت دارند و ولایت را ادامه‌ی امامت ائمه‌ی معصومین علیهم‌السلام می‌دانند، برای رهبری یک جایگاه شرعی قائل هستند. بنابراین این دو بعد باعث می‌شود که رهبری معمولاً نبض گفتمان‌های سیاسی و اجتماعی جامعه را در دست داشته باشند و سیاست‌های کلان نظام را راهبری نمایند. در طول سال‌های گذشته هر گفتمانی را که ایشان مطرح کرده­اند به گفتمان غالب‌ در جامعه تبدیل شده و مورد پذیرش عمومی هم قرار گرفته است.

در تعبیرهای مدرن، عرصه‌ی سیاست را عرصه‌ی جنگ می­‌دانند یا بعضی‌ها آن را تشبیه به بازی می‌کنند که قواعد مخصوص خود را دارد؛ حتی جنگ با همه‌ی خشونت و زشتی‌­اش قواعد و قوانین خاص خود را دارد. اما بعضی نخبگان در انتخابات فراموش می‌کنند که این عرصه حداقل به اندازه‌ی یک بازی دارای قاعده و قانون است و نباید بعد از بازی، دشمنی خود را ادامه دهند.

طیف‌­های مختلف نخبگان سیاسی هم در این حوزه می‌توانند نقش ایفا کنند و گفتمان مطرح شده از سوی رهبری را پرورش داده و در حوزه‌های گوناگون اجتماعی و سیاسی عملیاتی کنند. از این نظر رهبر معظم انقلاب در دو دهه‌ی گذشته بیشترین نقش را در گفتمان‌سازی در جامعه ایفا کرده‌­اند. در انتخابات اخیر هم نقش ایشان بسیار مؤثر بود؛ چراکه با ایجاد فضا و فرصت، شرایط لازم را برای کاندیداها فراهم کردند تا در محیطی آزاد و کاملاً مسالمت‌آمیز بحث‌های خودشان را با رعایت قانون و اخلاق مطرح کنند. به خصوص که ایشان نسبت به مناظره‌های انتخابات دوره‌ی گذشته‌ی ریاست جمهوری صریحاً اظهار نارضایتی کرده و خواستار رعایت شئونات سیاسی و اخلاقی در رقابت انتخاباتی شده بودند. این بار کاندیداها فضای رقابت سالم را کاملاً رعایت کردند. در مسائل بعد از انتخابات هم باز همین قانون‌گرایی و تأکید بر قانون از جانب ایشان باعث حکم‌فرمایی آرامش در فضای سیاسی جامعه شد. البته تجربه‌ی تلخ حوادث سال ۸۸ هم تا حدی بر این فضا تأثیرگذار بود و در جامعه این دغدغه ایجاد شده بود که به هر نحوی از تکرار فضای سال ۸۸ جلوگیری شود.

بنابراین آیا به نظر شما ما در زمینه‌ی قانون‌گرایی شاهد رشد و حرکت رو به جلو بوده‌ایم؟

طبیعی است که ما هرچه جلوتر می‌رویم رشد داریم؛ چرا که نظام سیاسی جمهوری اسلامی از تجربه‌ی زیادی برخوردار نیست و برای نهادینه شدن رویه‌ها و تجربیات در جامعه نیاز به فرصت و گذشت زمان است. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، جامعه‌ به صورت واقعاً فراقانونی و استبدادی اداره می‌شد و مردم ایران تجربه‌­ای از فرایندهای مردم­‌سالاری نداشتند. اما به برکت پیروزی انقلاب اسلامی و ظهور امام خمینی رحمه‌الله یک نظام دموکراتیک و مردم­‌سالار به نام جمهوری اسلامی در ایران برپا شد.

بنابراین از ابتدای استقرار نظام جمهوری اسلامی هر چه جلوتر می‌رویم، جامعه‌ی ما تجربیات جدید و انباشته­ای کسب می‌کند و قانون‌مدارتر می‌شود. اما هنوز مواردی از عدم تبعیت از قانون در حوزه‌های مدنی و اجتماعی به خصوص در سبک زندگی اجتماعی حتی در بین نخبگان داریم. این مسأله در بین نخبگان بیشتر جنبه‌ی سیاسی دارد؛ یعنی نخبگان معمولاً از مفرها و خلأهای قانونی استفاده می‌کنند. اما در جامعه‌ی ما به صورت تاریخی و اجتماعی، عیار قانون‌پذیری پایین است. البته هرچه جلوتر می‌رویم، بهتر می‌شود. این مسأله به عملکرد حکومت و نخبگان حاکم هم بستگی دارد؛ یعنی اگر حکومت قانونی را به صورت مستمر پیگیری و اجرا کند، آن قانون کم­‌کم جا می‌افتد؛ مانند قانون بستن کمربند ایمنی در خودروها که در اثر مدوامت بر اجرای قانون نهادینه شده است. بنابراین اگر واقعاً مسأله‌ای را قانون تلقی می­‌کنیم، باید روی آن بایستیم و استمرار و مداومت در اجرا داشته باشیم.

