ج) آسيبشناسی اتحاد و اقتدار مسلمانان
اگر مؤمنان به توصيههاي قرآن عمل نمايند و با رعايت راهكارهاي قرآني، انسجام و اتحاد خود را حفظ نمايند، در همه صحنههاي اعتقادي، سياسي و حتي نظامي بر دشمنان خود چيره ميشوند. براي نشان دادن كارايي اين اصول، آيات 130 تا 180 سوره آل عمران به كالبد شكافي يكي از شكستهاي مسلمانان صدر اسلام، يعني «جنگ اُحد» ميپردازد و با ذكر زمينهها و دلايل شكست مؤمنان دراين جنگ، آسيبهايي كه اتحاد و اقتدار مسلمانان را تهديد ميكند، برميشمارد و در مواردي،
بر رعايت اصول فوق كه ضامن عزت و پيروزي مؤمنان است تأكيد ميشود.
دراين آيات، به ترتيب نكات زير يادآوري ميشود:
1. مخالفت با فرمانهاي خدا و وجود مفاسد اجتماعي مانند رباخواري در جامعه اسلامي، يكي از دلايل ضعف و شكست مسلمانان است. از اينرو، در آيه 130 تا 138 پس از نهي نمودن مؤمنان از رباخواري كه موجب گسترش فاصله طبقاتي و اختلاف درجامعه اسلامي ميشود، به اموري كه موجب گسترش نيكي و احسان درجامعه است، مانند شتاب در كار نيك، انفاق، كظم غيظ، عفو و بخشش مردم اشاره ميگردد و از مؤمنان ميخواهد كه با ارتكاب گناهان و معاصي، رابطه خود را با خدا قطع نكنند و اگر گناهي مرتكب شدند، با توبه و استغفار به سوي خدا باز گردند. (طباطبايي، 17/3)
2. اگر مؤمنان در برابر دشمنان احساس ضعف و ناتواني كنند و آنان را از خود برتر بدانند و با تحمل يك شكست روحيه خود را ببازند، بايد در انتظارشكستهاي پيدرپي ديگر باشند. همانگونه كه درجنگ اُحد پس از پيروزي مقطعي مشركان و غافلگيرشدن مسلمانان،برخي همهچيز را تمامشده فرض كردند و مشركان را برتر از خود دانستند و به جاي مقاومت، پا به فرار گذاشتند. در آيات139 تا148، پس از آنكه مؤمنان را از ضعف و حُزن در اثر شكست برحذر ميدارد، به برتري آنان تأكيد كرد و به نكاتي كه باعث تقويت روحيه مؤمنان ميشود،اشاره ميفرمايد.
3. آيات 149 تا155 پيروي از غيرخدا را به عنوان يكي از مهمترين عوامل شكست مسلمانان برميشمارد و از آنان ميخواهد از كافران (مخالفان دستورات خدا) پيروي نكنند.
براي نمونه، لازمه پيروي از دستور خدا در جنگ احد، اين بود كه مسلمانان تا آخرين نفس مقاومت كنند و به وسوسههاي منافقان و غنايم جنگي بيتوجه باشند،اما برخي از مسلمانان به سخنان تحريكآميز منافقان گوش فرا دادند (طبرسي، 856/2) و گروهي نيز دراثر حب دنيا براي جمعآوري غنايم، پُست حساس خود را رها كردند و برخي نيز از ترس مرگ، آنچنان پا به فرار گذاشتند كه پيامبر را در آخر سپاه، تنها رها نمودند.
4. قدرناشناسي از رهبران الهي و نسبت دادن كاستيها و شكستها به آنان نيز يكي از عوامل شكست و ازبين رفتن همگرايي مسلمانان است. از اينرو،در آيات156 تا164 از مؤمنان ميخواهد به سخنان منافقاني كه ميگفتند: «اگر كشتهشدگان نزد ما ميماندند، هيچگاه كشته نميشدند»، گوش ندهند.
دراين آيات، پس از نقل اين سخن كوتهبينانه و با بيان ثواب شهادت در راه خدا به بيان مفهوم اين سخنان ميپردازد و ميفرمايد: درحقيقت، منافقان ميخواهند بگويد: اگر به جاي پيروي از رسولخدا از ما پيروي ميكرديد، امروز اين همه خسارت مادي و معنوي متوجه شما نميشد. اما اين سخن درست نيست؛زيرا وجود پيامبر درميان مسلمانان مايه رحمت است و او كسي است كه هرگز به مؤمنان خيانت نميكند و با اخلاق نيكو،مسلمانان را به دور خود جمع كرده و با آنان مشورت نموده و براي ايشان از خدا طلب مغفرت و عفو مينمايد و به وسيله او،خداوند انسانها را از گمراهي نجات داد.
ازاينرو، در پاسخ به سخنان منافقان، در آيات165 تا175، از اهل ايمان ميخواهد به سخنان منافقان توجهي نكنند و به آنها بگويند: اگر ميتوانيد مانع مرگ كسي شويد، خوب است كاري كنيد كه خود هرگز نميريد.
آيات بعدي، به مقام شهداء و جايگاه آنان نزد خدا اشاره ميكند تا مؤمنان بدانند كساني كه از رسولخدا پيروي كردهاند، به چه مقام و درجه رفيعي رسيدهاند.
5. نداشتن تحليل درستي از مصيبتها و مشكلات فراروي مبارزان و مجاهدان راه ايمان نيز از دلايلي است كه چه بسا موجب بروز ضعف و سستي درميان صفوف مؤمنان شده و انسجام و اتحاد آنان را تهديد ميكند.
آيات 176 تا 180 به فلسفه موفقيتها و برتري ظاهري كافران و مخالفان راه حق و شكستها و ناكاميهاي مقطعي اهل ايمان ميپردازد و اين تصور را كه برتري و پيروزي كافران، نشانه حقانيت آنهاست، نفي ميكند و ميفرمايد: «آنها با اين امكانات، نميتوانند به اهل ايمان لطمهاي بزنند و اگر خداوند اجازه ميدهد كافران مشكلاتي براي اهل ايمان به وجود آورند، تنها براي آزمودن ايمان آنهاست تا صفوف مؤمنان، از منافقان جدا گردد.»
د) همگرايی دينی به مثابه يك راهبرد
در آموزههاي قرآني،حفظ انسجام جامعه و وحدت ديني مسلمانان نه به عنوان يك رهيافت (تاكتيك)، بلكه به عنوان مهمترين راهبرد (استراتژي) براي ساختن جامعه ايماني و مقاومسازي جامعه در برابر دشمنان داخلي و خارجي، مورد اهتمام و توجه است.
آيات پاياني سوره آلعمران نيز با اين ديد به بررسي مسئله اتحاد ديني و انسجام دروني مسلمانان ميپردازد و از مؤمنان ميخواهد با تلاشي خستگيناپذير، به مقابله با دشمنانشان برخيزند و در اين مسير، هيچگاه از وحدت و انسجام خود غافل نشوند.
بدينمنظور، در آيات181 تا189سوره، با ارائه گزارشي از انحرافات و مخالفتها و بهانهجوييهاي يهوديان در برابر رسولخدا،به آزار و اذيتهاي آنان به مؤمنان و تلاشي كه براي كتمان رسالت و حقانيت پيامبرخدا به كار ميبندند اشاره ميكند و به مؤمنان يادآور ميشود كه دشمني مخالفان به ويژه يهوديان با دين خدا پاياني ندارد.
آنگاه در آيات 190 تا 199، به بيان ويژگيهاي مؤمنان واقعي كه قدرت مقاومت و ايستادگي در برابر كافران را دارند ميپردازد و براي آنان خصلتهايي مانند ذكر دائمي خدا، تفكر در آيات الهي، پناه بردن به خدا از عذاب جهنم و درخواست آمرزش و بهشت الهي را ذكر ميكند و نتيجه تلاشهاي آنان براي دفاع ازدين خدا كه همان بهشت جاودان است را يادآور ميشود و تصريح ميكند كه تلاشهاي كافران و برتريهاي دنيوي آنها نبايد مجاهدان راه ايمان را دلسرد كند، زيرا بهرهمندي آنها از دنيا اندك و عذاب آنها در آخرت جاودان است.
هـ) سطوح همگرايی دينی
در پژوهش و بررسي درخصوص انسجام و همگرايي، دستكم سه سطح تحليلي را ميتوان از يكديگر تفكيك نمود:
اول:سطح خُرد (معطوف به افراد و شهروندان)
دوم:سطح مياني (در سطح خانواده، گروه و خرده فرهنگها)
سوم:سطح عالي (ساختارها و نهادها)
در سوره آلعمران، هرسه سطح مورد توجه واقع شده است. در آخرين آيه اين سوره كه در حكم نتيجهگيري و خلاصهاي از تمام محتواي سوره است،سطح مختلف انسجام به ترتيب شمرده شدهاند. اين آيه شريفه ميفرمايد:
«يا أيّها الَّذين ءامنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتَّقوا الله لعلَّكم تفلحون»
«اي كساني كه ايمان آوردهايد! بر ناگواريها شكيبايي كنيد و با اتكاء به صبر و پايداري يكديگر بر مقاومت خويش بيفزاييد و در امور دين و دنيا با يكديگر همبستگي داشته باشيد و از عذاب خدا پروا كنيد، باشد كه نيكبخت شويد.»
منظور از «اصبروا»، صبر و تحمل فردي مؤمنان در اموري مانند صبر برطاعت، صبر در معصيت و صبر در برابر مشكلات و از اين قبيل است. (طباطبايي، 92/4) اين عبارت به سطح خرد از سطوح انسجام اشاره ميفرمايد و از آحاد شهروندان جامعه اسلامي، ميخواهد به دليل مشكلات پديد آمده در مسير تعالي جامعه ديني،عملي برخلاف وظيفه ديني و اجتماعي خود انجام ندهند. طبيعي است كه در آن شرايط خاص سياسي و اجتماعي پس از جنگ احد، خروج برخي از مؤمنان از دايره ايمان، لطمه بزرگي به اتحاد و انسجام جامعه وارد مينمود.
منظور از «صابروا»، صبر و استقامت جامعه اسلامي بر مشكلاتي مانند جنگ و محاصره اقتصادي است كه همه ملّت بايد با تعاون و همكاري،آنها را پشت سر بگذارند. (همان) تعبير«صابروا» كه از ريشه «مصابره» و به معناي صبر متقابل و دوجانبه است،به سطح مياني انسجام اسلامي اشاره دارد. دراين سطح، خرده گروههاي اجتماعي بايد با تعاون و همدلي،موجبات اتحاد و انسجام جامعه را فراهم آورند و با دعوت يكديگر به صبر و استقامت، روحيه عمومي جامعه را دربرابر مشكلات و تنگناهايي كه به دليل رويارويي با دشمنان پديد آمده است،تقويت نمايند.
«رابطوا» نيز به معناي ساماندهي و برقراري نظام كارآمد در جميع شئون زندگي اجتماعي و ديني است و اختصاصي به دوران فشار و مقابله مستقيم با دشمنان ندارد. (همان) اين عبارت، همانند آيه شريفه «وأعدُّوا لهم ما استطعتم من قوَّةٍ» (انفال/60) به بسيج همه امكانات و تقويت همه نهادها و ساختارهاي اجتماعي جامعه ديني اشاره دارد و بيانگر سطح عالي از انسجام ديني است.
براين اساس، مسئولان جامعه اسلامي، وظيفه دارند نهادهاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي جامعه و زيرساختهاي فكري و اعتقادي آن را به گونهاي طراحي نمايند تا ضمن حركت جامعه به سوي تعالي و رشد، جامعه از آنچنان استحكام و انسجام دروني برخوردار شود كه هيچكس جرأت مقابله و ستيزبا جامعه اسلامي را نداشته باشد.
راهكارهايي كه سوره آلعمران براي تقويت اتحاد و همگرايي ديني ارائه ميدهد و يا اصولي را كه براي مقابله با آسيبهاي انسجام و اقتدار ملّي برميشمارد، به هر سه سطح انسجام ارتباط دارد،از اينرو بايد گفت اين سوره نگاهي فراگير را نسبت به اتحاد و انسجام در جامعه ديني دنبال مينمايد.
نويسنده: محمد خامه گر
نشريه پژوهشهاي قرآنی، شماره 57