روش هایی برای مبارزه با نا امیدی
در زندگی همهی افراد اتفاقات تلخی افتاده که فراموشی آن بسیار سخت است. آنان تمام مدت به ناملایمات زندگی خود فکر میکنند و به همین دلیل از شادی و خوشی لحظهی حال بیبهره میمانند و از زندگی ناامید می شوند؛ اما چگونه با ناامیدی مبارزه کنیم؟ آیا راهی برای فراموشی ناملایمات وجود دارد؟ در ادامه به معرفی روشی برای مبارزه با ناامیدی می پردازیم؛ با ما همراه باشید.
گاهی هیچ چیز بر وفق مرادتان پیش نمیرود؛ عشقتان را از دست میدهید، شغلتان را از دست میدهید، پول زیادی از دست میدهید. و از همه چیز و هم کس در زندگی ناامید می شوید.
در این زمان است که دوست دارید تسلیم شوید اما تسلیم نمیشوید چون نمیتوانید! در واقع باید راهی برای حل مشکل پیدا کنید. در این مواقع چه کارهایی انجام میدهید تا دوباره شادمانی و خوشبختیتان را بیابید؟ در ادامه شما را با روشی برای انجام این کار آشنا میکنیم.
تنفس
زمانی که ناامید شده بودم، برگهای روی یخچال چسباندم تا فهرست کارهایم را بر آن بنویسم. این فهرست ده شماره داشت و من هر روز صبح در صدر این فهرست مینوشتم «نفس بکش». همین. تا چند ماه جز این، هیچ چیز دیگری در فهرستم نبود.
درست است که گاهی غیرممکن به نظر میرسد اما آن روز خوب بلاخره میرسد. تا آن موقع، فقط باید همین کار را انجام بدهید: نفس بکشید.
همواره به خاطر داشته باشید: همه چیز در زندگی گذراست
قانون اول زندگی این است که همه چیز در گذر است. لحظات خوب، لحظات بد، همگی میگذرند و باقی نمیمانند. بدشانسیهای شما تا ابد ادامه نخواهد داشت و روزهای خوب زندگی را هم خواهید دید. همیشه همینطور است، چرا که این، قانون زندگی است. پس تا آن موقع همچنان نفس بکشید.
یادتان باشد، پایان شب سیه، سپید است
شاید امروز یا فردا خبری نباشد، اما اگر مرحلهی اول و دوم را خوب به خاطر بسپرید، سرانجام به آن روز خوب میرسید. قول میدهم.
آهسته آهسته
احتمالا دلتان میخواهد کابوسی که زندگیتان را فراگرفته همین امروز و به تمامی از بین برود اما چرخ روزگار به خواست شما نمیگردد. اندوه، مشکلات مالی، جدایی، همه و همه دردسرهایی هستند که آهسته آهسته و قدم به قدم میتوانید از دلشان بگذرید. وقتی سرانجام صبح سپید خود را دیدید، روی پاهایتان بایستید و به سویش بروید اما آهسته آهسته.
با خود مهربان باشید
اگر مار و پله بازی کرده باشید، بهطور قطع میدانید چقدر احساس خستگی و ناامیدی میکنید وقتی تا نیمهی راه بالا رفتهاید و ناگهان مجبور میشوید سرجای اولتان برگردید و دوباره از ابتدا بازی را شروع کنید. زندگی هم مانند بازی مار و پله است. همین که خیال میکنید به هدف خود رسیدهاید، احساس میکنید اوضاع بهتر شده است، وضعیت کاریتان به ثبات رسیده و از روزهای بد گذشتهاید دوباره همه چیز واژگون میشود. اشکالی ندارد، این رسم روزگار است. مانند بازی مار و پله به خانهی اول برگردید و یادتان نرود نفس بکشید.
خیال نکنید زمان مرهم تمام زخمهاست
زمان حلال مشکلات نیست. مردم اینطور میگویند و دوست دارند اینطور باشد، اما واقعیت اینگونه نیست. از روزی که همه چیزم را در زندگی از دست دادم ده سال میگذرد. وقتی میگویم همه چیز اغراق نمیکنم. ده سال گذشته است اما هنوز بعضی روزها این مسئله آزارم میدهد. اندوه مثل انرژی اتمی میماند، عمرش به هزار سال میرسد. این تصور که اتفاقات تلخ سرانجام روزی بهطور معجزهآسایی از یادتان می رود فقط شما را در مرداب گذشته نگه میدارد. آنچه میخواهید کاسته شدن از حجم درد است تا بتوانید از نو آغاز کنید. رنج خط پایان ندارد، اما میتواند نقطهی شروعی دوباره برایتان باشد.
به خودتان سخت بگیرید
به خودتان اجازهی غصه خوردن بدهید؛ اگر عشقتان را از دست دادهاید، جلوی اشکهایتان را نگیرید. اگر به خاطر یک سهلانگاری یا اشتباه، شغل، خانه یا مزرعهتان را از دست دادید، از دست خودتان عصبانی شوید اما به این عصبانیت ادامه ندهید. دیر یا زود باید از این کار دست بکشید. زمانش که برسد متوجه خواهید شد. اما آن روز که رسید به جلو نگاه کنید و به خودتان یاد بدهید که دیگر به عقب برنگردید.1
تصمیمات بزرگ نگیرید
گاهی وقتی در حال غرق شدن هستیم، وسوسه میشویم اولین جلیقهی نجاتی که به سویمان پرتاب میکنند بگیریم: مثل یک سرمایهگذاری بزرگ که میتواند هر آنچه باختهایم بازگرداند یا عشقی جدید که تمام دردهایمان را التیام بخشد. وقتی در چنین شرایطی هستیم بیش از هر چیز میخواهیم دردمان به پایان برسد. اما حواستان باشد، تنها وقتی میتوانید تصمیمهای بزرگ بگیرید که این همه آسیبدیده و در فشار نباشید.
همهی اتفاقات زندگی گذراست
وقتی روی شنهای ساحل چیزی مینویسید، با آمدن اولین موج دیگر آن نوشته وجود نخواهد داشت. قبول کنید آنچه در حال تجربهی آن هستید یکی از اتفاقات گذرای زندگی است. زندگی جدید شما احتمالا شباهتی به زندگی قدیمیتان ندارد. زخم خود را بپوشانید و به سمت زندگی جدیدتان حرکت کنید، حالا هرچه میخواهد باشد. تا فرصت هست از نو روی شنها بنویسید.
از آنچه برایتان مانده لذت ببرید
مهمترین مرحله همین است که از آنچه برایتان مانده، لذت ببرید. اگر بتوانید همهی این مراحل را انجام دهید، و خرد نشوید، پس آنچه باقیمانده، شخصیت قابل احترامتان است. آنچه برایتان رخ داد خوب نبود اما از دل آتش به سلامت گذشتید. طی کردن این مسیر شما را به انسان بهتری تبدیل میکند. هرگز این را فراموش نکنید.2
گریه، لطفا گریه کنید
به یک پستوی مخفی بروید (گریه کنید) فیلمی غمانگیز تماشا کنید خودتان را در حمامی محبوس کنید، زیر دوش آب بروید و هر آنچه را که دوست دارید انجام دهید اما گریه کنید.
گریه کردن به اشتباه علائم ضعف گفته شده است به ویژه جایی که مردان بیشتر نگران این مساله هستند.
گریه کردن مکانیزمی است که همه هیجانهای درونی را تخلیه میکند، همچنین تمام استرس ها و تنشها را از شما دور میکند و احساس راحتی و سبکی میکنید.
بنابراین اگر اشکتان میخواهد سرازیر شود جلویش را نگیرید و بگذارید سرازیر شود. تنها زمانی که شما به ذهنتان اجازه خلاصی از سموم را میدهید قادر خواهید بود که گامهای مورد نیاز برای خوب شدن و التیام را بردارید.
اتفاقات را بپذیرید
هر چیزی که برایتان اتفاق میافتد را بپذیرید، بسیاری از افراد میخواهند از زیر بار احساسات غمانگیز شانه خالی کنند چرا که برای آنها دردناک است اما تنها پذیرفتن واقعیت است که آنها را آرام خواهد کرد.
اتفاق ناامیدکنندهای که در زندگیتان روی میدهد را بپذیرید.
اما چرا پذیرفتن اتفاقات زندگی برای مقابله با احساسات ناخوشایند ضروری است؟
زیرا در این صورت شما افکارتان آرام نخواهد شد و شما با افکارتان کنار نخواهید آمد.
افکار منفی و ناامید کننده در آینده با کمترین تحریکی اوج گرفته و حتی بیشتر از آنچه که شرایط ایجاب می کند، منجر به آزار فرد میشود.3
پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.banooafarid.ir
3.www.beytoote.com