نکته‌ی دیگر این‌که بخشی از این قانون‌گریزی در درون افراد جامعه‌ی ما به صورت یک فرهنگ وجود دارد؛ چرا که افرادی گرایش و تمایل دارند که فراتر از قانون عمل کنند و اهداف و مقاصد نامشروع خود را پیش ببرند. البته تجربه‌ی جمهوری اسلامی هم کم­‌کم دارد این فرهنگ را ایجاد می‌کند که در بسیاری از حوزه‌ها باید قانون را رعایت کرد. اما رعایت قانون توسط نخبگان در حوزه‌ی سیاسی بسیار پراهمیت­‌تر و ضروری‌تر است؛ چرا که از آنها به عنوان نخبه انتظار بیشتری می‌رود و جامعه از آن‌ها الگو می­‌گیرد.

یکی دیگر از مزیت‌های انتخابات ۹۲ نسبت به انتخابات سال ۸۸، غلبه‌ی «شور و هیجان سیاسی همراه ادب و احترام» بر «شور و هیجان سیاسی همراه فحش، بی‌ادبی، توهین و بددهنی» بود. شما دلیل این امر را چه می‌دانید؟

نقش فرهنگ و اخلاق در جامعه‌ی دینی و مذهبی ما بسیار مهم است و بخش قابل توجهی از جامعه از طریق گسترش اخلاق و تقوای دینی این اصول را رعایت می‌کنند. البته قانون هم کمک بسیاری می‌کند و قانون و قاضی از ابزارهای استقرار نظم و امنیت هستند. اما اگر این مسأله فرهنگ‌سازی شود که جامعه‌ی دینی نباید در مقابل مخالف و دشمن خود توهین کند، به مراتب اثرگذاری بیشتری دارد تا این‌که برای مقابله با این موارد ضد اخلاقی و غیر اسلامی صرفاً قانون وضع کنیم. بنابراین این موارد نیاز به نگاهی بالاتر از قانون‌گذاری می‌طلبد که معمولاً در حوزه‌ی فرهنگی قرار می‌گیرد. نکته‌ی دیگر این‌که چون جامعه‌ی ما جامعه‌ی دینی و مذهبی است، می‌توان از اخلاق و تقوا هم در این زمینه کمک گرفت. یعنی کسانی که حداقل شرعیات را رعایت می‌کنند به خودشان اجازه نمی‌دهند در روزنامه یا خیابان به کسی تهمت بزنند یا ناسزا و یا دروغ بگویند. البته این قسمت نیاز به کنترل درونی دارد. بنابراین هم فرهنگ‌سازی لازم است و هم بالا بردن بینش عمیق در مردم تأثیرگذار خواهد بود.

در جامعه‌ی ما به صورت تاریخی و اجتماعی، عیار قانون‌پذیری پایین است. البته هرچه جلوتر می‌رویم، بهتر می‌شود. این مسأله به عملکرد حکومت و نخبگان حاکم هم بستگی دارد؛ یعنی اگر حکومت قانونی را به صورت مستمر پیگیری و اجرا کند، آن قانون کم­‌کم جا می‌افتد. بنابراین اگر واقعاً مسأله‌ای را قانون تلقی می­کنیم، باید استمرار و مداومت در اجرای آن داشته باشیم.

ابزارهای ما برای فرهنگ‌سازی و افزایش بینش سیاسی مردم چیست؟

در جامعه معمولاً هر چیزی بر اثر آموزش جامعه‌پذیر می‌شود و جامعه‌پذیری سیاسی هم یکی از مؤلفه‌هایی است که نظام‌های سیاسی برای این‌که ارزش‌ها و الگوهای مدنظر خود را به نسل‌های بعدی منتقل کنند از آن استفاده می‌کنند. البته ما در سیستم آموزشی خودمان مثل آموزش و پرورش و همچنین در حوزه‌ی نهادهای فرهنگی از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صداوسیما، مطبوعات و رسانه‌ها دارای مشکلاتی هستیم که نتوانسته­ایم بسیاری از آرمان‌ها و ارزش‌های خود را انتقال دهیم و جامعه­پذیر کنیم؛ یعنی جامعه‌ی ما اختلال در جامعه‌پذیری دارد و این امر به بحث‌های علمی و نظری برمی‌گردد و باید تلاش بیشتری صورت بگیرد.

بسیاری از بحث‌های مرتبط با قانون و فرهنگ باید از طریق سیستم ‌آموزشی منتقل شود. همچنین یکی از نهادهایی که نقش بسیاری در انتقال ارزش‌ها و آرمان‌ها ایفا می‌کند خانواده است. البته در دنیای امروز با توجه به گسترش ارتباطات، نقش خانواده‌ها نسبت به گذشته کمتر شده است، اما بازهم خانواده‌هایی که حساب و کتاب و برنامه دارند، معمولاً تربیت‌های اولیه‌ای را به فرزندان‌شان منتقل می‌کنند که بسیار مؤثر است. مراتب بعدی تربیت و جامعه‌­پذیری باید در نظام آموزشی شکل بگیرد. بنابراین قسمت عمده‌ی فرهنگ‌‌سازی به آموزش نیاز دارد؛ یعنی ما نیاز به برنامه‌های آموزشی خاصی داریم که بتواند این فرهنگ را ارتقا دهد. صداوسیما هم در این زمینه می‌تواند نقش زیادی داشته باشد. مثلاً در موضوع انتخابات صداوسیما می‌تواند فضای ایجاد شده در دوره‌ی انتخابات را در طول سال‌های آینده تا انتخابات بعدی کم و بیش حفظ کند و از موقعیت آن برای تداوم فرایند آموزش و فرهنگ­‌سازی استفاده کند و رشد جامعه را بالاتر ببرد.

مردم باید برای حضور سالم و قانونمند در جامعه و فرایند سیاسی آماده شوند. برای نیل به این مهم رسانه‌ به عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارها برای آماده‌سازی افکار عمومی مطرح است. رسانه یک ابزار قوی برای کنترل بحران‌های اجتماعی است و امروزه همه‌ی سیستم‌های دنیا از این ابزار استفاده می‌کنند. اگرچه ما تاکنون از این ابزار برای مدیریت جامعه به خوبی بهره نبرده‌­ایم. مطبوعات ما نیز این‌گونه هستند و بیشتر به بحث‌های سیاسی و حزبی می‌پردازند و نتوانسته‌­اند در حوزه‌ی فرهنگ‌سازی و انتقال الگوها و ارزش‌ها نقش چندانی ایفا کنند. از این نظر، بزرگترین مشکل ما در حوزه‌ی آموزش است و لازم است سرمایه‌گذاری مناسبی در این زمینه داشته باشیم تا بتوانیم این ارزش‌ها و فرهنگ‌ها را به نسل‌های بعدی انتقال دهیم.

در انتخابات اخیر شاهد آن بودیم که رقابت‌ها تبدیل به رفاقت شد. یعنی فرهنگ سیاسی رشد یافته و قانون‌گرایی موجب شد تا رقبا و هوادارانشان بعد از انتخابات با هم و در کنار هم قرار بگیرند. سؤال این است که چگونه باید عمل کرد تا این مقوله در میان طیف‌های مختلف جامعه نهادینه شود تا دیگر شاهد اتفاقاتی مانند حوادث سال ۸۸ نباشیم؟

در اصل ۱۱۵ قانون اساسی تصریح شده کسی که می‌خواهد رئیس جمهور ‌شود، باید «رجل» باشد؛ یعنی کسی که به عنوان نخبه و برای تصدی مقام ریاست جمهوری وارد میدان رقابت می‌شود، واقعاً باید در حد و اندازه‌ی این عنوان باشد و منافع کلان و ملی را بشناسد. مهمترین معیار برای تشخیص نخبگان در این سطح، آن است که بتوانند منافع ملی را تشخیص دهند و رعایت کنند. کسی که فهمی از منافع ملی نداشته یا تعهدی به آن نداشته باشد نمی‌تواند در مواقع بحرانی درست تصمیم‌گیری کند. بنابراین یکی از مشکلات ما در فرهنگ سیاسی جامعه این است که نتوانستیم در حوزه‌های مختلف منافع ملی-صرف نظر از گرایش به جریان‌های سیاسی- اجماع ایجاد کنیم. اگر روی مصالح کلان جامعه و منافع ملی اجماع به وجود آید، نخبگان هم راحت‌تر می‌توانند تصمیم بگیرند.

