خانه » همه » مذهبی » روش برخورد با افراد سخن چین

روش برخورد با افراد سخن چین


روش برخورد با افراد سخن چین

۱۳۹۲/۱۱/۲۳


۲۷۶ بازدید

باسلام ممنون ازاینکه جواب سوالهامومیدین_من نمیخوام بگم آدم خوبی هستم سعی میکنم آدم خوبی باشم وبه دیگران خوبی کنم من خوبی میکنم ولی میبینم همون طرف پشت سرم حرفای بی ربط وخبرچینی میکنه یا توهم میزنه شمابگین من چکارکنم؟


از اهتمام شما به رعایت ارزشهای اخلاقی و اسلامی بسیار خوشحالیم و خداوند منّان را بر این نعمت بزرگ شاکریم. و برایتان دعا می کنیم تا خداوند پاداش این صبر و تحملتان را در دنیا عافیت و در آخرت مایه شفاعت شما قرار دهد.
انسانهای متعهد و با ایمان هیچگاه نمی توانند در برابر رفتارهای دیگران بی تفاوت باشند، مخصوصا اگر این رفتارها گناه و مغایر با آموزه های دینی باشد. چرا که گناه نافرمانی خداوند است و انسان عاصی دانسته یا ندانسته با هر گناه موجبات غضب الهی را فراهم می آورد. بنابراین طبیعی است که مؤمن از گناه خود و دیگران متأثر شود.
خداوند علی اعلی در سوره شعراء آیه 3 به پیامبر خویش که به خاطر هدایت مردم خود را به سختی و مشقّت می انداخت می فرماید: (لعلّک باخعٌ نفسک ألّا یکونوا مؤمنین – گویا می خواهی خویشتن را تلف کنی برای اینکه آنان ایمان نمی آورند). این نشان انسانهای بزرگ و خداجوست که از رفتار و کردار ناثواب دیگران متأثر می شوند و این عین بندگی است. اما آنچه مهم است نحوه برخورد ماست، اینکه ما در مقابل اینگونه افراد و چنین رفتارهایی چه وظیفه ای داریم و چگونه باید برخورد کنیم؟ آیا آنان را طرد کنیم و از ارتباط با آنها دوری گزینیم؟ و یا راهی بیابیم برای کمک و آگاه نمودن آنان نسبت به گناه؟
اگر وظیفه پیامبران در برابر گناه انسانها دوری جستن از آنان بود، هیچگاه دین خداوند و آموزه های الهی به سرمنزل خویش نمی رسید و هدف از خلقت که کمال و سعادت انسان است، ناکام می ماند. اما می بینیم انبیاء الهی با صبر و بردباری و رعایت حسن اخلاق و معاشرتی که با مردم داشتند، توانستند قلبها را یکی پس از دیگری مجذوب خویش کنند. آنان می دانستند که هدایت هر کس به دست خداوند بوده و اوست که توانایی بر هدایت انسانها را دارد، و اگر می خواست، می توانست همه انسانها را در مسیر بندگی قرار دهد. اما با اختیاری که به انسان داده است، او را در انتخاب مسیر بندگی مخیّر گذاشته تا راه سعادت خویش را پیدا کند. (إن نشأ ننزّل علیهم من السماء آیةً فظلّت اعناقهم لها خاضعین – اگر می خواستیم، می توانستیم آیه ای از آسما برای آنان نازل کنیم تا گردنشان در مقابل آن خاضع شود. شعراء آیه 4). خداوند بهتر از هر کس دیگری می داند که بسیاری در این مسیر به خطا خواهند رفت اما باز در جای جای قرآن می فرماید که پذیرنده گناهکاران بوده و چتر رحمت و مغفرت خویش را در همه جا برای آنان گسترانیده است. (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ – بگو: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.(زمر آیه 53)
در جایی که خداوند چنین مهربانانه چشم انتظار بندگان گناهکار خویش است، چگونه می توان از آنها انزجار جست. خداوند معصیت را مذموم دانسته و ما نیز باید از معصیت منزجر بوده و دوری جوییم اما انسان گناهکاری که ناخواسته و ندانسته گرفتار گناه شده است را می توان نجات داد و دوری و انزجار جستن از او راه صحیحی نمی باشد، به شرط آنکه خود به گناه وی مبتلا نشده که در این صورت بهترین راه ترک ارتباط است.
خداوند حکیم راز موفقیت پیامبر خویش را اخلاق نیکوی وی می داند و می فرماید: (إنّک لعلی خلقٍ عظیم – همانا تو ملکات اخلاقی بزرگی داری که بر آنها مسلطی. قلم آیه 4). و خود ایشان نیز هدف از رسالت و بعثت خویش را تنها در نشر اخلاق می داند (انما بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق – همانا من مبعوث شده ام برای تمامیت دادن به زیبایی های اخلاق. بحارالانوار ج 68ص 382). این اخلاق نیکوی پیامبر بود که توانست انسانهای بزرگی را تقدیم اسلام کند، کسانی که تا قبل از آن در شرک و گمراهی غوطه ور بودند.
با مطالعه سیره پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) بهتر به راز موفقیت این بزرگواران پی خواهیم برد. آنچه که ایجاد محبّت و مودّت می کند و سبب بیداری می شود، چیزی نیست مگر اخلاق و معاشرت نیکو با انسانها. اگر می خواهید قلب دیگران را مجذوب خویش کنید، شرط آن رعایت معاشرت و اخلاق نیکو با آنان می باشد. باید دلسوز انسانها بود، پزشک دلسوز آن است که مهربانانه به دنبال معالجه بیمار باشد نه طلبکارانه به دنبال مؤاخذه وی که چرا مریض شده ای؟
دستور اسلام در خصوص برقراری روابط اجتماعی حتی با کسانی که با آنها دشمنی دارد « مدارا» می باشد
مدارا نمودن در واقع یکی از شئون اجتماعی افراد در برخورد با دیگران همراه با خوش خلقی ، احترام و گشاده رویی می باشد، بگونه ای که موجب احترام دوست و دشمن نسبت به انسان گردد هر چند اختلافاتی نیز باهم داشته باشند. مدارا نه تنها عزّت انسان را خدشه دار نمی کند بلکه به آن می افزاید و انسان را نزد دوستان و آشنایان عزیز می کند.
سفیان بن عیینه گوید به زهرى گفتم: با على بن حسین (ع) ملاقات کردى؟ گفت آرى. و تا حال با کسى برتر از او ملاقات نکرده ام. من براى او دوستى در نهان و دشمنى آشکارا نمى شناسم گفتند چگونه؟ گفت چون کسى را ندیدم که آن حضرت را دوست دارد، ولى از شدّت معرفت به فضلش به او رشک نبرد، و کسى را ندیدم که با آن حضرت دشمن باشد ولى از شدّت مداراى او با وى مدارا نکند.
* چگونگی مدارا با مردم
با مراجعه به روایات معصومین علیهم السلام به راحتی می توان به روشهای مدارا با مردم دست یافت که در اینجا به مواردی اشاره می گردد .
1- بیرون کردن کینه و دشمنی مردم از دل خود
چه بسا بدلیل کم لطفی و اشتباهات مردم ؛ در دل انسان کدورت و کینه هایی نسبت به آنها بوجود بیاید که این کینه ها مانع از حسن معاشرت انسان گردد ، لذا از اصول مدارا با مردم بیرون کردن این کینه ها از دل می باشد .
امام باقر یا امام صادق ( علیهما السلام ) میفرمایند : همانا خداوند نرمخو و مهربان است و نرمی را دوست دارد و از ( نشانه های ) نرمخویی او بیرون کشیدن کینه ها و ضدیتها از دلهای شماست. ( میزان الحکمة / ج 5 / ص 2109 )
2- رعایت ادب و احترام نسبت به دیگران
امام صادق (ع) از پیامبر (ص) نقل فرموده است که سه چیز دوستى انسان را براى برادر مسلمانش خالص مى گرداند: 1- با خوشرویى او را ملاقات کند. 2- در مجلس به او جا دهد. 3- او را با بهترین نامها بخواند. (آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام ص 52 )
3- نداشتن مزاحمت برای دیگران
حذیفة بن منصور گوید: از امام جعفر صادق (ع) شنیدم که مى فرمود: کسى که از مزاحمت مردم دست بردارد، گرچه او یک نفر است که از مزاحمت آنان دست برداشته لکن در مقابل افراد زیادى از مزاحمت او دست برمى دارند.( آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام، ص: 52)
4- کنار گذاشتن اخلاق تند و خشن
امام صادق علیه السّلام فرموده است: اگر میخواهى در جامعه مورد تکریم و احترام باشى با مردم به مدارا و نرمى برخورد کن، و اگر میخواهى با تحقیر و اهانت مردم مواجه شوى روش تندى و خشونت در پیش گیر.( الحدیت-روایات تربیتى، ج 1، ص: 92)
5- بردباری در برابر افراد نادان
خداوند در آیه ی 63 سوره ی فرقان می فرماید : و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما بندگان خدای رحمان کسانی هستند که در روی زمین به فروتنی راه می روند و چون جاهلان آنان را مخاطب سازند, به ملایمت سخن گویند.
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله نیز فرموده اند : سه چیز است که هر که نداشته باشد، هیچ کارش تمام نیست: پرهیزگارى که او را از نافرمانى خدا باز دارد، و خلقى که بسبب آن با مردم بسازد و بردبارى که نادانى نادان را با آن رد کند. (اصول کافى-ترجمه مصطفوى ج 3 ص 180 )
6- اظهار ننمودن مسائلی که موجب بروز کدورت می شود
امام باقر علیه السّلام فرمود: در تورات نوشته است، از جمله مناجات خداى عز و جل با موسى بن عمران علیه السّلام این بود که: اى موسى! راز پنهان مرا در باطن خویش پوشیده دار، و در آشکارت سازگارى با دشمن من و دشمن خود را از جانب من اظهار کن و با اظهار راز پنهانم سبب دشنام دادن آنها بمن مشو…. (اصول کافى-ترجمه مصطفوى ج 3 ص 180 )
7- در مقام انتقام گیری بر نیامدن
امام سجاد علیه السّلام کنیزى داشت که روى دستش آب مى ریخت، ظرف آب از دستش افتاد، و دست امام مجروح شد، اما امام علیه السلام بجای تنبیه وی ، او را در راه خدا آزاد نمود . (مشکاة الانوار-ترجمه هوشمند و محمدى، متن، ص: 367)
8- گذشت در برابر اشتباهات دیگران
ابن عمر گوید: مردى به رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله عرض کرد: اى رسول خدا! چه مقدار خادمت را مى بخشى؟ رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله از جواب ساکت شد، سپس فرمود: روزى هفتاد مرتبه.
در پایان این بخش از سؤالتان ذکر این نکته نیز لازم است که اگر چه انسان عاقل در روش برخورد با مردم, رفق و مدارا را در پیش می گیرد؛ اما همین رفق و مدارا نیز حد و مرزی دارد , که پس از گذشت از آن حدود دیگر نیاز به رعایت مدارا نیست . در اینجا به ذکر دو نمونه از آن می پردازیم :
– هنگام ضایع شدن حدود الهی
مثلا اگر در جمع خانواده یا دوستان, کسی مشغول به غیبت مومنی شود و با نصیحت شما دست از این کار برندارد, دیگر جایی برای مدارا نیست؛ لذا میبایست با رفتاری مناسب, از ادامه ی غیبت جلوگیری کنید و در اینصورت رنجیدن دیگران مهم نیست؛ چون تکلیف دارید از حقوق مسلمانی دفاع کرده, اجازه ی معصیت ندهید و یا آن مکان را ترک کنید.
– در برخورد با کسی که عادت به تحقیر دیگران دارد.
اگر کسی بدلیل بدخلقی و عصبانیت و یا جهالت با شما رفتاری زشت کند, لازم است با حوصله و صبر با او برخوردی ملاطفت آمیز داشته باشید؛ تا کم کم شرمنده گشته, از بد بداخلاقی دست بردارد. اما اگر کسی به قصد تحقیر و خوار کردن شما کاری را انجام دهد و از برخورد خوبتان سوء استفاده کرده و اصلاح نشود, در اینجا چون عزت از آن خداست و خداوند خواری هیچ مومنی را نمی پسندد, باید با او به گونه ای رفتار کنید که دست از این کار بردارد.
لازمه یک زندگی آرام و مسالمت آمیز آن است که انسان در نوع برخورد با افراد شیوه مدارا– البته به معنای صحیح آن , به همراه رعایت شرایطی که در اسلام آمده و به بخشی از آنها اشاره شد – را در پیش گیرد . و اینکه انسان نسبت به کسی احساس خوبی نداشته باشد ولی با اخلاق اسلامی با وی برخورد نماید به معنای دورویی نیست کما اینکه حضرت علی علیه السلام همواره این درس را به پیروان خود می داد که لازم است هر انسانى در باطن خود نسبت بمردم داراى دو احساس باشد: یکى احتیاج به آنها و دیگرى بى نیازى از آنها. احساس احتیاج را با سخنان نرم و روى گشاده خود آشکار کند، و بى نیازى خویش را بوسیله اجتناب از زبونى و حفظ عزت شخصى خود ظاهر سازد. (الحدیت-روایات تربیتى ج 2 ص 401 ).
سعی کنید با مطالعه کتاب تاریخ پیامبر اسلام (ص) – عباس صفایی حائری – با سیره آن حضرت در برخورد با مشکلات و سختیها آشنا شوید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد