وزارت مالیه را چنانکه دیدیم، امین السلطان، تصرف (تحت امر خود گرفت) و خراب کرد و وزارت جنگ با نایب السلطنه پسر سوم شاه بود. این شاهزاده، معلوماتی که برای اداره این کار لازم بود نداشت،گذشته از این، عمر پدر را هم کوتاه می دانست و بیشتر همت اش، مصروف متمول کردن خود بود.
درجات نظامی که در عهد میرزا حسین خان سپهسالار منوط به تقدیم خدمت یا سابقهی ممتد و صحت عمل بود، بعداز او در مقابل تملق یا تقدیمی به شاهزاده ی وزیر جنگ، بی زحمت به همه کس داده می شد!
ناصرالدین شاه بعقیدهی خود بین امین السلطان و این شاهزاده رقابت ایجاد کرده بود که خود به فراغت بال مشغول گردش و شکار خود باشد. ولی این دو رقیب، در خرابکاری با هم رقابت میکردند، نه در خدمتگزاری دولت و ملت.
امین السلطان حکم اضافه مواجب و فرمان اعطای خالصه و لقب و انعام و تکلف برای هواخواهان خود صادر می کرد و شاهزادهی وزیر جنگ، درجات نظامی می فروخت و احکام سرهنگی و سرتیپی و امیرتومانی بدون هیچ استحقاق به این و ٱن میداد.
خرابکاریهای وزارت جنگ هم هیچ دست کمی از هرج و مرج مالیه نداشت.لشکرنویسهای قدیمی به مستوفی ها تٲسی کردند و به نفع اولاد خود از کار کناره گرفتند. این مرض به افسران قدیمی سرایت کرد، ٱنها هم افواج خود را بین اولاد خود تقسیم کردند.
بالنتیجه پاره ای از سرتیپان ده پانزده ساله (بی تجربه و جوان) هم ایجاد شد و شغل نظامی هم مانند شغل کشوری (کارمندی ساده) لابشرط شد! (تا پیش از ٱن ورود به نظام دارای شرایطی بود که هر کسی به ٱن راه نمیافت).
عده سرهنگ و سرتیپ و امیر تومان بی فوج! از اندازه گذشت. این افسران بیکاره، همه مواجب و جیره و علیق داشتند که به خرج ولایات می ٱمد (اضافه میشد) [و] بدون ٱنکه چشم یک مرغ را برای دولت کور کنند! حقوق دریافت میداشتند.
منبع: شرح زندگانی من عبدالله مستوفی
طهران قدیم