رهبر معظم انقلاب در دو دهه‌ی گذشته بیشترین نقش را در گفتمان‌سازی در جامعه ایفا کرده‌­اند. در انتخابات اخیر هم نقش ایشان بسیار مؤثر بود؛ چراکه با ایجاد فضا و فرصت، شرایط لازم را برای کاندیداها فراهم کردند تا در محیطی آزاد و کاملاً مسالمت‌آمیز بحث‌های خودشان را با رعایت قانون و اخلاق مطرح کنند.

البته ما در تربیت نخبگان و کادر مدیریتی هم کوتاهی کرده‌­ایم. یکی از کارهایی که هر نظام‌ سیاسی انجام می‌دهد، این است که برای آینده‌ی سیاسی خود کادرسازی می‌کند؛ یعنی اگر فرایند کادرسازی در کشور به درستی انجام شود، در این صورت نخبگانی خواهیم داشت که منافع ملی و مصالح کلان جامعه را می‌شناسند و در شرایط بحرانی قادر به تصمیم‌گیری درست هستند. چرا که در این زمینه تجربه دارند و شرایط بحرانی را دیده‌اند.

در تعبیرهای مدرن، عرصه‌ی سیاست را عرصه‌ی جنگ می­‌دانند یا بعضی‌ها آن را تشبیه به بازی می‌کنند که قواعد مخصوص خود را دارد؛ حتی جنگ با همه‌ی خشونت و زشتی­‌اش قواعد و قوانین خاص خود را دارد. اما بعضی نخبگان در انتخابات فراموش می‌کنند که این عرصه حداقل به اندازه‌ی یک بازی دارای قاعده و قانون است و پیروزی یا شکست دارد و نباید بعد از بازی، دشمنی خود را ادامه دهند. در عرصه‌ی انتخابات، کسانی که کاندیدا می‌شوند، بازیگر اصلی صحنه‌ی سیاسی هستند و هواداران و طرفدارانشان هم مثل تماشاگران بازی فوتبال، عمل می‌کنند. اگر نخبگان تشخیص‌شان نادرست باشد و انتخابات را یک دعوا و جنگ واقعی تلقی کنند، نتیجه‌اش درگیری بین هواداران آنها می‌شود. اگر هم بر فرض، داور اشتباهی سوت زد و حق عده‌ای در این بین ضایع شد، بایستی از طریق فرایند قانونی آن اقدام کنند و روش خشونت‌آمیز به هیچ وجه به صلاح جامعه نیست.

بنابراین اگر نخبگان جامعه منافع ملی را بشناسند و انتخابات را تنها یک رقابت تلقی کنند، این مسأله به رشد جامعه و فرهنگ‌سازی کمک می‌کند. باید توجه داشت که اعضای یک جامعه مثل یک خانواده هستند و با هم در یک سیستم کار می‌کنند. اگر قرار شد بر اساس انتخابات، جناح یا گروهی کشور را اداره کند، جناح دیگر باید این را بپذیرد. به نظرم این نوع نگاه در بین نخبگان کشور برای رشد سیاسی جامعه بسیار تأثیرگذار است. به همین دلیل در تمام دنیا رسم و حتی یک عرف اخلاقی و حرفه­ای در سیاست است که پس از انتخابات، طرف بازنده، ضمن تبریک پیروزی رقیب، فضای رقابت دوره‌ی انتخابات را کنار می­‌زند و خود را در شرایط جدیدی قرار می­‌دهد. اما متأسفانه در رقابت سال ۸۸ این اتفاق نیفتاد و طرف‌های بازنده‌ی انتخابات ضمن نپذیرفتن نتایج، از تبریک پیروزی به رقیب هم دریغ کردند و حتی طرفداران خود را به خیابان‌ها و شورش علیه قانون دعوت کردند و خسارات جبران ناپذیری به کشور وارد کردند. در عین حال تجربه‌ی انتخابات اخیر ریاست جمهوری، این رسم ناپسند و مغرورانه را پاک کرد و جامعه را در مسیر قانون­گرایی و اخلاق حرفه­ای سیاست انداخت.

http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=23417

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد